جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

گوینده, سرمایه رسانه است


گوینده, سرمایه رسانه است

گفت وگو با مازیار ناظمی, گوینده و مجری صدا و سیما در «قاب خاطره»

مازیار ناظمی را به عنوان مجری و گوینده اخبار ورزشی می‌شناسیم. او این روز‌ها از قاب شبکه پایتخت، برنامه پرمخاطب «تهران ۲۰» را اجرا می‌کند. ناظمی که متولد سال ۱۳۴۹ کرمان است، در سال ۶۷ در صدا و سیمای مرکز آن استان فعالیت هنری خود را با رادیو آغاز و همزمان کار در تلویزیون را نیز تجربه کرد. خودش می‌گوید: اتفاقی وارد این عرصه شدم، اما استعدادی در دوران کودکی در من بود که با سخن گفتن و شعر خواندن، تقلید صدای گویندگان خبر تلویزیون و قرائت دعای سر صف مدرسه، جرقه هنری را در من ایجاد کرد.

او از همان ابتدا به ورزش علاقه خاصی داشت و اغلب اجراهایش در حوزه ورزش بود، بنابراین سال۷۲ با عزیمت به تهران گوینده اخبار ورزشی شبکه سه شد و مخاطبان اخبار ورزشی از زبان او موفقیت‌ها و رویداد‌های ورزشی کشور را می‌شنیدند. تن صدای خاص او با ورزش آمیخته شده بود و با وجود اجراهایش در برنامه‌های مختلف صدا و سیما از جمله تهران ۲۰، همگان مازیار ناظمی را با ورزش می‌شناسند و این صفتش او را به عنوان رئیس مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان از عرصه هنر وارد عرصه اجرایی کرده است.

گفت‌وگوی صمیمانه ما را با این مجری تلویزیون بخوانید.

نام مازیار ناظمی با ورزش عجین شده و با وجود اجرای برنامه‌های متفاوت، مردم شما را با ورزش می‌شناسند. چطور شد وارد این عرصه شدید؟

شاید یک اتفاق و شانس من را در این راه قرارداد. البته استعدادی که از دوران کودکی در من بود، سخن گفتن و شعر خواندن ، قرائت دعای سر صف مدرسه و گاهی هم تقلید گویندگان خبر در تلویزیون که یادم است اخبار سال‌های دفاع مقدس را برای مردم می‌گفتند بیشتر من را علاقه‌مند کرد. به دوران مدرسه که رسیدیم با کمک معلمان پرورشی کار روزنامه دیواری را شروع کردم. برایم جالب بود که بچه‌ها مطالبم را بخوانند. البته صدای من از بچگی بد نبود. برای همین تک‌خوان گروه سرود و خواننده انشاها در کلاس من بودم اما اتفاق مهمی در دوره دبیرستان افتاد. با کمک معلم ادبیاتم که روزهای دوشنبه در رادیو، اشعار بزرگان را می‌خواند و توضیح می‌داد به این حرفه رسیدم. یک روز صبح رفتم صدا و سیمای مرکز کرمان، چهار ساعت برای گرفتن تست منتظر ماندم و بالاخره وارد کار گزارشگری شدم و بعد هم سراغ گویندگی و اجرا رفتم.

بتازگی به عنوان رئیس مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان منصوب شده‌اید، بعد از سال‌ها فعالیت خبری وارد ورطه اجرایی شدید. چه شد این اتفاق افتاد؟

شاید اگر نگاه امروز را به کار مسئولیتی داشتم تصمیم دیگری می‌گرفتم. در زندگی حرفه‌ای من جای یک فعالیت اجرایی سنگین خالی بود، بنابراین با دعوت دکتر صالحی امیری، سرپرست وقت وزارت ورزش و جوانان به عنوان رئیس مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وارد کار شدم. بدون تعارف بگویم سال‌ها در مقام مطالبه‌گری بودم و امروز که وسط آتش هستم، می‌بینم کار بسیار دشوار است؛ نه از جهت ماهیت بلکه از نظر نظام دیوان‌سالاری و بروکراسی وسیعی که بر چارچوب دولتی ما حتی برای کارهای ساده هم حاکم است. برای همین به همکاران رسانه‌ای عرض می‌کنم گاهی باید اینجا آمد و از نزدیک این موارد را دید. هر چند خبرنگاری که مسئولیت بگیرد قوه نقدش تحلیل می‌رود.

آیا فکر می‌کنید در این پست موفق شوید؟

امیدوارم. موفقیت در هر کاری به نیروی انسانی ماهر و دلسوز و برنامه و بودجه نیاز دارد. در وزارت ورزش و جوانان کارشناسان بسیار زبده‌ای داریم، ولی در بحث بودجه مشکلات زیادی وجود دارد که روند کار را کند می‌کند.

چرا حوزه ورزشی را انتخاب کردید؛ بر حسب علاقه بود یا تصادفی؟ و حالا که جزو لاینفک خانواده ورزش هستید خودتان ورزش می‌کنید؟

من تقریبا ورزشکارم. قهرمان کاراته بودم و الان هم دان ۳ کاراته را دارم و زمانی هم داوری می‌کردم. از همان دوران کودکی مثل بیشتر بچه‌های ایران عشق به ورزش داشتم و کیهان ورزشی را بیشتر از درس‌هایم می‌خواندم؛ هم خودم و هم برادرم. ورزش برای سلامت و جلوگیری از آلزایمر مفید است. گاهی به دوستان می‌گویم بیماری فراموشی در انتظار بیشتر اصحاب رسانه خواهد بود، مگر این‌که با ورزش به داد خودتان برسید. این روزها بیشتر راه می‌روم و خیلی وقت‌ها سر تمرینات بسکتبال پسرم حاضر می‌شوم. امیرعلی از قهرمانان خوش‌آتیه این رشته خواهد بود.

علاقه‌مندان اخبار ورزشی با صدای شما بیگانه نیستند. خودتان چه حسی به صدای خودتان دارید؟

لطف خداست. اگر قبول کنیم تنها صداست که می‌ماند، این فرصتی بود که در اختیار من قرار گرفت. این نعمت را برای ورزش ایران و اعلام موفقیت‌های کشورم صرف کردم و خیلی هم خوشحالم. صدای من از بچگی بسیار طنین داشت و مادرم من را برای معالجه تارهای صوتی‌ام نزد دکتر برد.

به نظر شما یک مجری موفق باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟

عوامل زیادی دخیل است، ولی فکر می‌کنم مهم‌ترین آن صداقت در گفتار و رفتار است. با مردم مثل خودشان بودن و بیگانه از شرایط روز نبودن در کنار دیگر آموزه‌های حرفه‌ای تاثیر زیادی در موفقیت مجری و گوینده خواهد داشت. البته اگر اجازه بدهید چون این کار تخصصی بنده است چند مورد مهم را برای یک مجری و گوینده موثر متذکر شوم؛ برونگرایی به معنی برقراری ارتباط مطلوب، صدای خوب، اعتماد به نفس، آشنایی با ادبیات فارسی، حس گویندگی به معنی باور کار خود، تسلط بر موضوع، توانایی ارتباط غیرکلامی، صورت سنگی نبودن، توانایی مجری ـ کارشناس شدن یا همان تخصصی بودن به این مفهوم که عصر حاضر را دوران مخاطبان متخصص بدانیم؛ مخاطبانی با دسترسی بالا به منابع اطلاعاتی. پس ما نیازمند مجریانی هستیم که بتوانند غیر از محتوای برنامه، شوقی را در مخاطب به وجود بیاورند. ما در شرایطی به سر می‌بریم که اطلاعات و دانش مخاطبان اگر از تیم برنامه‌ساز بیشتر نباشد حتما کمتر هم نیست و نمی‌توانیم هر چه را فکر می‌کنیم مصلحت است بدون ملاحظه در رسانه عنوان کنیم و خود را محور همه‌چیز بدانیم.

از مخاطبان چه انتظاراتی دارید و پاسخ به ابراز احساسات آنان را در یک جمله بیان کنید؟

مجری هم بخشی از یک مجموعه عظیم رسانه‌ای است که کار را ارائه می‌کند. انتظار مردم از رسانه، نقد درست و مطالبه حقوق آنهاست؛ پس مجری هم باید این‌گونه باشد. اگر این‌طور باشید مردم با شما مشکلی ندارند. من فکر می‌کنم مردم همین که نظرشان را به ما بگویند کمک بزرگی است.

شما مجری برنامه پربیننده تهران ۲۰ نیز هستید. فکر می‌کنید تا چه حد توانسته‌اید در این برنامه با مخاطبان ارتباط برقرار کنید؟

البته تهران ۲۰ زمان مرحوم علیقلی بدون شک بسیار قوی‌تر بود. مرحوم علیقلی با صراحت و جدیت بحث را دنبال می‌کرد و تا پاسخ نمی‌گرفت مساله را رها نمی‌کرد. همین موضوع هم قشنگ و ماندگار شد. ولی در برنامه‌های گفت‌وگو‌محور سه عامل باید در کنار هم قرار گیرد؛ موضوع خوب، کارشناس خوب و مجری قوی. هر کدام لنگ بزند کار بقیه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. رویه من در تهران ۲۰ با کمک تهیه‌کننده بادانش آن، آقای دکتر احمدی که خودش از مجریان مسلط و صاحب‌سبک صدا و سیماست تا جایی که در حوصله ما و مسئولان مدعو باشد، احقاق خواسته‌های مردم است؛ البته به نظر خودم برنامه‌های ورزشی رویکرد دیگری دارد و برنامه‌های سیاسی و اجتماعی دشواری‌های خاص خودش را.

رویکرد و تاثیر تهران ۲۰ و محتوای آن را چطور می‌بینید؟

تهران ۲۰ با کمک مدیران شبکه مورد اعتماد مردم است. این را از روی مخاطبان پیامکی و نظرسنجی‌های سازمان می‌شود فهمید، ولی واقعیت این است در دوره‌ای که دسترسی مردم به اینترنت و ماهواره و شبکه‌های مختلف بسیار زیاد شده تاثیر برنامه‌های تلویزیونی هم دستخوش همین موارد شده است برای همین باید با طرحی نو به فکر حضور خود در این بازار وسیع جذب مخاطبان بود.

آیا با رادیو نیز همکاری دارید؟

با رادیو هم همکاری دارم. من با رادیو وارد صداو سیما شدم الان هم حس خوبی به این رسانه قدیمی و پرتاثیر دارم. کار در رادیو برای همه لذتبخش و خاطره‌انگیز است. با کار در رادیو، هم تجربه پیدا کردم و هم با کمک استادان این رشته گویندگی و اجرایم بهتر شد، ولی باز در زمانه‌ای هستیم که رادیو هم نیاز به بازتعریف دارد که آیا مخاطبان ما هنوز رادیوی دهه ۶۰ یعنی دوران طلایی آن را می‌خواهند یا باید رویه دیگری را دنبال کرد.

به‌عنوان یک مسئول در وزارت ورزش و جوانان از وزیر ورزش و جوانان چه انتظاری دارید؟

آقای دکتر گودرزی از متخصصان خوشنام ورزش ایران است. اتفاقا در این مدت آشنایی، ایشان را آدم دقیق و بسیار صریح و روشنی یافتم که علاقه‌مند است خانواده ورزش و جوان با یک برنامه منظم و موثر به موفقیت برسد. توان این کار را آقای گودرزی دارد. من به این دلیل از او دفاع می‌کنم که سال‌ها منتظر یک متخصص در حوزه ورزش بودیم و بعد از سال‌ها این اتفاق افتاده و باید همه به او کمک کنیم تا نتیجه بگیرد. خصوصیت خوب آقای وزیر مشورت‌پذیری اوست، البته همیشه از او خواستم از حواشی که از اصل کار، ایشان را باز می‌دارد دوری کند. معتقدم مجموعه فعلی مدیریتی وزارت ورزش و جوانان افرادی متخصص و دلسوز ایران و نظام هستند و می‌توانند بار ورزش و جوان را به منزل برسانند.

فعالیت در حوزه ورزش معمولا با خاطرات خوشی همراه است، آیا خاطره تلخی هم از اجراهایتان دارید؟

روزی که ایران در بازی با بحرین در مقدماتی جام‌جهانی ۲۰۰۲، ۳ بر یک شکست خورد، آن شب آماده اعلام صعود ایران بودیم. حتی لباس‌های نو خودم را هم آماده کرده بودم، ولی این‌گونه نشد. جاهایی که شاهد ضایع شدن حق ورزشکاران ایران بودم، برایم ناراحت‌کننده است. خاطره تلخ دیگر هم روزی بود که گفتند دیگر نیا خبر ورزشی اجرا کن، نوبت جوان‌هاست. ( آن موقع سی و هفت ساله بودم )

مازیار ناظمی یعنی اجرای ورزشی. میانه شما با سیاست چطور است؟

سیاست را می‌فهمم. اصولا مردم ایران به نظرم یکی از سیاسی‌ترین مردم جهان هستند که دلیل آن هم برگزاری بیش از ۳۰ دوره انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و... است. برای همین به عنوان یک آدم رسانه‌ای نباید تک‌بعدی باشید. ورزش گاهی ارتباط مستقیمی با سیاست دارد، حتی به قول دوستان بخشی از همان جنگ نرم یا در حوزه سیاست خارجی دیپلماسی عمومی است برای همین مجری و گوینده رسانه معتبری مثل صداو سیما باید سیاسی هم باشد یا حداقل جریانات داخلی و خارجی را متوجه باشد.

کلام آخر؟

حرف آخرم نگاه به گوینده و مجری است. در دنیای امروزی گوینده در بالاترین سطح تعلیم داده می‌شود، چرا که وقتی برای گوینده سرمایه‌گذاری شود بعد از مدتی همان گوینده به افزایش اعتبار رسانه مربوط منجر می‌شود و مخاطبان به آن رسانه اعتماد می‌کنند. می‌خواهم برایتان مثالی بزنم. آقای حیاتی از گویندگان خیلی خوب خبر است و سال‌ها برای حرفه‌اش زحمت زیادی کشیده است، به همین دلیل همیشه برای مخاطب قابل اعتماد است. من وقتی با او خارج از بخش خبر هم صحبت می‌کنم به دلیل اعتمادی که به او دارم همه حرف‌هایش را قبول می‌کنم، چرا که این اعتماد در ذهن ناخودآگاهم شکل گرفته است. به نظرم باید برای ایجاد شخصیت‌های ماندگار در رادیو و تلویزیون اعتماد کرد و به آنها وقت داد. مثلا شبکه سه روی عادل فردوسی‌پور سرمایه‌گذاری کرد و حالا از تجربیات او به نحو مطلوبی استفاده می‌کند و همیشه برنامه‌های ورزشی او خیلی پربیننده‌ است و آگهی‌های زیادی در فواصل برنامه‌اش پخش می‌شود. وقتی مخاطب به گوینده اعتماد پیدا کند، مسلما تحت تاثیر او قرار می‌گیرد. مسلما سطح آموزش در مراکز با تهران تفاوت دارد. باید دوستانی که مسئولیت انتخاب دوستان جوان را بر عهده دارند در این باره دقت بیشتری کنند، چرا که مخاطب امروز خیلی باهوش است و اطلاعات زیادی دارد. از سوی دیگر، دسترسی به اینترنت هم دارد. وقتی قرار است گوینده جوانی جایگزین گوینده قدیمی شود باید ویژگی‌هایی داشته باشد تا بتواند کار متفاوتی ارائه کند. باید گویندگان مناسب را شناسایی کنیم و از سوی دیگر باید مرتب تعریف جدید و درستی از مخاطبان داشته باشیم.

وحید قاسم‌پور