جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
اختاپوس چقدر باهوش است
![اختاپوس چقدر باهوش است](/web/imgs/16/155/wcra51.jpeg)
ارسطو اختاپوس را خیلی دستکم میگرفت. او مینویسد «اختاپوس موجود احمقی است، زیرا اگر در آب فروبرده شود، به دست انسان نزدیک میشود.» ۲۴ قرن بعد، این موجود «احمق» از شهرت بسیار بهتری برخوردار شده است. YouTube پر از شواهدی است که بعضی ممکن است آنها را نشانه هوش اختاپوس بنامند. یکی خودش را به طرزی غیرعادی شبیه سفرهماهی کرده است. دیگری پیش از آنکه مثل برق از جلوی دوربین سمج فرار کند، از مرجانها تقلید میکرد. سومی بازوهایش را به طرف یک شیشه دراز میکند، در آن را میپیچاند و باز میکند و با خرچنگی که درون آن است از خود پذیرایی میکند. ژورنالهای علمی درباره یادگیری در اختاپوس، شخصیت در اختاپوس و حافظه اختاپوس، مقالههای پژوهشی چاپ میکنند. اختاپوس اکنون حتی به صفحات ژورنال «خودآگاهی و شناخت» نیز راه پیدا کرده است (همراه با سرپایان دیگری همچون اسکوئید و ماهی مرکب). عنوان مقاله این است: «خودآگاهی سرپایان: شواهد رفتاری.»
به این ترتیب آیا اختاپوس واقعا باهوش است؟ بستگی به آن دارد که هوش را چگونه تعریف کنید. و اگر تعریف خوبی برای آن داشته باشید، میتوانید دانشمندانی را پیدا کنید که مایل به شنیدناش باشند. اختاپوسها میتوانند یاد بگیرند، میتوانند اطلاعات پیچیده را در سرشان پردازش کنند و میتوانند رفتارهایی به همان اندازه پیچیده نشان دهند. اما تلاش برای دادن نمره IQ به اختاپوسها اشتباه است. باهوش بودن آنها شبیه ما نیست - نه به خاطر آنکه آنها کودن هستند بلکه به خاطر آنکه رفتار آنها محصول صدها میلیون سال تکامل در شرایطی اساسا متفاوت با شرایطی تکاملی است که مغز ما در آن تکامل یافت. برای رسیدن به لحظهای در تاریخ حیات که انسان و اختاپوس از هم واگراییدند باید حدود ۷۰۰ میلیون سال به عقب بازگشت.
به گمان دانشمندان نزدیکترین نیای مشترک ما یک موجود کرممانند کوچک با لکههای چشمی بود و نه چیزی بیش از این. از آن به بعد در دودمان ما استخوان تکامل یافت و در دودمان آنها بدنهایی بیاستخوان که با فشار آب آن را کنترل میکنند. در این مدت به قدری از این تفاوتهای شگفتانگیز در ما انباشته شده که دانشمندان قرن بیستم از یافتن چند شباهت عمیق به وجد آمدهاند. برای مثال در دهه ۱۹۵۰ زیستشناسان برای نخستینبار نشان دادند که اختاپوس مغز بزرگی دارد.
اختاپوسها به همان دودمانی تعلق دارند که به پیدایش حلزونها، صدفها و نرمتنان دیگر انجامید. یک نرمتن معمولی ممکن است ۲۰ هزار نورون یا سلول عصبی داشته باشد که در شبکهای پراکنده آرایش یافتهاند. اختاپوس نیم میلیارد نورون دارد. این سلولهای عصبی درون سرش، درست همانطور که در مورد مغز خود ما دیده میشود، به شکل لوبهای پیچیده متمرکز شدهاند. اختاپوسها در مقایسه با وزن بدنشان بزرگترین مغز را در میان تمام بیمهرگان دارند.
مغز آنها به نسبت حتی از مغز ماهیها و دوزیستان هم بزرگتر است که از این نظر آنها را در ردیف پرندگان و پستانداران قرار میدهد. در اواخر دهه ۱۹۵۰، سادرلند (N.S.Sutherland)، زیستشناس دانشگاه آکسفورد، تصمیم گرفت مغز بزرگ اختاپوسها را مورد آزمایش قرار دهد. او دو شکل به آنها نشان میداد و فقط به خاطر لمس کردن یکی از آن دو به آنها پاداش میداد. آنها باید یاد میگرفتند یک مستطیل را در وضعیت افقی از همان مستطیل وقتی که ۹۰ درجه چرخیده باشد تشخیص دهند. و هنگامی که اختاپوسها از عهده این آزمون برمیآمدند، یاد میگرفتند که هرگاه یک مستطیل افقی دیدند آن را انتخاب کنند و به ابعاد خاص آن کاری نداشته باشند. آنها یاد میگرفتند که چه چیزی را یاد بگیرند.
اختاپوسها در طول سالها نشانههای بسیار بیشتری از هوش نشان دادهاند. ثابت کردهاند که حافظه فوقالعادهای دارند. زرنگ و پیشبینیناپذیر بودهاند. یک زیستشناس کانادایی به نام جنیفر ماتر (J.Mather)، اسباببازیهایی را درون مخزن آب اختاپوسها میانداخت و وقتی اختاپوسها آنها را بررسی میکردند و با فشار آب به اطراف پرتشان میکردند، به تماشای آنها مینشست. او میگوید اختاپوسها بازی میکنند. صدفها بازی نمیکنند. انسان بازی میکند.
علاوه بر این ماتر نویسنده مقاله جدیدی است که استدلال میکند اختاپوسها خودآگاهی دارند. او ادعا نمیکند که آنها مانند ما دارای خودآگاهی تمام و کمالی هستند، بلکه میگوید آنها دارای شکل سادهتری از آن هستند که به خودآگاهی ابتدایی معروف است. به عبارت دیگر میتوانند ادراکاتشان را با حافظههایشان ترکیب کنند تا از آنچه در هر لحظه برایشان اتفاق میافتد احساس یکپارچهای داشته باشند. ادعای ماتر فقط مبتنی بر نحوه رفتار اختاپوسها نیست بلکه در عین حال بر طرز کار مغز آنها نیز استوار است.
برای مثال یکی از نشانههای پیچیدگی مغز انسان آن است که ما میتوانیم چپدست یا راستدست باشیم. ترجیح ما برای استفاده از یکی از دو دست از آنجا ناشی میشود یک طرف مغز بر طرف دیگر غالب میشود - که نشان میدهد چگونه دو طرف مغز ما با هم یکی نیستند. در عوض، آنها کار ذهنی را میان خود تقسیم و با همدیگر ارتباط برقرار میکنند تا احساس یکپارچهای از واقعیت به وجود آورند. اختاپوسها شاید چپدست (یا چپبازو) نباشند، اما ماتر مدعی است آنها همین نوع تخصصیابی را با چشمهایشان نشان میدهند.
او و همکارانش در آزمایشی که در سال ۲۰۰۴ انجام شد، دریافتند که وقتی آنها از کمینگاه خود بیرون را زیر نظر میگیرند، بعضی ترجیح میدهند طوری بنشینند که چشم چپشان رو به بیرون باشد و بقیه هم چشم راستشان را ترجیح میدهند. اما بعضی متخصصان اختاپوس در مورد این ادعاهای جسورانه تردید دارند.
بسیاری از گزارشهای مربوط به رفتارهای غیرعادی اختاپوسها حاصل مشاهدات اتفاقی در آکواریوم است. حتی در بعضی از این آزمایشها هم دقت کافی صورت نگرفته است. سال گذشته، جین بول (J.Boal) از دانشگاه میلرسویل و همکارانش در آزمایش ماتر درباره اختاپوسهای چپمغز یا راستمغز، خطاهایی یافتند. مشکل آن بود که این دانشمندان اختاپوسهای بسیار کمی را بررسی کرده بودند. با این تعداد امکان نداشت بتوان این احتمال را کنار گذاشت که شاید اختاپوسها اصلا هیچ ترجیحی برای هیچ کدام از دو چشمشان نداشته باشند. یعنی نتایج این آزمایشها ممکن است صرفا ناشی از تصادف باشند.
به عبارت دیگر پس از ۵۰ سال هنوز آنقدر نمیدانیم که بگوییم در سر اختاپوسها چه میگذرد. برای کشف اطلاعات بیشتر، آزمایشهایی که به دقت طراحی شده باشند لازم است اما وجود نگرشی اختاپوسمحور نیز به همین اندازه ضروری خواهد بود. آنچه ما هوش مینامیم درواقع چیزی نیست جز مجموعهای از رفتارها و تواناییها که ضمن سازش به یک سبک زندگی خاص در نیاکان ما تکامل یافت. در اختاپوسها هم رفتارهای دیگر خاص خودشان تکامل یافت، اما آنها به سبکی از زندگی سازش مییافتند که تصور آن برای ما دشوار است - آنها نرمتنانی برهنه در دنیای ماهیها بودند. قدیمیترین سرپایان که حدود نیم میلیارد سال پیش زندگی میکردند، صدف داشتند. در طول ۲۵۰ میلیون سال بعد، آنها به شکارچیانی غولپیکر تکامل یافتند. برای شنا کردن آب را با فشار از سیفونهایشان بیرون میدهند که شکلی ماقبل تاریخ از پیشرانش جت است. اما ظهور ماهیان آروارهدار- نیاکان ما- به سروریشان پایان داد. ماهیها با خم کردن بدنشان میتوانستند سریعتر از سرپایانی که از جت استفاده میکردند شنا کنند. امروزه فقط یک سرپای صدفدار باقی مانده است: ناتیلوس که بیشتر طول زندگیاش را در اعماق آب پنهان میشود.
سرپایان زنده دیگر صدفهایشان را از دست دادهاند. گرچه به این ترتیب وسیله دفاعی خویش را در برابر شکارچیان رها کردهاند، اما این امکان به وجود آمد که مهارتهای جدیدی در آنها تکامل یابد. اسکوئیدها تبدیل به شناگرانی سریع شدند. در عوض اختاپوسها به کف دریا رفتند، جایی که از بدنهای بدون صدفشان میتوانستند درزها و شکافها را در جستوجوی طعمه بررسی کنند. اما برای آنکه بتوانند در این کنج بومشناختی جدید باقی بمانند، باید سریع یاد میگرفتند.
جین بول و همکارانش آزمایشهایی انجام دادهاند که نشان میدهد اختاپوسها چقدر خوب جغرافیا یاد میگیرند. بول اختاپوسها را در مخزنهایی گذاشت که در کف آنها مجموعهای از علامتهای راهنما نظیر پارچهای پلاستیکی، بشقابهای سنگریزه و تودههای جلبک چیده شده بود. فقط چند بار امتحان برای اختاپوسها کافی بود تا سریعترین راه به یک خروجی مخفی در کف مخزن را بیابند. آنچه نتایج بول را فوقالعاده چشمگیر ساخت آن است که اختاپوسها داشتند دو ماز کاملا متفاوت را همزمان یاد میگرفتند. بول پس از هر بار امتحان آنها را از یک ماز به دیگری منتقل میکرد. اختاپوسها به طریقی میتوانستند هر دو جغرافی را یکجا به خاطر بسپارند. شاید اختاپوسها وقتی در زمینی جدید حرکت میکنند، میتوانند بهترین راه فرار از شکارچیان را یاد بگیرند.
تنها شیوه گریختن اختاپوسها از دست شکارچیان پنهان شدن سریع نیست بلکه از روش فریب هم استفاده میکنند. یکی از چشمگیرترین مثالهای این فریب همان چیزی است که راجر هنلان (R.Hanlon)، زیستشناس دریایی، آن را «حقه سنگ متحرک» مینامد. اختاپوس خود را به شکل یک سنگ درمیآورد و سپس در یک فضای باز ذرهذره پیش میرود. به این ترتیب اگرچه اختاپوس کاملا در معرض دید است اما شکارچیان به آن حمله نمیکنند. نمیتوانند حرکت آن را تشخیص دهند زیرا اختاپوس سرعت خود را با حرکت نور در آب پیرامون هماهنگ میکند.
از نظر هنلان آنچه این نوع رفتار را قابل توجه میسازد آن است که ترکیب خلاقانهای از رفتارهای بسیار است که در مواجهه با موقعیتی جدید به کار میرود. همچنین وقتی اختاپوسی از حملهای میگریزد، ممکن است بدنش را باد کند و همزمان به رنگ سفید گچ درآید تا شکارچی را بترساند، برای گیج کردن آن به طرفش جوهر بپاشد، در آب زیگزاگ شنا کند و سپس ناگهان رنگ پوستش را به رنگ مرجانهای اطراف درآورد. دستور عمل مشخصی وجود ندارد که چگونه باید این نوع رفتارها را به نمره هوشی در مقیاس انسانی تبدیل کرد زیرا رفتار ما به عنوان انسانریختهایی شکل گرفته است که به زندگی روی دو پا، در گروه و با استفاده از دستهایمان برای ابزارسازی سازش یافتند. ما در آزمون هوشی که برای اختاپوسها طراحی شده باشد، نمره بسیار پایینی خواهیم گرفت اما مطمئنا آن را علیه خودمان تفسیر نخواهیم کرد.
کارل زیمر
ترجمه کاوه فیضاللهی
Slate, Jun.۲۳, ۲۰۰۸
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست