چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
صورت زیبا بیاور, سیرت زیبا به چند
قدیمها هر چیزی به قاعده بود، بچهها به قاعده بزرگ میشدند، به قاعده قد میکشیدند، به قاعده سری توی سرها در میآوردند و گاهی شکرخدا هیچوقت سرتوی سرها در نمیآوردند و همینطور بدون سر آسه میآمدند و میرفتند، و بدون آنکه در زندگی به کسی شاخی بزنند و شاخی نوش جان کنند، بعد چند صباحی غزل خداحافظی را میخواندند و زندگیشان به قاعده تمام میشد. مثل حالا نبود که هر کسی بخواهد سری باشد و بگردد ببیند اطرافش که حالا به اندازه یک دنیا بزرگ شده بود و به اندازه یک جهان کش آمده کی سر است و چه جوری میشود سری توی سرها درآورد و سرور جماعت شد؟!
● من میبینم
قدیمها هر چیزی قاعده داشت. پسرها گاهی تا ۴۰ سالگی هم دهانشان بوی شیر میداد و دخترها هم که اصلا جزو معادلات نبودند که کسی پیشان را بگیرد و بوی دهانشان را تجزیه و تحلیل کند. قدیمها هر چیزی قاعده داشت. پسرها نگاهشان به دست بابا بود هر جا که او میرفت، میرفتند و هر کار که او میکرد انجام میدادند. دخترها هم تا قبل از خانه شوهر، فوقش جز خانه و حیاط پدریشان، پایشان به، خانه چهارتا فامیل نزدیک و همسایه دیوار به دیوارشان باز شده بود.
کل دنیا خانه بابا بود و خانه همسایه روبهرویی و آخر دنیا هم میشد خانه همسایه سرکوچه که بچهها را نمیبردند خانه آنها روضه یا نذری پزان یا حنابندان! مثل حالا نبود که دخترها اول بروند دانشگاه و بعد بروند سفر علمی و رصد توی دل کویر و بعدتر بشوند خانم مهندس و آنوقت ماشین بخرند و توی خیابان جلوی چشم ملت لایی بکشند! برای همین انگار همه چیز سرجایش بود. انگار همه خوب بودیم چون هرکسی مثل دوریوریهایش رفتار میکرد و اینجوری دنیا گلستان بود. دنیا گلستان بود، چون یک دختر بچه ۱۲، ۱۳ ساله برای اینکه کسی باشد و نشان بدهد میبیند و میفهمد، مثل زن ۳۰ ساله آرایش نمیکرد و توی خیابانها و پاساژها دنبال توجه و خودنمایی نبود. کسی هم قرار نبود، بیفتید دنبال راهکار و ای وای و چرا اینطور شد راه بیندازید.
● من احترام میخواهم
قدیمها هر چیزی قاعده داشت. اینطوری نبود که توی سرکسی بزنی سرش را بلند کند، بگوید برای چی زدی؟ یا به بچه بگویی بیا این تنبان مامان دوز را بپوش، بگوید نمیپوشم این تنبان دیگر در جامعه باعث خجالت و شرمندگی است و پیژامهام باید عکس اسپایدرمن داشته باشد. قدیمها هر چیزی به قاعده بود. بچهها کوچکتر، بزرگتر سرشان میشد. کل فامیل به یک خان عمو احترام میگذاشتند و کل محل به یک مشتی و تمام، بقیه هم باید میرفتند کشکشان را میسابیدند. مثل حالا نبود که بچه ۸ سالتان بیاید خانه بگوید من دیگر مدرسه نمیروم چون خانم معلممان به ما گفت تو و بیاحترامیمان شد. قدیمها هر چیزی به قاعده بود.
اگر به خان عمو احترام میگذاشتند، برای این بود که بزرگ فامیل بود و از همه عاقلتر، روی حساب بانکیاش جلویش خم و راست نمیشدند. کسی برای ماشین آخرین مدلش سوت بلبلی نمیزد و هیچکس محض اسم و رسمش نمیدوید در ماشین را برایش باز کند و فرهیخته و دانشمند صدایش بزند. اگر به ماسدربزرگ احترام میگذاشتند، چون سیده بود و همه بیبیجان صدایش میزدند. افتخارش این بود که یک عمر خوب شوهرداری کرده و بچههایش همه سربه راه بودهاند و خیرشان به خانواده شان و مردم میرسید.
● من فقط صورتم نیستم
قدیمها هر چیزی به قاعده بود. دختر که بودی فقط کافی بود از هر انگشتت یک هنر بریزد و کمی هم به قول خودشان برو روداشته باشی، آن وقت آن بالا بالاها جایت بود. همه تو را میدیدند و تحویل میگرفتند. حالا خودت را میکشی چند سال درس میخوانی هزار جور کلاس فوقالعاده میروی مثل بلبل به چند زبان صحبت میکنی، آخر هم فلان خانم هنرپیشه که دیپلم هم به زور دارد جزو روشنفکرها و فرهیختههاست و فقط زنهای مانند او آن بالابالاها جایشان است و هیچکس تو را تا رنگ جماعت نشوی نه میبیند و نه تحویل میگیرد. پس اصلا عجیب نیست که نوجوان ۱۳، ۱۴ ساله باهوشی که شاخکهای حسیاش خوب کار میکند به جای آموختن هر مهارتی برود دنبال آن چیزی که در جامعه دیده میشود و به آن اهمیت داده میشود. تا به روز باشد و بعد از کلی کار و زحمت دمده و نازیبا جلوه نکند.
● من قاعده میخواهم
برمیدارد درشت مینویسد، بابای من وقتی مرد، اینترنت را نمیشناخت و خوشبخت بود. برمیدارد درشت مینویسد مادر من همه عمر ماهواره نمیدانست چیست، پس الیزابت را نمیشناخت که از راه به درش کند و عاقبت به خیر شد. برمیدارد درشت مینویسد که خواهر من تا خانه شوهر نرفته بود نمیدانست ریمل یعنی چه، پس سربه راه بود. یعنی اگر ریمل و ماهواره و الیزابت را از دختر امروزی بگیریم همه چیز درست میشود؟ یعنی او دیگر برای اینکه سری توی سرها دربیاورد و اعتنایی ببیند، پی الگوبرداری از فلان خانم هنرپیشه نمیرود که آن بالا بالاها نشسته و عکسش روی تمام مجله ها را پرکردهاست؟
راست و حسینیاش این است که همه ما همینطوری که برای اینجور مسئلهها در جامعه سرمان را تکان میدهیم، خودمان هم یکجورهایی ته دلمان برای تیپ و قیافه فلانی ضعف میرود و آدمها را با ظاهر شیکشان و مدل ماشینشان اندازه میگیریم و قدر میگذاریم. برداشتهام درشت به طعنه نوشتهام قدیمها هر چیزی به قاعده بود. یعنی اینکه من قاعده میخواهم. یعنی اینکه از این شلوغی و درهم برهمی بیشاخصی است که یک چیزهای سرجای خودش نیست و چون سرجای خودش نیست، نازیباست و زشت نشان داده میشود. قاعده میتواند ظرف باشد.ظرفی که من در آن شکل خودم را پیدا کنم.ظرفی که به هویت من شکل بدهد.جوری شکل بدهد که تویش الیزابت و فارسی وان به این آسانیها جا نشود.
● من قدر میخواهم
قدر دانستن یک چیزی بیشتر از احترام و تأیید خواستن است، شرایطی دارد، یک شرطها و پیش نیازهایی دارد. اولین پیش نیازش هم با اندازهگیری درست میشود. اینکه من اندازههای خودم را بدانم. اینکه اطرافیانم در قد و اندازه من را بدانند. وقتی اندازه خودت را سنجیدی و دانستی، آنوقت معطل هر تأیید و احترامی نمیشوی. آن وقت نمیگذاری هر کسی هرطوری تو را اندازه بگیرد و سانت بزند و کوچک و بزرگ بخواهد. من قدر میخواهم. قدری که شکل گیری و درست شدنش از خود من و سنجشها و فهمیدنهایم میآید.
این سنجش و فهم میتواند تعریف من را و مسیر من را توی شلوغی و تضاد و بهم ریختگی هم روشن کند. اینجوری حکایتمان به حکایت آن پادشاه پهلو نمیزند که میدانست پوشش ندارد اما در برابر تأیید و تکریم اطرافیان سکوت کرده بود و هیچ چیز نمیگفت. هر چند که حکایت اطرافیانمان مانند اطرافیان آن پادشاه باشد که زشتی را میدیدند اما از ترس متهم شدن به نادانی و عقب ماندگی به روی خودشان نمیآورند. من قدر میخواهم و بهتر است تا دیر نشده خودمان کاری بکنیم شاید حالا حالاها کودکی صادق و بی نیاز از تایید و هلهله اطرافیان، سر راهمان قرار نگیرد.
نویسنده: اعظم عاملنیک
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست