یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

شوق زیارت


شوق زیارت

نگاهی به فیلم سینمایی شب

شب نخستین فیلم از سه گانه موسوم به "زائر" است که به کارگردانی رسول صدرعاملی نخستین بار در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و اینک پس از گذشت قریب به چهار سال، توفیق اکران عمومی را پیدا کرده است. با آن که فیلم با به تصویر کشیدن لحظات انتظار چندین و چند زائر حرم مطهر امام رضا(ع) در ایستگاه قطار آغاز می شود، اما به واقع شخصیت های اصلی فیلم زائر محسوب نمی شوند. آنها بر اثر یک غفلت و بر اساس شرایطی خاص، شبی را مهمان مردمان شهر مشهد می شوند تا تجربه ای خاص را پشت سر بگذارند.

محسن گرائیلی (امین حیایی) سرباز نیروی انتظامی که سه شب به عروسی اش مانده است موظف است در شبی برفی، مجرمی سابقه دار (عزت الله انتظامی) را از شهری به شهر دیگر ببرد که بر اثر جا ماندن از قطار و شرایط جوی نامساعد، ناچار می شوند شب را در مهمانپذیر سید رضا (زنده یاد خسرو شکیبایی) سر کنند. همانطور که از تعریف دو خطی قصه فیلم هویداست، این قصه در نگاه اول نمی تواند چندان ارتباطی با هدف غایی تهیه کننده و فیلمساز که ساخت فیلمی در خصوص زائران مشهد مقدس است، پیدا کند. از این رو قضیه تلفن مجرم به مادرش و درخواست خلعتی و کفن مطرح می شود تا شاید پایان بندی فیلم مطابق اهداف اولیه به تصویر درآید.

عنصر برف و یخبندان علاوه برزیبایی بخشی به تصاویر، نقشی مهم در پیشبرد درام فیلم ایفا می کند. منطق ماندن آن ها در شهر به واسطه همین عنصر است که معنا می گیرد تا وقایع بعدی فیلم در نظر تماشاگر مهم جلوه کند. علاوه بر این سردی آب و هوا در کنار گرمی رابطه شخصیت های فیلم و طنز شکل گرفته میان آنها جالب توجه می نماید. مشکل آن جایی بروز می کند که از همان ابتدا دست فیلمساز برای تماشاگر به اصطلاح رو است. تنها دو شخصیت داریم: ماموری که نگران آینده اش است و مجرمی که دائم به فکر فرار است. در همان سکانس های ابتدایی فیلم، برداشتن سنجاق سر توسط مجرم از لا به لای موهای دختر خردسال، نیت وی را آشکار می کند. این چنین است که وقتی در مسافرخانه سکنی می گزینند، تماشاگر مدام به دنبال رخدادی است که پیش بینی کرده است.

رخدادی که آنقدر رخ نمی دهد که حوصله همه را سر می برد. ناگهان پس از گذشت بیش از دو سوم از زمان فیلم، مجرم به طرزی سوال برانگیز توسط سید رضاآزاد می شود تا بالاخره نقطه عطفی که همه از ابتدا منتظرش بودند به شکلی باورنکردنی رخ دهد. رفتن مجرم به حرم و اتفاقات پس از آن که پایانی نچسب و غیر قابل باور را به فیلم تحمیل می کند، شب را در حد اثری سفارشی که بیننده اش را بیش از حد دست کم می گیرد، تنزل می دهد. ریتم و ضرباهنگ کند شب نیز هرچند در خدمت قصه قرار دارد ولی از نقاط ضعف اثر به حساب آمده و شکل و شمایلی تله فیلمی به آن می بخشد.

مشاهده نام های بزرگی چون اصغر فرهادی که طرح اولیه فیلمنامه از اوست و کامبوزیا پرتوی که فیلمنامه نهایی را به رشته تحریر درآورده است، ناخودآگاه انتظارات همگان را از شخصیت پردازی اثر بالا می برد. اما فیلم جز توفیق نصفه و نیمه در شخصیت پردازی سرباز مازندرانی، در خلق شخصیت های ماندگار دیگری ناکام می ماند. به عنوان نمونه شخصیت مجرم (عزت الله انتظامی) اصلا درنیامده است. اگر وی مجرمی سابقه دار است چرا جز نقصانی که در گریم گوش وی نمود پیدا می کند، نشان دیگری از این مساله مشاهده نمی شود. این چنین است که تحول ناگهانی این شخصیت در پایان بندی فیلم نیز در باور نمی گنجد.

با این همه، حال پس از تماشای دو فیلم دیگر این مجموعه (هر شب تنهایی و در انتظار معجزه، شب را می توان به عنوان بهترین فیلم این سه گانه معرفی کرد. فیلمی که علاوه بربازی های خوب و به یادماندنی سه بازیگر اصلی اش که سه نسل متفاوت از بازیگران مطرح سینمای ایران را شامل می شوند، از موسیقی شنیدنی محمدرضا علیقلی بهره برده که بسیار در خاطر ماندنی است.

از سویی دیگر ساخت و اکران فیلم هایی چون شب نشان از خلا» بزرگی است که سینما و تلویزیون ایران در زمینه پرداختن به سوژه های مذهبی و البته معناگرا احساس می کند. با آن که بنا به گفته کارگردان هرساله شمار زیادی از اقصا نقاط کشور راهی مشهد مقدس می شوند و طبعا می توان قصه های متفاوتی از این همه شوق زیارت استخراج کرد، حقیقت آن است که تا به این جا این قصه ها نتوانسته اند آنگونه که باید و شاید، حق مطلب را ادا کنند. فیلم ها و سریال های این حوزه از کلیشه های رایج فراتر نمی روند و غالبا در سطح قدم بر می دارند. در حالی که اگر به حقیقت زیارت وعاشقان زیارت عمیق تر نگریسته شود، سوژه ها و مضامینی بدیع پیدا خواهند شد که بتوانند تا مدت ها تماشاگران را تحت تاثیر قرار دهند. مضامینی که درخور مقام و شایسته منزلت بزرگان دین باشند.

نویسنده : فرهاد خالدار