پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

آیا جهنم را نهایت, و عذاب را غایتی است


آیا جهنم را نهایت, و عذاب را غایتی است

در قاموس خلقت , سنت الهی بر این قرار گرفته که انسانها در برابر کارهای خوب و اندیشه های مثبت عمل صالح , شاد شده و بهره ای از لذت معنوی ببرند و گامی به کمال روحانی نزدیک شوند

در قاموس خلقت ، سنت الهی بر این قرار گرفته که انسانها در برابر کارهای خوب و اندیشه های مثبت ( عمل صالح ) ، شاد شده و بهره ای از لذت معنوی ببرند و گامی به کمال روحانی نزدیک شوند . و در عوض ، در قبال اعمال بد و رفتارهای ناشایست ( گناه ) ، دچار حزن و اندوه گشته و یک توقف و شاید هم انحراف از مسیر تکامل معنوی و از دست دادن التذاذ روحانی را تجربه کرده و سپس با توجه و توبه ، خود را به مسیر اصلی و صراط مستقیم باز گردانند .

در این فرایند ، انسانهایی که آنقدر بر گناه اصرار داشته و تکرار کرده اند ، که زنگارهای ایجاد شده بر روح الهی شان ، مانع از درک عاقبت انحرافشان از سیر صعودی به سوی معشوق ابدی و غایت کمال معنوی شده است ، بایستی در چنگال قادر قهاری گرفتارگشته و دچار عذاب های مرتبط با اعمال خود شوند ، باشد که براه اصلی بازگردند . (۱)

آنجا که خداوند وعده عذابی سخت برای گنهکاران و منحرفان از صراط مستقیم داده ، هدفی جز تنبیه و آگاهی از نتیجه اعمالشان نداشته و آنگاه بازگشت آنها به مسیر کمال ، و این امر دلیل ، آنست که :

۱) خداوند خلقت را عبث و بیهوده خلق نکرده و بصراحت ، بازگشت به خود را غایت آن دانسته است ، " افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون " (۲) حال مگر می شود ، خدایی که رحمت و مغفرت و عشق محض است و هستی چیزی نیست جز همه فیض او ، عذاب ابدی به هر تعبیر، جزئی از افعال او باشد و جهنم مکانی که با او قرین باشد ؟! (۳)

۲) خداوند جن و انس را فقط و فقط برای عبودیت خود خلق کرده " ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون " (۴) و به همین دلیل آنقدر شوق کمال در وجود آنها قرار داده که راهی جز رسیدن به آن و جلوس در بارگاه او نمی ماند (۵) . از طرف دیگر غایت کمالی موجودات را خودش دانسته و بهشتی که درک حضور اوست (۶) .

حال وقتی که خداوند جن و انس را برای رسیدن به مقام عبودیت و استقرار (۷) در جنت خود " الی ربک یومئذ المستقر " خلق کرده است ، دیگر چه کس می ماند که در جایی غیر از این مقام واقع شود ؟ و یا وقتی همه هستی معادل وجود خداوند ی است و بهشت همان حضور اوست ، ۳) وقتی خداوند می فرماید :" کل شیئ هالک الا وجهه " (۸) ، پس هر چه قرار است مشمول ابدیت که صفت ذات اقدس احدیت است شود ، باید وجهی از خداوند باشد ! حال آیا جهنم وجهی از ذات احدیت است که تا ابدیت خدایی بماند ؟!

۴) وقتی خداوند خود را " رب العالمین " (۹) معرفی می کند ، پس او در همه حال و در هرجا در حال تربیت موجودات و مخلو قات خود بوده ، چه دنیای زمینی باشد و چه عالم برزخ و آخرت ، و البته که مقصد تربیت هم جز رشد بسوی کمال نیست . پس عذاب جهنم هدفی جز جبران خساراتی که انسان به خود وارد کرده نداشته و در سرانجام آن چیزی جز جنت خدا و لقا ی حق نیست .

۵) آنجا که غضب خداوند را با سبقه و رنگ رحمت معرفی می کنند " یا من سبقت رحمته غضبه " (۱۰) ، آیا جز شوق بخشش و رحمت از خدا می توان انتظار داشت ؟ حال چگونه می شود که نتیجه این رحمت ، خیر و صلح و کمال و حضور نباشد ؟

۶) وقتی خداوند عذاب هر کس را متناسب اعمال او و نتیجه غایی افعال او می داند ، " فذوقوا العذاب بما کنتم تکسبون " (۱۱) ، و از طرف دیگر عقوبت آنرا به ازای هر یک گناه فقط یک عذاب مرتبط دانسته و همچنین خود را از ظلم به او مبرا می داند (۱۲) ، دیگر ابدی بودن عذاب و جهنم چه معنا می تواند داشته باشد ! وقتی که نه دنیای زمینی ابدی بوده و نه او تا ابدیت در حیات زمینی بوده و گناه کرده است ؟!

۷) اگر قرار باشد در آخر کار ، انسانهایی در بخشی از عالم ، دچار عذاب ابدی در اقامتگاهی بس هولناک گرفتار باشند ، آیا هستی را به دو بخش تقسیم نکرده ایم ، که چون خداوند خیر محض است ، پس بخش شر عالم را کس دیگری باید اداره کند ؟

و اگر همه را متعلق به یک خداوند بدانیم ، آیا عذاب و جهنم را همزمان و ابدی و جزئ وجود خداوند ندانسته ایم ؟! (۳)

۸) در عالم دنیا و بر حسب قوانین جزائی انسانها ، زندان را برای دو دلیل زیر بنا کرده اند :

ـ تنبیه زندانی و بازگرداندن او به جاده صحیح

ـ عبرت دیگران

حال وقتی ما انسانها که جزئی از خلقت خداوندی هستیم و از طرف دیگر ، نفخه ای از روح او را در وجود خود داریم ، چگونه می شود حکم زندان را بر مبنای رحمت و امید به بازگشت زندانی و یا حتی عبرت و تربیت دیگران نوشته باشیم و لیکن خداوند را آنقدر قهار بنامیم که در امر رحمت از بنده خود عقب افتاده باشد و برای انتقام از گنهکار ، او را به عذاب ابدی دچار نماید ؟!

۹) اگر حکم زندان و تعزیر را در اوامر الهی در این دنیا ، برای تنبیه و بازگشت بنامیم ، حکم جهنم و عذاب ابدی را در آن دنیا چگونه می توانیم تعبیر و توجیه کنیم ؟

ـ اگر قرار است تا ابد بماند ، پس تنبیه چگونه حاصل می شود ؟ و اگر تنبیه حاصل شد ، پس نتیجه آن را در کجا باید دید ؟ جز آن که بگوئیم با حصول تنبیه ، بازگشت او به مسیر رجوع به خداوندی محقق خواهد شد و بالتبع دیگر جهنم و عذابی نخواهد بود .

ـ اگر قرار باشد دیگران عبرت بگیرند ، که این امر در عالم آخرت معنایی ندارد ، چرا که هرکس بخاطر آنچه که در دنیا انجام داده ، اجر و یا عقوبت ، نتیجه کارش شده و خود مسیر خود را ساخته است (۱۳) و اگر گنهکار باشد درگیر عذاب خود است ، تا به کی تنبیه و مغفرت و بازگشت و صعود .

▪ نتیجه :

خداوند رحمت محض بوده و فیض مطلق ، که با هیچ موجودی سر عناد و انتقام نداشته و هر چه فرمان داده ، جز سوق او بسوی کمال معنوی نبوده است .

در این دنیا هرگاه او را به راه خطا دیده ، با ارسال رسل و الهامات و حتی ایجاد گرفتاریها (۱۴) ، او را به راه فرا خوانده ، باشد که راه گم نکند و خسران و جبرانش سخت گردد و تاخیر در وصل و لقا . (۱۵)

و در آن دنیا نیز ، عذابش فقط تنبیه اوست متناسب با خطا ها و انحرافاتش ، تا برسد آنگاه که زنگارها از روحش زدوده شود " لا تبقی و لاتذر لواحه للبشر " (۱۶) و در جاده کمال قرار " ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا " (۱۷) و راه بسوی حیات ابدی در جوار قرب الهی (۱۸) ادامه دهد (۱۹) .

همانگونه که بهشت را مراتبی است تا به تناسب اعمال نیکمان ، در هر غرفه که شان ماست قرار گرفته (۲۰) ، راه کمال را از آنجا ادامه داده تا به کی شان حضور در بارگاه ربوبی بدست آوریم و شادان از آن همه یگانگی و وصال . (۲۱)

و در یک کلام :

خداوند انسان را از بهشت برین هبوط داد و به همانجا نیز باز می گرداند ، و کسی در زمین باقی نخواهد ماند ، که زمین ( دنیای زمینی ) فانی است و هر چه هست اوست و قرب او ، و او جز خیر و رحمت نیست و قربش نیز جز نور و عشق نمی باشد .

و وا حسرتا به حال آنها که سالیان زندگی دردنیای زمینی و فرصت تعالی درآنرا چقدر راحت ازدست داده و کنون پای به آخرتی می گذارند که جایگاه ابدی سرشار از نور و عشق و وصل الهی را می بینند و خود در چاه ویلی که در طول عمر خود بدست خود کنده اند به عمق دوری از معشوق ابدی ؛ و حال چه سالیانی (۲۲) که باید در آن فراق و هجربسوزند و گام به گام بالا آمده تا آن گاه که از چاه بدر آمده و تازه اول جاده بسوی نور .

محمد صالحی

۱) به مطالب " نگاهی نو به نزول آدم به دنیا تا صعود او به بارگاه حق " و " تجسمی شماتیک از بهشت و جهنم تا جلوس در قرب الهی – ۲ " و " سوال هایی که بشر در مسیر شناخت باید از خود بپرسد " و " دنیا مدرسه تربیت ارواح انسانی " مراجعه شود . آدرس های : http://mahsan.parsiblog.com/۸۴۹۷۴۱.htm - http://mahsan.parsiblog.com/-۸۴۹۹۹۴.htm

http://mahsan.parsiblog.com/۱۲۱۲۱۷۸.htm - http://mahsan.parsiblog.com/۱۱۹۷۷۱۷.htm

۲) افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لاترجعون – سوره مومنون ،آیه ۱۱۵

۳) مرحوم دولابی : ... معنی عذاب این است که نیست ، دایم نیست . آیا خدا دایم است عذاب هم دایم است ؟ آیا عذاب با خدا هم قاعده است ؟ نه ، چنین نیست . ص ۲۴ طوبای محبت ۲

۴) ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون – سوره ذاریات - آیه ۵۶

۵) فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر – سوره قمر – آیه ۵۵

۶) یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی - سوره فجر،آیه ۲۷

۷) الی ربک یومئذ المستقر.- سوره قیامت – آیه ۱۲

۸) سوره قصص ،آیه ۸۸ – هر چیزی بجز وجه الهی فانی است .

۹) سوره های فاتحه ،یه ۱ - یونس ،آیه ۱۰ و ...

۱۰) یا من سبقت رحمته غضبه – دعا ی جوشن کبیر – ۱۹

۱۱) فذوقوا العذاب بما کنتم تکسبون – سوره اعراف ، آیه ۳۹

۱۲) من جائ بالسیئه فلا یجزی الا مثلها و هم لایظلمون – سوره انعام ،آیه ۱۶۰

۱۳) و لکل درجات مماعملوا و ما ربک بغافل عما یفعلون – سوره انعام ، آیه ۱۳۲

۱۴) الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون – سوره بقره ،آیه ۱۵۶

۱۵) مرحوم دولابی : یکی گفت : خدا نعمت های زیادی به ما داد و نعمتهای زیادی را هم گرفت . مهم نیست . مهم این است که ما را با خودش آشنا کرد . عمری که از انسان گذشت تازه می فهمد که این دادن و ندادن چیزی نبود . اصل کار آشنا کردن با خودش بود . در حالی که ما گریه کردیم که چرا گرفتی ؟ چرا کم دادی ؟ - ص ۴۵ کتاب طوبای محبت ۲

۱۶) لا تبقی و لاتذر لواحه للبشر – سوره مدثر ،آیات ۲۸ و ۲۹ – هیچ از پوسته که روح را پوشانده نخواهد ماند.

۱۷) ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا – سوره مریم ،آیه ۷۲ – سپس متقین را نجات داده و ظالمین را در آن ( جهنم ) بصورت نیم خیز رها می کنیم ( که با زمین گذاردن بارهای سنگین گناه خود ، سبک بار شده ، قامت راست کنند و پای در راه جهت ادامه مسیر کمال الی الحق بگذارند ).

۱۸) لم یدخل الجنه من لم یولد مرتین – امام معصوم (ع) به نقل از عیسی (ع) – کتاب رازهای رستاخیز ، غفارزاده ، ص ۱۱۶ ( کسی وارد بهشت نمی شود مگر آنکه دوبار متولد گردد – یکبار تولد از مادر که وارد حیات زمینی شده و آماده فعلیت بخشیدن به قوای ذخیره الهی در وجود خود شده و دیگرتولد ، تولد از گناهان یا انتقال از قید و بندهای گناهان که تولد حقیقی است و مردان حق در همین دنیا به آن دست یافته و لیکن گنهکاران پس از مرگ و فراغت از جسم ، در عالم دیگر به عذاب ها دچار تا از بار گناهان ، موت حقیقی حاصل و تولد دوباره و حیات ابدی در بهشت برین الهی عطا گردد . )

۱۹) مرحوم دولابی : فی مقعد صدق عند .... آنجا آخر راه و مرحله کمال انسان است . ص ۵۹ طوبای محبت ۲

۲۰) لکن الذین اتقوا ربهم لهم غرف من فوقها غرف ... – سوره زمر ،آیه ۲۰

۲۱) در اخبار معراج از قول رسول مکرم ص داریم : من در عروج ، از آسمان اول شروع کردم و آسمانها را یکی پس از دیگری طی نمودم تا به آسمان هفتم رسیدم و پس از آن ، بعد از سیر در مراتب زیاد ، به " سدره المنتهی " وارد شدم و از آن پس ، به جایی پا نهادم که حتی جبرییل از رفتن و همراهی من باز ایستاد ..... . از آن پس ، من تنها به نزد پروردگار خود رفتم و به او نزدیک شدم . – کتاب رازهای رستاخیز – غفارزاده

۲۲) و چه عذاب دردناکی بالاتر از این که قرار باشد به عدد روزهایی که در اینجا از دست داه ایم در آنجا زندانی دهشت ها و تاریکی ها بشویم و تازه ، هر روزش معادل ۵۰۰۰۰ سال دنیا باشد .!! خدایمان به فضلش رفتار کند که عدالتش را نتوانیم برتافت .

http://mahsan.parsiblog.com