چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

علم در چالش جهت مندی و ارزش مداری


علم در چالش جهت مندی و ارزش مداری

اولین پله برای رسیدن به آن تشکیل جامعه است چون انسان به هیچ نحو نمی تواند به صورت انفرادی زندگی کند تا چه رسد به این که به کمال و سعادت برسد جامعه وسیله ای برای به فعلیت کشیدن بسیاری از استعدادهای انسان است پس اولین مرحله برای وصول به آن هدف, تشکیل جامعه است

آنچه در زیر می‏خوانید نقد و ارزیابی یکی از علاقه‏مندان مجله، در زمینه درجه‏بندی ارزشی علوم می‏باشد که مدتی است بحث آن در مجله باز شده است.

● ارزش علم به عمل و کاربرد عملی آن است

هرچند بعضی گفته‏اند علم ارزش ذاتی دارد، ولی در مقایسه با غایت خلقت انسان وسیله‏ای بیش نمی‏باشد. وسیله‏ای برای تحصیل کمال و سعادت انسان و به تعبیر دینی، وسیله‏ای برای وصول به قرب الهی یعنی در واقع ارزش علم همواره در عمل ظاهر می‏گردد و چنانکه بعضی گفته‏اند:

«غرض از تحصیل هر علمی؛ عمل می‏باشد و الاّ علم به خودی خود دارای هیچ ارزشی نمی‏باشد۱.

● رابطه متقابل انسان و جامعه

البته این هدف (تحصیل کمال و سعادت) به آسانی به دست نمی‏آید. اولین پله برای رسیدن به آن تشکیل جامعه است چون انسان به هیچ نحو نمی‏تواند به صورت انفرادی زندگی کند تا چه رسد به این که به کمال و سعادت برسد. جامعه وسیله‏ای برای به فعلیت کشیدن بسیاری از استعدادهای انسان است. پس اولین مرحله برای وصول به آن هدف، تشکیل جامعه است.

● رابطه متقابل علم و جامعه

تشکیل و حفظ جامعه هم خود مستلزم بسیاری از مقدمات و پیش‏فرضهای علمی و عملی است که باید به دست همین انسانهای اجتماعی صورت گیرد.

بنابراین، وقتی تشکیل و حفظ اجتماع برای وصول به هدف نهائی واجب است، به تبع آن هر چیزی که در حفظ و بقای جامعه سالم دخالت دارد، واجب می‏شود مثل ساخت مدرسه، مسجد، بیمارستان و... و بناء و اداره. هرکدام از اینها هم اگر متوقف به تحصیل علمی خاص باشد، تحصیل آن علم هم واجب می‏شود.

و هر علمی و مطلبی که انسان را از رسیدن به آن هدف نهائی و غایت خلقت انسان باز دارد، مضرّ و حرام خواهد بود. مثل علم سحر و جادو و... . چه اینها باعث تباهی خانواده و جامعه می‏باشند.

● علوم ثابت و غیر ثابت

بنابراین بسیاری از علوم به خاطر نیازها و ضرورتهای جامعه وجه خارجی پیدا می‏کنند و با منتفی شدن آن نیاز، آن علوم هم از درجه ارزش و اعتبار ساقط می‏شوند.

اما در این میان یک سری از علوم و معارف به خاطر رابطه آنها با غایت و هدف خلقت انسان همواره دارای ارزش هستند یعنی نمی‏توان زمانی را تصور کرد که آن علوم ارزش و موضوعیت خود را از دست داده باشند مانند علومی که موضوع آن‏ها خداشناسی و انسان و افعال اوست که در واقع علم چگونه زیستن اجتماعی و فردی انسان است چه؛ تا زمانی که انسانی باشد، فعل و افعال او؛ خالق او و غایت زندگی او هم مطرح است.

بنابراین موضوع این علوم در هیچ زمان و مکانی قابل نفی و انکار نیستند.

به‏طور کلی می‏توان چنین نتیجه گرفت: علومی که غایت آنها رشد و تعالی انسان به سوی کمال و سعادت و در یک کلمه به سوی خداست، در درجه اول اهمیت و ارزش و موضوع آنها به‏طور کلی (فارغ از مسائل جزئی این علوم که معمولاً درنوسان بوده) همواره ثابت و لا یتغیّر است.

از این بحث چند مطلب نتیجه گرفته می‏شود:

▪ جهت‏دار بودن علوم

لازمه جامعه جهت‏دار و با هدف است و لازمه جهت‏دار بودن علوم دسته‏بندی کردن ارزش علوم براساس وصول به غایت زندگی انسان است.

هر علمی که ما را به آن غایت برساند، تحصیل آن واجب است و هر علمی که در وصول به آن غایت نقشی نداشته باشد و در مقدمات و پیش‏فرضهای آن علوم هم قرار نگیرد، پیداست که تحصیل آن علوم تضییع وقت است.

مطلق‏انگاری و ولنگاری در تحصیل علوم و ارزش‏بندی و اولویت‏بندی نکردن علوم از نشانه‏های جوامع بی‏جهت و بی‏هدف است، البته جامعه بی‏جهت و بی‏هدف در دنیا به ندرت پیدا می‏شود اما باید دید جهت‏ها و هدفها چیست؟

امروزه در جوامع غربی جهت و سمت جامعه به سوی مادی‏گرائی و نفی هرگونه متافیزیک است لذا می‏بینیم آنها بر همین اساس علوم تجربی و اقتصادی را در رأس تمام علوم قرار داده‏اند و علوم دینی را در دانشگاه‏های هنر تدریس می‏کنند. چه آنکه معتقدند علوم دینی همانند موسیقی و مجسمه‏سازی و نقاشی از مقولات جزئی و شخصی و سلیقه‏ای هستند و در رتبه متأخّر و جزء بی‏ارزش‏ترین علوم شمرده می‏شوند۲.

با این وصف چگونه امکان دارد که همه علوم را در یک رتبه، و تحصیل همه را دارای فضیلت و ارزش بدانیم.

تقسیم بندی ارزشی علوم یک ضرورت است

تقسیم‏بندی ارزشی علوم یکی از ضروریاتی است که هر جامعه‏ای براساس هدف و غایتی که به دنبال وصول به آن است، ناگزیر به آن می‏باشد ولی این تقسیم‏بندی و درجه‏بندی ارزشی و غیر ارزشی در جامعه غربی به گونه‏ای است و در جامعه اسلامی به گونه‏ای دیگر.

امروزه یکی از بزرگترین مصیبتهای کشور ما همین مطلق‏انگاری علوم و طبقه‏بندی ارزشی نکردن آنها می‏باشد که متأسفانه به جای این که صاحب‏نظران آن مشکل را درک و در صدد رفع آن باشند، بالعکس در صدد دامن زدن به این مصیبت و مشکل عظیم هستند۳.

▪ علوم ضروری و غیر ضروری

تمام علوم در عین این که حول همان هدف و غایت می‏چرخند،(تحصیل کمال و سعادت)؛ اما علومی که موضوع آنها (مثلاً) در جامعه اسلامی اصول دین و فروع دین و در جامعه غربی علوم تجربی و اقتصادی نباشد و جنبه مقدمه و آلیت برای این علوم هم نداشته باشد، تحصیل و عدم تحصیل آنها بسته به نیاز جامعه دارد، اگر جامعه به آنها نیاز داشت، تحصیل آنها واجب و ضروری است و الاّ تحصیل آنها لازم نیست.

بلی شهید ثانی در مورد این علوم می‏فرمایند: «کسانی که اراده ترقّی و تکمیل نفس دارند، این علوم(همانند علوم طبیعی و ریاضی و حکمت عملی) را مطالعه نمایند۴.

ناگفته نماند که شهید ثانی این مطلب را بعد از تحصیل علوم ضروری و واجب مانند اصول دین و فروع دین و مقدمات آنها مطرح می‏فرمایند.

▪ حدّ و مرز در تحصیل علوم

علومی که به خاطر نیاز جامعه وجود پیدا می‏کنند، وجوب تحصیل آنها به اندازه رفع نیاز جامعه «مَن به الکفایة» می‏باشد. برخلاف علومی که ارزش و اعتبار آنها به خاطر نیازهای فطری و طبیعت انسانی است.

● تقسیم بندی ارزشی علوم در اسلام

تقسیم‏بندی ارزشی علوم یکی از نکات عالی و برجسته دین مبین اسلام می‏باشد که به نحو شایسته‏ای بر آن تأکید نموده است.

به جرأت می‏توان ادعا نمود که این اسلام بوده که برای اولین بار به نحو علمی و قانونمند به این مطلب توجه نموده است.

پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله که از همان اول، امتش را به نحوی عالی و دقیق به سوی قلّه‏های تکامل و ترقّی هدایت می‏نمود و تمام حرکات جامعه اسلامی آن روز را با دقت تمام زیر نظر شریفش گرفته بود، که مبادا امت تازه شکل‏گرفته‏اش به پوچی‏گری و اباطیل بغلطتند؛ به همین خاطر بیش از همه به تحصیل علوم مفید و سالم و به ضبط و کتابت آن برای آیندگان تأکید داشتند.

● معلومات سالم و مفید لازمه جامعه سالم

تشکیل جامعه سالم و مترقّی به تحصیل علوم مفید و سالم بستگی تام دارد، اگر جوانان جامعه‏ای عمری را در حفظ فرمول‏های بی‏حاصل و علومی صرف کنند که در تکامل و سعادت انسان و رفع نیازهای او نقشی نداشته باشند، بلکه نتیجه آن به تمسخر گرفتن اصول اخلاقی و انسانی باشد، جز جامعه‏ای منحطّ و منحرف که در منجلاب شهوات غلطیده باشند، عاقبتی دیگر خواهند داشت. لذا در راه وصول به همین امر از آن حضرت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چنین نقل می‏کنند: «چون رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وارد مسجد شد دید جماعتی گرد مردی را گرفته‏اند؛ فرمود: چه خبر است؟ گفتند: علامه‏ای است. فرمود: علامه یعنی چه؟ گفتند: داناترین مردم است به دودمان عرب و حوادث ایشان و به روزگار جاهلیت و اشعار عربی. پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: اینها علمی است که نادانش را زیانی ندهد و عالمش را سودی نبخشد، سپس فرمود: «همانا علم سه چیز است: آیه محکم(اصول دین)، فریضه عادله(علم اخلاق)، سنّت پابرجا(فقه) و غیر از اینها زیادیست»۵.

توجه به این مطلب لازم است که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرمایند: «إِنّما العلم ثلاثةٌ...». و علوم مفید را در سه علم منحصر می‏سازند. بنابراین، این سخن که «اضافه بر علوم سه‏گانه(آیت محکمه، فریضه عادله و سنّت قائمه)؛ که فضل و زیادت تلقی شده است، ناظر به صدر روایت یعنی انساب عرب، تاریخ ایام جاهلیت می‏باشد»۶؛ بی‏اساس می‏باشد. واقع مطلب آن است که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله غیر از این سه علم را زیادت و غیر مفید می‏دانند مگر این که جامعه به این سه علم و یا به علومی غیر از این سه علم نیاز داشته باشد که در این صورت تحصیل آنها هم مفید و لازم می‏باشد. بنابراین اگر عالمان دینی ما براساس همین حدیث شریف علوم را طبقه‏بندی ارزشی کرده‏اند، یک نظریه شخصی نمی‏باشد.

در پایان تأکید می‏کنم که در اسلام تمام علوم حول همین سه علم و نیازهای واقعی جامعه می‏گردند و این رمز برتری و موفقیت قوانین اسلام است نه رمز عقب‏ماندگی مسلمین.

علی نجفی

پاورقیها:

۱. شیخ زین‏الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی، منیة‏المرید، ص ۱۵۰، نشر دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، سال ۶۸، تحقیق رضا مختاری.

۲. جزوه درسی مؤسسه در راه حق، استاد محسن غرویان.

۳. اشاره به مقاله استاد دکتر محمد ثقفی مندرج در مجله مکتب اسلام، شماره ۲، سال ۴۱ می‏باشد که به نحوی غیر اصولی طبقه‏بندی ارزشی علوم را رد و علت عقب‏ماندگی مسلمانان را به آن منتسب می‏سازند که به نظر این حقیر انتسابی بی‏دلیل و بی‏اساس است. مبنای حدیث شریف پیغمبر که به حدیث «علامه» معروف است، مفید و غیر مفید بودن علوم است که ایشان دو بار به این مطلب تصریح می‏کنند و در واقع این مبنا را قبول می‏کنند

۴. شهید ثانی، منیة‏المرید، ص ۲۸۹، نشر دفتر تبلیغات، چاپ ۱۳۶۸، تحقیق رضا مختاری.

۵. اصول کافی، ج۱، ص ۳۷، ترجمه و شرح مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه.

۶. مقاله علم و اندیشه در تمدن اسلامی، نوشته دکتر سید محمد ثقفی، ص ۳۶.