پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

سکوت، یعنی گفتن در نگفتن


سکوت، یعنی گفتن در نگفتن

▪ آزاردهنده‌ترین سکوت وقتی است که دروغ می‌گویی و مخاطبت در سکوتی سنگین فقط نگاه می‌کند
▪ سکوت، یعنی گفتن در نگفتن، یعنی تمرین. هر سکوتی، سرشار از ناگفته‌ها نیست، بعضی وقت‌ها، …

آزاردهنده‌ترین سکوت وقتی است که دروغ می‌گویی و مخاطبت در سکوتی سنگین فقط نگاه می‌کند

سکوت، یعنی گفتن در نگفتن، یعنی تمرین. هر سکوتی، سرشار از ناگفته‌ها نیست، بعضی وقت‌ها، سرشار از خجالتِ گفته‌هاست.

موسیقی، یعنی سکوت به‌علاوه سکوت‌های شکسته شده موزون.

سکوتِ محکوم بی‌گناه، یعنی بغض، آه، گریه درون.

سکوتِ مظلوم، یعنی نفرینی مطلق و ابدی. سکوتِ عاشق در جفای معشوق، یعنی پاس حرمتِ عشق.

سکوت، در خود گریه دارد ولی گریه، با خود سکوتی ندارد.

بعضی با سکوت آنقدر دشمنند که حتی در خواب هم آن‌را با پریشان گوئی می‌شکنند.

آدم، بسیاری حرف‌ها را که می‌شنود، آرزو می‌کند کاش بشر گنگ و ساکت بود.

ایرانی‌ها، از قدیم معنی سکوت و سخن بخردانه گفتن را خوب بلدند، اشکال فقط در استفاده گاه و بیگاه از این دو نعمت، به جای هم است.

آنان که حرمت سکوت را پاس می‌دارند، بیش از حرّافانِ حرفه‌ای، به بشر امیدواری می‌دهند.

سکوتِ قاضی، رعب‌آورترین سکوتِ زمینی است، وقتی بدانی گناهکاری.

زیر زمین خانه‌های قدیمی‌ تمام مادربزرگ‌ها، سرشار از سکوتِ ترشی سیر، انار خشکیده، سرکه انگور، عروسک‌ها و دوچرخه دوران بچگی است.

سینمای صامت، پر از سکوتی گویا و خنده‌دار بود.

آزاردهنده‌ترین سکوت، وقتی است که دروغ می‌گویی و مخاطبت در سکوتی سنگین، فقط نگاه می‌کند.

تابلوهای جهت نما، در خیابان و جاده‌ها، در سکوتی بی‌ادعا، عابران را راهنمایی می‌کنند.

تمام مردم جهان، با یک زبان واحد سکوت می‌کنند، ولی به محض باز کردن دهان از هم فاصله می‌گیرند.

سکوت، خیلی خیلی خوب است، اما نه هر سکوتی.

در آخرت، تو را به خاطر حرف‌های نسنجیده، ممکن است مجازات کنند، ولی سکوتِ بی‌جایت را، هرگز نمی‌بخشایند.

سکوت را با هر چیزی می‌شود شکست، ولی با هر چیزی نمی‌توان پیوند زد.

دفاترِ سفید و بی خطِ نو، مثل نوارِ خام، مملو از سکوت‌اند.

تاکنون، هیچ مترجمی ‌پیدا نشده که بتواند سکوت را، از زبانی به زبان دیگر ترجمه کند.

قطعا یکی از راه‌های تحمل ِزندگی، پناه بردن به سکوت است.

درست است که زبان ِخوش مار را از لانه‌اش بیرون می‌کشد، در عوض زبان ِسرخ، سرِ سبز را به باد می‌دهد، بهتر نیست، مار در لانه بماند و سر بر گردن.

مارک تواین می‌گوید:

بهتر است دهان خود را ببندید و ابله به نظر برسید تا این‌که آن را باز کنید و همه تردیدها را از میان ببرید.