شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

مقدس و نامقدس


مقدس و نامقدس

مفهوم «تقدّس» همواره یكی از متداول ترین مفاهیم كاربردی در زندگی انسان بوده است انسان ها با توجه به قداستی كه برای برخی چیزها همچون خدا یا خدایان, زمان ها, مكان ها, اشیا و حتی افراد قایل می شوند نقش قابل توجّهی را در صحنه روابط اجتماعی ایفا می كنند

مفهوم «تقدّس» همواره یكی از متداول ترین مفاهیم كاربردی در زندگی انسان بوده است. انسان ها با توجه به قداستی كه برای برخی چیزها همچون خدا یا خدایان، زمان ها، مكان ها، اشیا و حتی افراد قایل می شوند نقش قابل توجّهی را در صحنه روابط اجتماعی ایفا می كنند.

●مقدمه

مفهوم «تقدّس» همواره یكی از متداول ترین مفاهیم كاربردی در زندگی انسان بوده است. انسان ها با توجه به قداستی كه برای برخی چیزها همچون خدا یا خدایان، زمان ها، مكان ها، اشیا و حتی افراد قایل می شوند نقش قابل توجّهی را در صحنه روابط اجتماعی ایفا می كنند. مقدّس را، به خصوص اگر با تابوهایی كه آن را در برگرفته است ملاحظه كنیم به اهمیت آن در روابط اجتماعی بیش تر واقف خواهیم شد. بنابراین، پرداختن به نظریه های مربوط به تقدّس، منشأ تقدس، تعمیم و انتقال تقدّس و چیزهای مقدّس از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این مقاله، گوشه چشمی به این موضوع دارد.

۱ـ بررسی تاریخی

اعمال و اندیشه های مقدس اگرچه تقریباً در تمامی ادیان ابتدایی و ادیان معاصر و همچنین در تعدادی از اندیشه های دین شناسان ظهور دارد، اما پرداختن به آن و ارائه تعریفی از دین بر مبنای مقدس و غیر مقدس به دوركیم، جامعه شناس فرانسوی، باز می گردد. همیشه در ادیان ابتدایی چیزهایی به عنوان مقدس مطرح بوده، هم چنان كه در ادیان بزرگ جهانی نیز چیزهایی به عنوان مقدس و قابل تكریم وجود داشته است. اما نه از دیدگاه متدیّنان (درون دینی) و نه از دیدگاه جامعه شناسان دین، موضوع مقدس و نامقدس، دست كم تا زمان دوركیم، این چنین مورد توجه قرار نگرفته است. در حقیقت، دوركیم بود كه در كنار تعاریف متفاوتی كه از دین ارائه می شد، بر مبنای مقدس و غیر مقدس تعریفی از دین ارائه داد.

پیش از آن كه از كیفیت دست یابی دوركیم به موضوع مورد اشاره سخنی به میان آید، لازم است به گفته هایی از اندیشمندانی كه درباب دین و تعریف۱ آن تلاش نموده اند اشاره شود:

نگاه ماركس به دین بسیار بدبینانه است. او كه همانند بسیاری دیگر از هم گنان خود، تحت تأثیر زمینه های اجتماعی، دین را با مسیحیت یكی می دانست۲معتقد بود كه «دین نشان دهنده از خودبیگانگی انسان است; دین تریاك خلق است; دین سعادت و پاداش ها را به زندگی پس از مرگ موكول می كند و پذیرش تسلیم طلبانه شرایط موجود را در این زندگی می آموزد. دین دارای عنصر قدرتمند ایدئولوژیكی است. اعتقادات و ارزش های دینی غالباً نابرابری های ثروت و قدرت را توجیه می كند.»۳

تایلر دین را اعتقاد به ماورای طبیعت یا هستی های روحانی تعریف كرده، اولین مرحله آن را همانندانگاری می داند; به این معنا كه نه فقط در وجود انسان ها، بلكه حتی در اشیا نیز لانه كرده است. به عقیده او، اعتقاد به ارواح از تمایز انسان بین حالت خواب و بیداری به وجود آمده است.

اسپنسر رویكردی مشابه با تایلر دارد و معتقد است تجربه خواب دیدن ماهیت دوگانه جسم و روح را به انسان القا می كند. او سپس با طرح دیده شدن مردگان در رؤیا، اولین نمودهای دین داری را در عبادت جان ها یا ارواح مردگان معرفی می نماید.۴

فروید با بررسی آثار مردم شناسانه فریزر و رابرتسون اسمیت، یكی از ویژگی های بنیادین قبایل مورد بررسی در استرالیا (قبایل ملانزی ـ پولینزی ـ مالزی) را ممنوعیت شدید ازدواج با محارم می داند. او می گوید: «این قوم چنان از زنای با محارم وحشت دارند كه اگر ببینند حیوان اهلی مرتكب آن شده آن را تنبیه می كنند.» فروید با نگاهی روان كاوانه به این پدیده، آن را ناشی از احساس گناه یا عقده ادیپ می داند كه پسر یا پسران با كشتن پدر نخستین خود به آن مبتلا شدند و بدین ترتیب، سرچشمه دین را با یك نوع بیماری و روان رنجوری تحلیل می كند.»۵

دانشمندان دیگری همچون جیمز فریزر، مالینوفسكی، رادكلیف براون، لوئی اشتراوس، كیلفورد گیرتز و داگلاس نیز به دین توجه كرده اند كه برای رعایت اختصار، از ذكر نظرات آنان صرف نظر می شود. اما دوركیم بر خلاف اندیشمندان مزبور، دین را واكنشی فلسفی یا روانی به طبیعت نمی داند، بلكه آن را تلاشی در جهت حفظ جامعه و سركوبی اهداف خویشتن مدارانه و اولویت بخشیدن به اهداف جامعه قلمداد می كند.

او با اعتقاد به این كه با فهم علت مشترك ادیان می توان به فهم تمام دیان نایل شد، بررسی های خود را از بدوی ترین و ابتدایی ترین صُوَر دینی آغاز می كند. به زعم او، دین علت واحدی دارد و آن جامعه است. بر این اساس، برای تسهیل در تحلیلِ ادیان، می توان این هدف را با بررسی آیین توتم پرستی آغاز كرد.۶

●توتم چیست؟

«توتم» حیوان یا گیاهی است كه مهم ترین ویژگی آن حیثیت نمادین آن برای گروه اجتماعی می باشد.۷ «توتم» چیز مقدسی است كه با احترام به آن نگریسته می شود و با شعایر گوناگون احاطه گردیده است. دوركیم پس از بیان مقدمه مذكور، دین را این گونه تعریف می كند: «دین بر حسب تمایز میان چیزهای مقدس و نمادها، جدا از جنبه های عادی هستی ـ قلمرو چیزهای نامقدس ـ در نظر گرفته می شود. بنابراین، دین امور مقدس از نامقدس را مشخص می كند. توتم و اموری كه به گونه ای وابسته به توتم می باشند مقدس و جنبه های عادی هستی نامقدس می باشند. توتم به عنوان چیزی مقدس واجد صفات الهی است كه آن را از حیوانات دیگر كه می توان شكار كرد یا حیوانات دیگری كه می توان گردآوری یا مصرف نمود كاملاً جدا می كند.»۸

از دیدگاه دوركیم، دین اعتقاد به ماورای طبیعت نیست; چرا كه در برخی از مذاهب جهانی اعتقاد به خدا و ماورای طبیعت وجود ندارد; مثلاً، بودیسم اعتقاد به خدا را ترویج نمی كند. ذات دین به نظر دوركیم عبارت است از تقسیم جهان به دو دسته نمودهای مقدس۹ و نامقدس.۱۰

به نظر می رسد در این تعریف، دین نقش مقسِّم به خود گرفته است: تقسیم اشیا به مقدس و نامقدس و به عبارت دیگر، تمایز پدیده های لاهوتی از ناسوتی، در حالی كه دین در همان حال، منحصر در بخش لاهوتی (مجموعه ای از چیزها، باورها و مراسم) است. «مذهب عبارت است از دستگاهی هم بسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی.»۱۱

●سرایت یا انتقال تقدس

مقدس ترین شیء در توتم پرستی، خود توتم می باشد. تقدس و احترامی كه توتم دارد به چیزهای دیگری كه به نحوی با توتم مرتبط می شود انتقال می یابد: اشیا، قطعات چوبی یا سنگ صاف و صیقلی كه تصویری از توتم بر آن ها نقش بسته در شمار چیزهای مقدس است. این تقدس احتمالاً به خود افراد هم منتقل می شود و بدین سان، مجموعه ای از چیزهای مقدس تشكیل می شود كه در مرحله نخست آن، حیوانات و گیاهان توتمی قرار دارد، سپس اشیایی كه تصویر توتم را در بردارد و یا افرادی كه به نحوی با توتم مرتبط است.۱۲

●توتم و تابو

توتم و تابو لازم و ملزوم یكدیگرند. توتم به لحاظ این كه چیز مقدسی است، از احترام ویژه ای برخوردار است، در حریم آن نمی توان وارد شد، نمی توان آن را هم چون حیوانات دیگر شكار كرد یا اگر گیاه است، نمی توان آن را گردآوری كرده، مصرف نمود. دوركیم در تعریف دیگر كه از دین ارائه می دهد، وجود تابوها و ممنوعیت ها را كه مستقیماً به تابو یا چیز مقدس مربوط می شود در تعریف خود اخذ می كند: «دین عبارت است از یك نظام مشترك و الزام آور از اعتقادات و اعمال كه به امور مقدس مربوط می شوند; اعتقادات و اعمالی كه همه آن هایی را كه از آن ها پیروی می كنند در یك اجتماع اخلاقی كه «كلیسا» خوانده می شود، گرد هم می آورد.»۱۳

فروید نیز به ملازمه بین توتم و تابو تصریح می كند: «كسانی كه توتم واحدی دارند، بنابراین، این وظیفه مقدس را بر عهده دارند كه توتم خود را نكشند و یا از بین برند و یا از گوشت آن نخورند، ورنه از مكافات عمل خود در امان نخواهند بود».۱۴ فروید همچنین حرمت و ممنوعیت ازدواج با محارم را ناشی از توتم و تقدس آن می داند; یعنی اعضای یك توتم نباید با یكدیگر روابط جنسی داشته باشند. «این همان قانون ازدواج با بیگانه است كه لازم و ملزوم توتم پرستی است.»۱۵

●منشأ تقدس توتم

به اعتقاد دوركیم، توتم به این دلیل مقدّس است كه نماد گروه و جامعه است. توتم نماینده ارزش هایی است كه برای گروه یا اجتماعی اهمیّت اساسی دارد. حرمت و تكریمی كه از توتم به عمل می آید در واقع، ناشی از احترام و تكریمی است كه افراد گروه برای جامعه قایل هستند. به عبارت دیگر، اشیای لاهوتی، گیاهان، حیوانات و افراد دیگری كه به لحاظ پیوند با اشیای لاهوتی، تقدس یافته اند، همه به دلیل بهره مندی از عنصر مقدس «كلان» است، حتی نیروی بی نام و نامشخصی كه توتم بر آن دلالت دارد از خود اجتماع گرفته شده است.۱۶

دوركیم در پاسخ به این پرسش كه بنابراین، آنچه در مراسم و آیین ها واقعاً مورد پرستش و تقدیس واقع می شود چه چیزی است، معتقد است آن چیز جز جامعه نیست. اگرچه افراد جامعه خود، بدان آگاه نیستند. مراسم و تشریفاتی كه مؤمنان به اجرا می گذارند برای ایجاد حسّ هم بستگی و اولویت بخشیدن به خواسته های اجتماعی و كنار گذاشتن خواسته های خویشتن مدارانه است. «تشریفات، افراد را از امور مربوط به زندگی اجتماعی نامقدس دور كرده به قلمروی متعالی ]و مقدس [وارد می كند كه در آن اعضای گروه خود را در ارتباط نیروهای عالی تر احساس می كنند. این نیروهای عالی تر، كه به توتم یا تأثیرات الهی و یا خدایان نسبت داده می شوند. در حقیقت، بیان نفوذ و تأثیر جمع بر فرد است.»۱۷

از آنچه ذكر شد، به خوبی برمی آید كه طبق پندار دوركیم مقدسومعبودواقعیو آنچه در آیین ها، مراسم و تشریفات مذهبی مورد ستایش و تقدیس قرار می گیرد چیزی جز «جامعه» نیست.

●منشأ تقدس جامعه

روشن شد كه منشأ تقدس پدیده ها، جامعه است. حال این سؤال مطرح می شود كه اگر تقدس توتم از جامعه است، تقدس جامعه از چیست؟ چرا جامعه به موضوع قابل پرستش و اعتقاد تبدیل می شود؟ پاسخ دوركیم این است كه: «جامعه خود به خود بهره ای از تقدس دارد. به طور كلی، شكّی نیست كه جامعه با همان اثری كه بر اذهان می گذارد، همه توانایی های لازم را برای بیدار كردن احساس ملكوتی در آن ها دارا است; زیرا جامعه نسبت به اعضای خود همان مقامی را دارد كه خدا نسبت به مؤمنان از آن برخوردار است.»۱۸

از نظر دوركیم، جامعه دارای اهدافی است كه جامه عمل به خود نمی پوشد، مگر آن كه ما منافع شخصی را فراموش كنیم. جامعه برای نایل شدن به اهداف خود نمی تواند به اقتدار مادی و نیروی نظامی متوسّل شود، بلكه ناچار است با اقتدار اخلاقی و ایجاد حسّ احترام برای خود نزد دیگران، افراد را به سرسپردگی و تسلیم در برابر خود فرا خواند. جامعه طبیعت خاصّ خود و در نتیجه، اهداف خاصّ خود را دارد، اما چون نمی تواند جز با واسطه ما به آن اهداف برسد با ابهت تمام از ما یاری می طلبد، او خواهان آن است كه ما منافع خود را از یاد ببریم و خدمت گزار او باشیم و بدین سان، در هر لحظه ما مجبوریم به قواعدی در زمینه رفتار و اندیشه گردن نهیم كه خود ما آن ها را ساخته ایم; قواعدی كه گاه با علایق بنیادی ترین غرایز ما مخالف اند. اگر ما به دستور جامعه گردن می نهیم، برای آن نیست كه جامعه چنان نیروی مسلّحی دارد كه می تواند بر مقاومت های ما غلبه كند. تسلیم ما در برابر جامعه پیش از هر چیز، برای آن است كه جامعه موضوع یك احترام حقیقی ]از جانب[ ماست.۱۹

منبع:فصلنامه معرفت ، شماره ۳۴

نویسنده:عبدالرسول یعقوبی

پی نوشت ها

۱ـ ارائه تعریفی دقیق، جامع و مانع از «دین» به تجربه دو قرن گذشته ناممكن به نظر می رسد. تنوع و تكثّر ادیان از قورباغه پرستی تا خداپرستی ادیان توحیدی عامل عمده در این باره است. هر چند اندیشمندان متعدّدی تلاش كرده اند این ناممكن را ممكن سازند، اما كم تر موفق بوده اند، آن چنان كه گیدتر پس از ملاحظه این دشواری ها می گوید: «برای احتراز از افتادن در دام تفكّر یك سویه فرهنگی درباره این، شاید بهتر باشد بحث را با گفتن این مطلب آغاز كنیم كه دین چه نیست ]و[ دین چه هست؟ آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، نشر نی، ص ۴۸۵

۲ـ۳ـ در غرب بیش تر مردم دین را با مسیحیت یكی می دانند. (همان، ص ۴۸۵)

۴ـ هملتون، جامعه شناسی دین، ص ۴۲

۵ ـ ۶ـ فروید، توتّم و تابو، ترجمه باقر ایرج پور، ص ۳۷

۷ـ فروید: «قبایل استرالیایی به گروه های كوچك تری تقسیم می شوند كه بدان «كلان» می گویند و اسم هر كدام از این كلان ها همان اسم توتم آن هاست. توتم چیست؟ توتم به طور كلی، حیوانی است خوردنی، بی آزار یا خطرناك و وحشت آور توتم به ندرت گیان یا نیروی طبیعی است (باران، آب) كه به همه گروه رابطه ویژه ی دارد و توتم در وهله نخست، جدّ گروه و در وهله دوم، فرشته حامی و نگهبان است.» (فروید، پیشین، ص ۱۹)

۸ـ آنتونی گیدنز، پیشین، ص ۴۹۳

۹- Sacrec.

۱۰- Profane.

۱۱ـ«صورابتدایی حیات دینی»به نقل از:ریمون آرون،مراحل اساسی، ص ۳۹۴

۱۲ـ همان، ص ۳۹۸

۱۳ـ ژان پل ویلم، جامعه شناسی ادیان، ص ۲۱

۱۴ ـ ۱۵ـ فروید، پیشین، ص ۱۹

۱۶ـ ریمون آرون، پیشین، ص ۳۹۹

۱۷ـ آنتونی گیدنز، پیشین، ص ۴۹۳

۱۸ـ ۱۹ـ «صور ابتدایی حیات دینی» به نقل از: ریمون آرون، پیشین، ص ۴۰۱

۲۰ـ۲۱- «صورابتدایی حیات دینی» به نقل از: ریمون آرون، پیشین، ص ۳۹۶

۲۲ـ ...، جامعه شناسی ادیان، ترجمه عبدالرّحیم گواهی ـ با نقد آیهٔ الله محمّد تقی جعفری، ص ۱۹

۲۳ـ ژان پل ویلم، پیشین، ص ۲۷

۲۴ـ میرچاالیاده، دین پژوهی،ترجمه بهاءالدین خرمشاهی،دفتراول،ص ۱۵۲

۲۵ـ هامیلتون، پیشین، ص ۸۲

۲۶ـ دین پژوهی، ص ۸۸

۲۷ـ میرچا الیاده، مقدس و نامقدس، ترجمه زنگویی، ص ۱۱

۲۸ـ۲۹ـ دین پژوهی، ص ۸۹

۳۰ـ ریمون آرون، پیشین، ص ۳۹۸

۳۱ـ۳۲ـ مقدس و نامقدس، ص ۱۲ ـ ۱۳/ ص ۱۳

۳۳ـ۳۴ـ محمّد مجیدی، سر بر آستان قدس، ص ۲۴/ ص ۲۷

۳۵ـ «صور ابتدایی حیات دینی» به نقل از: جامعه شناسی ادیان

۳۶ـ ر. ك. به: مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ج اول، بیروت، ۱۴۱۶ هـ. ق، ذیل واژه قدس

۳۷ـ دین پژوهی، ص ۸۲

۳۸ـ فرهنگ و دین، ص ۱۲۸

۳۹ـ۴۰ـ محمّد مجیدی، پیشین، ص ۲۴/ ص ۷

۴۱ـ۴۲ـ هامیلتون، پیشین، ص ۲۱۲/ ص ۲۹۸

۴۳ـ۴۴ـ۴۵ـ مقدس و نامقدس، ص ۴۴/ ص ۸۹/ ص ۲۱

۴۶ـ میرچاالیاده، دائرهٔ المعارف دین، ج ۱۱ ـ ۱۲، ص ۵۳۰

۴۷ـ دین پژوهی، دفتر دوّم، ص ۱۰۳

۴۸ـ میرچاالیاده، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، ص ۳۴۵

۴۹ـ۵۰ـ حاج شیخ عباس قمی، سفینهٔ البحار، ج ۷، ص ۲۴۴

۵۱ـ سیدمحمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۴، ص ۱۹۱

۵۲ـ محمّدرضا اسلامی، نمونه ای از خرافات اجتماعی، ص ۳۵ و ۴۸

۵۳ـ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۱۵

۵۴ـ در روایتی است در تحف العقول آمده است كه حسین بن مسعود گفت: روزی خواستم به حضور ابی اسحق، امام هادی(علیه السلام)، شرفیاب شوم. در آن روز هم انگشتم به سنگ خورد و هم سواره ای به سرعت از من گذشت و به شانه ام زد و شانه ام صدمه دید و هم این كه وقتی می خواستم وارد شوم، از بس شلوغ بود، لباسم را پاره كردند. با خود گفتم: خدا مرا از شرّت حفظ كند، چه روز شومی هستی! چون شرفیاب شدم، حضرت فرمود: «ای حسن ابن چه پنداری است؟ تو كه همواره دورد بر ما فرستی، نباید گناهت را گردن كسی كه بی گناه است بیندازی.» (المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۰ به نقل از: ابن شعبه حرّانی، تحف العقول)

۵۵ـ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۱

۵۶ـ مقدس و نامقدس، ص ۵۵

۵۷ـ رساله در تاریخ ادیان، ص ۳۶۶

۵۸ ـ ۵۹ـ رساله در تاریخ ادیان، ص ۵۹/ ص ۱۷۰


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.