سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

چارلز کوریا بزرگ معمار هند


چارلز کوریا بزرگ معمار هند

خانه نواری در احمدآباد را می توان مدلی از یک طراحی معاصر و پایدار دانست حجم کلی بنا به قراری شکل و جهت گرفته است که هوای خنک بتواند به طور طبیعی وارد آن شود و از طریق دریچه ای که نزدیکی سقف تعبیه شده خارج شود

خانه نواری در احمدآباد را می‌توان مدلی از یک طراحی معاصر و پایدار دانست؛ حجم کلی بنا به قراری شکل و جهت گرفته است که هوای خنک بتواند به‌طور طبیعی وارد آن شود و از طریق دریچه‌ای که نزدیکی سقف تعبیه شده خارج شود. این خانه پیش‌نمونه‌ای است از خانه ارزان‌قیمت، از همین رو است که ابعاد بازشوها- که غالبا از عناصر‌ گرانقیمت طرح محسوب می‌شوند- به حداقل رسیده، اگرچه این محدودیت‌ها چیزی از زیستْ‌پذیری و رعایت تناسبات انسانی در فضای داخلی کم نکرده است. طراحی این ساختمان بر اساس مصالح موجود در محل و تکنیک‌های بی‌نهایت ساده اجرا شده است. این سیاق از طراحی، بازتاب تفکری است که معمارانی همچون معمار شیلیایی آلخاندرو آراونا آن را عمیقا می‌ستایند.

درست است که این ساختمان در سال ۱۹۶۲ تکمیل شد، اما نمی‌توان آن را معاصر دانست و برای توصیفش باید از افعال گذشته استفاده کرد، چراکه، صرفا، یک نمونه از آن ساخته که آن هم در سال ۱۹۹۵ تخریب شد، این خانه طرحی بود از چارلز کوریا (۱۹۳۰)؛ معماری آنچنان پر آوازه که حتی موسسه سلطنتی معماران بریتانیا یا ریبا در تجلیل از او نمایشگاهی تحت عنوان «بزرگ‌ترین معمار هند» برگزار کرد. کوریا ملهم از مونومان‌هایی که لوکوربوزیه در چاندیگار و احمدآباد - کمی پس از استقلال هند - خلق کرد، تلاشش را - طی دوران حرفه‌ای‌اش - بر تعریف معماری مدرن در هند مقرر کرد. این آثار به گمان او: «تاثیری بی‌نهایت عظیم داشت... آثاری به غایت قوی و به‌شدت شاعرانه، آنها نشان از حرکت بر پیشانی معماری در زمانه خود دارند.» استفاده کوریا از بتن و الگوهای ساخت مبتنی بر مصالح بنایی نشان از تاثیر لوکوربوزیه بر او دارند، اگرچه او موتیف‌های لوکوربوزیه را تحت شمول اسلوب‌ها و نیات خود آورده است.

کوریا برای بیش از نیم قرن از این ایده که ساختمان‌ها باید از ابزار غیرفعال passive means برای حفاظت از مردم برابر عناصر اقلیمی استفاده کنند، تبعیت کرده است، او هیچ اعتقادی به استفاده از تهویه و گرمایش و سرمایش مکانیکی ندارد، بلکه تاکیدش بر استفاده از نسیم، سایه، تعریف جهت‌گیری مناسب، توانایی مصالح در جذب گرما و آنچه او «استفاده از خانه در الگوی چادرنشینی» می‌خواند بوده است، به این معنی که هر بخشی از ساختمان در بخشی از شبانه‌روز، سکناپذیر است. او گمبل‌هاوس - یک شاهکار از هنر و صنایع دستی در لس‌آنجلس - را از این حیث منبع الهامش می‌خواند؛ خانه‌ای با ایوان‌هایی آفتاب‌گیر در جبهه جنوبی و فضای خوابی روباز در جبهه شمالی.

کوریا این ایده‌ها را نه فقط در خانه‌های تک واحد و ارزان‌قیمت که حتی در آشرام۲ گاندی در احمدآباد و سفارت بریتانیا در دهلی و همچنین در مجتمع‌های مسکونی بلندمرتبه نیز پی گرفته است. مجتمع آپارتمانی کانـْـچـِـنــْـجــانــْـگه در بمبئی، با ۸۴ متر ارتفاع، حیاط خلوت‌هایی را در ترازهای بالایی در خود جای داده و دارای واحدهای‌گرانقیمتی است که جریان هوا از یک سمت به سمت دیگر آن به سادگی در پلان حل شده است. او این رهیافت اقلیمی با تمرکز بر دما را زمانی پیش گرفت که نگاه اقلیمی به طراحی مثل امروز مد روز نبودند و البته، این رهیافت، ماحصل تحصیل او در مدارس معماری آمریکا - در دهه ۵۰ - هم نیست، زمانی که معماری در آمریکا کاملا تحت تاثیر سبک مبتنی بر آهن و فولاد «میس ون دروهه» قرار داشت، سبکی که فاصله‌گیری کوریا از آن به معنای طردش نیست، معماری میس ون دروهه از نظر چارلز کوریا «مناسب»، اما «عاری از روح» است.

کوریا خودش را هم واجد روح هندی می‌داند هم متاثر از فضای جهانی. او می‌گوید «آگاهی از تاثیر دما بر ساختمان در هند خیلی چیز عجیب و غریبی نیست... بسیاری از مردم می‌گویند که هوای خانه‌هاشان دم‌کرده و خفه است.» در ضمن همه بر این باورند: «که باید ساختمان را مبتنی بر محیط‌زیست شکل داد؛ واقعیتی که در طول تاریخ و در گستره‌ای جهانی - از کلبه‌های یخی اسکیموها igloo در قطب گرفته تا خانه‌های جنوب اقیانوس آرام - عمق دارد.»

البته شاید این گزاره خیلی با روحیه عملگرای حاکم بر آثار چارلز کوریا همخوان نباشد، اما این قسم مواجهه با مناسبات اقلیمی می‌تواند حامل لایه‌های معنایی نیز باشد، آنگونه که خودش می‌گوید«سرچشمه خیال می‌تواند از اقلیم برخیزد... مثال فاخر این رویکرد را می‌توان در پانتئون در رم مشاهده کرد، اثری به غایت درخشان و خیره کننده»، بنایی که با حفره‌ای مدور و بزرگ بر بلندای گنبدش، رطوبت و گرمای حاصل از حضور توده انسانی را از بنا خارج کرده و نور را در قامت محوری ضخیم وارد بنا می‌کند و البته این تمهیدی است که نمی‌توان در اقلیم‌های گرم‌تر یا سردتر به کار برد و البته «لایه‌های معنایی دیگری نیز در این پرداخت معمارانه موجود است، این محور، محور عالم۳ است؛ آسمانی که به زمین گرما می‌بخشد.»

کوریا بر قرار دیگری نیز پیشرو زمانه خویش است؛ پاویون هندوستان - لِـوِر، که او برای نمایشگاه جهانی ۱۹۶۱ در دهلی طراحی کرد، به سازه‌ای چندوجهی می‌ماند، شبیه به تکه کاغذی مچاله شده که شبحی از آثار «فرنک‌گری» را در خود دارد. هرچند او، به هیچ‌وجه خط فکری‌گری را تعقیب نمی‌کند و پس از آنکه گمانه‌هایی بر شباهت اثر با آثار فرنک‌گری مطرح شد، با اشاره به این نکته که این اثر صرفا به دنبال بازی‌های حجمی نیست بر این گزاره تاکید گذاشت که: «ما فهمی چهاربعدی از فضا داریم و چهارگوش‌ها برای ما فرم‌های مبنایند، هندوهای دوره ودایی می‌دانستند که زمین مدور است، اما آن را به شکل چهارگوش رسم می‌کردند، بنابراین می‌توان با هر وضعیت پیچیده‌ای تا اندازه‌ای تقلیل‌گرایانه برخورد کرد، مثلا وقتی برای اولین‌بار وارد یک اتاق پنج وجهی می‌شویم، برایمان بی‌نهایت مشعوف‌کننده خواهد بود، اما تکرار این بن‌مایه از شعف مستتر در پرداخت فضا خواهد کاست، بنابراین هرچه بیشتر بر تغییر فضا تاکید شود، ماندگاری در آن فضا افزایش خواهد یافت و این عملا تمهیدی است که منجر به تولید این اثر چندوجهی شد.»

از تمام اینها مهم‌تر، علاقه‌ای است که کوریا نسبت به چگونگی کارکرد شهرهای هند دارد، علاقه‌اش به انعطاف‌پذیری شهرها با وجود حالت ظاهرا دایمی مغشوش و بحرانی‌شان و همچنین دل‌بستن به یافت‌راه‌هایی که بتوان وضعیت شهرها را بهبود بخشید بدون آنکه از نقاط قوتشان کاست. «شهرهای ما جزو بزرگ‌ترین دارایی‌های ما هستند، آنها بخشی از ثروت هندند، آنها مکان‌های امیدند. مهارت‌هایی که ما به آنها نیاز داریم، مهارت‌هایی شهری‌اند - ما هیچ‌وقت از بانک جهانی نخواهیم خواست که برای حل مشکلات شهری‌مان متخصصانی را به هند بفرستد، چراکه ما خودمان آنها را تربیت کرده‌ایم.» او به نقل از‌هایمه لـِـرنِــر، شهردار اسبق شهر کوریتیبا در برزیل می‌گوید: «شهرها مساله نیستند، آنها راه‌حلند.»

این شهرها، به گمان کوریا، در عین حال می‌توانند«فلاکت‌بار» هم به نظر رسند: «مردمی که کف زمین می‌خوابند، اگر این وضع را تغییر ندهیم بقای ما به خطر می‌افتد.» در دهه ۱۹۶۰ کوریا در تدوین بمبئی‌نو نقشی اساسی ایفا کرد، طرحی متمرکز بر پیش‌بینی فرآیند رشد آنی شهر به واسطه خلق بزرگ‌ترین شهر برنامه‌ریزی شده در دنیا، پروژه‌ای که از دل شبه‌جزیره‌ای که مرکز تاریخی شهر را در خود جای داده آغاز شده است و تا ساحل خلیج ادامه دارد. این پروژه به گمان بسیاری بهتر از خیلی از پروژه‌های هم‌سنخ و هم‌مقیاس خودش است، هرچند خود کوریا از ظاهر پروژه چندان رضایت ندارد: «به نظر می‌رسد هیچ اتفاقی آنجا نیفتاده است، اما نگرانی من از این بابت نیست، من به این فکر می‌کنم که باید چه انرژی‌ای صرف کنم تا بتوانم این شهر جدید را در امتداد بندر بسازم.» با وجود آنکه بخش عظیمی از ساخت‌وسازهای جدید نه شباهتی به آنچه او طی ۵۰ سال اخیر برای رسیدن به آن تلاش کرده است دارد و نه به آنچه او هم اکنون بر آن تاکید می‌گذارد و با وجود آنکه خانه نواری‌اش، خلاف ایده‌آلش، هیچ‌گاه به تولید انبوه نرسید، با این حال نمی‌توان کتمان کرد آنچه او می‌گوید و انجام می‌دهد بی‌نهایت حایزاهمیت است: «غالب ساختمان‌های جدید همان ساختمان‌های شیشه‌ای قدیمی هستند، بدون در نظر گرفتن مناسبات اقلیمی، تولیدکنندگان صرفا مشخصه‌های شیشه را با مکان‌های گرم تطبیق داده‌اند» و این البته به موازات تبدیل شهرهای هند به آنچه کوریا «محملی برای حق‌العمل سیاستمداران» می‌خواند است، واقعیتی به ظن

او«شوک‌برانگیز.» با این اوصاف عجیب نیست اگر بگوید: «توقعی ندارم که کسی از اصول و ایده‌های من تبعیت کند و طبیعتا منطقی است که از این واقعیت تلخ بی‌نهایت دلزده، مغموم و ناامید باشم.»

روان مور ۱

برگردان: آرش بصیرت

پی‌نوشت‌ها:

۱- دانش‌آموخته معماری از دانشگاه کمبریج، سردبیر پیشین مجله بلوپرینت و ستون‌نوْیس معماری روزنامه گاردین

۲-Ashram : آشرام در زبان سانسکریت به مکانی گفته می‌شود که مردان و زنان روحی در آن زندگی می‌کنند. در پارسی همان خانقاه معنی می‌دهد. در آشرام سکوت وجود دارد و استادان روحی با تعالیم و تمرینات جسمی و روحی به پرتوجویان مدد می‌رسانند که به درک بالاتر و والاتری از خود و هستی دست یابند. در سرتاسر هند این آشرام‌ها وجود دارند و هرکس می‌تواند با پرداخت مبلغی در این آشرام‌ها به تمرینات و پاک‌سازی جسم و روح بپردازد.

۳- the axis mundi : ارجاع دارد به درخت واژگون؛ درختی که ریشه‌های آن در بالا و شاخه‌های آن در پایین است، به کار بستن تمثیل درخت واژگون به حقایق جهان‌شناسی مخصوص تمدن هندو نیست، دانته در کمدی الهی به آن اشاره دارد، در اساطیر اقوام تتونیک و در نوشته‌های ابن‌عربی نیز به آن اشاره شده است. برای آگاهی بیشتر ببینید کتاب ادیان و مکتب‌های فلسفی هند نوشته داریوش شایگان را.