سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

فیلم هائی که ما را فیلم می کنند


فیلم هائی که ما را فیلم می کنند

فیلم ها به دنیای دوم ما آدم ها تبدیل شده اند شب که از سرکار به منزل برمی گردیم, کانال های تلویزیون را برای دیدن یک فیلم جست وجو می کنیم اگر هم فیلم مناسب را پیدا نکنیم به سی دی و دی وی دی پناه می بریم

● ناواقعیت‌های جاافتاده در فیلم‌ها

فیلم‌ها به دنیای دوم ما آدم‌ها تبدیل شده‌اند. شب که از سرکار به منزل برمی‌گردیم، کانال‌های تلویزیون را برای دیدن یک فیلم جست‌وجو می‌کنیم اگر هم فیلم مناسب را پیدا نکنیم به سی‌دی و دی‌‌وی‌‌دی پناه می‌بریم تا برای ساعتی هم که شده در دنیای هنرپیشه‌های داخل فیلم‌ها شناور شویم. همسر و فرزندان ما مجبورند ساکت باشند تا ما فیلم موردعلاقه خود را با دقت و تمرکز زیاد ببینیم.

فیلم‌ها آنقدر در دنیای امروز انسان‌های متمدن جدی گرفته شده‌اند که در اعمال وجود هر کودکی هنرپیشه شدن و جلوی دوربین رفتن یکی از آرزوهای جدی و حتمی است. ما برای فیلم‌ها ارزش زیادی قائل هستیم و حتی اگر هزاران استاد معرفت فریاد بزنند که آهای آدم‌ها! فرصت زندگیتان محدود است. و در این زمان کم و برگشت‌ناپذیر، به‌جای زل زدن به صفحه تلویزیون و تماشای زد و خورد هنرپیشه‌ها و پی‌گیری ماجراهای پیچیده داستان فیلم‌ها کمی به زندگی واقعی الان خودتان توجه کنید. این فریاد را نمی‌شنویم و دوباره به‌محض یافتن فرصت فراغت سراغ تماشای فیلم روزانه خود می‌رویم.

فیلم و سینما با ورود خود به زندگی انسان متمدن یک سوی ”ناواقعیت‌ها“ را به‌صورت یک موضوع کاملاً جاافتاده و عادی به زور تکرار وارد ذهن تماشاچیان کرده که خیلی از آدم‌ها بدون تأمل و دقت این ”ناواقعیت‌ها“ را به‌عنوان یک حقیقت جاافتاده پذیرفته‌اند و اصلاً روی آنها حساسیتی به خرج نمی‌دهند و با وجود غیرواقعی بودن آنها، سعی می‌کنند آنها را نادیده بگیرند و داستان فیلم را به هر قیمتی که هست دنبال کنند. بد نیست با هم تعدادی از این ”ناواقعیت‌های جاافتاده“ را مرور کنیم.

▪ کانال‌های تهویه هر ساختمانی (حتی مطمئن‌ترین مراکز امنیتی و مجهزترین بانک‌ها) بهترین محل برای مخفی شدن است و هیچ‌کس هم فکر نمی‌کند که شما داخل این کانال‌ها باشید و شما می‌توانید از طریق این کانال‌ها به هر اتاقی در داخل ساختمان بروید!

▪ اصلاً نباید نگران گلوله‌گذاری مجدد اسلحه خود باشید. حتی اگر همراه خود جعبه فشنگ هم نداشته باشید تا دلتان می‌خواهد می‌توانید با یک هفت‌تیر معمولی صدها تیر شلیک کنید. لازم هم نیست که گلوله یا اسلحه کسانی را که به آنها شلیک می‌کنید، بردارید.

▪ از خشن‌ترین نبردها و جنگ‌ها می‌توانید زنده بیرون بیائید و فقط آنهائی در صحنه جنگ می‌میرند که اشتباه کنند و عکس نامزد یا همسر و فرزندانتان را داخل فیلم به کسی دیگر نشان دهند.

▪ اگر لباس یک افسر آلمانی را به تن کنید، حتی لازم نیست یک کلمه آلمانی صحبت کنید و می‌توانید با خیال راحت از داخل پادگان آلمانی‌ها بیرون بیائید. تازه اگر هم چند کلمه آلمانی حرف بزنید اصلاً لازم نیست لهجه‌تان حتماً آلمانی باشد!

▪ اگر قرار باشد مصیبتی بر شهر نازل شود، مثلاً حمله ملخ‌ها یا رتیل‌ها صورت گیرد یا سیل و زلزله آتشفشان بیاید و یا موجوداتی وحشی به شهر حمله کنند، در همه این حالت‌ها اولین موضوع نگرانی شهردار شهر این است که توریست‌ها از شهر رویگردان نشوند و نمایشگاهی که قرار است برای بازدید یک آدم پولدار به زودی برپا شود و سود کلانی برای شهر به همراه داشته باشد به هر قیمتی که هست برگزار شود.

▪ اگر در پاریس هستید برج ایفل از هر پنجره‌ای قابل دیدن است.

▪ هنرپیشه مرد فیلم وقتی با آدم بدها می‌جنگد و زخم برمی‌دارد، آخ هم نمی‌گوید. اما همین هنرپیشه وقتی یک خانم سعی می‌کند زخم‌هایش را تمیز کند چنان سر و صدائی می‌کند که بیا و ببین!

▪ اگر جائی از فیلم، یک پنجره یا شیشه خیلی بزرگ جلوی دوربین قرار داشت، شک نکنید که به زودی یک نفر به سمت این شیشه پرتاب و با شکستن شیشه به آن سمت پنجره می‌افتد.

▪ در فیلم‌های جدید، رئیس پلیس‌ها یا سیاه‌پوست‌اند یا خانم!

▪ بارها وقتی می‌خواهند در فیلم با پسرهایشان رفیق شوند با آنها به ماهیگیری می‌روند. اگر هم در شهر زندگی کنند به مسابقه بیس‌بال که پسر هم نقش اصلی را در بازی دارد، می‌روند. دخترها هم معمولاً در حال اجراء نمایش یا خواندن آواز هستند که پدرهای بدقول معمولاً دیر به این مراسم می‌رسند.

▪ اگر در داخل شهر تعقیب می‌شوی، معمولاً می‌توانی پوششی برای مخفی شدن پیدا کنی که بقیه تو را گم کنند و تو آنها را ببینی!

▪ وقتی داری داخل خیابان‌های شهر فرار می‌کنی، همیشه در یکی از خیابان‌ها مردم وسط خیابان مشغول جشن گرفتن هستند و تو می‌توانی داخل جمعیت شوی و خودت را گم و گور کنی.

▪ وقتی داخل تاکسی هستی و می‌خواهی به راننده پول بدهی، اولین اسکناسی که از کیف یا جیبت درمی‌آوری دقیقاً به اندازه کرایه تاکسی است.

▪ ماشین‌های داخل فیلم‌ها به‌محض اینکه تصادف می‌کنند بلافاصله آتش می‌گیرند.

▪ هر کسی در فیلم در خواب کابوس ببیند به‌محض بیدار شدن راست روی تختش به حالت نشسته درمی‌آید.

▪ در فیلم‌ وقتی با تلفن صحبت می‌کنی، لازم نیست اول و آخر مکالمه سلام یا خداحافظی بگوئی.

▪ حتی اگر توی یک اتوبان صاف و مستقیم رانندگی می‌کنی، هر از چندگاهی باید فرمان را ناگهان از چپ به راست بچرخانی!

▪ هنرپیشه فیلم وقتی می‌خواهد وارد هر ساختمانی شود درست مقابل آن ساختمان جای پارک خالی دارد.

▪ یک کارآگاه به محض اینکه از کارش معلق می‌شود، قدر می‌شود پرونده را حل کند و متهمان را شناسائی کند.

▪ پلیس‌ها همیشه با قفل‌بازکن‌ها و دله‌دزدهای حرفه‌ای، رفیق صمیمی هستند.

▪ اکثر کامپیوترهای کیفی هنرپیشه‌های فیلم‌ها آنقدر قوی هستند که می‌توانند به‌راحتی وارد سیستم‌های مخابراتی مراکز امنیتی بزرگ شوند و در آنها نفوذ کنند.

▪ مهم نیست تسلط شما به هنرهای رزمی چقدر است. در فیلم‌ها همیشه دشمنان یکی یکی به شما حمله می‌کنند و بقیه اطراف شما فقط خط و نشان می‌کشند.

▪ وقتی در فیلم ضربه‌ای به‌سر کسی می‌خورد او فقط بیهوش می‌شود و اصلاً آسیب مغزی نمی‌بیند!

▪ همیشه دو پلیس با شخصیت‌ها و توانائی‌های مختلف کنار هم گذاشته می‌شوند و به آنها مأموریت مشترک داده می‌شود.

▪ ساکنان همه کشورها در فیلم‌های انگلیسی، وقتی تنها می‌شوند به زبان انگلیسی با هم صحبت می‌کنند.

▪ همه قفل‌ها در فیلم با یک کارت اعتباری یا سنجاق قفلی در چند ثانیه باز می‌شوند به‌جز مواردی که ساختمان دچار آتش‌سوزی شده و یک بچه داخل ساختمان حبس شده است. اینجا دیگر قفل‌ها به راحتی باز نمی‌شوند!

▪ همیشه اخبار تلویزیون یا صفحه حوادث روزنامه‌ها داستانی را نقل می‌کنند که شما را در روی تخت هتل یا داخل کافه‌تریا تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.

حمید کوثری



همچنین مشاهده کنید