چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
پایان پایان تاریخ
![پایان پایان تاریخ](/web/imgs/16/119/vwrgr1.jpeg)
هنگامی كه به تاریخ معاصر جهان نظری بیندازیم، مشاهده میكنیم كه در سرتاسر آن كشورهای لیبرال در كنار بسیاری از انواع حكومتهای استبدادی به هم زیستی خود ادامه داده و به نحوی مشابه، جهان مدرن نیز پیوسته دارای نظامهای اقتصادی گوناگونی بوده است. انواع متنوعی از سرمایهداری، اقتصادهای برنامهریزی شده و بعضی انواع دیگر كه زیر نظر دولت هدایت میشوند، و البته تعداد زیادی نظامهای اقتصادی دورگه كه به سادگی نمیتوان آنها را طبقهبندی كرد.
دیپلوماسی و حقوق بینالملل برای از عهده برآمدن واقعیت رژیمهای سیاسی گوناگون بود كه تكامل یافت. با این وجود در سرتاسر قرن ٢٠ سیاستهای جهانی توسط پروژهی یكنواخت كردن جهان به یك رژیم واحد شكل گرفت. هدف طولانی مدت رژیم كشور شوراها با گرایش ماركسیستیاش، كمونیسم حهانی بود. به این ترتیب كل جهان میبایست به یك اقتصاد سوسیالیستی واحد تبدیل گردیده و توسط نوعی از حكومت كه در همه جا یكسان است اداره شود.
اكنون به طور گستردهای و البته به حق پروژهی ماركسیستی به عنوان آرمانگرایی ناب نگریسته میشود. اما حتی پس از ناپدید شدن كمونیسم به عنوان نیروی محركهای در سیاست جهانی، هنوز هم تنوع در نظامهای سیاسی یك اصل پذیرفته شده نیست. با سقوط شوروی و مطابق با عبارت معروف فرانسیس فوكویاما، ما اكنون در « پایان تاریخ » قرار گرفتهایم، یعنی دورهای كه در آن دولتهای غربی میتوانند به طور كامل به یكدست كردن نظام بین المللی به رژیمی واحد آغاز كنند، یعنی رژیمی كه بر بازارهای آزاد و یك دولت دموكراتیك مبتنی است. اما این هم پروژهای است به همان اندازهی طرح ماركسیستی آرمانگرا و خبر از آن میدهد كه به نحو قابل توجهی نسبت به پروژهی اتحاد شوروی عمر كوتاهتری خواهد داشت.
علتهای بسیاری برای سرنگونی بلوك شوروی وجود داشت، اما ـ بر خلاف باور مرسوم ـ ناكارایی اقتصادی از جمله مهمترین آنها نبود. بلوك شرق متلاشی گردید، زیرا از عهدهی مقاومت در برای ملی گراها در لهستان و كشورهای بالتیك بر نیامد، و به طور كل میتوان گفت كه یك نظام واحد سیاسی و اقتصادی نمیتواند نیازهای جوامع و مردمی به شدت متفاوت را برآورده سازد.
ماركسیسم تعبیری اقتصادی از حتمیت گرایی (دترمینیسم) است و پیشبینی میكند كه تفاوتها میان جوامع و مردم، هنگامی كه آنها به سطوح برابری از تكامل اقتصادی دست مییابند كاهش خواهد یافت. به عقیدهی ماركسیستها، ملیگرایی و دین هیچ گونه اهمیت سیاسی ماندگاری ندارند. البته در كوتاه مدت میتوان از آنها برای روشن نگاه داشتن تنور مبارزهی ضدامپریالیستی استفاده كرد، اما در نهایت آنها موانعی در راه سازندگی سوسیالیسم هستند. اقمار شوروی كه توسط چنین اندیشههایی هدایت میشدند، جنگی بیوقفه را بر علیه سنتهای ملی و دینی مردمی كه بر آنها حكومت میكردند به راه انداخته بودند.
اما حاكمان شوروی محبور شدند كه در عمل برای باقی ماندن در قدرت دست به سازش بزنند و در میان آنها فقط تنی چند وجود داشتند كه میتوان آنها را به عنوان ایدئولوگهای دوآتشه توصیف نمود. در مجموع خشونت و سختگیری نظام شوروی بیش از هر چیز دیگر پیامد این واقعیت بود كه این نظام بر فرضهای كاملاً اشتباه پایهریزی شده بود.
مبنای اصلی نظام شوروی تفسیر ماركسیستی تاریخ بود كه مطابق با آن تمامی جوامع میبایست دارای نظام اقتصادی و شكل اجتماعی مشابه باشند. اتحاد حماهیر شوروی از هم پاشید زیرا تشكیلات یكپارچه و یكدستش نتوانست خود را با ملتهای متفاوت تطبیق دهد ـ ملتهایی چون چكها، ازبكها، مجارها، مردم سیبری، لهستانیها و مغولها، یعنی مردمی كه واقعیتهای تاریخی و شرایط اجتماعی و آرمانهای آنها شدیداً با یكدیگر متفاوت بودند.
امروزه بازار آزاد جهانی كه پس از سقوط شوروی ایجاد گردیده، به همان دلایل مشابه در حال ازهم پاشیدن است. نئولیبرالها نیز مانند ماركسیستها در اقتصاد معتقد به حتمیت گرایی (دترمینیسم) هستند. آنها نیز بر این باوراند كه مقدر شده است كشورها در هر كجای عالم از یك نظام اقتصادی مشابه و تشكیلات سیاسی واحد پیروی كنند. به عقیدهی آنها هیچ چیز نمیتواند جهان را از تبدیل شده به یك بازار بزرگ مانع شود، لیكن میتوان به این جریان ناگزیر همگرایی سرعت بخشید. دولتهای غربی و نهادهای فراملی به باور آنها میتوانند به عنوان ماماهای جهان جدید عمل كنند.
این ایدئولوژی كه به نظر ناممكن و غیر قابل قبول میآید مبنای نهادهایی مانند صندوق جهانی پول (IMF) را تشكیل میدهد. آرژانتین و اندونزی هركدام دارای معضلات كاملاً متفاوتی هستند، اما برای كارشناسان صندوق جهانی پول هردوی آنها باید به اقتصادهای بازار آزاد تبدیل شوند. روسیه در زمان سقوط كمونیسم دارای صنایعی فرسوده بود، لیكن IMF كاملاً مطمئن بود كه این كشور میتواند به یك اقتصاد كاملاً آزاد به سبك غربی تبدیل شود. الگوی آرمانی از سرمایهداری انگلوساكسون برای همه جا تبلیغ میشد.
بنابراین كمترین تعجبی ندارد كه این رویكرد شدیداً ایدئولوژیك در خط و مشیهای اقتصادی به موفقیت نرسید. اندونزی به روزگاری سیاهی افتاد، در حالی كه آرژانتین به سرعت به یك كشور جهان اول تبدیل میشود. روسیه دورهی نئولیبرال خود را پشت سرگذارده و اكنون در مسیری به پیش میرود كه با واقعیتهای تاریخی و شرایط اجتماعی اش نزدیك تر است.
كشورهایی كه از طوفانهای اقتصادی چندسال گذشته جان سالم به در بردند ـ مانند هند، چین و ژاپن ـ كشورهایی بودند كه الگویهای صندوق جهانی پول را با احتیاط بسیار مورد تامل قرار دادند. بیتردید، همچون بعضی از ماركسیستهای بازمانده كه از برنامهریزی مركزی اقتصادی همچنان دفاع میكنند، ایدئولوگهای صندوق جهانی نیز مدعی هستند كه روشهای آنها شكست نخورده، بلكه اشكال از آنجا ناشی میشود كه كسی آنها را به طور كامل به اجرا نگذارده است. لیكن این واكنشی ریاكارانه است. در هر دو مورد، روشها با هزینههای انسانی بسیار زیاد به كار بسته شده، اما به شكست انجامیدند.
اگر بازار آزاد جهانی از هم پاشیده است علت آن هزینههای زیاد انسانی سیاستهای مربوطه در كشورهایی از قبیل آرژانتین، اندونزی و روسیه نیست، بلكه علت اصلی آن است كه این روشها دیگر حتی با كشورهایی كه به طور جدی حامی چنین سیاستهایی بودند نیز تناسبی ندارد. در زیر بار فشار تنزل بازار سهام، ایالات متحده اكنون خط و مشیهای تجارت آزاد جهانی را به نفع روشهای سنتی تر نظام حمایتی كنار میگذارد. این تغییر مسیر غیر منتظره البته تعجب برانگیز نیست. آمریكا در تمامی تاریخ خود پیوسته سعی داشته است كه بازارهایش را از رقابتهای بین المللی دور نگه دارد. به این ترتیب بار دیگر تاریخ بر ایدئولوژی غلبه كرد. با توجه به عدم علاقهی آمریكا به روشهای بین المللی نئولیبرالی، دیگر از این روشها نیز نشانی یافت نمیشود. البته شاید هنوز هم هنگامی كه موضوع بر فراخوان بازار آزاد جهانی باشد، گرایش غالب در سیاست مداران از سر تحسین به آن جواب مثبت دهد، لیكن در عمل جهان در حال بازگشت به الگوی كهنتر و ماندگارتری است. اكنون بنا به مصلحت پذیرفته شده است كه در آینده، همچون در گذشته، جهان مجموعهی متنوعی از نظامهای اقتصادی و رژیمهای سیاسی را در بر خواهد داشت. بازار آزاد جهانی نیز همچون كمونیسم به مكانی در موزهی خیال پردازیهای بشری سپرده میشود.
جان گری / برگردان: علی.ط
جان گری استاد در مدرسهی اقتصادی لندن است و آخرین كتابش « اندیشههای پوشالی در بارهی انسانها و سایر جانوران » میباشد.
۱: ۲۰۰۲The End of the End of History, by John Gray. Project Syndicate, August
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست