یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ژول ورن وداستان ماورالطبیعه او


ژول ورن وداستان ماورالطبیعه او

«ژول ورن » نویسنده فرانسوی , آثاری متمایزاز دیگر رمان نویسان عصر خود داشت اوآینده ای راكه برای بشر قرن ۱۹ ناشناخته و دست نیافتنی و در حد یك رویا بود, مشاهده می كرد ودر قالب خیال و تخیل حركتی واقع گرایانه داشت

«ژول‌ ورن‌» نویسنده‌ فرانسوی‌، آثاری‌ متمایزاز دیگر رمان‌ نویسان‌ عصر خود داشت‌. اوآینده‌ای‌ راكه‌ برای‌ بشر قرن‌ ۱۹ ناشناخته‌ و دست‌نیافتنی‌ و در حد یك‌ رویا بود، مشاهده‌ می‌كرد ودر قالب‌ خیال‌ و تخیل‌ حركتی‌ واقع‌ گرایانه‌داشت‌. آثار این‌ نویسنده‌ بزرگ‌ تركیبی‌ از وقایع‌علمی‌ و تخیلی‌ Science-Fiction بود، البته‌ او باقلم‌ خود شرایط و فضای‌ داستان‌ها را به‌ گونه‌ای‌خلق‌ می‌كرد، كه‌ دنیای‌ خیالی‌اش‌ برای‌ خواننده‌ملموس‌ و قابل‌ درك‌ می‌شد. او جزئیات‌ ورویدادها را با ظرافتی‌ خاص‌ در بستری‌ واقع‌گرابه‌ حركت‌ درمی‌آورد. داستان‌هایش‌ مملو ازتخیلات‌ شیرین‌ و هیجان‌ انگیز بود. شاید در آن‌زمان‌ كسی‌ باور نمی‌كرد روزی‌ برسد كه‌ همه‌داستان‌های‌ زاییده‌ ذهن‌ ژول‌ ورن‌ به‌ حقیقت‌تبدیل‌ شود، كه‌ این‌ گونه‌ شد. همه‌ رمان‌ها وداستان‌های‌ او در قالب‌ سفرنامه‌های‌ جذاب‌ و پرهیجان‌ است‌ و خواننده‌ را غرق‌ درآن‌ می‌كند.این‌ مقاله‌ اشاره‌ای‌ به‌ زندگی‌ و آثار این‌ نویسنده‌شهیر دارد. لذا به‌ مناسبت‌ صدمین‌ سالگرد در گذشت اونگاهی‌ به‌ زندگی پرفراز و نشیب‌ او خواهیم‌ داشت‌

كودكی‌ یك‌ نویسنده‌ بزرگ‌

ژول‌ ورن‌ در ۸ فوریه‌ سال‌ ۱۸۲۸ در جزیره‌ریدو از توابع‌ نانت‌ فرانسه‌ در یك‌ خانواده‌متشخص‌ و تحصیل‌ كرده‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ وكالت‌ خوانده‌ و وكیل‌ معروف‌ شهر بودو همه‌ او را به‌ خوش‌ نامی‌ می‌شناختند. اومی‌خواست‌ پسرش‌ نیز راه‌ او را ادامه‌ دهد و باتحصیل‌ در رشته‌ حقوق‌، جانشین‌ وی‌ شود. درحالی‌كه‌ ژول‌ ورن‌ از همان‌ دوران‌ كودكی‌ علاقه‌خود را به‌ نوشتن‌ داستان‌ نشان‌ داد و تمایلی‌ به‌ادامه‌ شغل‌ پدرش‌ نداشت‌. گویی‌ وكالت‌ و حقوق‌ با روحیه‌ این‌ كودك‌حساس‌ تطابق‌ نمی‌كرد. ژول‌ ورن‌ از كودكی‌عاشق‌ طبیعت‌ و زندگی‌ عاری‌ از تجملات‌ بود. هرفرصتی‌ كه‌ به‌ دست‌ می‌آورد به‌ اسكله‌ لوار و كناردریا می‌رفت‌ و مدت‌های‌ طولانی‌ به‌ تماشای‌ عبوركشتی‌ها و قایق‌ها مشغول‌ می‌شد. او ناخداها وملوان‌ها را دوست‌ داشت‌ و آرزوی‌ سفر به‌ دوردست‌ها را در سر می‌پروراند. او در رویایش‌ سواربركشتی‌ می‌شد و برروی‌ امواج‌ بیكران‌ دریاها به‌سفر می‌پرداخت‌. به‌طور كلی‌ بچه‌ای‌ خیال‌ پرور وتخیلاتی‌ بود و در اوقات‌ فراغت‌ دست‌ به‌ قلم‌می‌برد و خاطرات‌ و اتفاقات‌ گوناگون‌ را روی‌كاغذ می‌نوشت‌. علاقه‌ او به‌ سفر و دریانوردی‌تاآنجا پیش‌ رفت‌ كه‌ در ۱۱ سالگی‌ بدون‌ اینكه‌ به‌پدر و مادرش‌ بگوید، تصمیم‌ گرفت‌ سوار بركشتی‌شود و به‌ سوی‌ شبه‌ قاره‌ هند راه‌ بیفتد. لذا حاضرشد در كشتی‌ به‌ پادویی‌ و شاگردی‌ به‌ استخدام‌یك‌ ناخدا در بیاید، اما قبل‌ از اینكه‌ كشتی‌ حركت‌كند پدر متوجه‌ غیبت‌ ژول‌ ورن‌ شد و از راه‌ رسیدو او را به‌ خانه‌ برگرداند; اما ژول‌ ورن‌ باز به‌ دنبال‌فرصتی‌ مناسب‌ می‌گشت‌، تا به‌ سفرهای‌ ماجراجویانه‌ برود و از تحصیل‌ در رشته‌ حقوق‌ و وكالت‌سرباز زند .

دوران‌ جوانی‌

ژول‌ ورن‌ بنا به‌ خواست‌ و اجبار پدر به‌ تحصیل‌در رشته‌ حقوق‌ پرداخت‌، لذا به‌ پاریس‌ رفت‌، تادر آنجا به‌ ادامه‌ شغل‌ پدر بپردازد. ژول‌ كه‌ ازهوش‌ بالایی‌ برخوردار بود به‌ سرعت‌ دوران‌دانشگاه‌ را به‌ پایان‌ رساند، اما گرایشی‌ به‌ شغل‌وكالت‌ نداشت‌; علاقه‌ خود را در ادبیات‌ ونویسندگی‌ می‌دید. او با خلوص‌ نیت‌ خواسته‌ خودرا با پدر در میان‌ گذاشت‌. پدرش‌ نیز كه‌ به‌ علاقه‌پسرش‌ در زمینه‌ نویسندگی‌ آگاه‌ شده‌ بود، مقرری‌كمی‌ را برای‌ او در نظر گرفت‌ تا بتواند به‌ زندگی‌در پاریس‌ بپردازد و كتاب‌ بنویسد، اما این‌ مبلغ‌برای‌ ژول‌ كفایت‌ نمی‌كرد و او در فقر و تنگدستی‌روزگار زندگی‌ می‌كرد. روزها را با خوردن‌ نان‌خشك‌ بیات‌ شده‌ سپری‌ می‌كرد. درهمین‌ دوران‌دختری‌ ثروتمند عاشق‌ او شد. به‌ او پیشنهادازدواج‌ كرد، اما ژول‌ ورن‌ از این‌ ازدواج‌ سرباززد زیرا در همان‌ دوران‌ با چند تن‌ از دوستانش‌یك‌ باشگاه‌ مردان‌ مجرد را راه‌اندازی‌ كرده‌ بود،به‌طور كلی‌ علاقه‌ای‌ به‌ ازدواج‌ با یك‌ دخترثروتمند و مغرور را نداشت‌. او موفق‌ شد در تئاتر لیبریك‌ پاریس‌ كاری‌پیداكند و در ماه‌ صد فرانك‌ حقوق‌ بگیرد و به‌زندگی‌ خود سروسامانی‌ دهد. با این‌حال‌ كه‌ ژول‌ورن‌ وقت‌ فراغت‌ بسیار محدودی‌ داشت‌، اما ازخواندن‌ كتب‌ علمی‌ در كتابخانه‌ ملی‌ پاریس‌ غافل‌نمی‌شد. شور و شوق‌ او به‌ نوشتن‌ روز به‌ روز بیشترمی‌شد، بنابراین‌ اولین‌ كتاب‌ خود با نام‌ « ۵ هفته‌در بالن‌» را نوشت‌. او به‌ پانزده‌ ناشر مراجعه‌ كرد تاداستانش‌ را به‌ چاپ‌ برساند، اما هیچ‌ یك‌ حاضر به‌خواندن‌ داستان‌ یك‌ نویسنده‌ تازه‌ كار نبودند،ولی‌ ژول‌ ورن‌ بركار خود مصمم‌ بود. در سال‌۱۸۶۲ به‌ موسسه‌ انتشاراتی‌ هتزل‌ رفت‌ و داستان‌خود را به‌ او داد.هتزل‌ كه‌ خود یك‌ نویسنده‌ بود، با نام‌ «پ‌.ژاستال‌» برای‌ نوجوان‌ داستان‌های‌ هیجان‌انگیزمی‌نوشت‌. او با خواندن‌ دست‌ نوشته‌ ژول‌ ورن‌ به‌وجد آمد و به‌ او پیشنهاد كرد، تا صرفا از مطالب‌علمی‌ در داستان‌هایش‌ بپرهیزد و به‌ داستان‌شكلی‌ هیجانی‌ و جذاب‌تر دهد، تا موفق‌ شود. اوبا ژول‌ ورن‌ قراردادی‌ ۲۰ ساله‌ بست‌ تا هرسال‌ ۲كتاب‌ بنویسد و در برابر هر كتاب‌ ده‌ هزار فرانك‌دریافت‌ كند. گویی‌ ژول‌ ورن‌ چشمانش‌ باز شده‌بود او كه‌ در دوران‌ نویسندگان‌ مشهوری‌ چون‌بالزاك‌، امیل‌زولا، الكساندر دومای‌ پدر، چارلزدیكنز و داستایووسكی‌ به‌ سر می‌برد، تصمیم‌ گرفت‌كاری‌ نو و متمایز از این‌ نویسندگان‌ ارائه‌ دهد.او برای‌ نوشتن‌ داستان‌هایش‌ كتب‌ علمی‌ وجغرافیایی‌ را مطالعه‌ كرد، به‌ نحوی ‌ داستان‌می‌نوشت‌ كه‌ گویی‌ خودش‌ به‌ آن‌ سرزمین‌های‌دور سفر كرده‌ و اطلاعات‌ كافی‌ از آن‌ مكان‌هادارد. ژول‌ ورن‌ در زمینه‌ گیاه‌شناسی‌،ستاره‌شناسی‌، ریاضیات‌، فیزیك‌، شیمی‌ و مطالعه‌نقشه‌ها به‌ تحقیق‌ پرداخت‌، تا كتاب‌هایش‌ رابه‌طور دقیق‌ بنویسد. او در كتاب‌هایش‌ آنقدردقیق‌ به‌ معرفی‌ كشورها می‌پرداخت‌ كه‌ خواننده‌را به‌ حیرت‌ وامی‌داشت‌. او در بخشی‌ از كتاب‌ «فاتح‌آسمان‌ها» به‌ معرفی‌ ایران‌ پرداخته‌ و درباره‌ كویرلوت‌ و دریای‌ خزر به‌ خوبی‌ سخن‌ به‌ میان‌ آورده‌است‌. همچنین‌ به‌ دلیل‌ آینده‌ نگری‌اش‌ درداستان‌هایش‌ اشاره‌ای‌ به‌ وسایل‌ و ابداعات‌جالب‌ پرداخته‌ است‌. به‌ این‌ ترتیب‌ او را پیام‌آوراختراعات‌ واكتشافات‌ می شناسند او در كتاب‌ «بیست‌ هزار فرسنگ‌ زیردریا»،«سفر به‌ ماه‌»، «قلعه‌ مرموز»، «به‌ تلفن‌»«سفینه‌های‌ فضای‌» و «هلی‌ كوپتر» اشاره‌ كرده‌ كه‌در آن‌ دوران‌ فقط یك‌ وسیله‌ تخیلی‌ و رویایی ‌بوده‌ است‌ سبك‌ نوشتاری‌ ژول‌ ورن‌ حالتی‌ خاص‌داشت‌،او با ظرافتی‌ خاص‌ برای‌ خواننده‌ هیجان‌ایجاد می‌كرد و گام‌ به‌گام‌ همراه‌ با قهرمانان‌داستان‌ پیش‌ می‌رفت‌. كتاب‌«فرزندان‌ ناخدا گرانت‌» ژول‌ ورن‌ را به‌شهرت‌ جهانی‌ رساند و كتاب‌« دور دنیا در هشتادروز» به‌صورت‌ نمایش‌ در تئاترهای‌ پاریس‌ درآمدو۲ سال‌ برروی‌ صحنه‌ بود. كتاب‌ «میشل‌استروگف‌» نیز كتابی‌ موفق‌ بوده‌ و مورد توجه‌زنان‌ پاریسی‌ قرار گرفت‌ و نام‌ ژول‌ ورن‌ راپرآوازه‌ كرد .

زندگی‌ شخصی‌ ژول‌ ورن‌

ژول‌ ورن‌ در سال‌ ۱۸۷۵ بالاخره‌ تصمیم‌گرفت‌ ازدواج‌ كند، او با زنی‌ بیست‌ و شش‌ ساله‌ به‌نام‌ «هونورین‌ آن‌ همبورن‌» كه‌ دو فرزند داشت‌،ازدواج‌ كرد. ثمره‌ این‌ ازدواج‌ میشل‌ ورن‌ بود كه‌در سوم‌ اگوست‌ سال‌ ۱۸۶۱ پا به‌ جهان‌ گذاشت‌. ژول‌ ورن‌ برادری‌ به‌ نام‌ پل‌ و سه‌ خواهر به‌نام‌های‌ آنا، ماتیلا و ماری‌ داشت‌. در سال‌ ۱۸۶۶مردی‌ دیوانه‌ از فامیل‌، ژول‌ ورن‌ را هدف‌ گلوله‌قرار داد، لذا از ناحیه‌ پا آسیب‌ دید و زمین‌گیرشد، اما دست‌ از نوشتن‌ بر نداشت‌. در همان‌دوران‌ بود كه‌ كتاب‌ «در برابر پرچم‌» را نوشت‌.متاسفانه‌ در این‌ زمان‌ چشمش‌ آب‌ آورده‌ و تامدتی‌ توانایی‌ نوشتن‌ نداشت‌. با این‌حال‌ بامشكلات‌ فراوان‌ كتاب‌ «ابوالهول‌های‌ یخ‌»،«وصیتنامه‌ مرد دیوانه‌» و «فانوسی‌ بر فراز دنیا»را نوشت‌. او كه‌ بسیاری‌ از اختراعات‌ واكتشافات‌ را پیش‌ بینی‌ كرده‌ بود تا حدی‌ مرگ‌خود را نیز پیشگویی‌ نمود، لذا روزی‌ به‌ همسرش‌گفت‌: این‌بار به‌جای‌ اینكه‌ نزدپزشك‌ بروم‌می‌خواهم‌، كشیش‌ را به‌ منزل‌ دعوت‌ كنی‌. بالاخره‌ در ۲۴ مارس‌ سال‌ ۱۹۰۵ این‌نویسنده‌ معروف‌ و نامدار چشم‌ از جهان‌ فرو بست‌و پیكرش‌ را در زادگاهش‌ نانت‌ دفن‌ كردند. اكنون‌آثار ژول‌ ورن‌ با چاپ‌های‌ متعدد در سراسرجهان‌ به‌ زبان‌های‌ مختلف‌ منتشر می‌شود و اكثرداستان‌ها و رمان‌هایش‌ بصورت‌ تئاتر، نمایشنامه‌ وفیلم‌های‌ سینمایی‌ درآمده‌ و مورد استقبال‌ اكثرمردم‌ از جوان‌ و پیر قرار گرفته‌ است‌.

داستان‌های‌ معروف‌ ژول‌ ورن‌ بدین‌ شرح‌ است‌:

پنج‌ هفته‌ دربالن‌ ۱۸۶۳، سفربه‌ مركز زمین‌۱۸۶۴، از زمین‌ تا ماه‌ ۱۸۶۵، فرزندان‌ كاپیتان‌گرانت‌ ۱۸۶۸، سفر به‌ مدار ماه‌ ۱۸۷۰، بیست‌هزار فرسنگ‌ زیر دریا ۱۸۷۰، دور دنیا در هشتادروز ۱۸۷۳، جزیره‌ اسرارآمیز ۱۸۷۴، میشل‌استروگف‌ ۱۸۷۶

فرزندش‌ آثار ژول‌ ورن‌ را احیا كرد

میشل‌ پی‌یرورن‌ فرزند ژول‌ ورن‌ كه‌ در زمان‌حیات‌ پدرش‌ مشاور ادبی‌ او بود، بعد از مرگ‌ژول‌ ورن‌ مسئولیت‌ ویرایش‌ و انتشار آثار پدر را به‌عهده‌ گرفت‌. او كه‌ علاقه‌ زیادی‌ به‌ سینما داشت‌تصمیم‌ گرفت‌، آثار پدر را به‌ صورت‌ فیلم‌ سینمایی‌درآورد، لذا حقوق‌ انحصاری‌ اقتباس‌های‌سینمایی‌ از داستان‌های‌ ژول‌ ورن‌ را به‌ كمپانی‌اكلر فرانسوی‌ واگذار كرد. پس‌ از آن‌ میشل‌ باتاسیس‌ كمپانی‌ فیلم‌های‌ ژول‌ ورن‌ در پاریس‌ به‌تولید فیلم‌های‌ سینمایی‌ براساس‌ داستان‌های‌پدرش‌ مشغول‌ شد و به‌ این‌ ترتیب‌ توانست‌ كار پدررا بیش‌ از پیش‌ احیا كند.