پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
جشن تیرگان
باید دانست ، نقش بسیار زنده ی طبیعت و در گیری بی امان انسان با طبیعت ، بزرگترین عامل پدیداری جشن های باستانی است . از این روی بیشتر جشن ها و آیین های ابتدایی بیشتر مردمان جهان ، شبیه هم هستند . یکی از مهم ترین و بارزترین دغدغه های ایرانیان ، آب و آبادانی است ، و از این رو ستاره تیشتر ( تیر ) مورد توجه بوده است . نزدیک ترین سند به آغاز پیدایش جشن تیرگان و نیایش ستاره تیر ، تیرْیشت است ، که لابد دست کم ۲۰۰۰ سال پیش از نگارش آن ، تیرگان یکی از جشن های مرسوم ایرانیان بوده .
از دیگر منابع مهم ، در باب تیرگان ، گزیده زادِسپرم و بندهش هستند . هر دو متن پهلوی اند و از نوشته های عصر اسلامی به « آثار الباقیه عن القرون الخالیه و التفهیم » ابوریحان بیرونی و « زین الاخبار » گردیزی می توان اشاره کرد .
اما باید دانست که این جشن باستانی ، دیگر در میان فرهنگ کنونی ایرانیان وجود ندارد ، و اگر هم در مناطقی دور دست اجرا می شوند ، باید گفت که دوران پیری خود را سر می کند و می رود که این جشن به فراموشی سپرده شود .
و چه خوب است که تیشتر یشت از گذشته های دور برایمان باقی مانده تا از آن برای حفظ میراث ملی خود بهره ببریم .
« تشتر رایومند فرهنمد خروش شادکامی و رستگاری برآورد ... آب جوی های شما ، بدون مانعی به سوی محصول، با دانه های درشت و چراگاه با دانه های ریز و به سوی جهان مادی روان گردیده است . » [ تیر یشت ، بند ۲۹ ]
در اعتقادات باستانی ایرانیان ، تیشتر ، فرمانروای بارش و موجب باروری است . اوست که پدید آورندهی روزی است [ آن هم در عصری که هنوز بسیاری از قانون های طبیعت به شناخت انسان در نیامده بودند ] . انسان آن روز ، دست نیایش به سوی آسمان بلند می کند و از ستاره ای پگاهی درخواست ارزانی روزی دارد . تا او ، فرمان بارش دهد و کشتزار های خشک را سیراب کند .
« تشتر رایومند را می ستاییم . کسی که آبهای ایستاده و روان و چشمه و جویبار و برف و باران مشتاق اوست . چه هنگام تشتر رایومند از برای ما به در خواهد آمد ؟ چه هنگام چشمه های آب ، سترگ تر از شانه ی اسبی ، به جریان در آید ؟ چه وقت چشمه ها به سوی کشتزاران زیبا و خانمان ها و دشت ها ، روان خواهند شد و ریشه ی گیاهان را از نم نیرومند خود می بخشند ؟ » [ تیر یشت ، بند ۴۱ و ۴۲ ]
● توجه فرهنگ ایرانی به آب
ایرانیان همیشه آب را محترم دانسته اند ، و برای آن تقدس قائل بوده اند ؛ و باید دلیل اصلی آن را نقش حیاتی آب در زندگی ایرانیان دانست ، چرا که اکثر اقلیم ایران خشک و کم آب است .
هرودت می نویسد ، ایرانیان در هیچ رودخانه ای ادرار نمی کنند ، تف نمی اندازند و حتی دست هایشان را نمی شویند و دست شستن دیگران را هم در آب نمی پذیرند و به رودخانه احترام می گذارند .
جالب آنکه در متون باستانی ایرانیان در باب مبارزات تیشتر با اهریمنان و نتایج آن داستان های جالبی وجود دارد . مثلا در باب وجود آب شور در بندهشن آمده است : « پس از نبرد تشتر با اپوشه [ دیو خشکی ] ،تشتر شبانه روز بدان آیین باران کرد . آن زهر خَرفستران [ موجودات پلید ] که اندر زمین بوده ، همه اندر آن آب بیامیخت ، آن آب شور بکرد ... پس باد آن آب را به همان آیین به سوی زمین باز نشانید . سه دریای بزرگ و ۳۰ دریای کوچک پدید آمد » [ بندهشن ، صفحه ۶۵ ]
در باب تقدس آب در بخش های مختلف اَوستا هم ، نشانه های فراوانی می یابیم . « آب » نیک و از بهترین آفریدگان مزدا خوانده شده است و نیایش می شود که آب متعلق به : بد اندیشان ، بد گفتاران ، بدکرداران ، دُژ دینان ، دوست آزاران ، مغ آزاران ، همسایه آزاران ، خانواده آزاران ، تاراجگران ، راهزنان ، پارساکشان ، جادوان ، دروغگویان و ستمکاران نشود و از زرتشت خواسته می شود که کام خود را ابتدا از آب بخواهد [ اوستا ، هات ۶۵ ، بند های ۷ ، ۸ ، ۱۰ ]
جالب آنکه از خلال این بند ، می توان به آنچه در نزد ایرانیان ، بد و نادرست انگاشته شده ، پی برد . مثلا دوست و همسایه را آزردن و یا دروغگویی و ستمکاری و همچنین توجه ویژه به خانواده ، از طریق بیان این لفظ « خانواده آزاران ».
زیباترین سروده های نیایش ایران باستان ، در آبان یشت ، نثار آناهیتا ، ایزدبانوی نگهبان آب ها می شوند ؛ و از تقدس آب نزد ایرانیان همین بس که « میهن » و « زادگاه » را « آب و خاک » می نامند !
● علت دلبستگی ایرانیان به تشتر ( ایزد باران )
ایرانیان مانند دیگر مردمان عصر باستان ، در صدد تجسم بخشی به ایزدان خود نبودند ! اگر سایر ملل خدایان خود را با ساخت مجسمه ها برای خود قابل رویت می کردند ، ولی ایرانیان دل بر این داشتند که ایزدان خود را در آسمان داشته باشند و نه در دست ؛ و از این رهگذر ، عشق به خدایی نادیدنی که نشان از قدرتش دارد ، در میان ایرانیان جاودان تر و با اصالت تر می شود .
تشتر ستاره و ایزدبانوی فرهمندی است « که تمام آفریده های سپنتامینو خواهان دیدارش هستند ... » [ تیریشت ، بند ۴۸
و این تیشتر ، باید در آسمان بماند و چهره زشت و دست ساز پیدا نکند ، تا این بلند مرتبگی به جایی برسد که اهورامزدا ، او را مانند خود بداند :
« من ، ای سپیتمان زرتشت ، آن ستاره ی تشتر را در شایسته ی ستایش بودن برابر ، در برازنده نیایش بودن برابر ،در تکریم او را خشنود ساختن برابر ، در خور ستایش و نیایش بودن برابر با خودم ، که اهورامزدا هستم ، بیافریدم »[ تیریشت ، بند ۵۰ ]
و این تقدس بخشیدن به تیشتر ، در متون باستانی و از سوی دیگر ، نیاز قابل توجه ایرانیان به آب ، باعث شد که تیشتر و نیایش وی در فرهنگ ایرانی جایی مهم برای خود بیابد .
● نبرد تیشتر با دیو خشکی
ایرانیان باستان در زمان برخورد با خشکی ، آن را نشان از شکست تیشتر از اَپوشه ( دیو خشکی ) می دانسته اند و از سوی دیگر فصل پر باران را هم به جهت پیروزی تیشتر بر اپوشه می دانسته اند . اما کاری که از دست ایرانیان بر می آمد ، این بود که با دعا و نیایش و اهدا قربانی ، در مراسم تیرگان ، قدرت تیشتر را افزون کنند و تیشتر هم با قدرت به نبرد اپوشه می رفت .
و تیشتر است که در ، بند ۲۴ تیریشت ، از قولش چنین بیان می شود : « اگر در نمازم از من نام برده بستایند ، چنانچه از یزدان دیگر نام برده می ستایند ، من نیروی ده اسب ، نیروی ده شتر ، نیروی ده گاو ، نیروی ده کوه ، نیروی ده آب قابل کشتیرانی خواهم یافت »
سرانجام ، پس از نیایش های فراوانِ [ که شاید جشن تیرگان در آغاز منحصر به این نیایش ها بوده است ] مردم زحمتکش و سختی دیده ایران ، پیروزی تیشتر فرا می رسد :
« آنگاه ، ای سپنتمان زرتشت ، تشتر رایومند به پیکر یک اسب سفید زیبایْ ، با گوش های زرین و لگام زر نشان به دریای فراخکرت فرود می آید » « در برابر او دیو اپوش به پیکر اسبی سیاه در آید » « ... در نیم روز تیشتر رایومند به دیو اپوش چیر شود ، او را شکست دهد » « پس از آن او ( تشتر ) او ( اپوش ) را به مسافت یک هاثر ( یک فرسنگ ) از دریای فراخکرت دور براند . تشتر رایومند فرهمند خروش شادکامی و رستگاری برآورد ... » [ تیریشت ، بند ۲۶ تا ۲۹ ]
بله ، به امید این پیروزی ، مردم سختی دیده ایران ، به امید ریزش باران ، جشن و سرور راه می اندازند و دست نیایش بر می دارند .
با این حال و با تمام نیایش ها و جشن های آیینی ایرانیان ، تیرماه ، باران زیادی را برای کشتزارهای خشک نفرستاد ، و باید گفت که این نیایش ها برای نیاز باران بوده و نه به جهت شکر فرود. چون نیایش ها ، اکثرا بی حاصل می شد و بارانی نمی بارید و یا اگر می بارید اندک بود . اما شگفت است که مردم بردبار هرگز دست از امیدشان بر تیشتر ، نکشیدند و تن به نومیدی نسپردند . حتی شکست تیشتر در نبرد نخستین او با اپوشه ( دیو خشکی ) باعث نومیدی مردم نشد : چرا که مردم به این باور داشتند که خوبی پیروز می شود ، پس مردم دعا می کنند و با اخلاص پیروزی ایزد محبوبشان را می خواهند و در نهایت هم تیشتر پیروز می شود( همان طور که درتیریشت ، بند ۲۶ تا ۲۹ آمده است ) و چند مدتی بارانی برای خشکی دیده های ایرانی فرود می آید .
- آبریزان یا آب پاشان : یکی از آیین های جشن تیرگان ، شستشوی بیرون از برنامه روزانه و پاشیدن آب و گلاب بر سر و روی یکدیگر است . این جشن پیوند ژرفی با تقدس آب در فرهنگ ایرانیان دارد و جشن تیرگان ، تیر روز( سیزدهم تیر ) از تیر ماه آیین ویژه ایزد باران است. ( در ایران باستان هر روز در در هر ماه ، یک نام خاص داشته و زمانی که نام روز با نام ماه مصادف می شده ، جشنی برقرار می شده . مثلا در ماه تیر ، زمانی که روز تیر می شده ، می گفتند : تیر روز از تیر ماه )
در همه جشن های گوناگون تیرگان ، آب ، نقشی اساسی دارد . قدیمی ترین سندی که درباره این جشن داریم ، بخش « اَبْدُزَرَ » کتاب تلمود است . در اینجا ، چند جشن مادی ( ایرانی ) حرام شناخته شده اند ، که باید از برگزاری آنها پرهیز کرد . در تلمود بابلی چهارجشن و در تلمود اورشلیم ، سه جشن « موتَرْدی » ، « توریَشْکی » ، « موهرنکی » ؛ تقی زاده این سه نام را « نو سرو » ( نو سال ) ، « تیرگان » و « مهرگان » می خواند .
با این سند ، می توان قدمت جشن تیرگان یا همان آبریزان را ، تا دوران تلمودی ، یعنی سده های نخستین میلادی به عقب برد و در عین حال دریافت که آوازه ی این جشن ها تا بیرون مرزهای ایران رخنه کرده بوده . و شاید آنچنان مورد توجه دیگر اقوام واقع شده ، که از سوی مفسران یهود ، حرام شناخته شده است .
درباره پیدایش آیین آبریزان داستان های گوناگون و زیبایی آورده شده است که اینک تا آن جا که سخن به درازا نکشد به گزارش افسانه ی کیخسرو می پردازیم ؛ منبع این گزارش شاهنامه فردوسی است :
« کیخسرو پس از جنگ طولانی با افراسیاب و کشتن او ، بر سر راه خان آذر [ شاید منظور آتشکده آذر کشسب باشد ] بود که در درونش چنین دریافت که کارش در این جهان سر آمده است و باید که به جهان ایزدان بپیوندد ، بی درنگ درم و دینار بسیاری به موبدان و تهیدستان بخشید و به سراسر کشور پیام داد که دست از تخت شاهی می کشد . پس آنگاه :
ز بهر پرستش سر و تن بشست به شمع خرد راه یزدان بجست
شب و روز یک هفته بر جای بود تن آن جا و جانش دگر جای بود
سران سپاه و بزرگان دربار ، خواستند که او را از این کار باز دارند ، اما نشد . کیخسرو آنچنان در نیایش بود که خوابش برد :
چنان دید در خواب کو را بگوش نهفته بگفتی خجسته سروش
اگر زین جهان تیز بشتافتی کنون آنچ جستی همه یافتی
چو بیدار شد رنجدیده ز خواب ز خوی دید جای پرستش پر آب
بزرگان ، دوباره به اندرز او پرداختند اما این جواب شنیدند :
سحرگاه ، سروش یزدان به نزد من آمد و گفت : « که بر ساز کامد گَهِ رفتنت » . کیخسرو ادامه داد : این مدت که من به نیایش پرداخته ام ، برای آن است که ، خداوند مرا از ترس خاک ( گور ) رها کند . دیگر از این کر و فر و تاج و تخت سیر شدم و می خواهم سبک باشم و رخت رفتن بسته ام .
کیخسرو ، بزرگان و سپاهیان را سفارش ها نمود و جانشین تاج و تخت را برگزید . سپاه رفت و « توس ، گیو ، بیژن و فریبرز » همراه کیخسرو ماندند . همگی حرکت کردند ، و پس از چندی ، در راه به چشمه ای رسیدند ، کیخسرو با دیدن چشمه ی آب ، فرمان به ماندن داد و گفت : جز آن شب ، دیگر کسی او را نخواهد دید . زیرا با سر زدن خورشید او با سروش آشنا خواهد شد . چون مدتی از شب گذشت ، کیخسرو با آب چشمه سر و تن بشست و در خلوت ، زَنْد و اَوستا بخواند ، و سپس برای همیشه با همراهانش بدرود گفت ، پس از آن شب ، زمانی که خورشید طلوع کرد ، کیخسرو ناپدید شد .
ابوریحان بیرونی در « آثار الباقیه عن القرون الخالیه » افزون بر گزارش فردوسی ، آورده است که : بیژن به چهره کیخسرو که کنار چشمه خفته بود آب پاشید ، تا کیخسرو چشم گشود . به این جهت است که ایرانیان با مِهری که به کیخسرو دارند ، از آن زمان به بعد ، در تیرماه که این داستان در آن رخ داده ، به سر و روی یکدیگر آب می پاشند .
پس یکی از مهم ترین علل برگزاری جشن تیرگان ، محبوبیت و تقدس کیخسرو است که در اوستا از او به نیکی یاد شده و گاهی او را همسان ایزدان دانسته اند . و جالب آنکه ، کیخسرو در کتب دینی آیین زرتشت ، با ناهید ، فرشته ی «آب » سر و کار دارد ؛ به طوری که در آبان یشت ، در بندهای ۴۹ و ۵۰ آمده است : « یل ممالک ایران و متحد سازنده کشور ، خسرو ، از برای فرشته آب ، ناهید ، روبروی دریاچه ژرف و پهن چیچست صد اسب و هزار گاو ، ده هزار گوسفند قربانی کرده ... و ناهید نیازش را برآورد ... »
از دیگر نام هایی که به جشن آبریزان تیرگان داده اند ، « جشن نیلوفری » است که ابوریحان بیرونی بیان داشته و یا « جشن سرشوری » که گردیزی بیان کرده .
از جمله کارهایی که در جشن تیرگان انجام می شود ، می توان به این نمونه ها اشاره کرد ( البته در منابع مختلف هم شباهت ها و هم تفاوت هایی در میان این اقدامات دیده می شود ) :
۱) مردم در این روز به جماعت دعا می کنند
۲ ) مردم آب بر یکدیگر می ریزند
۳) غسل کردن
۴) شکستن آتشدان ها و سفالین ها
۵) آب تنی کردن و شستشوی تن
۶) در شب برگزاری جشن تیرگان ، جشن « تیرماه سِیزشو » ( تیرماه شب سیزده ) برگزار می شود ، و دارای مراسم جالبی است ؛ یکی از این مراسم « لال شیش » است . در این رسم ، جوانان «تَرکه» به دست ( شیش ) به درِ خانه ها می روند و دَر می زنند و با دیدن صاحب خانه او را با ترکه می زنند و سپس با دریافت هدیه ای ، ترکه را به صاحب خانه می دهند و او آن را تا سال دیگر همچون شیئی تبرکی نگه داری می کند. در اینجا شیش =ترکه = تیر ، یادآور تیر آرش کمانگیر است . و رفتار لال بازی حکایت از سکوت و آرامش و در عین حال پنهان کاری می کند . و در اینجاست که میان جشن تیرگان و داستان آرش کمانگیر پیوند ایجاد می شود .
از آنجا که آرش کمانگیر ، با تیری که انداخت ، باعث حفظ مرز ایران و مهم تر از آن حفظ حیثیت و آرامش ایران و ایرانی شد و جان خود را در این راه داد ؛ و از این روست که مورد علاقه و مهر و محبت ایرانیان است . از اینرو و به جهت آنکه تیر وی معروف است و از سوی دیگر در تیر یشت هم ( بند های ۶ و ۳۷ و ۳۸ ) در هنگام بر آمدن تیرماه ، از آرش سخن آمده ، این دو مسئله ، باعث پیوند آرش و جشن تیرگان شده . در تیریشت آمده : « ... [ تشتر ] شتابان بدان سوی گارید . چُست به این سوی پرواز گند . تند به سوی دریای فراخکرت تازد ، مانند آن تیر در هوا پران ، که آرش تیر انداز آرایی ، از کوه ائیریوخشوث به سوی کوه خوانونت انداخت »
اکثریت منابع جشن تیرگان را جشن دو روزه می دانند . تیرگان کوچک ، روز سیزدهم ( تیر روز ) ماه تیر ( که آرش تیر را رها کرد ) و تیرگان بزرگ ، روز چهاردهم ( گوش تیر ) ماه تیر که تیر آرش به فرمان ایزدان و به کمک باد ، پس از پشت سر گذاشتن یک شبانه روز ، راهی دور و دراز را طی کرد و در سرزمین میان فرغانه و طخارستان فرود آمد و صلح بر قرار شد .
● سخن پایانی
بر ماست که اگر چه دینی برتر همچون اسلام را پذیرفته ایم ( و بر این انتخاب مباهات می کنیم ) ، اما با حفظ میراث کهن فرهنگی خود ، خود را از لحاظ هویت ، قوت بخشیم ؛ آن هم در جهانی که دشمنان ما از هر حربه ای برای ضربه زدن به ما استفاده می کنند و ما را بی هویت و بی فرهنگ می خواهند ، حال آنکه خود بی فرهنگ ترین و بی هویت ترین اقوام هستند .
سید علیرضا واعظ موسوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست