چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
مجله ویستا

راه باز است


راه باز است

فیلمنامه نویسی در ادامه سنت ادبیات نمایشی و بخشی از این شاخه ادبی محسوب می شود

در روزگاری که هنوز نه سالن‌های سینما در شهرهای کوچک و بزرگ نقاط مختلف دنیا بر پا شده بود و نه امواج ناپیدای رسانه‌های تصویری به خانه‌های مردم راه داشت، چیزی به نام هنر نمایش در یونان و روم شکل گرفته بود.

نمایش و ادبیات نمایشی جزئی از فرهنگ و سنت غربیان بود که رفته رفته به دیگر نقاط جهان نیز اشاعه یافت.

همگانی شدن تلویزیون‌های خانگی و تأسیس هزاران شبکه تلویزیونی در جای‌جای جهان، بزودی پای هنرهای نمایشی را به شبکه‌های تلویزیونی باز کرد.

اما همچنان غرب، جهان کانون نمایش و ادبیات نمایشی است.

هنر و ادبیات بی‌تاریخ و پشتوانه نیستند. می‌شود همه بخش‌های کارخانه تولید خودرو را از سرزمینی به سرزمین دیگر برد و در سرزمین جدید محصولی همسان تولید کرد، اما هنر و ادبیات چنین نیست.

هنر و ادبیات با استقامت و ممارست نسل‌ها، در طول قرن‌ها پدید می‌آید، رشد می‌کند و می‌بالد. در پس هر جریان هنری درخشان، سنت و تاریخی قابل توجه وجود دارد.

مثلا غزلسرایی در ایران پیشینه‌ای دراز دارد. غزل محصولی فرهنگی است که ایرانیان در طول قرون گذشته با کوشش پرورانده‌اند.

سنت غزلسرایی البته در مقاطع تاریخی مختلف، متأثر از شرایط تاریخی هر دوره، سبک‌ها و شیوه‌های گوناکون داشته است، اما تمامی آنها در بستر همان سنت دیرپا شکل‌گرفته‌اند.

در ادبیات کهن فارسی اگرچه جایگاه غزل رفیع و استوار بوده است، اما جایگاه ادبیات نمایشی (منظور از ادبیات نمایشی تئاتر است وگرنه ادبیات داستانی ما پر از جنبه‌های نمایشی و قصه‌گویی است) همچون ادبیات غربیان، آنچنان پررنگ و قابل قیاس با گونه‌های دیگر ادبی نیست. نمایشنامه‌نویسی در غرب، همچون غزلسرایی در ایران سنتی کهن است و بخشی از فرهنگ جامعه را تشکیل می‌دهد.

کمرنگ بودن سنت‌های ادبیات نمایشی در ایران، کار را برای ادیبان و هنرمندان این حوزه به منظور تولید آثار درخشان سخت می‌کند.

تجربه‌های ادبی در زبان شکل می‌گیرند و صاحبان زبان‌های مختلف، سنت‌های ادبی متنوعی را در زبان‌های خود پرورانده‌اند و چنین است که غزلسرایی و خلق منظومه‌های بزمی و حماسی در زبان فارسی سنتی دیرپاست و قلم‌زدن در حوزه ادبیات نمایشی جریانی نوپا و قاعدتا با این حساب، حاصل کار این دو را نمی‌توان با هم مقایسه کرد.

فیلمنامه‌نویسی را باید در ادامه سنت ادبیات نمایشی و بخشی از این شاخه ادبی به حساب آورد.

اگرچه در کار فیلمنامه‌نویسان ایرانی برای سینما و تلویزیون، به نسبت تولیدات سینمایی و تلویزیونی موجود، آثار ارزشمند و درخشان فراوان دیده شده است، اما نمی‌توان دستاورد کار آنان را با همتایان غربی‌شان مقایسه کرد که پا بر زمین محکم سنت دیرینه ادبیات نمایشی غرب دارند.

با این همه اما راه بر جریان فیلمنامه‌نویسی در ایران بسته نیست. تلاش و ممارست و سرمایه‌گذاری در این زمینه نتایج رضایت‌بخش به همراه خواهد داشت.

مشتاقان بااستعداد این حوزه با تمام توانشان در انتظار فرصت‌های بهتر و بیشتر برای پروراندن این شاخه جوان ادبی در ایران هستند.

شکایت از فیلمنامه‌های ضعیف در سینما و تلویزیون ایران بسیار شنیده شده، اما عزم راسخ برای چاره‌اندیشی خیلی وجود ندارد.

همچنان که آه و ناله‌ها از ضعف فیلمنامه بلند است،‌ فیلمنامه‌نویسان هم در مقابل حرف‌های سرراست و ساده‌ای دارند. می‌گویند مگر چند درصد از هزینه تولید یک مجموعه تلویزیونی یا فیلم سینمایی به فیلمنامه اختصاص می‌یابد که از فیلمنامه‌نویسان انتظار می‌رود شاهکار بیافرینند و شق‌القمر کنند؟

شاید تهیه‌کنندگان و مدیران مربوط، فیلمنامه را عنصر فرعی تولید اثر نمایشی می‌دانند.

همین که بازیگران مشهور خوش‌چهره را جمع کنیم، در کنار عناصر فرعی دیگری مثل فیلمبردار، صدابردار، نورپرداز و... بعلاوه کسی که کار را می‌گرداند، فیلم یا سریال مورد نظر ساخته خواهد شد.

شاید هم البته این دسته حق داشته باشند. اگر بازیگران مشهور را جلوی دوربین بنشانیم که جوک‌های تکراری دهه ۵۰ و ۶۰ را هم تعریف کنند، عده زیادی تماشا خواهند کرد، اما آیا تنها رسالت و آخرین هدف این است که فقط عده‌ای تماشاگر اثر تولید شده باشند؟

شاید هم اصلاً فرهنگ ما با بداهه‌پردازی آسوده‌تر است و بهتر کنار می‌آید؛ مثل چند استاد موسیقی ایرانی که کنار هم می‌نشینند و بداهه‌نوازی می‌کنند و انصافا نتیجه کار هم در بسیاری از موارد شنیدنی از آب در می‌آید. شاید در هنرهای نمایشی هم ترجیح می‌دهیم مثل سیاه‌‌بازی و نمایش روحوضی عده‌ای در همان لحظه با خلاقیت‌های فردی و پیش‌بینی نشده‌شان مردم را سرگرم کنند.

شاید هنوز با حساب و کتابِ فیلمنامه خونگرفته و نتوانسته‌ایم با آن کنار بیاییم یا ضرورتی نمی‌بینیم فیلم و مجموعه تلویزیونی‌مان از همان اول کار فیلمنامه قرص و محکمی داشته باشد.

خواست و اراده دست‌اندرکاران سینما و تلویزیون برای تقویت جریان فیلمنامه‌نویسی در ایران، تنها هنگامی جامه عمل می‌پوشد که در عمل برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری‌های لازم به انجام رسد. اولین گام در این جهت می‌تواند همین باشد که تولیدکنندگان آثار نمایشی میان هزینه‌های ضروری تولید اثر، سهم بیشتری را برای فیلمنامه پیش‌بینی کنند.

سالار کاشانی