پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

عاقبت فرزند كمتر, زندگی بهتر


عاقبت فرزند كمتر, زندگی بهتر

در عصر حاضر, مسائل اقتصادی, اجتماعی و سیاسی در سطوح ملی و بین المللی با موضوع جمعیت, پیوند و ارتباط مستقیمی برقرار كرده است تا آنجا كه اكثر سیاست ها و برنامه های اقتصادی و اجتماعی كشورها را برای مواجهه با این مشكل و در چارچوب شرایط و مقتضیات آن طرح وپیشنهاد می دهند

در عصر حاضر، مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سطوح ملی و بین المللی با موضوع جمعیت، پیوند و ارتباط مستقیمی برقرار كرده است تا آنجا كه اكثر سیاست ها و برنامه های اقتصادی و اجتماعی كشورها را برای مواجهه با این مشكل و در چارچوب شرایط و مقتضیات آن طرح وپیشنهاد می دهند. امروزه كمتر كسی رابطه بین توسعه اقتصادی و رشد اهسته جمعیت را انكار می كندولی نه توسعه یك محصول خود به خودی رشد آهسته جمعیت است و نه رشد جمعیت محصول خودبخودی توسعه است بلكه تنظیم خانواده، مراقبت‌های بهداشت باروری، و برنامه های توسعه‌ای می‌توانند در جهت كاهش میزان رشد جمعیت و ارتقای توسعه پایدارعمل كرده و كیفیت زندگی را بهبود بخشند.

● روند رشد جمعیت در ایران

سرشماری سال‌های ۱۳۴۵ و ۱۳۵۵، جمعیت كشور را به ترتیب حدود ۲۶ و ۳۳/۵ میلیون نفر نشان داد. جمعیت كشور در سال ۱۳۶۵ به حدود ۵۰ میلیون و در سال ۷۵ به بعد، به حدود ۶۷ میلیون نفر رسید و پیش‌بینی می‌شود كه در صورت ادامه روند رشد فعلی جمعیت كشور در سال ۱۴۰۰ به بیش از ۱۰۰ میلیون نفر برسد.

براساس آمار سال ۱۳۷۵، ۵/۴۵ درصد از جمعیت ایران زیر ۱۵ سال دارند و از این رو كشور ما در زمره كشورهایی محسوب می‌شود كه دارای جمعیت جوان است. بدیهی است تامین غذا، كار، مسكن، بهداشت، آموزش و غیره برای جمعیتی كه پیوسته افزوده می‌شود، یكی از مشكلات اساسی در راه توسعه اقتصادی و تامین اجتماعی است.

● جمعیت و عوامل توسعه

درگذشته، ارتباط جمعیت با غذا و در برخی موارد با فضا و محیط زیست مورد توجه بود و نگرانی مخالفان افزایش جمعیت نیز بیشتر متوجه كمبود یا كاهش موادغذایی برای جمعیت بود اما امروزه به دلیل توسعه نیازهای انسان، علاوه بر موارد فوق، موضوع توسعه پایدار و امكانات لازم برای تحقق آن و ارتقای كیفیت زندگی مردم نیز مدنظر قرار می‌گیرد.

● جمعیت و محیط زیست

افزایش جمعیت و تمركز آن در سطح منطقه‌ای اثرات مستقیم بر كیفیت محیط زیست دارد. رشد جمعیت، فقر و فرسایش محیط زیست در كشورهای رو به رشد، دوری باطل را ایجاد كرده است. این دور باطل كیفیت زندگی مردم را به شدت تحت تاثیر قرار داده و تلاش‌های كشورهای جهان سوم را برای دستیابی به توسعه پایدار بی‌نتیجه گذارده است.

آب، خاك، هوا و جانداران چهار منبع طبیعی و مهم و مورد نیاز هستند كه تامین همه نیازهای آدمی به وجود آنها وابسته است. رشد سریع جمعیت به كاهش میزان سرانه قابل كشت و كمبود آب منجر می‌گردد. فرسایش خاك، نابودی جنگل‌ها و مراتع و افت كیفیت آب از آثار جانبی افزایش شمار انسان‌هاست. آنهایی كه مناطق روستایی را ترك می‌كنند، در حاشیه مناطق بزرگ شهری، ناحیه‌های فقیرنشین را تشكیل می‌دهند و حضور آنها توانایی دولت را برای تامین اشتغال، تغذیه، بهداشت و آموزش برای ساكنان این قبیل نواحی شدیدا تحت فشار قرار می‌دهد.

به طور خلاصه، فشار جمعیت به فرسایش محیط زیست و فقر می‌انجامد و شرایط نامساعد زیست محیطی بر بهزیستی انسان‌ها، آثار ناخوشایندی برجای می‌گذارد. به این ترتیب، در كشورهای در حال توسعه، محیط زیست ناسالم علت اصلی مرگ، بیماری و پایین بودن كیفیت زندگی انسان‌هاست. همچنین زنان و كودكان در برابر مخاطرات بهداشتی ناشی از محیط زیست آسیب‌پذیرترند و معمولا از مشكلات زیست محیطی صدمات بیشتری را متحمل می‌شوند.

اثرات آلودگی محیط زیست نه تنها موجب بروز بیماری‌های مختلف جسمی و روانی شده و تهدیدی برای نسل‌های آینده می‌باشد، بلكه استفاده گسترده از گازوئیل در مناطق پرجمعیت شهری و سوخت‌های حاصل از چوب در مناطق روستایی، مصرف بیش از حد گازهای سمی در صنایع، دودكش كارخانه و منازل، اگزوز اتومبیل‌ها و سوزاندن زباله‌ها از مشكلات عمده مناطق پرجمعیت و شهرهاست و موجب تخریب لایه ازن و افزایش اشعه ماوراء بنفش بر روی زمین شده است كه خود آلودگی‌های محیط زیست را افزایش داد و اثرات مخربی را برای جمعیت ایجاد می‌كند.

● جمعیت، فقر و توسعه اجتماعی

فقر به معنای نداشتن ضروریات مادی زندگی است و حدود یك میلیون نفر از مردم جهان در فقر مطلق به سر می‌برند و از داشتن اساسی‌ترین ضروریات محروم می‌باشند. به گفته كارشناسان، فقیر كسی است كه یك سوم درآمد خالصش (بدون مالیات) در یك خانواده ۳ نفر و بیشتر، صرف تهیه غذا گردد. كمتر از ۳ میلیون نفر از مردم فقیر دنیا می‌توانند غذا بخورند و ۳ میلیون نفر دیگر زیر این حد قرار دارند.فقر، روح بشر را از داشتن دو پیش نیاز ضروری زندگی كه بدون آنها زندگی امكان پذیر نیست، محروم می‌سازد و آن دو چیز، احترام و امید می‌باشد.فقر با كاهش جذبه زندگی، خوبی دنیا را به طرف بدی سوق می‌دهد و رنج و كشندگی فقر آن را بی‌ارزش می‌سازد. احترام وقتی است كه به انسانیت انسان‌ها بها داده شود و با امید است كه خواسته‌های آدمی فعال شده و انسان به حركت وادار می‌شود.هنگامی كه از رشد بی‌رویه جمعیت در یك كشور صحبت می‌شود منظور نابرابری میان امكانات موجود و میزان جمعیت متقاضی استفاده كننده از آن امكانات می‌باشد، به گونه‌ای كه منابع موجود قادر نباشند خوراك، مسكن، اشتغال، تحصیلات و سایر احتیاجات خانواده و جامعه را تامین كنند. نتایج چنین رخدادی، كاهش كیفیت زندگی و افزایش محرومیت‌های اقتصادی، اجتماعی و روانی است.كشورهایی كه موفق به تقلیل روند رشد جمعیت خود بوده‌اند، توانسته‌اند جلوی رشد فقر را نیز بگیرند و با پایین آوردن روند رشد جمعیت همزمان با سرمایه‌گذاری در كشاورزی و عرضه مواد غذایی توانسته‌اند به رشد اقتصادی پایدار دست یابند. این كار باعث شده است كه آنها بتوانند در بخش اجتماعی به خصوص در امر آموزش، بهداشت، درمان و بهبود وضعیت زنان سرمایه‌گذاری كنند.با توجه به نظر كارشناسان درآمد سرانه ایرانی‌ها در حال حاضر ۳۰ درصد از سال ۱۳۵۶ كمتر است و این به دلیل كاهش تولید ملی است كه مطابق با روند رشد جمعیت افزایش نیافته است.

● جمعیت و تغذیه

پیش‌بینی می‌شود كه با روند فعلی رشد جمعیت كشور، در كمتر از ۱۵ سال آینده جمعیت كشور به ۱۰۰ میلیون نفر برسد كه از این تعداد تنها بیست میلیون نفر در مناطق روستایی و هشتاد میلیون نفر در مناطق شهری زندگی خواهند كرد. بی‌گمان تغذیه چنین جمعیتی كه عمدتا مصرف كننده‌اند، بار عظیمی بر دوش جامعه خواهد بود.ما در كشور خود تا ۱۵ سال دیگر با سطح مصرف فعلی به حدود دو برابر رقم كنونی نیاز به مواد غذایی خواهیم داشت، چون با توسعه اقتصادی انتظار می‌رود كه مردم در كیفیت غذا تغییراتی را به وجود آورند. مثلا میزان پروتئین حیوانی مورد نیاز در سال ۱۳۹۰ سه برابر رقم كنونی خواهد بود.وضعیت تغذیه مردم كشور ما اگرچه در مقایسه با برخی از كشورهای آسیایی و بسیاری از كشورهای آفریقایی بهتر است اما آمار نشان می‌دهد كه حدود یك ششم مردم كشور ما دسترسی به غذای كافی ندارند و رقم سوء تغذیه در بین كودكان ما از این هم بالاتر است. بدیهی است كه برخی افراد حتی در مناطقی كه دچار كمبود مواد غذایی است، خوب غذا می‌خورند اما توزیع ناموزون مواد غذایی باعث می‌شود كه بخش بزرگی از مردم حتی كمتر از مقداری كه حد متوسط پایین تلقی می‌شود، غذا دریافت كنند.در كشور ما ۱۲ میلیون هكتار زمین كشاورزی داریم كه كفاف ۵۰ درصد جمعیت ایران را می‌دهد و برای ۳۰ میلیون نفر دیگر باید موادغذایی را از خارج وارد كرد.اصولا خانواده‌های پرجمعیت مشكلات تغذیه‌ای و بهداشتی بیشتری دارند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.