یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جستاری در تصوف


جستاری در تصوف

ما در دنیایی به سر می بریم كه انواع كثرت های فلسفی, كلامی, فرهنگی و وجود دارد مكتب های سیاسی و اجتماعی و فرقه های عرفانی و صوفیه نیز در این تنوع بشری ظاهر گردیده اند

تصوف نوعی ایدئولوژی است كه از نظر تا عمل را در بر گرفته و از قرن دوم هجری در میان مسلمانان ظاهر گشته است. عوامل پیدایش تصوف در اسلام عبارت اند از افكار و مذاهب هندی و بودایی، دنیاپرستی و آشوب های سیاسی، تماس مسلمانان با رهبانیان مسیحی، انتشار فلسفه یونانی و نو افلاطونی و تفسیر به رأی از مفاهیم و تعلیمات دینی.

در این مقاله به برخی فرقه های صوفیه از جمله فرقه ذهبیه و سر سلسله آن، یعنی معروف كرخی، پرداخته شده و مسایلی هم چون بریدگی مشایخ ذهبیه و مهم ترین بدعت ها و انحرافات فرقه های صوفیه مانند خانقاه، تأویل قرآن، اسلام گزینش گر و غیره و نیز شبهات آن ها و فتاوای فقها در این موارد بیان گردیده است.

«قال رسول الله صلی الله علیه و آله : اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنهٔ الله».(۱)

ما در دنیایی به سر می بریم كه انواع كثرت های فلسفی، كلامی، فرهنگی و... وجود دارد. مكتب های سیاسی و اجتماعی و فرقه های عرفانی و صوفیه نیز در این تنوع بشری ظاهر گردیده اند. متأسفانه با این كه این گونه فرقه ها در سرزمین های اسلامی روییده و رشد و نمو یافته اند، مستشرقینی مانند آربری، نیكلسون، گلذیهر و ادوار براون بیش از محققان مسلمان پیرامون تصوف و انواع آن پژوهش كرده اند. به همین دلیل، اقبال و ادبارها و رد و قبول ها همیشه معلّلانه ـ نه مدلّلانه ـ، خشونت وار، تساهل گونه و غیرمنطقی انجام گرفته است.

تصوف، ایدئولوژی مخصوصی است كه از نظر تا عمل و از بینش تا كنش را در بر گرفته و تفسیر خاص زندگی و چگونگی تعامل با حیات دنیوی است. این تفسیر به ادعای صوفیه با روش كشف و شهود حاصل می گردد. البته فرقه های صوفیه آن قدر متنوع اند كه به راحتی نمی توان پیرامون آن ها سخن گفت و حكم واحدی در مورد آنها جاری نمود. اما با تأمل در ریشه های اولیه و بررسی وضعیت موجود آن ها می توان به نتایج عالمانه ای دست یافت. تصوف و عرفان در آغاز راه به عنوان یك نحله مشترك مطرح گردید و آثار صوفیه و عرفانی آن ها هم یكسان بود اما به مرور زمان، برخی از عرفا با توجه به نصوص دینی به بُعد معنویت اسلام اصیل پی بردند و جریان عرفان از جریان تصوف، به ویژه در شش سده اخیر، متمایز گشت. بنابراین، عارفانی مانند سید علی قاضی طباطبایی، ملا حسینقلی همدانی، سید احمد كربلایی، سید علی شوشتری و ملا محمدعلی جولای دزفولی را نباید با اقطاب صوفیه یكی پنداشت.

طبق گفته جامی در نفحات الانس، تصوف و صوفی گری از قرن دوم هجری در میان مسلمین ظاهر گشت. بزرگ ترین مظهر روح تصوف در این دوره، تحقیر دنیا، فرار از تمتعات و تمام شئون مربوط به زندگی مادی و دنیوی و ریاضت كشی و تحمّل شكنجه ها می باشد. به همین جهت، صوفیان در برابر ائمه اطهار علیهم السلام ایستادند و بر بینش و سیره زندگی آن ها متعرض شدند.(۲)

برای نمونه، به نقل از تحف العقول و فروع كافی(۳)، سفیان ثوری بر امام صادق علیه السلام در مدینه وارد شد در حالی كه امام علیه السلام جامه ای سفید و لطیف بر تن داشت؛ سفیان به امام علیه السلام اعتراض كرد كه چرا زهد نمی ورزی؟ امام فرمود: خوب گوش فرا ده تا برای دنیا و آخرت تو مفید باشد، مگر این كه بخواهی بدعتی در اسلام ایجاد كنی. وضع ساده و فقیرانه پیامبر و صحابه، تكلیفی برای همه مسلمین تا روز قیامت نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله در زمانی زندگی می كرد كه عموم مردم از لوازم اولیه زندگی محروم بودند اما اگر در عصر و روزگاری وسایل زندگی فراهم شد، سزاوارترین مردم برای بهره بردن از نعمت ها صالحان اند، نه فاسقان، مسلمانان اند نه كافران.

سفیان در برابر پاسخ امام علیه السلام عاجزانه بیرون رفت و سپس به همراه یارانش بر امام علیه السلام وارد شدند تا دسته جمعی با امام علیه السلام مباحثه كنند. آن ها به آیه ۹ حشر و ۸ دهر تمسك كردند تا بر دین شناسی امام خرده گیرند و روش او را با آیه «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْكِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً» نقد كنند. در این هنگام، یك نفر بلند شد و به صوفیان اعتراض كرد كه چرا مردم را فریب می دهید، غذاهای خوب می خورید و مردم را از آن نعمت ها پرهیز می دهید.

امام علیه السلام فرمود: این حرف ها را كنار بگذارید و سپس توضیح داد كه این آیات بر حرمت استفاده از نعمت های الهی دلالت ندارد بلكه بخشش و ایثار را توصیه می كند. سپس آیه «وَ لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَهًٔ إِلی عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»(۴) را كه دلالت بر اعتدال دارد به آن ها فهماند.

صوفیه بر امام رضا علیه السلام هم تاختند كه چرا لباس درشت بر تن نداری و غذای خشن نمی خوری و امام علیه السلام فرمود: یوسف، پیامبر خدا، قباهای دیباجی و لباس های زربفت بر تن داشت.

همه پایه گذاران اولیه تصوف بر مذهب اهل سنت بودند، اما مطلب مهم این است كه آموزه های آن ها تنها مستند به قرآن و سنت نبوده و كاملاً گرفتار تفكر التقاطی می باشند.

● عوامل پیدایش تصوف در اسلام(۵)

۱) افكار و مذاهب هندی و بودایی:

در عصر حكومت بنی امیه، جماعتی از هندی ها به آیین اسلامگرویدند و كتاب های هندی مانند سندباد الكبیر، سند باد الصغیر، ادب الهندو الصین و نیز، كتاب «یوذاسف و بلوهر» كه روش زندگی صوفیانه بود توسط منكه هندی و ابن دهن هندی ترجمه شد. مرحوم صدوق در اكمال الدین و اتمام النعمهٔ و مرحوم مجلسی در بحارالانوار پیرامون یوذاسف و بلوهر داستانی نگاشته اند.

البته ادیان و مذاهب هندی، اختلافات نظری و عملی فراوانی دارند ولی رویكرد صوفیانه آن ها مشترك است و تصوف در نزد آن ها به عنوان یك ایدئولوژی مطرح می گردد.

فرقه ودایی در پیدایش برهمایی و برهمایی در ظهور بودایی و هندو و بودایی در تحقق هانایانا و ماهایانا مؤثر بوده است و همه آن ها در ریاضت كشی و پرهیز از دنیا مشترك اند و راه سعادت و نجات آدمیان را ترك لذت جسمانی و شكنجه بدنی می دانند.

این فرقه ها بر این باورند كه جهان سراسر رنج و عذاب بوده و ریشه این رنج ها، آرزوها و خواهش های دنیوی است و رهایی از علایق و شهوات مادی و سیله نجات و سعادت است.

بودا معتقد است برهمن، كسی است كه فقر نصیبش شده و از هر چیزی محروم و از هر خوفی به دور باشد.

نیروانا كه غایت بوداییان است در لغت سانسكریت به معنای فنا می باشد. مسأله طلب مرید و سالك از مراد و قطب نیز از روش های صوفیان هندی است كه بر فرقه های صوفیه در جهان اسلام وارد شده است. مسأله وحدت وجود از دیگر عقاید مشترك صوفیان هندی است. او پانیشادها كتاب مقدس برهمائیان این عقیده را پایه گذاری كرده است.

هم چنین، موارد دیگری مانند خرقه پوشی، دیانا (به اصطلاح بودائیان به معنای تمركز فكر كه در مراقبت انجام می دهند)، اذكار دسته جمعی ـ به گفته ابوریحان بیرونی در كتاب تحقیق ما للهند ـ، انزوا و ریاضت كشی از سلوك رفتاری هندیان است كه توسط مرتاضین بودایی و جوكی های تارك دنیا و دوره گردهای هندی در میان فرقه های صوفیه اسلامی رواج یافته است.

۲) دنیاپرستی و آشوب های سیاسی:

گرایش مادی گرایانه و دنیاطلبانه برخی از اصحاب پیامبر و نزاع های سیاسی قرن اول و دوم زمینه ساز پیدایش و گسترش صوفیه بوده است.

تمایل به دنیا در اثر فتوحات، اولین قدم انحراف مسلمین بود كه دولت عثمان آن را توسعه داد. نتیجه این انحراف، زهدورزی افرادی چون عبدالله بن عمر و حسن بصری و پرهیز آن ها از وارد شدن در حوزه مسایل سیاسی ـ اجتماعی بود. حسن بصری متوفای ۱۱۰ هجری با این كه امام علی علیه السلام ، امام حسن علیه السلام ، امام حسین علیه السلام ، امام سجاد علیه السلام و امام محمدباقر علیه السلام را درك كرد، در پوستین ریاضت كشی خود فرو رفته و هیچ گاه ائمه اطهار را یاری نكرد.

عبدالواحد بن زید از اصحاب حسن بصری، اولین كسی بود كه خانقاه كوچكی برای صوفیه ساخت و زمینه را برای ابراز وجود صوفیان قرن دوم و سوم مانند ابو هاشم كوفی، ذوالنون مصری، معروف كرخی، ابراهیم ادهم، ابو حامد بلخی و محاسبی فراهم آورد.

داود طایی متوفای ۱۶۵ قمری خطاب به فرزندش چنین گفته است: ای پسر! اگر سلامت خواهی دنیا را وداع كن و اگر كرامت خواهی بر آخرت نیز تكبیر گوی. وی آن قدر از دنیا اعراض كرد كه نان در آب می ریخت و می آشامید تا خوردن و آشامیدن را یكی كند!

۳) تماس مسلمانان با رهبانیان مسیحی:

رهبانیت مسیحی هم بر صوفی گری مسلمانان تأثیرگذار بود. حتی مسجد ضرار هم توطئه راهب مسیحی بود. توضیح این كه: قبل از جنگ تبوك، عده ای از منافقین مدینه با مرد راهبی به نام ابو عامر ـ كه بسیار ریاست طلب بود ـ بیعت كردند. ابو عامر، پس از فتح مكه به طائف گریخت و چون اهل طائف به اسلام گرویدند، به سوی شام و نزد امپراطور روم رفته و از آن جا به منافقین پیام فرستاد كه آماده شوند و مسجدی بنا نهند تا به كمك امپراطور روم، بساط رسول خدا در مدینه برداشته شود.

نویسنده: حسین - دزفولی

پی نوشت:

۱ـ كلینی، اصول كافی، ج ۱، باب البدع و الرأی و المقاییس، حدیث ۲، ص ۵۴.

۲ـ عبدالرحمن جامی، نفحات الانس، تصحیح: محمود عبادی، اطلاعات، تهران، ۱۳۷۰، ص ۸۵ و قاسم غنی، تاریخ تصوف در اسلام، انتشارات نروار، ج ۲، تهران، ۱۳۸۳، ص ۳۵.

۳ـ فروع كافی، ج ۵، باب المعیشه.

۴ـ اسراء / ۲۹.

۵ـ ر.ك.: عباسعلی عمید زنجانی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، دار الكتب الاسلامیهٔ، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۷، فصل اول؛ زین الدین كیائی نژاد، سیر عرفان در اسلام، انتشارات اشراقی، تهران، ۱۳۶۶، ص ۵۵ـ۳۹؛ داود الهامی، موضع تشیع در برابر تصوف در طول تاریخ، انتشارات مكتب اسلام، قم، ۱۳۷۸، ص ۳۷ـ۲۲؛ تاریخ تصوف در اسلام، صص ۱۵۷ـ۶۳.

۶ـ بقره / ۱۴۳.

۷ـ مائده / ۸۷.

۸ـ اعراف / ۳۲.

۹ـ قصص / ۷۷.

۱۰ـ ر.ك.: آقا محمد جعفر بن آقا محمدعلی، فضایح الصوفیه، تحقیق: مؤسسه علامه مجد و وحید بهبهانی، انتشارات انصاریان، قم، ۱۴۱۳؛ ابوالحسن علی بن عثمان جلاّبی هُجویری غزنوی، كشف المحجوب، به كوشش: محمدحسین تسبیحی، انتشارات مركز تحقیقات فارسی ایران و پاكستان، ۱۳۷۴؛ محمدكاظم یوسف پور، نقد صوفی، انتشارات روزنه، چاپ اول، ۱۳۸۰، صص ۱۱۶ـ۸۶.

۱۱ـ موضع تشیع در برابر تصوف در طول تاریخ، ص ۴۵؛ از كوی صوفیان تا حضور عارفان، ص ۲۶۹ـ۲۷۰.

۱۲ـ ر.ك.: سید تقی واحدی صالح علیشان، از كوی صوفیان تا حضور عارفان، چاپ سوم، ۱۳۷۷، ص ۳۵۰.

۱۳ـ داود الهامی، موضع تشیع در برابر تصوف در طول تاریخ، انتشارات مكتب اسلام، قم، ۱۳۷۸، ص ۴۵ـ۴۶.

۱۴ـ ر.ك.: عطار نیشابوری، تذكرهٔ الاولیاء، تصحیح: رنیولد نیكلسون، انتشارات میلاد، چاپ اول، ۱۳۷۶.

۱۵ـ ر.ك.: از كوی صوفیان تا حضور عارفان، صص ۲۸۴ـ۲۸۲ و ۳۶۴ـ۳۵۰.

۱۶ـ راز شیرازی، طباشیر الحكمهٔ، انتشارات خانقاه احمدی شیرازی، ۱۳۵۲.

۱۷ـ النساء / ۱۵۱ـ۱۵۰.

۱۸ـ از كوی صوفیان تا حضور عارفان، ص ۲۲۸.

۱۹ـ از كوی صوفیان تا حضور عارفان، ص ۲۱۶ـ۲۰۵.

۲۰ـ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۹۳.

۲۱ـ لاهیجی، شرح گلشن راز، ص ۳۵۰.

۲۲ـ كلینی، اصول كافی، ج ۲، باب حقیقهٔ الایمان و الیقین، حدیث ۲، ص ۵۳.

۲۳ـ سفینهٔ البحار، ج۲، واژه صوف.

۲۴ـ شیخ بهایی، كشكول، مخطوط، ص ۲۱۷.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید