یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
ساز مرثیه کوک میشود
حسین من! کمکم ساز غم مرثیه جهان کوک میشود. کربلا آبستن حوادثی میشود که تنها تو میدانی و بس، این قافله که تو را همراهی کردهاند، تنها دل به تو بستهاند. آنها چه میدانند که خیمهها را آتش میزنند و قلب بشریت را تاابد میسوزانند.
آقای من! تو فرزند پیامبرانی و جانشین آنان، تو فرزند فاطمه زهرایی و خدیجه کبری، تو فرزند سدره منتهی، فرزند جنت ماوی و زمزم و صفایی. تو پنجمین یار اهل کسایی.
قافله ای که دل به تو بسته چه می داند که تو سکونت یافته کربلا می شوی و غریب غریبان و شهید شهیدان.
کربلا آبستن حوادث می شود و کسی چه می داند، قلب و سینه تو و یاران تو، خون آمیخته می شود. لب های خشکیده در این بیابان سوزناک پژمرده، جسم های لاغر، رنگ باخته و خون ها بر زمین جاری می شود و پیکرهای عریان روی زمین گرم کربلا می ماند و سرها روی نیزه ها برافراشته می شوند.
حسین من! مگر تو حجت و گواه پروردگار جهانیان نیستی، مگر جبرئیل امین به تو مباهات نکرده و میکائیل در گهواره با تو سخن نگفته است، پس چرا سپید موی و محاسن تو با خون خضاب و رنگی و رخسارت خاک آلود می شود؟ غصه اندوهگین تو عالمی را همراه خود می کند، در بندبند قصه کربلا و در ناله های بی صدا، در یک ظهر زخمی در قامت یک نماز همراز تو می شوند.
آقای من! کم کم عبیدالله بن زیاد یاران خود را برای جنگ با تو آماده می کند. کم کم ۲۰ هزار رکاب در سپاه عمرسعد گرد می آیند و کار را بر تو تنگ می کنند و تشنگی را بر تو و یاران تو چیره می سازند. تو بریر را می فرستی تا سربازان عمرسعد را پند و اندرز دهد، اما افسوس که آنان در جهل و ضلالت خود فرو رفته اند و هیچ گوش شنوایی برای آنان نیست. مرگ و پریشانی سزاوار این جماعت است.
مردمی که حیران و سرگردان بودند و تو را به دادرسی خویش خواندند، تو شتابان با اهل و عیال، با کودکان قد و نیم قد، با شیرخواره ای مثل علی اصغر، با قاسم یادگار برادر، با علمداری چون عباس و... برای دادرسی به سوی آنان آمدی. این نامردمان روزگار سوگندهای یاری تو را شکستند، شمشیرها را به جای دشمن، به روی تو کشیدند.
مرگ سزاوار این جماعت است که شمشیرها را به روی تو از نیام کشیدند. این جماعت، جمعیت احزاب اند و بردگان اجتماع، این جمعیت شریک شیطان اند، اینان چراغ هدایت را به خاموشی کشیدند، این جماعت اهل حیله و نیرنگند که احکام الهی را دستخوش آرزوهای دنیایی خود کرده اند.
حسین من! هنوز هم اهل حرم نمی دانند، کربلا رنگ خون به خود می گیرد، خیمه ها می سوزد و کاروانی از اسیران راهی کوفه و شام می شوند، کاش کربلا بودیم و پاسبان خیمه ها می شدیم.
محمد خامه یار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست