شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

در جست و جوی ناجی ایرانی


در جست و جوی ناجی ایرانی

نگاهی به تصویر پلیس در سینما و تلویزیون

فیلم های پلیسی از جذاب ترین و پرکاربردترین آثار سینمایی در جهان هستند. این فیلم ها از یک طرف قابلیت فراوانی در سرگرم سازی و رونق اقتصاد سینما دارند و از طرف دیگر می توان در بستر جذابیت دراماتیک این گونه آثار، پی گیر تاثیرگذاری فرهنگی نیز بود. همچنان که در سینمای جهان و به ویژه هالیوود بخش قابل توجهی از اهداف اقتصادی و فرهنگی و ایدئولوژیک از طریق فیلم های پلیسی پیگیری می شود. در فیلم ها و سریال های غربی، شخصیت های پلیس عمدتا نمایندگان حاکمیت های این کشورها محسوب می شوند که در نقش منجی ملی و گاه نجات دهنده بشریت ظاهر می گردند. «۲۴»، «تصادف»، «موضع مسلط» و... نمونه هایی از این گونه فیلم ها و سریال ها هستند.

با این حال، در کشور ما هنوز هم از ظرفیت های سینمای پلیسی استفاده چندانی نشده است. به طوری که تقریبا می توان گفت اثر ماندگاری با این موضوع دیده نمی شود. هرچند تلویزیون نسبت به سینما در این زمینه فعال تر و باکیفیت تر عمل کرده است.

● غفلت از یک ژانر جذاب

برای بررسی سینمای پلیسی نیز مانند سایر موضوعات، لاجرم باید به پیش از انقلاب نیز نگاهی انداخت. اما در آن دوران بخاطر بی هویتی و ابتذال غالب در سینما، فیلم های پلیسی خوبی هم ساخته نشد. پیروزی انقلاب اسلامی بود که موجب تحول سینما و در نتیجه ساخت فیلم پلیسی شد.

در سال های نخست انقلاب آثاری چون فیلم «بازجویی یک جنایت» به کارگردانی محمدعلی سجادی و «بندر مه آلود» ساخته امیر قویدل با تعریف روایتی پلیسی ساخته شدند. از دیگر آثار برجسته سینمای پلیسی ایران در دهه ۶۰ می توان به «روز شیطان» اشاره کرد که ضمن پلیسی بودن یک فیلم جاسوسی و سیاسی هم محسوب می شود. این فیلم به کارگردانی بهروز افخمی به ماجرای توطئه های یک گروه خرابکاری و ماجراهای ماموران امنیتی برای ردیابی و خنثی سازی آنها می پردازد.

فیلم «سایه به سایه» به کارگردانی علی ژکان نیز از دیگر آثار قابل تامل آن دوره است. موضوع این فیلم درباره از خودگذشتگی های ماموران نیروی انتظامی در مبارزه با قاچاقچیان است. در آن دوره همچنین فیلم هایی در قالب اکشن و با موضوع تعقیب و گریز میان نیروهای عملیات و قاچاقچیان موادمخدر ساخته شد که اغلب آثار سطح پایینی به حساب می آیند. از جمله این آثار می توان به «افعی»، «قافله»، «نیش» و... اشاره کرد. نشانه اصلی و ماندگار این فیلم ها حضور ستاره ای به نام جمشید هاشم پور بود که غالبا با ظاهری ثابت و با سرتراشیده خودنمایی می کرد.

اما از سال ۱۳۷۶ همزمان با سیر نزولی سینمای ایران در همه بخش ها، سینمای پلیسی نیز تقریبا از میانه میدان خارج شده و به حاشیه رانده شد. از این به بعد تقریبا به هیچ فیلم پلیسی برجسته و به یادماندنی برنمی خوریم. به جز چند نمونه که آثاری متوسط و زیر متوسط به حساب می آیند. فیلم هایی چون «صحنه جرم، ورود ممنوع»، «مخمصه»، «چهره به چهره»، «مومیایی۳»، «آواز قو»، «کارناوال مرگ» و...

اما در سال های اخیر و همزمان با وقایع سیاسی منبعث از انتخابات سال۸۸ و همچنین افزایش توطئه های دشمنان علیه کشورمان، جریان جدیدی هم در سینمای کشورمان به وجود آمد که نوعی سینمای پلیسی- جاسوسی شناخته می شود. فیلم هایی که البته تعدادشان بسیار اندک است، اما همین نمونه های انگشت شمار نیز توانسته اند جریان ساز باشند.

یکی از این فیلم ها «شکار روباه» نام دارد که به کارگردانی مجید جوانمرد ساخته شده است. نکته قابل توجه درباره این فیلم این است که در آن، طرح ترور دانشمندان هسته ای کشورمان پیش بینی شده بود. فیلم «نفوذی» ساخته مشترک احمد کاوری و مهدی فیوضی نیز یک درام معمایی است که به جست و جوی ماموران وزارت اطلاعات برای شناسایی یک جاسوس سابقه دار می پردازد. فیلم «محرمانه تهران» نیز ساخته جدید فیوضی است که موضوعی مشابه «نفوذی» را مطرح کرده است.

اما بدون شک بهترین درام پلیسی تاریخ سینمای ایران فیلم «قلاده های طلا» است که البته از آن به عنوان سیاسی ترین فیلم سینمای کشورمان نیز یاد می شود. این فیلم به کارگردانی ابوالقاسم طالبی روایتی درباره وقایع پس از انتخابات سال ۸۸ و تحرکات یک گروه خرابکار وابسته به انگلیس است که در پی دامن زدن به فتنه هستند. آن ها همچنین نفوذی هایی در دستگاه های اطلاعاتی و انتظامی دارند که توسط نیروهای همین دستگاه ها شناسایی می شوند. این فیلم نیز مانند نمونه های مشابه آن در قالب جاسوسی، بیشتر حول تلاش های ماموران وزارت اطلاعات است. با این حال اشاره هایی هم به حضور نیروی انتظامی در خنثی سازی فتنه می شود. در این فیلم به روابط و همکاری نیروی انتظامی با وزارت اطلاعات پرداخته می شود. «قلاده های طلا» همچنین برای نخستین بار تصاویری از درون یگان ویژه و رزم های آن ها در خیابان را نمایش می دهد.

● از آیینه عبرت تا دیوار

با مروری بر تاریخ سریال های تلویزیونی در ایران، می توان دریافت که مجموعه های پلیسی همواره از پربیننده ترین برنامه های سیما بوده اند. با این حال، این گونه سریال ها فراز و نشیب های فراوانی داشته و موضوع های بسیار گسترده ای را در بر می گرفته اند، از موضوع های کارآگاهی که بیشتر مبتنی بر معما بوده اند، تا مضامین ضربتی و مبارزاتی که در قالب درام های تعقیب و گریزی و پرزد و خورد بوده اند.

در برخی از این آثار مانند «آیینه عبرت» که یکی از اولین سریال های پلیسی تلویزیون محسوب می شود اعتیاد و مواد مخدر و تاثیرات منفی فردی و اجتماعی این پدیده شوم و همچنین مقابله پلیس با این بیماری اجتماعی به نمایش درآمد و در برخی نیز مانند «شلیک نهایی» موضوع پرونده های جنایی دستمایه قرار گرفتند.

اما در سال های اخیر موج جدیدی از تولیدات پلیسی در سیما ایجاد شد که می توان آغازگر این موج را سریال هایی چون «کارآگاه علوی» و «سرنخ» دانست. هر دو سریال داستان هایی مهیج و پرفراز و نشیب را درباره پرونده های قتل، یکی در دوران تهران قدیم و دیگری در تهران امروز را دستمایه درام قرار دادند. نکته قابل توجه درباره این دو سریال این است که در هر دوی آن ها ریشه های روان شناختی و اجتماعی قتل و جنایت نیز تحلیل می شد.

همچنین سریال «پلیس جوان» با محوریت فعالیت کلانتری ها حدود ۱۰ سال پیش توانست نظرات فراوانی را به خودش جلب کند. به ویژه اینکه در این سریال برای اولین بار به موضوع های جدیدی چون قاچاق اعضای بدن و باندهای تبهکار و مافیایی پرداخته شد. این سریال نیز سعی کرد تا تصویری بومی و ایرانی از پلیس کشورمان ارائه دهد. موضوعی که بعدها در سریال های پلیسی کمرنگ تر جلوه یافت.

به عنوان نمونه می توان از سه گانه «کلانتر» یاد کرد که چهره ای نه چندان ملموس را از پلیس نمایش می داد. این سریال گرچه داستان هایی واقعی را ملهم از پرونده های پلیس آگاهی ترسیم می کرد، اما فضایی بیش از اندازه پاستوریزه و اتوکشیده داشت.

در این میان می توان از مجموعه«خواب و بیدار» هم به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ سریال های پلیسی یاد کرد. از ویژگی های خاص این سریال این است که برای اولین بار، حضور بانوان پلیس در عملیات های سخت و نفس گیر به نمایش درآمد. این سریال هم تصویری نسبتا بکر از باندهای نابودکننده نمایش داد. موفقیت مهدی فخیم زاده در سریال «خواب و بیدار» در آثار پلیسی بعدی او یعنی «حس سوم»، «بی صدا فریادکن» و «ساختمان ۸۵» تکرار نشد.

از دیگر نوآوری هایی که در سریال های پلیسی رخ داد، می توان به «گارد ساحلی» اشاره کرد که به پلیس آب های آزاد ایران می پرداخت. موضوعی که پیش از این درباره آن کار نشده بود. البته این سریال به خاطر ضعف مفرط، چندان مورد توجه قرار نگرفت و ماندگار نشد.

ورود مواد مخدر جدید و تهدید جوانان از سوی این مواد، موج جدیدی از سریال های پلیسی را پیرامون این موضوع ایجاد کرد. «پرواز در حباب» اولین نمونه در این جریان بود که بیشتر نگاهی هشداردهنده و آگاهی بخش به خانواده ها ونسل جوان را در برمی گرفت.

همچنین سریال «کارآگاهان» سعی در ترسیم روایت هایی درباره پرونده های قتل و جرم های سنگین داشت، اما این مجموعه هم به خاطر عدم نوآوری و نداشتن موضوع و ساختار فاخر، در تاریخ چنین آثاری به عنوان یک اثر ماندگار ثبت نشده است.

موضوعی که درباره سریال «هوش سیاه» برعکس رخ داد. این مجموعه هم به دلیل برخورداری از مضمونی جدید و متفاوت و همچنین ساختار دراماتیک شکیل و خوش نما، توجه بسیاری را به خودش جلب کرده و به عنوان اثری شاخص در کارنامه سریال های پلیسی محسوب می شود. جرائم رایانه ای و جنگ نرم دشمنان کشورمان در فضای سایبری، موضوعی بود که دستمایه درام سریال «هوش سیاه» قرار گرفت.

اما از نمونه های اخیر این جریان می توان به دو مجموعه «سقوط آزاد» و «مثل شیشه» اشاره کرد. سقوط آزاد، سال گذشته به مناسبت هفته نیروی انتظامی از شبکه اول به نمایش درآمد. محور این مجموعه نیز عملیات های دشوار و جان فرسای پلیس در تقابل با مافیاها و باندهای ضدانسانی وابسته به خارج از کشور بود. مجموعه «مثل شیشه» نیز به تقابل پلیس با گروه های تجارت موادمخدر صنعتی می پرداخت. «دیوار» جدیدترین سریال پلیسی تلویزیون محسوب می شود که به کارگردانی سیروس مقدم به تازگی پخش آن از سیما آغاز شده است.

همان طور که این مرور و تاریخچه خلاصه سریال های پلیسی تلویزیون در ایران نشان می دهد، این گونه مجموعه ها دارای قابلیت های منحصر بفردی هستند. مجموعه های پلیسی در عین برخورداری از جاذبه فراوان و توان سرگرم سازی مخاطب، به خاطر پرداختن به معضلات اجتماعی ظرفیت آسیب شناسی فرهنگی هم دارند. با این حال آنچه می تواند به ترقی این ژانر در تلویزیون کمک کند، الگوسازی و ترسیم شاخص های آرمانی پلیس مسلمان و ایرانی است.

آرش فهیم