یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا

انسان آرمانی در نگاه قرآن


انسان آرمانی در نگاه قرآن

مطالعه در آیات قرآن, به روشنی می نمایاند كه هدف و رسالت قرآن, تعالی بخشیدن به انسان است و شكوهمندترین ترسیمی كه از حیات طیبه انسان دارد, جایگاهی است كه سراسر امنیت و سلامت است

نگاهمان را به قرآن با سخن امام سجاد(ع) آغاز می كنیم كه می فرماید: (واجعل القرآن وسیلهٔ لنا الی اشرف منازل الكرامهٔ, و سلّماً نعرج فیه الی محلّ السلامهٔ…)پروردگارا! قرآن را برای ما وسیله ای قرارده, به سوی شریف ترین جایگاه كرامت, و نردبانی قرارده تا در پرتو معارف آن به فراسوی (سلامت) عروج كنیم!

زبان لطیف نیایش, از واقعیت ملموس, آرمانی شوق انگیز پدید آورده است و امام سجاد(ع) با این عبارات, ماهیت و رسالت و نقش آفرینی قرآن را در زندگی انسان به او یادآور شده است, چرا كه اگر در ماهیت قرآن, تكریم و بزرگداشت انسان و سلامت مادی و معنوی او نهادینه نشده بود, تمنا داشتن كرامت و سلامت از ساحت آن, دور از حكمت و درایت می نمود.

مطالعه در آیات قرآن, به روشنی می نمایاند كه هدف و رسالت قرآن, تعالی بخشیدن به انسان است و شكوهمندترین ترسیمی كه از حیات طیبه انسان دارد, جایگاهی است كه سراسر امنیت و سلامت است. ولی در همین آغاز راه, پرسشی جدی مطرح می شود و آن این است كه آیا قرآن, همانند روان شناسان تنها به سلامت شخصیت انسان می اندیشد, یا هدف قرآن چیزی فراتر از سلامت شخصیت انسان است و سلامت را گذرگاهی به سوی رستگاری می داند؟

این نكته ای است كه حتی ذهن روان شناسی چون فرانكل را به خود معطوف داشته است, چه این كه او اظهار داشته است:

(هدف مذهب و روان كاوی متفاوت است, با این كه مذهب بسیار بیش تر از آنچه كه روان درمانی می تواند به انسان بدهد, به او می دهد, ولی بسیار بیش تر از آن نیز می خواهد. مذهب خواستار رستگاری انسان, و روان درمانی خواستار سلامتی انسان است.)

البته رستگاری, در نگاه وحی قابل تفكیك از سلامت در زندگی دنیا و آخرت نیست, چه این كه در آیات قرآن, بشارت و نیكبختی هر دو جهان, مورد اهتمام دین معرفی شده است.

(لهم البشری فی الحیوهٔ الدنیا و الآخرهٔ) یونس / ۶۳

اهل ایمان و تقوا كه در زمره اولیای خداوند قرار دارند, از بشارت در زندگی دنیا و آخرت برخوردارند.

(وابتغ فیما آتاك اللّه الدار الآخرهٔ و لا تنس نصیبك من الدنیا) قصص / ۷۷

در آنچه خداوند عطایت كرده است, زندگی آخرت را جویا باش و با این حال, بهره خویش از زندگی دنیا را از یاد نبر.

●نقش شخصیت انسان در زندگی عملی او

هر نوع مطالعه درباره روان انسان تكیه بر این نكته دارد كه ساختار وجودی انسان را چه بدانیم و چه نقشی برای ساختار وجودی او (كه همان شخصیت او را شكل می دهد) در زندگی وی قائل باشیم.

قرآن در تعبیری بسیار كوتاه و در عین حال عمیق بر اهمیت و نقش شخصیت و شاكله وجودی انسان در زندگی او, تأكید كرده است:

(قل كلّ یعمل علی شاكلته) اسراء / ۸۴

ای پیامبر بگو! هر انسانی بر اساس ساختار وجودی خود, عمل می كند.

این عبارت كوتاه با همه صراحت و قاطعیت و تعیین نقش شخصیت درونی انسان در رفتار و هنجارهای فردی ـ اجتماعی وی, پرسشهای چندی را فرا روی پژوهشگر می گذارد. از آن جمله این كه اگر كردار آدمی, بر الگوی شخصیت درونی وی استوار است, پس چه عواملی شخصیت انسان را می سازد؟ آیا انسانها همه در شخصیت و الگوی درونی مشتركند یا متفاوتند؟ تفاوت شخصیت و الگوی ساختار روانی انسانها معلول چه عواملی است؟ تا چه اندازه شخصیت انسان تحت تأثیر عوامل جبری است و تا چه اندازه اختیاری او است؟

كدام شخصیت و با چه ویژگیهایی, شخصیت بهنجار و سالم شناخته می شود, و كدام شخصیت نابهنجار و پریش به شمار می آید؟ آیا شاكله و ساختار شخصیت انسان در پرتو خرد او شكل می گیرد یا امری است فطری و ذاتی او؟

بدیهی است كه هرگونه تلاش علمی در این زمینه ها, بسته به تعریفی است كه ما از (شخصیت) داشته باشیم.

●تعریف (شخصیت)

قبل از اینكه تعریف شخصیت یا شاكله وجودی را از قرآن جست وجو كنیم نگاهی خواهیم داشت به تعاریف روان شناسان.

شخصیت و كیفیت شكل گیری آن در مكتبهای گو نه گون (مانند روان كاوی فروید, بیهاوریسم, و رفتارگرایی واتسون و روان شناسان متأخرتر و انسان گرا) یك سان نیست, به همین دلیل تعاریف شخصیت بسیار فراوان است, (آلپورت) ۱۹۴۹ (G. W . Allport) در این باره پنجاه تعریف متفاوت را گرد آورده است, با این حال, این تفاوتها مربوط به اصل موضوع شخصیت نیست, بلكه متوجه مفهومی است كه از آن ساخته اند; و در نتیجه منعكس كننده ناهمگرایی های دیدگاه های نظری مؤلفان است.

الف. یكی از تعریفهای بسیار ساده, تعریف مایلی ((R. Meili است, او می نویسد:

(شخصیت یك كلیت روان شناختی است كه انسان خاصی را مشخص می سازد.)

و اضافه می كند:

(روان شناسی در بحث شخصیت همواره تفاوتهای فردی را در مد نظر دارد, و هدف آن تعریف هر چه صحیح تر این تفاوت ها و تعیین آنهاست.)

و در باره عناصر تشكیل دهنده شخصیت نیز معتقد است كه:

(وقتی مفهوم شخصیت به معنای گسترده مورد نظر باشد, طبعاً مفاهیم خوی, مزاج و استعداد را كه مبین سه جنبه خاص هستند در بر می گیرد.)

ب: تعریف دیگر, تعریف اریك فروم است.

(شخصیت, مجموع كیفیتهای موروثی و اكتسابی است كه خصوصیت فرد بوده و او را منحصر به فرد می كند.)

او در توضیح تعریف یادشده می نویسد:

(فرق بین كیفیتهای موروثی و اكتسابی معدل فرق بین مزاج, استعدادها و كلیه كیفیتهای ذاتی از یك طرف و منش (character) از طرف دیگر است.)

سپس برای رفع ابهام, تفاوت (مزاج) و (منش) را بسیار مفصل بحث می كند, خلاصه سخن او این است كه:

(مزاج) به چگونگی واكنش دلالت دارد و ذاتی و تغییر ناپذیر است, اما (منش) نتیجه تجربیات شخص, بویژه تجربیات سالهای اولی زندگی بوده و تا حدی با درون گرایی و تجربیات نوین تغییرناپذیر است. مثلاً اگر كسی (آتشی مزاج) است, كیفیت واكنش او تند و قوی است, ولی این كه نسبت به چه چیز واكنش مزبور تند و قوی است مربوط به منش است, اگر بهره ور, دادگر و با محبت است, در عشق, در عصبانی شدن به علت بی عدالتی و متأثر شدن از یك فكر نو, واكنش تند و قوی نشان خواهد داد, و اگر دارای منش ویرانگر و سادیستیك است در ویرانگری و خشونت تند و قوی می شود…)

ج: تعریف گوردون ویلارد آلپورت

آلپورت یكی از اولین نظریه پردازان شخصیت است كه عینك فرویدیسم را از چشم بر می دارد و دیدگاه ساده انگارانه رفتارگرایی را به یك سو می نهد.

بر خلاف اریك فروم, كه سالهای اولیه زندگی و دوره كودكی را بسیار مهم تلقی می كند, آلپورت با دوره بلوغ به عنوان دوره ای به نسبت مستقل برخورد می كند و بیش ترین نقش را نیز در تشكیل شخصیت به مقاصد و نیتهای شخص می دهد.

●تعریف (شخصیت) از نگاه قرآن

آشنایان با زبان و فرهنگ قرآن, بر این نكته واقفند كه در اصل لحن و شیوه بیانی قرآن, این گونه نیست كه یك مفهوم معرفتی را در یك پاراگراف یا یك فصل به صورت مجزا مورد بررسی قرار داده باشد, بلكه نظرگاه های قرآن را باید از آیات و سوره های مختلف, در پرتو نگاه گسترده به فرهنگ و معارف آن, نتیجه گیری كرد.

پژوهش در آیات قرآن , این نكته را آشكار می سازد كه انسان از دیدگاه قرآن دارای دو نوع شخصیت و ویژگیهای روحی است:

۱. شخصیت عام انسانی (نوع انسان)

۲. شخصیت خاص فردی (هر فرد از افراد انسان)

شخصیت عام انسانی, در حقیقت, ویژگیها, منشها, گرایشها, تواناییها و استعدادهای ذاتی است كه در ساختار عام انسانی طراحی شده است و شخصیت ویژه فردی, عبارت است از نوسانها, شدت و ضعفها, قوتها و كاستیهایی كه به دلایل ویژه موروثی, اقلیمی, فرهنگی و تربیتی, جبری یا اختیاری در یك فرد خاص, نسبت به ساختار فطری او صورت گرفته است.

اگر بخواهیم تفاوت بین این دو شخصیت را با مثالی توضیح دهیم, می توانیم طراح و سازنده یك وسیله الكتریكی یا الكترونیكی را در نظر بگیریم كه طرّاح با توجه به هدف و نتیجه ای كه می خواهد از وسیله مورد ساخت بگیرد, امكانات و توانهای كاملاً مشخص و اندازه گیری شده ای را نخست بر روی كاغذ یا صفحه نمایش ترسیم می كند و سپس آن را بر روی ماشین آلات سازنده, پیاده می كند. در این مرحله, وسیله مورد ساخت از جهت حجم , وزن, تعداد و اندازه قطعات, نوع مواد و… به طور كامل مشخص است و بر اساس این طرح می توان هزاران وسیله همسان تولید كرد.

مرحله دوم, مرحله اجرای پروژه و تولید عینی محصول مورد نظر است كه در این مرحله گاهی بعضی از قطعات به صورت درست در جای خود قرار نمی گیرد, یا در ضمن تركیب و سر هم كردن می شكند, یا از نظر نوع ماده گرفتار مشكل می شود و… به گونه ای كه وقتی صد هزار محصول از یك نمونه تولید می شود, ممكن است هر یك از آنها, به شكلی با دیگری تفاوتهایی داشته باشد.

دراین مثال, مرحله نخست ـ طراحی و پی ریزی نظام تولید ـ همان چیزی است كه شخصیت عمومی نوع را تشكیل می دهد. و مرحله دوم, شخصیت خاص فرد را تعیین می نماید.

تنها فرق ـ و البته فرق مهمی ـ كه میان مشبّه و مشبّه به در این تشبیه و تمثیل هست این است كه در مثال, مشخصات فردی, همواره جبری است و معلول عوامل بیرونی مصنوع است, زیرا اگر یك ماشین, هنگام تولید درست و درجای خود قرار نگرفته باشد, یا مسؤول آن مهندس و تكنسین ناظر است و یا ضعف دستگاه تولید و… ولی در مورد انسان عوامل مؤثر بر شخصیت خاص فردی انسانها به عوامل جبری و عوامل اختیاری تقسیم می شوند. و این از ویژگیهای خود انسان و نشأت یافته از نیروی اراده و انتخابگری اوست.

نویسنده:احمد ترابی

منبع:پژوهش های قرآنی، شماره ۱۵و۱۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.