جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
ارزیابی عملکرد اقتصاد ایران در سال ۱۳۸۴
تحلیل عملکرد اقتصادی کشور باعث می شود که از یک سو نقاط قوت و ضعف اقتصاد کشور شناخته شده و در جریان تصمیمگیریها و تدوین هر نوع سیاست اصلاحی در عرصهء اقتصاد فضای بیشتری فراهم شود و از سوی دیگر اثرات شرایط محیطی و محدودیتهای خارج از کنترل مشخصتر شده و در نتیجه امکان استفادهء بیشتر از این شرایط و محدودیتها فراهم آید. با این رویکرد بررسی و تحلیل عملکرد اقتصادی کشور در سال ۱۳۸۴ و ارایهء اطلاعات آماری میتواند به عنوان ابزار مناسبی در تبیین روندهای موجود و پیشبینیروندهای آیندهء اقـتصـاد کشـور بـه کـار آیـد و زمینهء سـیاستگذاری موثر و مناسب توسط برنامهریزان و سیاستگذاران را فراهم کند. سیاستهای اقتصادی جاری در سال ۱۳۸۴ باید بر پایهء «قانون برنامهء چهارم توسعه»و در همجهتی با اسناد بالادستی تدوین این قانون یعنی «سند چشمانداز توسعهء ۲۰ سالهء کشور» و «سیاستهای کلی برنامه» مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام به اجرا در میآمد اما نگرشهای جدید نسبت به مسایل اقتصادی در مجلس هفتم، مسالهء برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نهم و استقرار دولت جدید به ریاست احمدینژاد و در همسویی فکری با مجلس هفتم و اتخاذ رویکردهای تازه در عرصهء سیاست خارجی به ویژه پروندهء هستهای ایران به شدت شرایط اقتصادی کشور را تحت تاثیر قرارداد و در اجرا به فاصلهگیری دولت نهم از اجرای کامل برنامهء چهارم توسعه در این سال انجامید. ارایهء دو لایحهء متمم بودجه در ماههای پایانی سال و درخواست برداشت ۹۸۱۵ میلیون دلار از «حساب ذخیرهء ارزی» برای تامین کسری بودجهء دولت، که با تصویب مجلس هفتم همراه بود، دلیل آشکاری بر این موضوع است و متاسفانه وقوع این رخداد را نمیتوان اقدام درستی در پایبندی به برنامهای عمل کردن در اصلاح ساختار اقتصاد کشور و در ادامهء روند گذشته قلمداد کرد. در مجموع از آنجا که عملکرد اقتصادی کشور در سال ۱۳۸۴ به عملکرد دو دولت خاتمی و احمدینژاد ارتباط مییابد در هر گونه نتیجهای باید دو دولت را شریک دانست اما طبیعی است آثار و پیامدهای ناشی از سیاستهای جدید دولت نهم که به تدریج در عرصهء فعالیتهای اقتصادی کشور ظاهر شده و میشود متوجه جناح حاکم در دولت و مجلس و سایر نهادها خواهد بود و در گذر زمان و با ظهور نتایج آنها بهتر میتوان به ارزیابی عملکرد اقتصادی دولت نهم پرداخت.
در سال ۱۳۸۴ روند افزایش قیمت نفت شدت یافت و با وجود جابهجایی دولت و تغییر سیاستها در عرصهء داخلی و خارجی و تنشهای منطقهای و بینالمللی و همچنین پارهای از محدودیتهای داخلی ناشی از چالشهای سیاسی و مشکلات نهادی و ساختاری واحدهای تولیدی و خدماتی، اقتصاد ایران با بهرهگیری از درآمد بالای نفت توانست با رشدی مثبت این سال را پشتسر گذارد، سالی که درآمد نفت به رقمی افسانهای در تاریخ معاصر اقتصادی ایران رسید.
با توجه به این مقدمه و با در نظر گرفتن مجموعه شرایط محیطی و داخلی که کشور با آن مواجه بوده، در ادامه تلاش خواهم کرد به ارایهء تصویری از عملکرد اقتصاد ایران در سال ۱۳۸۴ با تکیه بر شاخصهای کلان اقتصادی و ارزیابی آن بپردازم. طبعائ ارزیابی واقعبینانه، علمی و کارشناسانهء عملکرد اقتصادی کشور میتواند مبنای مناسبی برای ارزیابی عملکرد هر دولت در انطباق با شعارها، برنامه و پاسخگویی به مطالبات شهروندان و چگونگی دستیابی به اهداف کمی قانون برنامهء چهارم توسعه و سند چشمانداز ۲۰ ساله باشد و به ویژه از این منظر دولت نهم و مجلس هفتم (جناح حاکم) را مورد نقد و ارزیابی قرار داد.
۱) تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت
این شاخص نشاندهندهء نتیجهء کلی عملکرد اقتصادی کشور طی یک سال است.گزارش حسابهای ملی حاکی از رشد ۴/۵ درصدی این شاخص در سال ۱۳۸۴ است. هر چند رشد این شاخص به واسطهء افزایش قیمت و درآمد نفت در مقایسه با رشد ۸/۴ درصدی سال ۱۳۸۳ افزایش ۶/۰ واحد را نشان میدهد اما در مقایسه با متوسط عملکرد برنامهء سوم توسعه ۵۵/۵ درصد متوسط سالانه طی سالهای ۷۹۹۸۳) کاهش ۱/۰ واحد را به نمایش میگذارد و این که اقتصاد ایران نتوانسته گام بلندتری در مسیر رشد و توسعه بردارد. لازم به یادآوری است در بخش اهداف کمی قانون برنامهء چهارم توسعه دستیابی به نرخ رشد اقتصادی متوسط سالانه هشت درصد برای سالهای اجرای این برنامه ۸۴۴۸۸۸) پیشبینی شده است که در سال اول اجرای این برنامه باید شاهد تحقق نرخ رشد اقتصادی ۱/۷ درصد در کشور میبودیم اما نرخ رشد_۴/۵ درصدی حاصله حکایت از فاصلهء معنادار با نرخ رشد پیشبینی شده، با وجود بهرهمندی فراتر از پیشبینی برنامه در استفاده از درآمد نفت دارد و در واقع باید عملکرد اقتصاد ایران را در دستیابی به نرخ رشد هدفگذاری شده در قانون برنامهء چهارم توسعه در سال اول اجرا ناموفق ارزیابی کرد و طبعائ آن را با فاصلهگیری از پایبندی به اجرای تام و تمام قانون برنامهء چهارم توسعه توسط دولت نهم ارتباط داد. بدیهی است ادامهء این وضعیت دستیابی به نرخ رشد متوسط سالانهء اقتصادی هشت درصد پیشبینی شده در اجرای قانون برنامهء چهارم توسعه را ممتنع میکند. با توجه به این که شاخص تولید ناخالص داخلی ارتباط مستقیم با میزان درآمد ارزی کشور، جریان تشکیل سرمایه، بهرهوری و اشتغال نیروی کار، بودجهء دولت، میزان واردات، جمعیت و... دارد و در مقام ارزیابی و به خصوص در مقام مقایسه با عملکرد اقتصادی دولتهای گذشته باید مجموعهء این عوامل را با هم دید و داوری کرد. به عبارت دیگر عملکرد اقتصاد کشور و دولت ارتباط وثیقی با میزان منابع و امکاناتی که در آن به کار گرفته میشود دارد و به خصوص در اقتصاد ایران، شاخص تولید ناخالص داخلی به عنوان یک متغیر، شدیدائ به میزان درآمد ارزی کشور، واردات و بودجهء دولت بستگی دارد. طبق محاسبات انجام شده در این سال ارزش افزودهء گروه نفت و گاز با کاهش نرخ رشد نسبت به سال ۱۳۸۳ روبهرو شد و از رشدی بالغ بر ۶/۰ درصد برخوردار شد. این رقم در مقایسه با نرخ رشد ۶/۲ درصدی ارزش افزودهء این گروه در سال ۱۳۸۳، دو واحد درصد کاهش نشان میدهد که منعکسکنندهء مشکلاتی است که به این بخش از نظر سرمایهگذاری با آن روبه روست. علل اصلی کاهش نرخ رشد این گروه به کاهش نرخ رشد استخراج نفت، کاهش در صادرات مستقیم نفت خام و صادرات از طریق بیع مـتقابل و همچنین کاهش در صادرات فرآوردههای نفتی برمیگردد که برای اقتصاد نفتی ایران بسیار تامل برانگیز است. سهم ارزش افزودهء این گروه در رشد تولید ناخالص داخلی سال ۱۳۸۴، ۱/۰ واحد درصد بوده است.
بخش کشاورزی پس از افت محسوس در عملکرد سال زراعی ۱۳۸۳، در نتیجهء فراهم آمدن وضعیت مناسبتر به ویژه شرایط نسبتائ مساعد جوی، توانست در سال ۱۳۸۴ نسبت به سال قبل از نرخ رشد ۱/۷ درصدی بهرهمند شود. برآوردهای ارزش افزودهء گروه کشاورزی نشان میدهد که در هر دو بخش تولید محصولات زراعی و باغی و تولید محصولات دامی، رشد قابل توجهی نسبت به دورهء مشابه سال قبل حاصل شده است. براساس آمارهای مقدماتی وزارت جهاد کشاورزی، تولید محصولات عمدهء این گروه که شامل گندم، جو، برنج، محصولات باغی و محصولات اصلی دامی است به ترتیب ۱/۷، ۴/۳، ۰، ۵/۱۱ و ۹/۶ درصد نسبت به سال ۱۳۸۳ رشد داشته است. سهم ارزش افزودهء این بخش در رشد تولید ناخالص داخلی سال ۱۳۸۴، یک واحد درصد بوده است. گروه صنایع و معادن در سال ۱۳۸۴ با نرخ رشدی معادل ۷/۶ درصد از عملکرد نسبتائ موفقی برخوردار بوده، به نحوی که توانست ۶/۱ واحد درصد از کل ۴/۵ درصد نرخ رشد اقتصادی را در دورهء مورد بررسی تحقق بخشد. با این وجود سهم مذکور در مقایسه با سال قبل ۴/۰ واحد درصد کاهش داشته است. نرخ رشد این گروه در سال ۱۳۸۳معادل _۴/۸ درصد بوده است. در بین زیربخشهای این گروه، بخش صنعت در سال ۱۳۸۴ با نرخ رشد کاهش مواجه شد، به نحوی که نرخ رشد این بخش از ۱۲ درصد در سال ۱۳۸۳ به ۱/۷ درصد تنزل یافت. تولید محصولات عمدهء این بخش که عبارت از فولاد خام، محصولات فولادی، اتومبیل سواری و سیمان است، در سال ۱۳۸۴ در مقایسه با سال قبل به ترتیب ۵/۶، ۹/۱۰، ۳/۶ و ۴/۱ درصد رشد داشته است.
بخش ساختمان نیز که از نیمهء دوم سال ۱۳۸۲ وارد شرایط رکودی شده و این شرایط در سال ۱۳۸۳ شدت یافته بود، در سه ماههء اول سال ۱۳۸۴ با رشد ۴/۱۱ درصد نشانههایی از شرایط رونق را به نمایش گذاشت. عملکرد این بخش در سه ماههء دوم سال ۱۳۸۴ با شرایط رکودی مواجه شد اما بار دیگر و عمدتائ در نتیجهء افزایش هزینههای سرمایهای دولتی و نیز رشد ساختمانهای تکمیل شدهء خصوصی در مناطق شهری، در سه ماههء سوم وضعیت آن بهبود یافت. در نهایت در سال ۱۳۸۴ نرخ رشد این بخش به ۴/۴ درصد رسید که در مقایسه با نرخ رشد ۱/۴- درصدی سال قبل گویای شرایط نسبتائ بهتری است. در صورتی که آمار پروانههای صادرهء ساختمانی در بخش خصوصی مناطق شهری را به عنوان یک پیشنماگر قلمداد کنیم، وضعیت رکودی در بخش مسکن طی سال جاری نیز کم و بیش ادامه خواهد یافت. گروه خدمات که بیشترین سهم از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است، همچون سال ۱۳۸۳ رشد ملایمی را پشتسر گذاشته به نحوی که نرخ رشد این گروه در سال ۱۳۸۴ به ۶/۵ درصد رسید. نرخ رشد ارزش افزودهء گروه خدمات در سال ۱۳۸۳ برابر ۶/۴ درصد بوده است. سهم ارزش افزودهء این گروه در رشد تولید ناخالص داخلی سال ۱۳۸۴، ۹/۲ واحد درصد بوده است.
۲) تشکیل سرمایه
نسبت سرمایهگذاری به تولید، شاخص جریان تشکیل سرمایه در اقتصاد ملی هر کشور را نشان میدهد. این شاخص از اهمیتی بسزایی در روند رشد و توسعهء یک کشور برخوردار است. لازم به ذکر است که در ادبیات اقتصادی برای کشورهای درحال توسعه، دستیابی به رقم حداقل ۲۵ درصد برای این شاخص را ضروری میدانند و البته برای کشوری با شرایط ایران که دست به گریبان مشکلاتی همچون نرخ بیکاری دورقمی و فقر چشمگیر دو دهک جمعیتی است دستیابی به رقم حداقل ۳۵ درصد الزامآور مینماید. رقم این شاخص در سال ۱۳۸۴ نسبت به سال ۱۳۸۳ تفاوت معناداری را به نمایش نمیگذارد ضمن آن که تفاوت معناداری را با رقم حداقل ۳۵ درصد نشان میدهد.
نکتهء مهمی که در رابطه با این شاخص باید به آن توجه داشت اینکهدر جامعهء ما درصد بسیار کمی از شهروندان درآمد خود را پسانداز کرده و به سرمایهگذاری اختصاص میدهند. در نتیجهء جریان انباشت سرمایه به کندی صورت میگیرد و در واقع در کشور ما سیاستهای «توزیع و مصرف درآمد» بر سیاستهای «تولید ثروت» کاملائ غلبه دارد به گونهای که در استفاده از منابع و ثروت متعلق به آیندگان (منابع و ذخایر بین نسلی مثل نفت و گاز) گشاده دستی شـده، بدون آن که برای نسلهای بعدی سرمایهگذاری شود. حال اگر در نظر آوریم که عمر سرمایهگذاریهای گذشته نیز، خصوصائ در بخش صنایع، رو به پایان است و جایگزینی لازم برای جبران استهلاک سرمایه به خوبی انجام نگرفته است به عمق مشکل پیخواهیم برد. طبیعی است که ادامهء این روند نه تنها به نفع اقتصاد ملی نیست، بلکه موجبات عقبافتادگی بیشتر کشور را فراهم میسازد. از این رو ضرورت توجه هر چه بیشتر به پسانداز و سرمایهگذاری در اقتصاد ملی و ایجاد بسترهای مناسب حقوقی و نهادی و شرایط مساعد داخلی و محیطی برای تشویق به پسانداز و سرمایهگذاری باید بیش از پیش در دستور کار ادارهء کشور قرار گیرد. نکتهء مهم و قابل توجه آن که به دلیل تحولات حادث جریان خروج سرمایه از کشور در سال ۱۳۸۴ دامن زده شد هر چند رقم دقیق آن معلوم نیست و جریان ورود سرمایه به کشور که در دولت خاتمی رو به افزایش بود نیز کند و از حدود سه میلیارد دلار در سال ۱۳۸۳ به زیر یک میلیارد دلار در سال ۱۳۸۴ تنزل یافت و طبعائ این رخداد را در رابطه با ادارهء اقتصاد ایران باید منفی ارزیابی کرد و البته علل وقوع چنین رخدادی را باید در مجموعهء سیاستها و اقداماتی که مجلس هفتم و دولت نهم پی گرفتهاند جستوجو کرد. از منظر ارزیابی عملکرد اقتصاد ایران در سال ۱۳۸۴ در رابطه با این شاخص با هدف کمی برنامهء چهارم یادآور میشود که تحقق نرخ رشد متوسط سالانه _۲/۱۲درصد برای سرمایهگذاری طی سالهای اجرای برنامه چهارم هدفگذاری شده است که در سال ۱۳۸۴ باید نرخ رشدی معادل ۳/۱۱ درصد برای سرمایهگذاری تحقق مییافت اما عملکرد اقتصاد ایران حاکی از تحقق نرخ رشد _۸/۵ درصد ی است که فاصلهء معناداری را با نرخ رشد پیشبینی شده در برنامه نشان میدهد و این در شرایطی است که ایران نیاز فراوان به سرمایهگذاری برای حل مشکلاتی از قبیل بیکاری و فقر و توزیع درآمد دارد و عملکرد حاصله حکایت از عدم پاسخگویی به نیاز اشتغال جمعیت فعال و جویای کار و رو به ازدیاد بازار کار ایران دارد.
۳) نرخ تورم
مجموعهء سیاستهای اقتصادی به کار گرفته شده در دولت خاتمی موجبات کنترل نرخ تورم و نوعی ثبات بخشی به آن را در اقتصاد ملی فراهم آورد، به گونهای که با وجود اجرای سیاست انبساط پولی در نیمهء دوم سال ۱۳۸۴ و رشد نقدینگی ۳/۳۴ درصدی در این سال، نرخ تورم با کاهش نسبت به رقم ۲/۱۵ درصد سال قبل به ۱/۱۲ رسید. با توجه به رکودی که به تدریج دامنگیر بازار بورس و مسکن و برخی کالاها و تولید و اشتغال شد و در عین رخداد رشد نقدینگی بالا، دستیابی به این نرخ تورم جای بحث و مناقشه در این باره را باز کرد برخی نظرات بر از هم گسستگی رابطهء «نرخ تورم» و «رشد نقدینگی» در اقتصاد ایران در سالهای اخیر به دلیل تحولات حادث اشاره دارد و برخی دیگر آن را ناشی از شرایط رکودی و عدم چرخش پول متناسب با نقدینگی موجود در فعالیتهای اقتصادی، افزایش واردات کالاهای مصرفی و خروج سرمایه از کشور ارزیابی میکنند. از آنجا که شاخص «تورم» نقش مهمی در ایجاد ثبات اقتصادی، توزیع درآمد و حفظ قدرت خرید مردم و رویآوری آنان به پسانداز و سرمایهگذاری دارد، کنترل و مهار آن از سوی دولتها بسیار حایز اهمیت به شمار میرود، به ویژه آن که تعیین نرخ سود بانکی و بازدهی فعالیتهای اقتصادی و تجاری ارتباط وثیقی با این شاخص دارد.
مجلس هفتم و دولت نهم که بر اجرای سیاست کاهش نرخ سود بانکی تاکید دارند و در سال گذشته و جاری این موضوع را دنبال کردهاند طبعائ باید نسبت به کنترل و کاهش نرخ تورم نیز تصمیمات و اقدامات همسویی را دنبال کنند اما اعداد و ارقام دو لایحهء متمم بودجهء سال ۱۳۸۴ و بودجهء مصوب کل کشور برای سال ۱۳۸۵ چنین چشماندازی را به نمایش نمیگذارد. هر چند رقم ۱/۱۲ درصدی نرخ تورم برای سال ۱۳۸۴ را باید به فال نیک گرفت اما به نظر میرسد در سال جاری باید انتظار نرخ تورم بالایی را داشت. از منظر ارزیابی عملکرد اقتصادی کشور با هدف کمی پیشبینی شده برای شاخص تورم در برنامهء چهارم توسعه نیز دستیابی به نرخ تورم _۶/۱۴ درصد برای سال ۱۳۸۴ هدفگذاری شده است که در مقایسه با نرخ تورم ۱/۱۲ درصدی حاصله حاکی از موفقیت است. یادآور میشود که دستیابی به نرخ رشد متوسط سالانه تورم _۹/۹ درصد در سالهای اجرای برنامهء چهارم پیشبینی و دستیابی به نرخ تورم یک رقمی از اهداف کلیدی آن به شمار میرود.
۴) تجارت خارجی
تراز بازرگانی و تراز حساب جاری کشور در سال ۱۳۸۴ همچون سالهای پس از ۷۸ به دلیل افزایش قیمت نفت و تحولات در عرصهء تجارت خارجی مثبت بوده است.
درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز در سال ۱۳۸۴، بالغ بر ۸۲۳ر۴۸ میلیون دلار (بالاترین رقم درآمد نفت در تاریخ معاصر اقتصاد ایران) شد که در مقایسه با رقم پیشبینی شده در برنامهء چهارم توسعه برای این سال یعنی ۶۴۵ر۲۲ میلیون دلار افزایش بیش از دو برابر را به نمایش میگذارد. این درآمد علاوه بر اینکه امکان هزینهء ارزی پیشبینی شده در قانون بودجه سال ۱۳۸۴ را فراهم ساخت، مازادی معادل ۳۱۴ر۲۴ میلیون دلار را به وجود آورد که به «حساب ذخیرهء ارزی» واریز شد، اما با برداشت مبلغ ۰۹۹ر۲۱ میلیون دلار از این بابت هزینههای بودجهء دولت و مابهالتفاوت دیون مشمول تغییر نرخ ارز و پرداخت تسهیلات بالغ بر ۳۱۳ر۲ میلیون دلار به بخش خصوصی ماندهء نقدی آن در پایان به رقم ۶۶۷ر۱۰ میلیون دلار کاهش داد که اگر تعهدات ناشی از طرحهای مصوب هیات امنای این حساب را از این مانده کسر کنیم ملاحظه میشود که برای اولین بار موجودی نقدی این حساب منفی ۰۴۸ر۲ میلیون دلار شده است. این اتفاق که با اصرار دولت جدید در برداشت از ماندهء این حساب و عمدتائ در قالب متممهای بودجهء ۱۳۸۴ و درست در سالی که ایران بیشترین درآمد ارزی حاصل از فروش نفت را داشته است، رخ داد بسیار اتفاق قابل توجه و تاملی است و به صراحت و قاطعیت میتوان گفت که زنگ خطر ابتلا به «بیماری هلندی» را در اقتصاد ایران به صدا در آورده است. جدول ۱۱) جریان وجوه «حساب ذخیرهء ارزی» از آغاز تا پایان سال ۱۳۸۴ را نشان میدهد.
«حساب ذخیرهء ارزی» یکی از ابتکارات و تمهیداتی بود که با استفاده از تجربیات اجرایی گذشتهء کشور توسط دولت خاتمی برای محافظت از تاثیرات برونزای مخرب نوسانات درآمد ارزی حاصل از فروش نفت و گاز بر اقتصاد ملی در تدوین برنامهء سوم توسعه پیشبینی و پس از تصویب این قانون از سال ۷۹ به اجرا درآمد. در مسیر اجرا با اصلاح مادهء مربوط در مجلس ششم در چگونگی نحوهء استفاده از منابع این حساب، ۵۰ درصد آن برای اعطای تسهیلات ارزی به بخش خصوصی اختصاص یافت که آن را باید یکی از مهمترین اقدامات دولت خاتمی در حمایت از بخش خصوصی و بهرهگیری از درآمد نفت برای سرمایهگذاری و تولید توسط اصلاحطلبان به شمار آورد. ظاهرائ افزایش مستمر درآمد نفت پس از سال ۷۸ یکی از اهداف تمهید این حساب را که همانا ایجاد لنگرگاهی مطمئن برای اقتصاد کشور در قبال جزر و مدهای درآمد ارزی کشور بوده است از دیدگاه دولت نهم بلاموضوع کرده و همین امر باعث رویکرد هزینهای به منابع موجود در این حساب شده است. یادآور میشود که موجودی نقدی پس از کسر این حساب موقعی که عمر دولت خاتمی خاتمه یافت نزدیک به هفت میلیارد دلار بود و این در حالی است که در پایان سال ۱۳۸۴ و با گذشت هفت ماه از استقرار دولت احمدینژاد همین موجودی منفی شده است و این به دلیل برداشت بیش از حد دولت برای مصارف بودجهای از این حساب رخ داده است. در عین حال باید توجه داد که هرگونه ذخیرهءارزی در این حساب میتواند به عنوان پشتوانهای قوی برای بهرهمندی بیشتر کشور از امکانات بازار سرمایهء جهانی باشد که با خالی شدن آن را طبعائ امکان این بهرهمندی هم از بین میرود. متاسفانه نوع نگاهی که پس از استقرار مجلس هفتم و دولت نهم نسبت به این حساب به وجود آمده و در عمل نیز استفاده از منابع آن را در جهتهایی غیر از سرمایهگذاری و تولید رقم زده است به طور قطع با فلسفهء تاسیس این حساب در تناقض بوده و وجود آن را تقریبائ بلاموضوع کرده است.
درآمد حاصل از صادرات کالاهای غیرنفتی در سال ۱۳۸۴ به رقم ۱۸۹ر۱۱ میلیون دلار رسید که حاکی از سیر صعودی و مثبت این شاخص در سالهای اخیر است. اگر در نظر آوریم که دستیابی به چنین رقمی همزمان با ثبات نسبی نرخ ارز در شش سال گذشته - به معنای واقعی کاهش نرخ برابری ارزهای خارجی با پول ملی-و تغییر در ترکیب صادرات غیرنفتی از کالاهای سنتی به صنعتی رخ داده است، آن گاه به عملکرد مثبت سیاستهای اقتصادی دولت خاتمی در زمینهء صادرات غیرنفتی بیشتر پی خواهیم برد و آن را باید موفقیتی برای کشور و اصلاحطلبان محسوب کرد، هر چند که تلاشهای بیشتری باید در جهت کسب درآمد از ناحیهء صادرات غیرنفتی، خصوصائ صادرات محصولات صنعتی انجام گیرد و راهبرد توسعهء صادرات با همهء لوازم و مقتضیاتش در ادارهء اقتصادی کشور_پیگرفته شود.
رقم حاصله از صادرات غیرنفتی در سال ۱۳۸۴ در مقایسه با رقم پیشبینی شده در قانون برنامهء چهارم توسعه یعنی ۵۴۴ر۸ میلیون دلار حاکی از موفقیت عملکرد اقتصاد ایران در این باره و افزایش ۳۰ درصدی نسبت به آن است و تحقق این امر چشمانداز امیدوارکننده را پیشاروی اقتصاد کشور قرار میدهد.
میزان واردات در سال ۱۳۸۴ به رقم ۹/۴۰ میلیارد دلار رسیده که در مقایسه با رقم ۶/۳۶ میلیارد دلار سال ۱۳۷۲ و همهء سالهای گذشته بالاترین رقم واردات در اقتصاد ایران است.
جالب آن که اقتدارگرایان در همهء سالهای گذشته به دولت خاتمی دربارهء افزایش میزان واردات ایراد گرفته و آن را عملکرد منفی ارزیابی میکردند، اما تاکنون در قبال این رخداد در سال ۱۳۸۴، که رقم عمدهء واردات در نیمهء دوم این سال و استقرار دولت احمدینژاد انجام گرفته است، سکوت کردهاند. در گذشته در پاسخ به این ایراد همواره نویسنده یادآور میشد که در شرایط امروز جهانی میزان دادوستد با اقتصاد جهانی و تراز تجاری معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد اقتصاد یک کشور است و رقم واردات به تنهایی نمیتواند نشانگر عملکرد مثبت یا منفی باشد، اما در شرایط اقتصاد ایران باید افزایش چشمگیر رقم واردات در سال ۱۳۸۴ را قابل توجه و تامل دانست. رقم پیشبینی شده برای واردات در سال ۱۳۸۴ در قانون برنامهء چهارم توسعه ۳/۳۲ میلیارد دلار بوده است که در مقایسه با عملکرد حاصله تفاوتی ۲۵ درصدی را نشان میدهد و این که در سال اول اجرای برنامه ۲۵/۱ برابر آنچه در برنامه پیشبینی شده، کشور واردات داشته است و البته علت اصلی این رخداد را باید در افزایش درآمد ارزی کشور ناشی از افزایش قیمت نفت دانست. با نگاهی به جدول۱۱)ملاحضه میشود که در سالهای پس از ۷۶ تا ۸۳ (دورهء دولت خاتمی) سهم عمدهء واردات به کالاهای سرمایهای واسطهای که نقش عمده و مستقیمی در تولید و اشتغال دارند، تعلق داشته است. متاسفانه باوجود تلاش نویسنده به ترکیب و سهم کالاهای وارداتی در سال ۱۳۸۴ دست نیافت و انتظار میرود که در حدود همین نسبتها در مورد ترکیب واردات این سال برقرار باشد و در نتیجهء آن رقم عمدهء واردات در خدمت تولید و رونقبخشی به اقتصاد کشور بوده باشد. بدیهی است در صورت به هم خوردن این ترکیب به نفع واردات کالاهای مصرفی آن را نمیتوان مثبت ارزیابی کرد و با توجه به اقتصاد نفتی ایران باید رخداد ابتلا به «بیماری هلندی» را انتظار کشید. در عین حال باید یادآور شد که رشد واردات در سطوح بسیار بالاتر از نیاز رشد تولید ملی مبین محتوای بیش از حد نیاز وارداتی رشد تولید است و این نگرانی وجود دارد که اقتصاد ملی به میزان مطلوب بازدهی نداشته است.
تراز پرداختهای خارجی کشور در سال ۱۳۸۴ در بخش تراز بازرگانی و حساب جاری به یمن افزایش درآمد نفت مثبت بود. رقم تراز بازرگانی به ۰۴۳ر۱۹ میلیون دلار و تراز حساب جاری به ۰۳۷ر۱۴ میلیون دلار بالغ شد که نسبت به همهء سالهای پس از انقلاب بالاترین رقم به حساب میآید و آن را باید رخدادی منحصر به فرد به شمار آورد. اما با توجه به شتاب واردات و عدم پایداری قیمت نفت، وضعیت حاکم بر تراز پرداختهای کشور را نمیتوان روندی ماندگار و پایدار تلقی کرد. نقطهء آسیب تراز پرداختهای کشور زمانی است که قیمت نفت در بازارهای جهانی دچار کاهش شود. علاوه بر این حساب جاری تراز پرداختهای کشور طی سالهای آتی از بابت پرداختهای حساب خدمات برای پروژههای B.O.T خصوصائ در زمینهءبرق و سایر خدمات دولتی تحت فشار قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر در این دوره خالص حساب سرمایهء کشور دارای کسری معادل ۴۱۱ میلیون دلار بود. این کسری عمدتائ ناشی از کاهش مازاد حسابهای بلندمدت و کوتاهمدت در نتیجهء بازپرداخت بدهیهای گذشته و افزایش ماندهء ارزهای تهاتری و نیز کاهش مازاد حساب بانکها و سایر به دلیل روند نزولی افزایش در اعتبارات اسنادی و افزایش داراییهای خارجی بانکها بوده است. مجموع داراییهای خارجی بانک مرکزی و حساب ذخیرهء ارزی در این دوره ۵۷۴ر۱۳ میلیون دلار افزایش نشان میدهد که با احتساب ذخایر و داراییهای قبلی به رقمی بیش از ۵۰ میلیارد دلار بالغ میشود. از اینرو میتوان گفت دولت احمدینژاد در موقعیتی کاملائ استثنایی به لحاظ پشتوانهء مالی و اعتباری نسبت به دولتهای پس از انقلاب مسوولیت ادارهء کشور را به عهده گرفته است، فرصتی که از آن میتواند برای جهش اقتصادی کشور و دستیابی به اهداف پیشبینی شده درقانون برنامهء چهارم توسعه و سند چشمانداز توسعهء ۲۰ سالهء کشور نهایت استفاده را ببرد.
بزرگترین چالش بخش خارجی اقتصاد ایران، بلکه تصویر کلان اقتصاد کشور، طی سالهای آینده ایجاد ظرفیت پرداخت جدید و تنوع در مبانی صادراتی است. آزادسازی در تجارت خارجی (عمدتائ تسهیل واردات) و جریانات سرمایهای طی سالهای اخیر اگرچه بسیار مثبت و سازنده بوده است اما باید با سیاستهای معطوف به تنوعپذیری در تولید و صادرات و حفظ رقابتپذیری اقتصاد ملی ممزوج و تکمیل شود. آزادسازیهای یک جانبهء سالهای اخیر محتوای وارداتی رشد تولید و سرمایهگذاری در اقتصاد ملی را به شدت افزایش داده است (تفاوت متوسط رشد سالانهء واردات ۵/۲۰ درصد و رشد متوسط سالانهء تولید ۵/۵ درصد طی دورهء ۱۳۷۹۹۸۴.) این تحول نشانگر آن است که اقتصاد ملی نهتنها در حد ظرفیتهای بالقوه تولید نمیکند، بلکه از بابت رقابتپذیری و فروش محصول دچار مشکل است و از اینرو بازنگری در برخی سیاستها را ضروری میکند. در این مسیر پاسداری از «حساب ذخیرهء ارزی» از بابت پشتوانهءارزی برای کشور و بودجهء دولت در شرایط کاهش قیمت نفت و حمایت و تقویت مستمر بخش خصوصی و نیز ایجاد اطمینان لازم در فعالان اقتصادی باید به جد مورد توجه دولت و مجلس قرار گیرد و برداشت از این حساب جز در موارد حیاتی و ضروری انجام نشود، اقدامی که متاسفانه دولت و مجلس در نیمهء دوم سال ۱۳۸۴ و سال جاری به آن توجه و عمل نکردهاند.
لازم به ذکر است که با وجود افزایش رقم تجارت خارجی کشور در سال ۱۳۸۴ به رقم ۹۸۱ر۱۰۰ میلیارد دلار (عمدتائ به دلیل افزایش قیمت نفت) سهم ایران از تجارت جهانی بالغ بر ۴۵/۰ درصد شده است که تناسب چندانی با نسبت جمعیت ایران به جهان و امکانات و تواناییها و جایگاه کشور در عرصهء جهانی و منطقهای ندارد.
علی مزروعی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر یسنا قوه قضاییه آتش سوزی پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی شهاب حسینی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
کولر هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی