یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رونق بازار در آرژانتین محصول بحران در اقتصاد آمریکا


رونق بازار در آرژانتین محصول بحران در اقتصاد آمریکا

بر فراز بوئنوس آیرس چرخ می زنیم آسمان شهر با ازدحام هواپیماهایی روبه رو است که همه آنها شبیه به ما در انتظار فرود هستند خلبان توضیح می دهد که همه اینها تقصیر دود است دود کلمه ای است که در مدت یک هفته بعد, فراوان از آن می شنوم

بر فراز بوئنوس آیرس چرخ می زنیم. آسمان شهر با ازدحام هواپیماهایی روبه رو است که همه آنها شبیه به ما در انتظار فرود هستند. خلبان توضیح می دهد که همه اینها تقصیر "دود" است. دود کلمه ای است که در مدت یک هفته بعد، فراوان از آن می شنوم.

بعد از یک ساعت و نیم پاهایم به زمین می رسد، درحالی که با سردردی شدید در میان دود نفس می کشم. می بینم که در تصویر صفحه اول روزنامه کلارین، شخصی با حالت تهوع داد می زند: "بدترین آلودگی جوی تاریخ".

بعضی چیزها از قبیل مبالغه گویی های کوچک، در بوئنوس آیرس همانند سابق ادامه دارد. هنوز هم نمی توانم خاطره اولین دفعه ای را که به اینجا آمدم فراموش کنم. ژانویه ۲۰۰۲ بود. نظام اقتصادی آرژانتین به شدت درهم شکسته بود، بانک ها مشتریان خود را جواب می کردند. آرژانتینی ها در مدت سه هفته، پنج رئیس جمهور عوض کرده بودند. آن زمان هم دود آسمان را پر کرده بود، ولی آن دود محصول آتش بازی های خیابانی بود.

ظرف یک ساعت سه نظریه به گوشم خورد که ظاهراً دلیل وجود دود را توضیح می دادند. اولی از این قرار بود که دود آلود بودن آسمان نتیجه اعتراض کشاورزانی است که به دلیل وضع مالیات جدید بر صادرات سویا محصول خود را آتش زده اند. دومی می گفت که حکومت محصول کشاورزان را آتش می زند تا پس از اعتراض کشاورزان به وضع مالیات صادراتی، اذهان عمومی را علیه ایشان تحریک کند. سومین نظریه چنین بود که هرچند امکان دارد کشاورزان محصول خود را آتش زده باشند، ولی تقصیر حکومت است که به عمد از خاموش کردن آتش خودداری می کند.

بعدها فهمیدم که دود و آتش در حقیقت حاصل تغییر ناگهانی در اوضاع اقتصاد کشاورزی آرژانتین بوده است. این کشور مدت های طولانی به طور کامل به پرورش گاوهایی متکی بود که در مراتع پرورش پیدا می کردند و گاوچران های معروف "مخروط جنوبی" یا همان "گاوچران های آمریکای جنوبی" مالک آنها بودند. اما تولید سویا به خاطر قیمت مناسب و تقاضای گزاف آن از سوی چین، به شدت درحال افزایش است و به این خاطر گاوچران ها با کوچک و کوچک تر شدن مراتع روبه رو هستند. آنها مرتع را می سوزانند تا به خوبی برای کشت سویا آماده شود. با این حال امسال به دلیل خشکسالی، مهار آتش از دست آنها خارج شد. اگر تاثیر باد را هم به اینها اضافه کنیم، به علت دودآلود شدن هوای بوئنوس آیرس پی می بریم.

این شرایط باعث شکل گیری نمادی جدید شده است: گاوچران مغرور دیروز که سویا گلوی او را می فشارد. شکی نیست که آرژانتین تحولی سریع را تجربه می کند.

البته این هفته فقط سویا نیست که عرصه را بر گاوچران ها تنگ کرده است، بلکه نمایشگاه کتاب سالانه بوئنوس آیرس نیز که دلیل آمدن من به اینجا بوده، دستی در کار داشته است. نمایشگاه در "بازار حراج روستایی" برگزار می شود. این بازار درواقع نمایشگاهی واقع در یک زمین کشاورزی بزرگ است که زمینداران آرژانتینی به مدت بیش از یک قرن گاوهای عزیز و سربلند خود را در آن به فروش می رسانده اند.

نمایشگاه کتاب حال و هوای این زمین را عوض کرده و باعث شده که زمین مملو از فضولات حیوانی، با فرش قرمز زیبا و باجه های مجلل و تمیز کتابفروشی ها پوشانده شود. گاهگاهی می شود که بوی کود به مشام انسان می رسد. البته ما نویسنده ها قرار نیست که در توصیف خود از نمایشگاه از این موضوع صحبتی بکنیم.

درباره این شهر علاوه بر دود، تغییرات فراوان دیگری هست که می توان از آنها حرف زد. دفعه قبل که اینجا بودم، فروشگاه ها تخته بودند، خیابان ها آکنده از اعتراض بود و صندوق بین المللی پول، بانی آن اوضاع قلمداد می شد. این دفعه که اینجا آمده ام آرژانتین دیگر به صندوق بدهکار نیست و اقتصادش درحال شکوفایی است، درحالی که خیلی دورتر از اینجا در واشنگتن، صندوق بین المللی پول با بحران بدهی خود دست به گریبان است و کارش به جایی رسیده که تعدیل ساختاری را این بار درمورد خود به کار بسته، صدها نفر از کارکنانش را اخراج کرده و دست به دامان ذخایر طلای خود شده است.

حالا کمتر از آن شعارهای دیواری "یانکی به کشورت بازگرد" دیده می شود و یانکی های بیشتری به چشم می خورند. اضمحلال بازار آرژانتین در سال ۲۰۰۱ تا حد زیادی معلول آن سیاست پولی بود که نرخ برابری یک پزو در برابر هر دلار را تثبیت کرده بود. نظام اقتصادی آرژانتین ضعیف تر از آن بود که بتواند چنین تورمی را تاب بیاورد و درنتیجه پول داخلی درهم شکست.

این دفعه دلیل اصلی شکوفایی اقتصاد آرژانتین، بحران اقتصادی در ایالات متحده و تضعیف دلار است. بوئنوس آیرس با آن کافه های بزرگ و طراحان دمدمی مزاج خود، به عنوان یک اروپای ارزان، شهرتی بین مسافران آمریکایی به هم زده است و به پاریس ارزان معروف شده است.

در نمایشگاه، یکی از بازدیدکنندگان از من پرسید که آیا بهتر است دلارهایش را بفروشد یا خیر. فهمیدم که او یک سرمایه دار مصیبت زده است که برای سلامتی نظام اقتصادی ایالات متحده در این بحبوحه بحران، دست به دعا شده است. دعا کردن او در کشوری که خود به مصیبت های متعدد همچون کودتاها، تورم های شدید و بحران بدهی ها دچار شده و فرصت خوبی برای اتباع بیگانه فراهم کرده است تا سود هنگفت به جیب بزنند تا حدی خنده دار به نظر می رسد. به راننده تاکسی گفتیم که به "اسما" می رویم و او پرسید: "برای چه به آنجا می روید؟". وقتی پاسخ دادیم که "در آنجا فیلمبرداری داریم"، برای لحظه ای فکر کردم که می خواهد ما را از ماشین بیرون بیندازد. هرچند او این کار را نکرد و ما را به مقصد رساند، اما تا پایان مسیر، به سکوت همراه با خشم خود ادامه داد.

بین این دو نمایشگاه، کار خود برای تکمیل کتابی مستند به نام "مکتب ضربات تکان دهنده" را شروع کردم که به راهنمایی "مایکل وینترباتم" و "مت وایت کراس" یعنی همان دو نفری انجام می شد که "راه گوآنتانامو" را تهیه کردند. در خلال تهیه کتاب فهمیدیم که چند دهه قبل، یعنی در دهه ۱۹۷۰، چنین راهی در آرژانتین و شیلی طی شده است. فجیع ترین مرکز شکنجه گری در آن دوران همان اسما یعنی یک مدرسه دریانوردی بود که آن را به یک زندان مخفی تبدیل کرده بودند. طبق اظهارات گروه های حقوق بشر تقریباً ۵۰۰۰ نفر از افراد ناپدید شده در آن محل شکنجه شده و اکثر آنها به قتل رسیدند.

در سال ۲۰۰۲ ارتش همچنان اسما را در دست داشت درحالی که گروه های حقوق بشر از قبیل گروه مادر پلازا دمایو به جرگه نهادهای رسمی آرژانتین پذیرفته نشده بودند. افرادی مانند آن راننده تاکسی که اکثر جنایات اسما را انکار می کنند، هنوز هم تحت تاثیر رسانه های عمومی قرار دارند. با این حال اقوام افراد ناپدید شده، عزیزان خود را به خاطر می آورند که قبل از ناپدیدشدن با اعلامیه های اعتراض آمیز، زیر نور شمع، کاغذهای اعلامیه یا شعارهای خود را با چسب و اسپری روی دیوارها و خیابان ها ثبت می کردند.

اوضاع به کلی دگرگون شده است. حالا بوئنوس آیرس یک دیوار یادبود رسمی دارد که هریک از ۳۰ هزار آجر آن، یادآور یکی از افراد مفقودالاثر است. این بنای یادمان، کمتر از ۶ ماه قبل از طرف نستور کریچز پرده برداری شد که پس از آن به ریاست جمهوری رسید. نسخه ای از تاریخ که مادران، مادربزرگ ها و فرزندان افراد مفقودالاثر آن را حفظ کردند، بالاخره به تاریخ پذیرفته شده آرژانتین تبدیل شد.

در بدو ورود به اسما که حالا گروه های حقوق بشر آن را اداره می کنند، با تغییرات شگرفی روبه رو می شویم. گروه های حقوق بشر، اتاق های جن زده اسما را به مدرسه ای تبدیل کرده اند که اوضاع کشوری از آن نوع را درس می دهد که مفقودالاثرها – همان هایی که اکثراً فعالان چپ گرا بودند – قبل از ناپدیدشدن، سعی در ساختنش داشتند.

در آینده نیز کسانی خواهند بود که فجایع اسما را انکار خواهند کرد. با این حال به رغم دود غلیظی که آرژانتین را فرا گرفته است، بالاخره گذشته آرژانتین از پس پرده بیرون آمده است.

نومی کلاین

مترجم: اصلان قودجانی



همچنین مشاهده کنید