یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

سرانجام مستضعفان


سرانجام مستضعفان

هنگامی كه نبرد قهرمانانه شماری اندك با قلب های سرشار از عشق به حقیقت را در صحرای كربلا در برابر انبوه عظیم سپاه شب پرستان كینه توز و بی هویت به نظاره می نشینیم, مفهوم تاریكی و روشنایی, خوبی و بدی, حقّ و باطل و مستضعف و مستكبر را با روشنی هرچه بیشتر ادراك می كنیم

هنگامی كه نبرد قهرمانانه شماری اندك با قلب‌های سرشار از عشق به حقیقت را در صحرای كربلا در برابر انبوه عظیم سپاه شب‌پرستان كینه‌توز و بی‌هویت به نظاره می‌نشینیم، مفهوم تاریكی و روشنایی، خوبی و بدی، حقّ و باطل و مستضعف و مستكبر را با روشنی هرچه بیشتر ادراك می‌كنیم.

سرنوشت مستضعفان در طول تاریخ، فراز و نشیب‌های فراوان و پیچیدگی‌های ویژه‌ای داشته؛ پیكاری سخت و مبارزه‌ای پی‌گیر كه همواره آنان را با محیط اطراف درگیر كرده است. در این میان، سردمداران زر و زور و تزویر و مستكبران خودپرست به گونه‌های مختلف آنان را برنمی‌تابیدند و می‌كوشیدند تا آنان را همواره زیرسلطه خود داشته باشند.

در طول این كشمكش‌ها، قدرت‌طلبان و سودجویان كه خوی استكباری در وجودشان رشیه دوانیده است، از هر روشی بهره برده‌اند و حتی اگر منافع خویش را در زندگی آنان می‌یافتند، آنان را نمی‌كشتند و چنانچه مصلحت خویش را در مرگشان می‌دیدند، بی‌محابا بر زندگی‌شان دست تطاول می‌یازیدند و خیمه‌های تجاوز و عیش و نوش خود را بر فراز استخوان‌های خرد شدهٔ آنان بنا می‌كردند كه تاریخ از این سرگذشت‌های اندوه‌بار، فراوان به یاد دارد.

كشتار و غارت آشكار و پنهان، حق‌كشی‌ها و زشتی‌های بی‌امان و پلیدی‌ها و پلشتی‌هایی كه از سوی استكبار در طول سال‌ها به وقوع پیوسته و نفرتی كه در دل انسان‌های آزاداندیش و وارسته نسبت به آنان هست، سند زندهٔ رشدنایافتگی آنان به شمار می‌رود. در مقابل، مظلومیّت و حقّانیت و راستی و درستی وصف‌ناپذیری كه از جبهه حقّ در سینهٔ تاریخ به یادگار مانده، نیكوترین سرانجامی است كه مستضعفان به آن رسیده‌اند.

هنگامی كه نبرد قهرمانانه شماری اندك با قلب‌های سرشار از عشق به حقیقت را در صحرای كربلا در برابر انبوه عظیم سپاه شب‌پرستان كینه‌توز و بی‌هویت به نظاره می‌نشینیم، مفهوم تاریكی و روشنایی، خوبی و بدی، حقّ و باطل و مستضعف و مستكبر را با روشنی هرچه بیشتر ادراك می‌كنیم.

از داستان‌های زندگانی پیام‌آوران الهی و رهبران آسمانی و امامان و مصلحان و عالمان نیك سیرت و همه فرهیختگان و محرومان و مظلومان تاریخ كه برای دست‌یابی به آرمان‌ها و اهداف مقدس و فطرت خداجوی بشری كوشیده و در این راه رنج‌های بسیاری به جان خریده‌اند، می‌توان پندهای فراوانی آموخت و در زندگی به عنوان سرمشق از آن بهره‌مند شد. آنان كه هرگاه به پیروزی دست یافتند، زمینه‌های بندگی مردم را در برابر خدا فراهم آوردند و خود، پیشاپیش آنان در برابر خدا به خاك افتادند و هرگز درصدد هماوردی با آفریدگار جهان و زیرپا نهادن قوانین و فرمان‌های او برنیامدند. آن‌گاه نیز كه كارشان به شكست ظاهری انجامید، هیچ‌گاه سرخورده نشدند و احساس شكست نكردند، بلكه شكست و پیروزی در نظر آنان به گونه‌ای دیگر جلوه كرد؛ زیرا در دیدگاه ژرف آنان، گام نهادن در مسیر كمال و پیشرفت به سوی هدف ترسیم شده از سوی خالق هستی، پیروزی است، هرچند به ظاهر كشته یا مجروح شوند. در مقابل، چنانچه یك گام از آرمان‌های بلند خود عقب می‌افتادند، احساس شكست می‌كردند؛ گرچه به لحاظ ظاهری به پیشرفت‌هایی هم دست یافته باشند.

براین اساس، از دیدگاه ژرف بین آنان، قیام و قسط، انجام وظیفه، كوشش در راه خدا و خدمت به جامعه و مبارزه با مظاهر استكبار و استضعاف، سرانجامی نیكو دارد و این مهم، هر نتیجه‌ای را كه در پی داشته باشد، ارزشمند است.

ولی از دیدگاه كلّی، سیر تدریجی نظام هستی به سوی پیروزی و موفقیّت مطلق مستضعفان است. سرانجام، آنان بر قلّه‌های پیروزی تكیه خواهند زد و جور و ستم و استثمار و بهره‌كشی‌ها را از پهنای هستی خواهند زدود و خود، وارثان زمین خواهند شد. آنان زمینی را كه پر از جور و ستم شده بود، از عدل و داد سرشار خواهند كرد؛ زیرا خداوند چنین اراده كرده است كه پیشوایی و سروری جهان از آن مستضعفان باشد و آنان وارثان زمین شوند.۱

●سنت‌الهی در تدبیر جوامع

قوانین جامعه‌شناختی قرآن كریم، با عنوان «سنتّ‌های الهی در تدبیر جوامع» قابل طرح است. واژه «سنّت» به مفهوم راه و رسم، روش و رفتار و شیوه‌ای است كه استمرار داشته باشد. قرآن، سنّت را هم به خدا و هم به انسان‌ها نسبت می‌دهد. به همین دلیل، تعبیرهایی مانند «سنّت الله»، «سنّتنا»، «سنّهٔ الاوّلین» و «سنن الّذین من قبلكم» و... در قرآن به چشم می‌خورد.

به طور كلی، سنّت الهی در یك تقسیم‌بندی به دو گونه‌اند:

۱. سنّت‌هایی كه به زندگانی انسان در سرای دیگر و پاداش و كیفری كه در آن جهان از آن برخوردار خواهند بود، مربوط می‌شود.

۲. سنّت‌هایی كه به زندگی دنیایی و این جهانی بشر مربوط است.

این سنّت‌ها نیز برخی رفتارهای فردی و برخی دیگر رفتارهای اجتماعی یا هر دو مورد را در برمی‌گیرد، ولی چیزی كه ما در پی شناسایی آن هستیم، سنّت‌های الهی مربوط به زندگی دنیایی در بستر جوامع است كه از آن میان، به سنّت الهی «پیروزی حق بر باطل» اشاره می‌كنیم.

●پیروزی حق بر باطل

نبرد و رویارویی حق و باطل، به سرآغاز هستی باز می‌گردد. ابلیس، به عنوان موجودی سركش و قانون‌ستیز در برابر فرمان الهی گردن فرازی كرد و آنرا نپذیرفت. به همین سبب از درگاه الهی رانده شد، ولی هرگز از كینه‌ورزی و عناد و مبارزه پی‌گیر در برابر حق باز نایستاد.

این امر به نماد تضادّ دو گونه اندیشه و روش در تمام دوران‌ها تبدیل شد. در طول زمان و در قالب‌های گوناگون، همواره موضع‌گیری‌ها و درگیری‌هایی میان آنان صورت پذیرفته است. كشمكش‌های دامنه‌داری كه فرزندان آدم از آغاز آفرینش تا روز قیامت با آن روبه‌رو خواهند بود، ناشی از همین امر است. كشته شدن هابیلیان به دست قابیلیان و به آتش در افتادن ابراهیم‌ها به دست نمرودها و به حاشیه رانده شدن علویان به وسیله امویان، داستان غم‌انگیز این مبارزات و رویارویی‌هاست.

از سوی دیگر، تاریخ شاهد گویای پیروزی‌های جبهه حق در دوران‌های مختلف است. پیروزی مستضعفان بنی‌اسراییل در سرزمین مصر، غلبهٔ مسلمانان در حجاز، دوران شكوفایی و بالندگی اسلام و پدید آمدن عدالت اجتماعی در عصر پیامبر اكرم(ص)، نمونه‌هایی از این پیروزمندی‌هاست. ولی به طور كلی، یكی از سنّت‌های الهی، پیروزی حق بر باطل است. تحقّق این امر گرچه به طول می‌انجامد، ولی ارادهٔ الهی و سنّت پروردگار بر آن تعلّق گرفته است.

در این باره به چند آیه از قرآن كریم اشاره می‌كنیم:

خدا می‌خواست حق را با كلمات خود ثابت و كافران را ریشه كن كند تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند. هرچند بزهكاران خوش نداشته باشند.۲

در آیهٔ دیگری می‌فرماید:

خدا باطل را محو و حقیقت را با كلمات خویش پابرجا می‌كند.۳

به دلیل اینكه حق و باطل با یكدیگر قابل جمع نیستند، آمدن حق، موجب از میان رفتن باطل خواهد شد:

حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابود شدنی است.۴

بلكه حق را بر باطل فرو می‌افكنیم. پس آن را درهم می‌شكند و به ناگاه آن نابود می‌گردد.۵

و در بیان دیگری، خطاب به پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید:

بگو: بی‌گمان، پروردگارم حقیقت را القا می‌كند. اوست دانای نهان‌ها. بگو: حق آمد و دیگر باطل از سر نمی‌گیرد و برنمی‌گردد.۶

در كنار آیات یادشده، بخشی از آیات قرآن از پیروزی پیامبران و پیروان آنان سخن به میان آورده است:

حزب خدا همان پیروزمندانند.۷

یا:

و یاری كردن مؤمنان بر ما واجب است.۸

در حقیقت، ما فرستادگان خود و كسانی را كه [به آنان] گرویدند، در زندگی دنیا و روزی كه گواهان برپا می‌ایستند، به یقین، یاری می‌كنیم.۹

سپس فرستادگان خود و كسانی كه گرویدند می‌رهانیم؛ زیرا بر ما فریضه است كه مؤمنان را نجات دهیم.۱۰

پیش‌تر به اثبات رسید كه پیامبران، امامان، عالمان بیدار و مؤمنان حق جو و به طور كلی، هركس كه به گونه‌ای از حقوق خویش محروم شده و زمینهٔ بالندگی و شكوفایی نیافته است، در شمار مستضعفان قرار دارند. اینان كه همواره در راستای تحقّق آرمان‌های حق و نابودی باطل در تكاپویند و بخشی از آنان دست‌كم حق‌ستیز نبوده‌اند، مصداق‌های حق به شمار می‌آیند و مشمول وعده‌های الهی می‌شوند.

نویسنده:ولی‌الله باقری

پی‌نوشت‌ها:

? مستضعفان از دیدگاه اسلام، مركز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، صص ۱۸۴ـ ۱۷۵.

۱. سورهٔ قصص(۲۸)، آیهٔ ۵ و ۶.

۲. ... و یرید الله أن یحقّ الحقّ بكلماته و یقطع دابر الكافرین? لیحقّ الحقّ و یبطل الباطل و لوكره المجرمون. سورهٔ انفال(۸)، آیهٔ ۷ و ۸.

۳. یمح الله الباطل و یحقّ الحقّ بكلماته. سورهٔ شورا(۴۲)، آیهٔ ۲۴.

۴. جاء الحقّ و زهق الباطل إنّ الباطل كان زهوقاً. سورهٔ اسرا(۱۷)، آیهٔ ۸۱.

۵. بل نقذف بالحقّ علی الباطل فیدمغه فإذا هو زاهقٌ. سورهٔ انبیاء(۲۱)، آیهٔ ۱۸.

۶. قل إنّما أعظكم بواحدهٍٔ أن تقوموا لله مثنی و فرادی ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جنّهٔ إن هو إلّا نذیرٌ لكم بین یدی عذابٍ شدیدٍ. قل جاء الحقّ و ما یبدی الباطل و ما یعید. سورهٔ سباء(۳۴)، آیات ۴۶ و۴۹.

۷. فإنّ حزب الله هم الغالبون؛ سورهٔ مائده(۵)، آیهٔ ۵۶.

۸. وكان حقّاً علینا نصر المؤمنین. سورهٔ روم(۳۰)، آیهٔ ۴۷.

۹. إنّا لننصر رسلنا و الّذین آمنوا فی الحیاهٔ الدّنیا و یوم یقوم الأشهاد. سورهٔ غافر(۲۳)، آیهٔ ۵۱.

۱۰. ثمّ ننجّی رسلنا و الّذین آمنوا كذلك حقّاً علینا ننج المؤمنین. سورهٔ یونس(۱۰)، آیهٔ ۱۰۳.

۱۱. و نرید أن نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمّهًٔ و نجعلهم الوارثین? و نمكّن لهم فی الأرض. سورهٔ قصص(۲۸)، آیهٔ ۵ و ۶.

۱۲. تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۱۵.

۱۳. و لینصرنّ الله من ینصره؛ سورهٔ حج(۲۲)، آیهٔ ۴۰.

۱۴. ولا تهنوا و لاتحزنوا و أنتم الأعلون إن كنتم مؤمنین؛ سورهٔ آل عمران(۳)، آیهٔ ۱۳۹.

۱۵. وعد الله الّذین آمنوا منكم و عملو الصّالحات لیستخلفنّهم فی الأرض كما استخلف الّذین من قبلهم. سورهٔ نور(۲۴)، آیهٔ ۵۵.

۱۶. سیّد قطب، فی ظلال القرآن، ج۴، ص ۲۵۳۹.

۱۷. قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا إنّ الأرض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبهٔ للمتّقین? و أورثنا القوم الّذین كانوا یستضعفون مشارق الأرض و مغاربها الّتی باركنا فیها و تمّت كلمت ربّك الحسنی علی بنی‌إسرائیل بما صبروا و دمّرنا ماكان یصنع فرعون و قومه و ما كانوا یعرشون. سورهٔ اعراف(۷)، آیهٔ ۱۲۸ و ۱۳۷.

۱۸. فأنجیناه و الّذین معه فی الفلك؛ همان، آیهٔ ۶۴.

۱۹. فأنجیناه و الّذین معه؛ همان، آیهٔ ۷۲.

۲۰. فانجیناه اهله؛ همان، آیهٔ ۸۳.

۲۱. فلمّا جاء أمرنا نجّینا صالحاً و الّذین آمنوا معه؛ سورهٔ هود(۱۱)، آیهٔ ۶۶.

۲۲. ولمّا جاء امرنا نجّینا شعیبا و الّذین آمنوا معه. سورهٔ هود(۱۱)، آیهٔ ۹۴.

۲۳. نك: سوره‌های: یوسف(۱۲)، آیهٔ ۱۱۰؛ انبیاء(۲۱)، آیهٔ ۹، ۷۱، ۷۴، ۷۵، ۸۸؛ شعراء(۲۶)، آیهٔ ۶۵، ۱۱۹ و ۱۷۰؛ نمل(۲۷)، آیهٔ ۵۳و۵۷؛ عنكبوت (۲۹)، آیهٔ ۱۵، ۲۴ و ۳۲؛ صافات (۳۷)، آیهٔ ۷۶،۱۱۴،۱۱۶ و ۱۳۴؛ فصّلت (۴۱)، آیهٔ ۱۸؛ قمر(۵۴)، آیهٔ ۱۸.

۲۴. إذا جاء نصرالله و الفتح و رأیت النّاس یدخلون فی دین الله أفواجا. سورهٔ نصر(۱۱۰)، آیهٔ ۱و ۲.

۲۵. آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج ۳۰، صص ۲۵۵و ۲۵۶.

منبع:ماهنامه موعود، شماره ۶۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.