شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سینما هنوز هم در مرحلهٔ یادگیری و خودشناسی است


سینما هنوز هم در مرحلهٔ یادگیری و خودشناسی است

خانم لوکوک به خاطر فعالیتهای گستردهٔ فرهنگی, دارای نشانهای ملی شوالیه هنر و فرهنگ ۲۰۰۱ و نظم و حرفه ۱۹۹۶ است او همچنین در طی سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ معاون شرکت بین المللی توسعهٔ همکاریهای فرهنگی اروپا بوده است

خانم لوکوک به خاطر فعالیتهای گستردهٔ فرهنگی، دارای نشانهای ملی شوالیه هنر و فرهنگ (۲۰۰۱) و نظم و حرفه (۱۹۹۶) است. او همچنین در طی سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ معاون شرکت بین‌المللی توسعهٔ همکاریهای فرهنگی اروپا بوده است.

▪ خانم لوکوک، از مسئولیتهای پیشین و مسئولیت فعلی‌تان در کمیسیون اروپا بگویید.

ـ من در سال ۱۹۸۷ مؤسسهٔ گان GAN را تأسیس کردم و به مدت ۱۴ سال تا سال ۲۰۰۱ مدیر عامل این شرکت بودم. چهار سال قبل از آن تاریخ، معاون سینماتک فرانسه بوده‌ام، در زمانی که کوستاو گاوراس، فیلمساز یونانی‌الاصل ساکن فرانسه، ریاست سینماتک را عهده‌دار بود. از سال ۲۰۰۱ نیز تا به حال مدیر بخش آموزش سینما در کمیسیون اروپا هستم.

▪ بخش آموزش سینما دقیقاً چه وظایفی بر عهده دارد؟

ـ بخش آموزش سینما وظیفه دارد تا با شناخت و نظارت دقیق تمام مراکز، دانشکده‌ها و آموزشگاههای خصوصی یا دولتی سینما در تمامی ۲۵ عضو اتحادیهٔ اروپا، کمبودها و موانع آموزش سینما را در این مراکز مرتفع سازد و با حمایت و فراهم آوردن تکنولوژی جدید آموزشی، زمینه‌ساز کیفیت مطلوب آموزش سینما و کشف و پرورش استعدادهای سینمای آیندهٔ اروپا باشد. در کنار این، بودجهٔ بسیار بالای ما، این اجازه را می‌دهد تا با برگزاری کارگاههای متعدد و متنوع آموزشی، سطحِ آموزش سینما را بالا ببریم. برگزاری برنامه کارخانهٔ فیلمنامه «Script Factory» در هامبورگ و لندن، از اهم فعالیتهای ماست.

▪ اما کیفیت آموزش، در مدارس سینمایی اروپا بالاست، این‌طور نیست؟

ـ برخلاف تصور شما این‌چنین نیست. بله، مدارس سینمایی بسیار خوب و مهمی در اروپا وجود دارد مثل «فمیس» در فرانسه و «لودز» در لهستان، اما کیفیت مدارس سینمایی در سالهای اخیر عموماً چون گذشته نیست. البته باید توجه داشته باشید که نوع آموزش در سینما و فن‌آوری آموزشی فیلم، اصولاً تغییر یافته است. همچنان که خود سینما در دهه‌های اخیر تغییرات اساسی و بنیادین کرده است. پدیدهٔ انقلابی دیجیتال، صنعت سینما را دچار تحول مهمی کرده است.

در کنار این تحولات و تغییرات، باید در نظر داشت که وظیفهٔ مهم ما کشف و شناساندن جریانهای مهم سینمایی جهان و تقویت سینما به‌عنوان هنری پیچیده و در حال رشد است. یادمان باشد که سینما هنوز یک کودک صدساله در میان هنرهاست و در مرحلهٔ یادگیری و خودشناسی قرار دارد. امروزه، تمامی مراکز مهم سینمایی، با برپایی کارگاههای آموزشی، سعی در بازنگری و شناخت عمیق مؤلفه‌های سینما و کارکرد آنها در بخشهای مختلف این هنر، دارند.

کمپ استعدادهای جوان در جشنواره معتبر برلین، کارگاه تهیه‌کنندگان جوان جشنوارهٔ کن و کارگاههای مشابهی در جشنواره‌های ونیز، تورین، پوسان، تورنتو، نیویورک، ساندنس و... همه و همه با چنین هدفی انجام می‌پذیرد.

▪ کمی از فعالیتهای شرکت گان بگویید.

ـ شرکت گان یک مؤسسهٔ خصوصی است که در سطح اروپا، تولیدات مشترک انجام می‌دهد. هدف اصلی من در تأسیس این شرکت، کشف استعدادهای جوان و کمک به آنها برای تولید اولین یا دومین فیلم بلند سینمایی‌شان بود. خوشبختانه با توجه به کمبود منابع مالی به‌ویژه در کشورهای اروپای شرقی برای کارگردانان جوان که درگیر یافتن سرمایه برای ساختن فیلمهای اول و دوم خودشان هستند، فعالیت این شرکت بسیار مورد توجه قرار دارد و منابع مختلفی سرمایه آن را تأمین می‌کنند.

در میان آثاری که مورد حمایت ما قرار گرفتند، فیلمهای بسیار خوبی چون سرزمین هیچ‌کس (بوسنی) یاد روزهای گذشته (جمهوری چک) و سفر (روسیه، لیتوانی) قرار دارد که نشان‌دهنده سیاست درست این شرکت است.

▪ شما برای بار سوم است که به ایران سفر می‌کنید. نظرتان دربارهٔ سینمای ایران چیست؟

ـ سینمای ایران در فرانسه کشف شد. در آغاز دههٔ هشتاد، کشف سینمای ایران، ناگهان مثل یک جرقه، سینمای راکد و کم‌فروغ جهان را روشن و امیدوار کرد. در فرانسه پس از سپری شدن روزگار «موج نو» در سینما، انگار یک «موج نو»ی دومی ظهور کرده بود. این سینما از نظر من متفاوت، آرام و عمیق است. مفاهیم انسانی و اشارات شاعرانه در آن موج می‌زند. سینمایی به شدت هنری و سرشار از استعاره و کنایه است که متأسفانه در غرب کمتر دیده می‌شود. این سینما به مانند خود شرق، عمیق و رمزآلود است و به همین جهت آن را می‌پسندم و دوست دارم.

▪ آنچه گفتید به سینمای شناخته شدهٔ ایران در جشنواره‌ها باز می‌گردد. اما ایران سینمای قصه‌گو و گیشه‌پسند هم دارد و کارگردانانی که به فکر تماشاگران ایرانی هستند.

ـ ببینید، سینمای هنری، سینمایی است که می‌ماند، جهت می‌دهد و جریان ایجاد می‌کند. سینمای تأثیرگذار است. یعنی به فکر گیشه و پول و جایزه نیست. این سینما مورد توجه جشنواره‌های جهانی است.

یادتان نرود که جشنواره‌های ۶۰ ساله‌ای مثل کن، ونیز یا برلین جشنواره‌های کمی نیستند و اعتبارشان را از سر راه نیاورده‌اند که یک جایزه الکی به فلان فیلم و بهمان فیلمساز بدهند.

همچنین داورانی که این جشنواره‌ها را داوری می‌کنند؛ آدمهای مهم و حسابی در زمینهٔ فرهنگ و هنر و سینمای جهان محسوب می‌شوند؛ پس بردن یک جایزه توسط فیلم ایرانی و حتی حضور یک فیلم ایرانی در جشنواره‌های معتبر جهانی، نشان از اهمیت، ارزش و مقبولیت سینمای شما و کارگردانانتان دارد، نه اتفاقها و سایر مسائلی که حاشیه‌ای و بی‌اهمیتند.

سینما، یعنی ارزش هنر و سنت سینما و این را می‌توان در آثار شاخص سینمای ایران دید. در مورد نوع سینمای قصه‌گو باید بگویم دو سال قبل من فیلم «نفس عمیق» (پرویز شهبازی) را در جشنوارهٔ فجر دیدم و آن را به هفته منتقدان کن سفارش کردم و آنها هم بلافاصله فیلم را انتخاب کردند. این فیلم یا فیلم طلای سرخ (جعفر پناهی) سینمای متفاوتی از کشور ایران هستند که تمایل بیشتری به قصه‌گویی دارد. اما این دلیل موفقیت یا عدم موفقیت یک فیلم نیست.. ارزش بصری و سنت سینمایی یک فیلم است که آن را شاخص می‌سازد و خوشبختانه این آثار از چنین ارزشی برخوردارند.

▪ با وجود مقبولیت سینمای ایران، چرا تولیدات مشترک ایران با اروپا و به‌ویژه فرانسه، انگشت‌شمار هستند؟

ـ ببینید، تولید مشترک مقولهٔ دشوار و پیچیده‌ای‌ست.

گمان نکنید که مثلاً تولید مشترک یک فیلم میان فرانسه و آلمان یا فرانسه و فنلاند، کار ساده‌ای‌ست و در سال، هزاران تولید مشترک انجام می‌پذیرد. اصولاً این مقوله، پیش از هر چیز به سیاستهای واحد فرهنگی میان دو کشور درگیر مربوط می‌شود و به پیمان فرهنگی که باید میان دو یا چند کشور تولیدکننده، وجود داشته باشد.

متأسفانه هیچ پیمان مشترک فرهنگی که مقولهٔ تولید مشترک میان ایران و فرانسه را تسریع و تشویق کند، وجود ندارد. کمکهایی به تعدادی فیلم شده اما نمی‌توان اسم این را تولید مشترک گذاشت.

▪مهم‌ترین ویژگیهای چنین پیمانی کدامند؟ و نیز پیش‌نیازهای وجود آن؟

ـ پیمان مشترک فرهنگی، همان‌گونه که گفتم، پیش از هر چیز به وجود سیاستهای مشترک، و یا حداقل مشابه فرهنگی میان دو کشور بازمی‌گردد. این یعنی نگاه دولتمردان به مقولهٔ سینما و اینکه اصولاً هنر و فرهنگ چگونه است و چگونه باید باشد. در ضمن وجود چنین پیمانی، به منزلهٔ تضمین همکاری و موفقیت تولیدات مشترک و کمک و حمایت به نمایش و پخش این آثار در هردو کشور است که نهایتاً به تقویت سینمای ملی می‌انجامد.

▪ بحث سینمای ملی از مباحث کهنه در این سرزمین است. شما از سینمای ملی می‌گویید درحالی‌که در کمیسیون یک اروپای واحد کار می‌کنید. آیا تناقضی در این میان وجود ندارد؟

ـ ببینید سینمای ملی یک مفهوم کلی است که تعاریف مشخصی از آن وجود دارد. اگر من سینمای ملی را به کار می‌برم می‌توان آن را به کل اروپا تعمیم داد. در عین حال از سینمای فرانسه سخن می‌گویم که تعاریف، ویژگیها و مؤلفه‌های هنری ـ صنعتی خود را دارد و کاملاً در جهان شناخته شده است.

نکتهٔ مهم اینجاست که در حال حاضر تمامی کشورهای جهان، در معرض حمله و تهاجم دقیق سینمای آمریکا و هالیوود قرار دارند.

البته سینمای آمریکا نوک پیکان تهاجم فرهنگی این کشور به سایر کشورهای جهان است. مثل سفینه‌ای می‌ماند که ابتدا در یک‌جا فرود می‌آید و سپس تمام فرهنگ آمریکایی را آنجا پیاده می‌‌کند. من به شما تبریک می‌گویم که درهای سینماهایتان را به روی فیلم آمریکایی بسته‌اید.

مفهوم سینمای ملی، در مقاومت در برابر این سینمای مهاجم و مخرب که تنها سرگرم‌کننده است و حمایت از سینمایی متفکر و اندیشمند و متکی بر فرهنگ ملی کشورها نهفته است. منظور من هم از سینمای ملی همین است، چه در فرانسه، چه در اروپا و چه در ایران.

مسعود بخشی