دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مبانی اصلاحات تفاوت چندانی با گذشته نکرده است

«آیا هویت اصلاحطلبی در حمایت از روحانی دچار اختلال شده است؟ آیا هویت اصلاحطلبی و اصلاحطلبان در پس و پیش انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ تغییر کرده است؟» این دو سوال شاید یکی از رایجترین سوالهایی است که این روزها هواداران اصلاحات در ایران به دنبال پاسخی برای آن هستند. در گفتوگو با هادیخانیکی، فعال سیاسی اصلاحطلب و سیاستمداری که در دولت اصلاحات مشاور سید محمد خاتمی بوده است به جستوجوی پاسخی برای این پرسشها پرداختهایم. خانیکی معتقد است اصلاحات و اصلاحطلبی با گذشته هیچ تفاوتی ندارد. به اعتقاد او اصلاحطلب کسی است که قبول کند جامعه خواهان تغییر و اصلاح رویهها بوده و پایبند مطالبات تغییر طلبانه اکثریت تودهها باشد.
▪ تعریف شما از هویت اصلاحطلبی چیست؟
مبانی تعریف امروز اصلاحات با گذشته چندان تفاوت جدی ندارد. با وفاداری و پایبندی به مبانی و آرمانهای انقلاب که تبلورش در شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی انعکاس یافته، اصلاحات را میتوان جریانی نامید که خواستار پیشبرد همان شعارهاست و به متن انقلاب وفادار است اما معتقد است ناکارآمدی و ضعفهایی در نظام اجرایی و رویکردهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد که باید به متن بازگشت. این بازگشت هم متناسب با نیازهای جدیدی است که جامعه دارد و خواستهایی که برای تغییر بروز میکند را در نظر میگیرد. یک ویژگی مهم اصلاحات این است که تنها روند پاسخگویی به نیازهای زمانه را در تسلط بر قدرت سیاسی نمیبیند و بیش و پیش از آن به تقویت جامعه مدنی میاندیشد. به همین دلیل هم جریانی که بعد از خرداد ۷۶ پدید آمد با به میدان آمدن آقای خاتمی و طرح گفتمان اصلاحات به وجد آمد محورش تاسیس و تقویت جامعه مدنی بود. آقای خاتمی و اصلاحطلبان نیامدند که پیروز انتخابات باشند بلکه آمدند تا از موقعیت انتخابات استفاده کنند تا جامعه مدنی تقویت شود اگر چه نتیجه انتخابات این بود که آنها به قدرت رسیدند.
در عین حال بیتفاوتی برای رسیدن به قدرت وجود ندارد و اصلاحطلبان به عنوان یک جریان سیاسی همیشه برای رسیدن به قدرت سیاسی نیز تلاش میکنند.
رسیدن به قدرت هدف نیست بلکه ابزار است. اصلاحطلبی به هر بها و بهانهیی در پی کسب قدرت نیست ولی حتما رسیدن به قدرت از مهمترین ابزارهایی است که اصلاحات را پیش میبرد اما باید بدانیم که پایه اصلی اصلاحات جامعه مدنی است.
این تعریف شما دایره گستردهیی از شهروندان و گروههای سیاسی را شامل میشود. اما بازگشت به متن انقلاب که شما میگویید معنایش این است که از متن دور شدهایم حال آنکه گفتمان رسمی حاکمیت دور شدن از متن انقلاب را تایید نمیکند. برای این دور شدن چه مصداقهایی دارید؟
این مساله را رای مردم تعیین میکند. مرز تشخص اصلاحات با دیگران این است که چقدر باور دارد میزان، خواست و رای مردم است. با رای مردم میشود جهتهای سیاستگذاری را تعیین کرد.
▪ امروز یک فعال سیاسی را با چه مشخصاتی اصلاحطلب مینامید؟
مهمترین ویژگی هر اصلاحطلبی این باشد که به تغییر رویکردهایی که مردم آن را در انتخابات خواستند پایبند باشد. شاید بتوان گفت اولین مشخصه یک اصلاحطلب این است که قبول کند جامعه خواهان تغییر و اصلاح رویهها بوده است.
▪ فارغ از اینکه چقدر رییسجمهور شدن روحانی را متاثر از حمایت اصلاحطلبان بوده است نسبت امروز اصلاحطلبان با دولت چیست؟ آیا امروز اصلاحات یک جریان سیاسی درون قدرت نامیده میشود؟
منازعه بر سر اینکه شرط امکان یا گامهای اولیه انجام اصلاحات کجاست یک منازعه ریشهدار و تاریخی است. از زمانی که سید جمالالدین اسدآبادی شروع به نوعی حرکت احیاگری کرد و حرفش این بود که حکومت را اصلاح کند تا بعدها که جنبشهای مختلف اجتماعی و سیاسی از مشروطه تا انقلاب و دوم خرداد شکل گرفت، همیشه بحث بوده که بالاخره اصلاح باید از جامعه شروع شود یا تسلط بر قدرت. دولت اصلاحطلب جامعه اصلاحطلب میسازد یا برعکس؟ وقتی میگوییم اصلاحات جامعهمحور است اولین مسالهیی که در نقدش طرح میشود این است که اگر نهاد دولت توسعهگرا نباشد امکان نمیدهد اصلاحات در جامعه شکل گیرد.
▪ مثل اتفاقی که از ۸۴ تا ۹۲ رخ داد؟
بله. وقتی دولتی بسته باشد اجازه رشد به احزاب، دانشگاه، مطبوعات و جریانات سیاسی هم نمیدهد.
▪ پس احتیاج داریم که اول قدرت سیاسی را در اختیار بگیریم؟
بله. ابتدا باید اصلاحات را در قدرت انجام داد تا فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه را اصلاح کرد. بنابراین جریان سیاسی اصلاحطلب هم به دنبال در دست گرفتن قدرت است. از طرف دیگر گفته میشود که اگر در جامعه بنیادهای اصلاحطلبانه وجود نداشته باشد دولتی شکل میگیرد که با زمینههای اجتماعی سازگار نیست. به این اعتبار ممکن است خیلی زود پایگاه اجتماعی خود را از دست بدهد.
این اتفاق در سالهای دولت اصلاحات تا حدودی درباره برخی مفاهیم اصلاحطلبانه رخ داد و اصلاحطلبان نتوانستند آن را به متن جامعه ببرند.
بله. طی سال ۷۶ تا ۸۴ محدود شدن و تمرکز بر قدرت سیاسی و اجرایی بر جریان اصلاحات تحمیل شد. عمده اصلاحطلبان در قدرت مسوولیت گرفتند و به طور طبیعی بعد از مدتی اغلب اینها به مدیران اجرایی تبدیل شدند که فرصتی برای اندیشه نداشتند. آقای خاتمی همیشه در قرار گرفتن بین دو امر رهبری اصلاحات و ریاستجمهوری عملا رییسجمهور بود و نمیتوانست غیر از آن عمل کند ولی نیاز اصلی این است که در یک مطالعه تاریخی درمییابیم نهادهای مدنی، تحزب و شبکههای مستقل اجتماعی در گذار به دوران مدرن از قوت لازم برخوردار نیستند و روز به روز ضعیفتر شدهاند. به همین دلیل میبینیم صنوف قوی که در ساختار سنتیمان داشتهایم دیگر وجود ندارد در عین حال نهادهای خودانگیخته نیز شکل نگرفتهاند. اینجاست که میتوان گفت وقتی در شرایط مساعد قرار میگیریم که دولت توسعهگرا داشته باشیم و یا دولت زمینه را برای اصلاحطلبی فراهم کند. اصلاحطلبان هم باید به امر اصلی خود که تقویت پایگاه اجتماعیشان و تعمیق جامعه مدنی است، بپردازند.
▪ آیا دولت فعلی میتواند این خواستهها را برآورده کند؟
به نظر من انتخابات سال ۹۲ حاصل یک نوع ائتلاف ملی بود. در این ائتلاف اصلاحطلبان و بخشهای قابل اعتنایی از اصولگرایان معتدل سهیم بودند و جریان ترکیبی که یک پا در اصلاحات و یک پا در اصولگرایی دارد نیز سهم داشته است. حاصل آن مقایسه دو گفتمان است. یک گفتمان دال مرکزیاش اعتدال است و دیگری اصلاحات. مشترکات این دو گفتمان بسیار زیاد است. در برنامههای آقای خاتمی سال ۸۰ ایشان روی اعتدال تاکید داشت. برنامههای اعتدالی این دولت هم رویکردها، برنامهها و چشماندازهای اصلاحطلبانه دارد.
▪ این دولت بیشترین نزدیکی را با اصلاحطلبان دارد. جمعی به دولت رفتهاند، جمعی همچنان به پژوهش و مطالعه مشغولند. در این چهار سال اصلاحطلبان چه رویکردی نسبت به دولت دارند؟
اکثر اصلاحطلبان گفتهاند که از این دولت بهطور مشخص سهمی نخواستند. اولویت تشکیل این دولت خواست اصلاحطلبان هم بود. بارها آقای خاتمی بر نیامدن خود تاکید کرد و اولویت را به آقای هاشمی داد. بعد از رد صلاحیت ایشان هم آقای خاتمی خیلی زود به سمت کاندیدای اجماعی رفت و نهایتا به انتخاب روحانی رسید و از ایشان حمایت کرد. بعد از انتخاب آقای روحانی هم ایشان حمایتش را ادامه داد و موفقیت روحانی را موفقیت اصلاحطلبان میداند. اما تعریفش این نیست که خدمت کردن به دولت گرفتن پستهای اجرایی است اما در بخشهایی هم که لازم بوده بدون اینکه سهمی بخواهد نیروهای اصلاحطلب به دولت کمک کرده و میکنند. در واقع به کسی توصیه نشده که به دولت کمک نکند. اما تعریف اینکه باید در این دوره چه کرد این است که در پرتو اصلاح رویهها و رویکردها بهترین کار ما این است که به تقویت بنیانهای مدنی بپردازیم.
▪ آیا بازسازی تشکیلاتی هم در همین دستهبندی جای میگیرد؟
یکی از کارها هم همین است. جامعه قوی میتواند دولت قوی به وجود بیاورد. دولت بیش از آنچه نیاز به مدیر داشته باشد نیاز به این دارد که تفکر و خط مشیاش را در ساختارها و نهادهای جامعه جاری کند. اگر دولت تدبیر و امید بخواهد درسی را از دولت اصلاحات بگیرد این است که به نهادهای مولد اندیشه فکر کند و کار را در چرخه کسلکننده روزمره اجرایی محدود نکند. تشکیلات و احزاب جزو کوچک این نهادهای مولد هستند. وقتی جامعه پویا باشد کمک میکند دولت هم پویا باشد. الگوی جامعه قوی اقتدار را به کشور بازمیگرداند. من نسبت به سوگیری این دولت امیدوارم. سه مولفه در این دولت به خوبی قابل ملاحظه است. امید که سرمایه اجتماعی است، تدبیر که نهاد دولت باید به آن بیندیشد و آخرین مورد هم فضای گفتمانی اعتدال است. نهایتا اینکه من رابطه بین اصلاحات و اعتدال را اینگونه تعریف میکنم: اعتدال یعنی اصلاحات بروکراتیک. اعتدال اصلاحاتی است که تمرکزش را بر وظایف درون دولت گذاشته است.
هادی خانیکی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست