دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
غمگین تر از پائیز, سرسبزتر از بهار

با نمایان شدن خورشید تابان سیمای حسین (ع) از بلندای نیزه حق ستیزان، طوفان غم برپا میشود و مصیبتی عظیمتر صفحه دل وارستگان و آزادگان تا ظهور فرزند کربلا نقش میبندد.
وارثان کربلا آماده اسیری میشوند. البته اسیری آل الله مانند حالات دیگر حیات آنان نماد فضیلت آنهاست؛ زیرا هرگز زاغ و کلاغ را در بند و قفس نمیکنند، اما بلبل خوش الحان را به قفس میبرند و... این یعنی عظمت آل الله. عمر سعد ملعون قبل از ظهر یازدهم محرم، شاهدان و بازماندگان عاشورا را از کربلا به سوی کوفه حرکت میدهد. وارثان بر شتران بیجهاز سوار میشوند و آنگاه که نوبت به امام سجاد میرسد عمر سعد میگوید: او را به گونهای با زنجیر ببندید که همگان بفهمند ما بزرگی را اسیر گرفتهایم و...
وارثان کربلا وارد کوفه شدند. مردم برای تماشای حرم پیامبر(ص) صف بستند و قد کشیدند. زنی از بالای بام خانهاش فریاد زد: شما اسیر حکومت هستید؟ چگونه اسیری هستید؟ و جواب شنید: اینها خاندان پیغمبرند! و زن دوید و پیراهن و سرپوش آورد. زنی دیگر شتابان نان و خرمای صدقه آورد و دختر رشید علی (ع) فریاد کشید: ما خاندان پیامبریم و بر ما صدقه حرام است... و کوفیان ضجه زدند و گریستند و ناله سر دادند!
آری کاروان به کوفه وارد شد و مردم گروه گروه و دسته دسته ایستاده و پردهنشینان حرم نبوت را تماشا میکردند و اشک میریختند و عزاداری میکردند.
کوفیان با دین شاهدان کربلا که اکنون در زنجیر خباثت یزیدیان گرفتارند به ضجه افتاده بودند و خزیمه میگوید با دو چشم خود دیدم مردم کوفه از شدت پشیمانی و غصه گریبان پاره کردند.
سیدبن طاوس به نقل بشر مینویسد: به خدا سوگند! آن روز مردم را حیرت فرا گرفته بود در حالی که دستها را به دهانهایشان گذاشته بودند و گریه میکردند، پیرمردی را دیدم نزد من ایستاده و اشک میریخت به حدی که محاسنش تر شده بود و خطاب به وارثان کربلا با گریه میگفت: پدر و مادرم به قربان شما، بزرگسالان شما بهترین پیرمردان و جوانان شما بهترین جوانان و زنان شما بهترین زنها و نسل شما بهترین نسلها، نسلی که خوار نمیشود و مورد قهر واقع نمیگردد.
امام سجاد(ع) فرمود: آیا برای ما نالان شدید و اشک میریزید؟ پس چه کسی عزیزان ما را کشته است؟
در این میان یادگار علی (ع) و فاطمه(ع)، همتای حسن(ع) و حسین(ع) با دیدن این منظره نتوانست صبر کند یعنی جای صبر نبود. آری زینب(ع) دختر علی (ع) و فاطمه(ع) و خواهر حسن (ع) و حسین(ع) نتوانست تحمل کند کوفیانی که حسین(ع) کشته دست مردان آنان است و وارثانش اسیر سست پیمانی آنها است اکنون بر غم شهادت حسین(ع) و اسارت وارثانش گریه و ناله کنند.
زینب(ع) برخاست و خطبه خواند؛ خطبهای غمگینتر از پائیز ولی سبزتر از بهار! خطبهای که آسمان را طوفان زده کرد و دلهای سنگ کوفیان را نرم تا آنجا که سنگهای دل کوفیان همراه همه سنگفرشهای زمین کوفه به گریه افتاد. بشر بن خزیم اسدی میگوید: من آن روز به زینب (ع) دختر علی(ع) نگاه میکردم؛ هیچ زنی به حیای و عفاف زینب(ع) ندیدم که خطبهاش بهتر از او باشد. گویا او با زبان امیرالمؤمنین(ع) سخن میگفت! آن لحظهای که به مردم اشاره کرد آرام گیرید نفسها بریده شد و حتی زنگوله شتران از حرکت ایستاد.
ابنالشاطی میگوید: هرکس صدای زینب(ع) را میشنید، میگفت: سوگند به خدای یکتا زنی عفیف را ندیدهام که زبانش مانند زینب (ع) گویا و بلیغ باشد. مثل این که زبان علی(ع) است که سخن میگوید و کلام زینب(ع) با مردم کوفه کاری کرد که از عمق و ترس این ستم بزرگ به ناله افتادند.
همان طور که قیام حسین (ع) باید باعجایب و شگفتیهای خاص همراه باشد تا کانون التفات و درسآموزی در سراسر تاریخ گردد، در برابر تضاد رفتاری کوفیان هم باید یک امر شگفت صورت گیرد تا کانون توجه و آموختن شود و همین حقیقت سبب میشود در حضور یادگار برادر و حجت خدا، عمه سادات قد علم کند و دلی خون و قدی فشرده از داغ لالههای پرپرش خطبه سر دهد تا شنوندگان و آیندگان آدم بودن و ماندن را درس گیرند!
زینب (ع) بر می خیزد و با سپاس از خدا آغاز میکند: الحمدلله والصلاه علی ابی محمد و آله الطیبین الاخیار! اما بعد یا اهل الکوفه! یا اهل الختل و الغدر! اتبکون فلا رقأت الدمعه و لاهدأت الرنه!... فابکوا کثیرا و اضحکوا قلیلا... ویلکم یا اهلالکوفه اتدرون ای کبدلرسولالله فریتم و ای کریمه له ابرزتم و ای دم له سفتکم و ای حرمه له هتکتم!
آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید! در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر بسیار شدیدتر و خوارکنندهتر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد.
پس مهلتهایی که خدای متعال به شما میدهد، موجب خوشی شما نگردد! چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمیکند، چون ترسی از پایمال شدن خون و از دست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
راوی میگوید در لحظات خطابه زینب(س) مردم حیرتزده گریه میکردند و دستهای خود را با دندان میگزیدند. ستمگران از خطابه زینب(س) به وحشت افتادند و برای خاموش ساختن آن به فکر افتادند! و چه تصمیم ناجوانمردانهای گرفتند...
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست