چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

قوم تات مدرنیته و امکان ابداع قومیت


قوم تات مدرنیته و امکان ابداع قومیت

مساله قومیت در دنیای امروز یکی از مسائل بسیار رایج در عرصه سیاست و فرهنگ و جامعه است در زبان روزمره واژه قومیت , هنوز دلالت به مسائل اقلیت ها و روابط نژادی دارد, اما فارغ از این نگاه عامیانه و سنتی به قومیت, علوم اجتماعی و بالاخص انسان شناسی رویکردهای دقیق تر و عقلانی تری را در بررسی امر قومی تدوین کرده است

مساله قومیت در دنیای امروز یکی از مسائل بسیار رایج در عرصه سیاست و فرهنگ و جامعه است . در زبان روزمره واژه قومیت ، هنوز دلالت به مسائل اقلیت ها و روابط نژادی دارد، اما فارغ از این نگاه عامیانه و سنتی به قومیت، ‌علوم اجتماعی و بالاخص انسان‌شناسی رویکردهای دقیق‌تر و عقلانی‌تری را در بررسی امر قومی تدوین کرده است. اهمیت یافتن مساله قومیت در انسانشناسی به حدی است که در ساختار تحلیلی انسانشناختی ، واحد اساسی تحلیلی از قبیله به گروه قومی تغییر کرده است ( جنکینز۱۳۸۱ : ۱۶۸ ).

هر چند عده ای بر این باور بودند که در دنیای مدرن و عصر جهانی شدن، هویت های خرد بویژه هویت قومی به تدریج محو خواهند شد؛ اما تجربه قرن بیستم نشان داد که در عمق زندگی انسان‌ها همواره دو دنیامیسم قدرتمند امر اجمتماعی و امر قومی وجود دارند و سرچشمه بسیاری از امور زندگی انسان‌ها هستند( برتون، ۱۳۸۰ :۲۵). اما با وجود اینها همچنان واژه قوم در دنیای رسمی ‌دلالت بر کسانی دارد که باید "اصولا وجودشان زیر سوال برود" ( قبلی ،‌۲۹ ). صاحبان قدرت ذیل مفهوم ملی‌گرایی دست به سرکوب گسترده مصداق‌های عینی قومیت زده اند و تلاشی پنهان و آشکار در جذب و ادغام قومیت ها در ملت واحد و بعضا نوعی قومیت زدایی داشته اند که این فرایند در دنیای معاصر بیش از همه ذیل فرایند ملت سازی به تجربه درآمد . به هر حال آنچه که تحقیقات نشان می دهد نوزایی قومی است، یعنی تولد مجدد و احیای قومیت ها ( ر.ک : فکوهی ،‌۱۳۸۵ :۶۱).

در پس این احیا و نوزایی بیش از آنکه موضوع یک مطالبه فرهنگی و اجتماعی باشد، با موضوع مشارکت نابرابر در قدرت و تلاش برای کسب موقعیت مطلوب در ساختارهای جامعه مواجه هستیم ( ریویر، ۱۳۸۲ :۲۱۰ ) قابل ذکر است که مهمترین عامل توجه به مساله قومیت، مشکلاتی است که به جهان غرب (اروپا و آمریکا) در رابطه با قومیت ها ( اقوام بومی یا مهاجر) پیش آمده بود ( و.ک : بیلینگتون، ۱۳۸۰). به همین سبب مساله قومیت در غرب ، مساله مبارزه با سرکسب حقوق و امتیازات مدنی و سیاسی و اقتصادی بوده است . در ایران نیز قومیت به مثابه یک مساله از جانب سیاست در دوران معاصر و پس از فرایند ملت سازی رضاخانی و تلاش برای برقراری دولت مدرن مطرح شده است و تبعات زیادی را برای اقوام ایرانی و موقعیت تاریخی آنها در شرایط معاصر داشته‌است.

فارغ از همه اینها مساله قومیت تعاریف متعددی را به خود اختصاص داده است که این تعاریف را در دو رویکرد کلان ازلی گرایان و ابزارگرایان می توان تقسیم کرد. ازلی گرایان دو ادعا دارند : اول اینکه قومیت پدیده ای کهن و قدیمی است و دوم اینکه طبیعی و جهان شمول است. پیروان رهیافت ابزارگرایانه هم بر این باورند که قومیت و ملیت مفاهیمی مدرن بوده که برای گروه های مختلف اینها مفاهیمی ابزاری جهت رسیدن به منافع و مطامع سیاسی خود هستند(گل محمدی ، ۱۳۸۱ :۱۶۱ ). در دیدگاه‌های مربوط به قومیت نکته اساسی در مورد رابطه قومیت با مدرنیته و جهانی‌شدن است. فارغ از دو رویکرد اصلی فوق، رویکردهای میانه بر این هستند که امر قومی در دنیای مدرن در تعاملی متقابل میان میراث سنتی قوم و شرایط و مولفه‌های قومیت در دوران مدرن شکل می‌گیرد. در همه نظریات طرح شده بحث بر سر سرنوشت یک گروه قومی مشخص در دوران مدرن است. به عنوان مثال بحث بر سر تحولات کردها به عنوان یک گروه قومی(در مفهوم سنتی آن) در شرایط دنیای مدرن است.

اما نکته‌ای که در این مقاله من بدان خواهم پرداخت اینست که دنیای مدرن می‌تواند امکان ابداع و شکل‌گیری یک قومیت جدید از میان آثار پراکنده برجای مانده از دوران سنت را فراهم می‌کند. در چنین وضعیتی هرچند با احیا و بازتولید نوعی هویت قومی هستیم، اما به دلیل مولفه‌های جدیدی که در این بازتولید وجود دارد، می‌توان آنرا تولیدی جدید و یک ابداع جدید محصول مدرنیته دانست. در این مقاله سعی ندارم که به نظریات قومیت و دیدگاه‌های مختلف در باب آن بپردازم، به همین سبب ترجیح می دهم رویکرد اصلی خودم را در باب قومیت، هویت، مدرنیته و جهانی‌شدن شرح و بسط دهم و با توجه به رویکرد اتخاذ شده در این مقاله به تحلیل گفتمان قومی تات‌ها و ابعاد آن بپردازم.

● مروری بر مفهوم قومیت:

اصطلاح قومیت (Ethnicity) اول بار در ۱۹۵۳ توسط رایزمن به کار رفت. پس از جنگ جهانی دوم نیز در امریکا این اصطلاح درباره اقلیت های مختلفی به کار گرفته شد و از دهه ۱۹۶۰ به بعد قومیت و گروه های قومی ، اصطلاحی رایج در علوم اجتماعی و انسانشناسی شد. به تعبیر فردریک بارث واژه گروه قومی در ابیات انسانشناسی معمولا به جمعیتی اطلاق می شود که دارای خود مختاری زیادی در باز تولید زیستی خود باشد، ارزش های فرهنگی بنیادین مشترکی داشته باشد که درون اشکال فرهنگی با وحدت آشکاری گرد هم آمده باشند و یک میزان ارتباطی و کنش متقابل بسازند، ‌و دارای یک احساس تعلق به یک واقعیت بیرونی باشند که آنها را از دیگران تفکیک کند. بنابراین مهمترین خصوصیت یک قوم را می‌توان در موارد زیر دانست: نیاکان مشترک واقعی یا باور به نیاکان اسطوره ای، نام مشترک، سرزمین مشترک، زبان مشترک، فضاهای مشترک زیستی، آداب و رسوم مشترک، ارزش های مشترک و احساس تعلق به یک گروه واحد( فکوهی،۱۳۸۰، در ضمیمه برتون۱۳۸۰). در انسانشناسی، ‌قومیت به منزله "سازمان اجتماعی تفاوت فرهنگی" تعریف شده است.

بر این مبنا قومیت امری ازلی و ابدی نیست، ‌بلکه مفهومی است سیال و به عبارت دیگر قومیت یک برساخته اجتماعی و یک مفهوم موقعیتی و زمینه‌مند و تاریخ مند است و گذر زمان و مکان می تواند درک و تعلق مردم به قومیت را تغییر دهد(جنکینز۱۳۸۱: ۱۶۹:۱۷۳ ) در مجموع مدل اساسی قومیت در انسانشناسی را می‌توان اینگونه خلاصه کرد :

۱) قومیت در باره افتراق فرهنگی است

۲) قومیت از فرهنگ که جز متشکله آنست

۳) ‌ثابت تر و غیر متغیرتر نیست

۴) قومیت یک هویت اجتماعی است که هم جمعی است ، هم فردی و در تعامل اجتماعی تجلی بیرونی می‌یابد و در خودآگاهی شخصی درونی می شود(قبلی،۱۷۰).

مفهوم قومیت و اینکه افراد خود را متعلق به یک گروه قومی تعریف می‌کنند، ‌بیانگر اهمیت بعد هویتی قومیت است. قومیت قبل از همه یک امر هویتی برای اعضای آن قوم است. به تعبیر بارث، قومیت حاصل فرایند تعیین هویت است، این فرایند در پی تعیین مرزها و تفاوتها ( نسبت به بیرون) و تشابه و همسانی (‌نسبت به درون) است(کوش،۱۶۳:۱۳۸۱). انسان در تمام فرهنگها در پی تعریف مرزهای هویتی خودش بوده است. مطالعات نشان داده که هویت نیز همانند قومیت یک امر سیال و تاریخ مند و یک برساخته اجتماعی است که در تعامل انسانها با اعضای گروه "ما" در برابر اعضای گروه " آنها" یا "دیگران" خلق و تعریف می شود و در جریان همین تعاملات نیز تغییر می کند(گل محمدی، ۲۲۶:۱۳۸۱).

می‌توان گفت دو مفهوم قومیت و هویت، ‌در رابطه تعریف می‌شوند، چرا که مهمترین کارکرد این دو مفهوم تعریف حدود و صغور مرزهای "ما" در برابر مرزهای "آنها" می باشد . یعنی این دو مفهوم در رابطه میان ما و آنها تعریف می شود، لذا هر گونه تغییر در شرایط رابطه و حتی وضعیت طرفین رابطه می تواند این مفاهیم را به مثابه برساخته های اجتماعی و ذهنی دچار تغییر کند. یکی از مهمترین ابعاد مفاهیم هویت جمعی و قومیت در یک گروه قومی وجود نوعی آگاهی مشترک تاریخی در افراد است. هویت و قومیت با خاطره قومی و خاطره جمعی پیوند تنگاتنگی دارند. هویت مهمترین لازمه اش در فرآیند تولید معنا، نوعی تاریخ (واقعی یا اسطوره ای ) است. این تاریخ بیش از همه خاطره جمعی اعضای آن قوم را شکل می‌دهد.

این تاریخ و خاطره جمعی امری محدود به گذشته نیست، بلکه بیش از همه بیانگر بخشی از تجارب یک گروه در طی دوران حیات اجتماعی شان است که تا امروز تداوم داشته و مهمتر از همه اینکه از عناصر اصلی تاریخ معاصر و تجربه آن می باشند. به عبارت دیگر خاطره جمعی و آگاهی تاریخی یک قوم و یک نظام هویتی بیانگر بازنمایی نمادین سرگذشت دیروز و امروز و بعضاً سرنوشت آینده آن قوم است. این بازنمایی نمادین عملکردی اسطوره ای دارد، از این لحاظ که همانند اساطیر ایمان و اعتقاد خاصی را در حاصله این آگاهی تاریخی و خاطره جمعی به معناهایی که در بطن این نظام هست ، بوجود می آورد.

هویت و قومیت به مثابه دو پروبلماتیک که از بستری سنتی در ساختار جهان مدرن متولد شده اند، در گستره مفهوم مدرنیته و ابعاد آن، بالاخص موضوع جهانی شدن اهمیتی فزاینده دارند. تجدد و توسعه ملت‌ها علی رغم آنکه تلاش داشت انسان‌ها را طی فرایند ملت سازی به همسانی عمومی ذیل ایدئولوژی ناسیونالسیم برساند ، بطور پارادکسیکالی موجب خیزش مساله قومیت و هویت شد . در مباحث مدرنیته ، مساله هویت و بازسازی هویتی یکی از چالش برانگیزترین مسائل است که عمدتاً ذیل مفهوم بازسازی هویت در بستر مدرنیته مطرح شده است. در دنیای مدرن مهمترین ویژگی مفهوم هویت به مثابه "دیالکتیک درونی - بیرونی شناسایی(جنکینز۲۸۳:۱۳۸۱) در دنیای مدرن استواری، ‌پایداری و ثبات نسبی سنتی خودش را از دست داده و دچار بحران شده‌است. از سوی دیگر مطالعات نشان داده که هویت به مثابه فرایند معناسازی در طی زندگی روزمره و مکانیسم‌های آن ساخته می شود(آموسی،‌۳۷:۱۳۸۳). بنابراین در دنیای مدرن، هویت بیش از هر چیزی امری بازاندیشانه خواهد بود.

باز اندیشی در زندگی اجتماعی مدرن در برگیرنده این واقعیت است که عملکردهای اجتماعی پیوسته بازسنجی شده و در پرتو اطلاعات تازه درباره خود آنها اصلاح می شوند و بدین سان خصلت شان را بگونه اساسی دگرگون می‌سازند(‌گیدنز۴۷:۱۳۸۱). در نتیجه این وضعیت هویت به مثابه امری بازاندیشانه پیچیدگی و سیالیت خاص خود را پیدا می‌کند، به همین سبب هم می توان از ابعاد و لایه های متعدد هویتی در عصر مدرن و سیاست آنها بحث کرد. به هر حال انسان به مثابه موجودی نیازمند هویت برای معنا بخشی به خویشتن و معناسازی برای کنش‌هایش به عرصه های مختلف هویت بخشی دست اندازی کرده و آنها را به انحا مختلف برجسته کرده که یکی از مهمترین عرصه‌ها، قومیت و گروه قومی است.

در دنیای مدرن یکی از مهمترین عوامل موثر بر مساله هویت، فرهنگ و قومیت، موضوع جهانی شدن است . جهانی شدن در تمام تعابیر مثبت و منفی و سلبی و ایجابی آن، ‌تاثیرات بسیاری را بر وضعیت فرهنگ‌ها و مساله هویت(فرهنگی و قومی) داشته است. طرح مفاهیمی مثل دهکده جهانی و نظام جهانی و جامعه اطلاعاتی و... همه بیانگر نوعی تراکم و حس حضور دیگری حاضر در عرصه ما و مای حاضر در عرصه دیگران است. جهانی شدن عبارتست از در هم فشرده شدن جهان در یک محل واحد و همچنین تراکم آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک کل (رابرتسون۱۳۸۰:۳۵). جهانی شدن شبکه ای به سرعت گسترش یابنده و همیشه متراکم شونده از پیوندهای متقابل و وابستگی های متقابل است که وجه مشخصه زندگی اجتماعی مدرن به شمار می‌رود(تاملینسون ۱۳۸۱:۱۴). جهانی شدن به مثابه پیامد مدرنیته در مجموع سبب تحول همه عناصر هویت ساز از جمله زمان، مکان و همه آنچه در این دو عامل شکل می‌گیرد و درک انسا‌نها از مجموعه آنها می‌شود. در مباحث جهانی شده عده‌ای معتقد به گسترش یک نوع فرهنگ (غربی ـ آمریکایی) هستند که در نهایت موجب بسط همسانی و تشابه در جهان خواهد شد، اما جهانی شدن بخاطر شرایط و ویژگی‌هایش ، شرایط متناقض‌گونه برای انسانها ایجاد کرده است.

همه فرهنگ‌های جهان گرفتار این دوگانگی هستند: هم گرایش شدید به جهانی شدن داریم و هم میل به فرو رفتن در لاک خود و در نتیجه احیا کردن دوباره زندگی های قومی و قبیله ای پیشین که نوعی امنیت عاطفی و فرهنگی را فراهم می کند (شایگان ۱۳۸۰ : ۱۰ ) به عبارت دیگر جهانی شدن بطور همزمان دو ویژگی عام گرایی و خاص گرایی را در بطن خود دارد . امکانات رسانه ای و تکنولوژیکی مدرنیته سبب شده که از یکسو فرهنگهای خاص از حضور دیگران آگاهی پیدا کنند و بعضاً جریان گسترده‌ای از فرهنگ پذیری و اشاعه فرهنگی را در خود داشته باشند و از سوی دیگر بواسطه همین ابزارها و امکانات به عرضه خود و بازسازی خویشتن در برابر دیگران در عرصه جهانی بپردازند. در چنین شرایطی جهانی شدن بواسطه پیامدهایی که در ایجاد بحران هویت به همراه دارد(گل محمدی۱۳۸۱) سبب گرایش شدیدی به حل مساله هویت می‌شود. به همین دلیل هم بنیادگرایی‌های دینی و قومی و مهمتر از همه سیاسی شدن گسترده قومیت ها در عصر جهانی شدن و مدرنیته نمود بسیاری داشته اند.

اما نکته مهم در این بازسازی‌های هویت در عصر جهانی شدن و مدرنیته اینست که این بازسازی ها در همه جا و برای همه گروه‌ها یکسان نیست . جهانی شدن امکان‌ها و ابزارهای مختلفی را برای بازسازی هویت (بطور انتخابی و در مواردی هم اجباری ) برای افراد و گروه‌ها ایجاد می کند و مهمتر از همه اینکه سبب می شود افراد سطوح متعددی از هویت را از فردی تا جهانی برای خودشان بسازند. به همین دلیل باید دقت کرد که در این بازسازی هویت ها (و قومیت ها ) ، گسترده بازسازی ، سطح بازسازی و نوع بازسازی چگونه خواهد بود (قبلی ، ۲۴۹ )

در مجموع باید گفت قومیت به مثابه امری هویتی برای معنابخشی به خویشتن فردی و جمعی و در ارتباط با مرزهای "ما" در برابر "آنها" در دنیای مدرن اهمیت یافته و ویژگی مهم آن سیالیت و پویایی آنست. قومیت به مثابه برساخته اجتماعی و محصول تجربه روزمره افراد در جهان مدرن و در بستری از فرآیند جهانی شدن ،‌عامل بسیار مهمی در شکل بخشی به آگاهی و خاطره فردی و جمعی انسانها و گروهها براساس میراث بر جای مانده از سنت گروهی می باشد. مدرنیته و جهانی شدن نیز عوامل تاثیر گذار اصلی بر اوضاع قومیت ها و سرنوشت آنها در دنیای کنونی بوده اند. آنچه تا به اینجا شرح دادم بیانگر رویکرد نظری من در بررسی مساله قومیت است. از آنجا که مساله اصلی ما در این مقاله وضعیت تات ها و ارتباط آن ها با مفهوم قومیت و ابعاد آنست، در بخش بعدی این مقاله شرح مختصری از این قومیت خواهیم داد و در نهایت نیز به تحلیل داده‌ها براساس رویکرد نظری خواهم پرداخت.

● تاریخ و مفهوم واژه تات:

واژه تات در ادبیات پژوهشی ایرانشناسی ، از حدود نیم قرن پیش رواج پیدا کرد و تا سال ۱۹۵۳ ، کسی عملاً زبان تاتی را نمی شناخت (یارشاطر ، ۱۳۴۰ ) ، البته در ادبیات سنتی و بالاخص سفرنامه ها اشاره ای به مردم تات و تاجیک شده و معمولاً هم این دو واژه همپوشانی بالایی نسبت به یکدیگر دارند. در فضای ایران معاصر انتشار اثر "آذری یا زبان باستان آذربایگان " (کسروی ۱۳۶۸ ) سبب شد که مساله تات ها بطور خاصی مطرح شود. تز اصلی کسروی در این کتاب این بود که در منطقه ایالات پهله (از جمله آذربایجان امروز ) قبل از ترکی زبان آذری رایج بوده که بازمانده های امروزی این زبان ، تاتی می باشد. این موضوع سبب شد تاتی بیش از پیش به عنوان یک زبان و نمایانگر یک گروه زبانی در ایران مطرح شود. آثار پژوهشی بعدی تلاش هر چه بیشتری را برای تعیین مفهوم و مصداق تاریخی این واژه انجام دادند(ر.ک: افشار ۱۳۶۸و ۱۳۷۱و شکورزاده ۱۳۷۳).

در دایره‌المعارف اسلامی(۱۳۴۵:۵۸۹) ذیل لفظ تات آمده : لفظ ترکی به معنی عناصر خارجی ساکن در سرزمین ترکان . لغت‌نامه دهخدا نیز ذیل واژه تات آورده "کلمه ای بوده به جای تاجیک که لااقل از ده قرن پیش از طرف ترکان به ایرانیان اطلاق می شده است و زبان تاتی به لهجه های مختلف زبانی ایرانی می‌گفته‌اند". بر این مبنا و با توجه به سایر تعاریف در باب واژه تات و تاجیک (بار تولد۱۳۷۳:۵۹،همام۱۳۷۳:۹۸،فیلد۱۳۴۳:۵۶،بازن۱۳۶۷:۴۳۸،محیط طباطبائی۱۳۷۲:۱۰۳) مهمترین مولفه مشترک در این تعاریف اینست که این واژه ها ، نماد هویت غیریت و متمایز بودن از اجتماعی فرهنگی و قومی حاکم هستند، یعنی واژه‌هایی‌اند که برای تمایز میان خود و دیگری ، عمدتاً از جانب صاحبان قدرت و با معنایی تحقیرآمیز به کار رفته اند. در باب منشاء این واژه ها باید نظر هنینگ را پذیرفت که این واژه ها اصلاً ترکی هستند و نوعی معنای تحقیرآمیز در آنها نهفته است و صاحبان قدرت یعنی ترکان مسلط (بعد از جریانات تاریخی ورود گسترده ترکان از دوران غزنویان و سلاجقه به اینسو ) ، زیردستان خویش (بومیان ایرانی) را برای اینکه از خودشان تفکیک کنند، تات یا تاجیک می‌گفته‌اند.

اینکه این واژه‌ها، بالاخص تات، اول بار در متون ترکی آمده، موید همین نظر هنینگ است. تات پس از محمد کاشغری ۴۶۶هـ.ق و کتاب دده قور قود (سفارتخانه خوارزم ۱۲۶۸ و روضه الصفای ناصری ۱۲۷۴ هـ ) شواهدی در آثار فارسی ندارد، اما اطلاق خود را بر متکلمان گویش‌های محلی فارسی (ایرانی) مجاورشان در نواحی آذربایجان و قزوین حفظ کرده است (دبیر سیاقی،۱۳۷۳ : ۱۶۰). تمایزات خاصی نیز میان تات و تاجیک وجود دارد. هر چند که هر دوی اینها خطاب به مردمانی ایرانی و دارای زبان ایرانی بوده است ، لیکن خود قومیت‌ها و گویش‌های متفاوتی را شامل می‌شده‌اند. تاجیک ها ایرانیانی بوده اند که عمدتاً همراه ترکان در سفر و حضر و لشکرکشی و ... بوده‌اند و زیسته اند (بالاخص در خراسان شرقی و ماورالنهر) و تات ها ایرانیانی بوده اند که تحت سیطره ترکان و در ذیل گفتمان سیاسی و فرهنگی حاکم آنها زیسته اند ، ولی با آنها ممزوج نشده‌اند و لذا کم کم به اجتماعات حاشیه ای مثل روستاهای دور افتاده رانده و طرد شده اند و بعضاً در مراکز شهری بواسطه گفتمان قدرت ، حذف شده اند، بالاخص در ایالات پهله (ر.ک: دبیر سیاقی ۱۳۷۳ : ۱۴۱-۱۳۰ و جاوید ۱۳۷۳ : ۱۹۴ ) .

امروزه مفهوم تات اشاره به مردمی با گویش زبانی خاص دارد. مردمی که گسترده آنها در مجموعه ای از روستاهای پراکنده(و در موارد معدودی در شهرهای جدید و کوچک ) از استانهای آذربایجان و اردبیل و زنجان و قزوین و اراک و سمنان و منطقه تالش تا خراسان شمالی و اطراف بجنورد را شامل می شود و بعضاً هم مردمانی به این نام در آذربایجان شوروی و قفقاز وجود دارند. این گسترده سبب ساز ابهام در منشاء تاریخی و قومی تات‌ها شده است . از سوی دیگر این موضوع که تات واژه ای از جانب ترکان حاکم به غیر خود‌ی‌ها بوده، این ابهام را بیشتر کرده است. در تمام تعاریف و مباحث مربوط به تات‌ها و تاجیکان این مطلب آمده که اینها قومی واحد نبوده اند و حتی پژوهشگران روسی معتقدند که کلمه تات ، ظاهراً در آغاز به نژاد و قبیله ای اطلاق نمی شده است (عبدلی ، ۱۳۶۳ ) ، اما همه نویسندگان بر این مساله اشتراک دارند که تات ها مردمانی ایرانی بوده اند و منشاء قومی ـ زبانی ایرانی داشته اند (بازن ، ۱۳۶۷ : ۴۳۷ ).

امروزه مساله تات بیشتر در ایالات پهله (آذربایجان، زنجان و قزوین و اردبیل تا محدوده ری و به ندرت در خراسان شمالی) مطرح است . مردمی که امروز به نام تات خوانده می شوند ، روزی مردم غالب در این نواحی بوده اند که جریان تاریخی خاصی آنها را از مراکز شهری اصلی حذف کرد. کسروی به خوبی این موضع را شرح داده است: "از کتاب حمدا.. مستوفی ـ نزهه القلوب ، پیداست که ترکان در آخرهای زمان مغول در آذربایجان جا برای خود باز کرده و در شهرها نیز نشیمن داشته‌اند .... ، باید انگیزه بر افتادن زبان آذری را از شهرهای آذربایجان و رواج ترکی در آنها را در مدت این پیشامد هفتاد ساله (از مرگ ابوسعید آخرین حاکم مقتدر مغول تا برآمدن شاه اسماعیل صفوی در ۹۰۶ هـ ) دانست.

جبار رحمانی

منابع :

آلبرو ، مارتین (۱۳۸۰) مقدمات جامعه شناسی ، منوچهر صبوری ، تهران : نی

افشار ، ایرج (۱۳۶۸) زبان فارسی در آذربایجان (مجموعه مقالات ج ۱ ) تهران : بنیاد محمود افشار

افشار ، ایرج (۱۳۷۱) زبان فارسی در آذربایجان (مجموعه مقالات ج۲) ، تهران : بنیاد محمود افشار

افشار ، ایرج (۱۳۷۳) "مقدمه‌ای بر شناخت قوم تاجیک" ، در مجمعه مقالات شکورزاده (۱۳۷۳)

بئر ، امیل (۱۳۶۸) "نامه امیل بئر درباره لهجه‌های آذری" ، در مجموعه مقالات افشار (۱۳۶۸)

بارتولد ، ولادیمیر (۱۳۷۳) "تاجیکان" ، در مجموعه شکورزاده (۱۳۷۳)

بازن، مارسل(۱۳۶۷) طالش، منطقه ای قومی در شمال ایران ، مظفرامین فرشچیان ، ج ۱ و ۲ ، تهران : آستان قدس

برتون ، رولان (۱۳۸۰) قوم‌شناسی سیاسی ، ناصر فکوهی ، تهران : نی

بیتس ، ذ ، پلاگ ، ف (۱۳۷۵) انسان‌شناسی فرهنگی ، محسن ثلاثی ، تهران : علمی

بیلینگتون،روزاموند و...(۱۳۸۰ ) فرهنگ و جامعه: جامعه شناسی فرهنگ، فریبا غربدفتری،تهران:قطره

پدرام ،‌ علی (۱۳۷۹) آوای تات ، قزوین : بحرالعلوم

پورمحمدی املشی ، نصرا... (۱۳۷۹) "مناطق تات نشین به گزارش سفرنامه‌ها" ،‌ هفته‌نامه حدیث قزوین ، شماره ۱۷ ، مرداد ۱۳۷۹

تاملینسون، جان(۱۳۸۱) جهانی شدن و فرهنگ، محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی رابرتسون، رونالد(۱۳۸۰) جهانی شدن: تئوری ‌های اجتماعی و فرهنگ جهانی، کمال پولادی،تهران:ثالث گل محمدی، احمد(۱۳۸۱) جهانی شدن ، فرهنگ و هویت ، تهران : نی

جاوید، عبدل احمد (۱۳۷۳) "سخنی چند درباره تاجیک‌ها" ، در مجموعه شکورزاده (۱۳۷۳)

جنکینز : ریچارد( B ۱۳۸۱ ) هویت اجتماعی ، تورج یاراحمدی ، تهران : شیرازه

جنکینز،ریچاردA)۱۳۸۱) قومیت و نقطه نظرات انسان‌شناسی اجتماعی، در بالمر، م. و سولوموز، ج.(۱۳۸۱) مطالعات قومی و نژادی در قرن بیستم ،‌پرویز دلیرپور و محمدکمالی سروریان، ‌تهران : پژوهشکده مطالعات راهبردی

دبیرسیاتی ، محمد (۱۳۷۳)" تات و تاجیک و تازیک" ، در مجموعه شکورزاده (۱۳۷۳)

دهخدا ، علی اکبر (۱۳۳۵) لغت نامه دهخدا ، تهران : مجلس

ذکاء ، یحیی (۱۳۷۱) "آذری" ، در مجموعه مقالات افشار (۱۳۷۱)

رحمانی ، رضا (۱۳۷۷) آشنایی با شهر تاریخی تاکستان ، قزوین ، عبید زاکانی

ستوده ، منوچهر (۱۳۵۴) "رساله لغات فرس قدیم اهالی رامند" ، فرهنگ ایران زمین ، جلد ۳ و ۴ عبدلی ، علی (۱۳۶۹) تات‌ها و تالشان ، تهران :ققنوس

شایگان، داریوش(۱۳۸۰) افسون زدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیار، فاطمه ولیانی، تهران:فرزان روز

شکورزاده ، میرزا (۱۳۷۳) تاجیکستان در مسیر تاریخ ، تهران ، انتشارات بین المللی الهدی

عبدلی ،‌علی (۱۳۶۳) فرهنگ تاتی و ‌تالشی ، تهران : حبیبی

فکوهی ، ناصر (۱۳۸۵) پاره‌های انسان‌شناسی ،‌ تهران : نی

فیلد ، هنری (۱۳۴۳) مردم شناسی ایران ،‌عبدا... فریار ، تهران : ابن سینا

کسروی ، احمد (۱۳۶۸) آذری یا زبان باستان آذربایگان ، در مجموعه مقالات افشار ۱۳۶۸ ،

کوش ،دنی(۱۳۸۱) مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی ، فریدون وحیدا ، تهران : سروش

گیدنز ، آنتونی (۱۳۷۷) جامعه شناسی ، منوچهر صبوری، تهران : نی

گیدنز ، آنتونی (۱۳۸۰) ، پیامدهای مدرنیت ، محسن ثلاثی ، تهران : مرکز

محیط طباطبائی ، محمد (۱۳۷۲)"درباره لفظ تات و تاجیک" ، در مجموعه شکورزاده (۱۳۷۳)

مصاحب غلامحسین (۱۳۴۵) دایره المعارف بزرگ اسلامی ، تهران : فرانکلین

مینورسکی ، و (۱۳۷۹ ) "بحثی گسترده درباره مفهوم تات" ، نصرا.. پورمحمدی املشی، هفته‌نامه حدیث قزوین ، شماره ۶ ، مهر ۱۳۷۹

همام (۱۳۷۳)"تاجیک‌ها" ، در مجموعه شکورزاده (۱۳۷۳)

یارشاطر ، احسان (۱۳۴۰)" اطلس زبانشناسی ایران" ، در راهنمای کتاب ، شماره اول، سال چهارم ،


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.