شنبه, ۲۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 15 March, 2025
مجله ویستا

وقتی زمین اشباع می شود


وقتی زمین اشباع می شود

مشکل بزرگ این است که فقط یک سیاره زمین داریم

چنین دورنمایی از آینده را در نظر بگیرید: قیمت مواد غذایی به سقف چسبیده، قیمت حامل‌های انرژی اوج گرفته، جمعیت جهان منفجر شده، گردبادهای عظیم شهرها را شخم زده‌اند، سیل‌ها و خشکسالی‌های بی‌سابقه و منحصربه‌فرد در حال وقوع هستند، جمعیت‌ها جابه‌جا شده و تغییر مکان داده‌اند و مجموع همه‌ این رویدادها، حکومت‌ها را به شدت تهدید می‌کند.

پس واقعا باید نگران چند سال بعد باشیم؛ آن زمان که به گذشته نگاه خواهیم کرد و از خودمان خواهیم پرسید: واقعا چه تصوری داشتیم؟ چه‌طور دست و پایمان نلرزید، آن هم وقتی کاملا بدیهی و مشخص بود که همه‌ خطوط قرمز (خطوط قرمز مربوط به مصرف منابع طبیعی، رشد جمعیت، تغییرات آب و هوا) را یکجا رد کرده‌ایم؟

«نادیده‌گرفتن کل ماجرا، تنها پاسخ ممکن خواهد بود». پل گیلدینگ استرالیایی چنین می‌گوید. این کارآفرین و حامی کهنه‌کار محیط زیست، لحظه‌ نادیده‌گرفتن را در کتاب جدیدش با نام «اختلال عظیم: چرا بحران آب و هوا پایانی بر خریدکردن و آغاز یک جهان نو خواهد بود»، چنین توصیف کرده است: «وقتی چیزی چنان عظیم همه‌ پیرامون شما را فراگرفته باشد و مجبور باشید بابت آن شیوه‌ اندیشیدن و نگاه‌کردن‌تان به جهان را از اساس تغییر دهید، آن وقت نادیده‌گرفتن و حاشاکردن، واکنشی طبیعی است. اما هر چه بیشتر منتظر بمانیم، باید بیشتر و بیشتر نادیده بگیریم و حاشا کنیم.»

گیلدینگ از کار منتشرشده توسط «گلوبال فوت‌پرینت نت‌ورک»(۱)، انجمنی متشکل از دانشمندان محیط زیست، نقل قول جالبی می‌آورد. بر اساس این

نقل قول، دانشمندان مزبور محاسبه کرده‌اند که ما برای حفظ نرخ رشد کنونی به چند تا «سیاره‌ زمین» نیاز داریم، یا برای تولید منابع مصرفی و دفعِ فاضلاب و زباله‌ها (با استفاده از بالاترین سطوح تکنولوژی) چه میزان خشکی و دریا باید وجود داشته باشد. دانشمندان این انجمن می‌گویند که نرخ رشد کنونی ما با سرعتی چنان بالا دست به کار مصرف منابع زمین است که دیگر این منابع به شکل طبیعی تجدید نخواهند شد؛ به باور آنها، ما در حال خوردن «آینده» هستیم. همین حالا، رشد جهانی به ۵/۱ سیاره‌ زمین نیاز دارد و به قول گیلدینگ «اینکه فقط یک سیاره‌ زمین داریم، بدل به مشکل بزرگی شده است!»

نه، از یک داستان علمی‌ـ‌تخیلی حرف نمی‌زنیم. این اتفاق وقتی نظام رشد ما و نظام طبیعت با یکدیگر سازگار نباشند و به بن‌بست برسند، واقعا رخ خواهد داد. زمانی که سال گذشته در یمن به سر می‌بردم، تانکری را دیدم که آب به پایتخت، یعنی شهر صنعا می‌آورد. چرا؟ چون صنعا احتمالا اولین شهر بزرگ دنیا است که ظرف یک دهه همه‌ منابع آب آن تمام خواهد شد. وقتی نسلی در کشوری بزید که ۱۵۰ درصد گنجایش مناسب خود جمعیت دارد، چنین اتفاقی باید هم رخ بدهد.

گیلدینگ می‌نویسد: «اگر بیشتر از تعداد درختانی که می‌رویند، درخت قطع کنید، به تدریج دیگر درخت نخواهید داشت. اگر نیتروژن اضافه به سیستم آبی تزریق کنید، کمیت و گونه‌ حیاتی موجود در این آب را تغییر خواهید داد. اگر لایه‌ عایق CO۲ را ضخیم‌تر کنید، زمین گرم‌تر خواهد شد. اگر همه‌ این کارها و بسیاری موارد دیگر را همزمان انجام دهید، مسیر حرکت کل سیاره را تغییر خواهید داد و تاثیرات نامطلوب اجتماعی و اقتصادی به بار خواهید آورد. این حرف‌ها حدس و گمان نیست. با اطلاعات دبیرستان هم می‌توان قطعیت چنین نتایجی را دریافت.» اوضاع جاری نیز تحت‌الشعاع همین خطرات قرار گرفته است. اخیرا وزیر محیط زیست چین، ژو شنگهیان گفته بود: «در هزاران سال تمدن چین، نزاع میان انسان و طبیعت هرگز به جدیت و وخامت امروز نبوده است. کاهش منابع طبیعی، تخریب و به‌انتها رساندن منابع و بدترشدن وضعیت زیست‌بوم‌ها، ما را دچار تنگناهای جدی کرده و مانع توسعه‌ اقتصادی و اجتماعی ما شده است.» به زعم گیلدینگ، وزیر محیط زیست دارد به ما می‌گوید که «زمین پر است، اشباع شده است. ما اکنون از منابع بسیار زیادی استفاده می‌کنیم و آن قدر زباله و پسماند تولید می‌کنیم که با تکنولوژی‌های کنونی دیگر تقریبا به سرحدات دفن و دفع زباله رسیده‌ایم. تاثیرات سوء مادی و فیزیکی اقتصاد باید کاهش یابد.»

با این همه، ما بدون رویاروشدن با یک بحران جدی سیستم‌هایمان را تغییر نخواهیم داد. اما نگران نباشید، داریم به آن نقطه می‌رسیم.

همین حالا در دو دور باطل گیر افتاده‌ایم. دور باطل اول این است که رشد بیشتر جمعیت و گرم‌شدن بیشتر کره‌ زمین قیمت مواد غذایی را افزایش می‌دهد؛ افزایش قیمت غذا به بی‌ثباتی سیاسی در خاورمیانه می‌انجامد که به افزایش قیمت نفت خواهد انجامید و این اتفاق خود به افزایش قیمت غذا ختم می‌شود و خود این رویداد به بی‌ثباتی بیشتر می‌انجامد و دور باطل دوم: قابلیت تولید بهبودیافته و پیشرفته‌تر یعنی تعداد آدم‌های لازم برای کار در کارخانه جهت تولید کالا کمتر خواهد شد. پس اگر بخواهیم اشتغال ایجاد کنیم و با بیکاری بجنگیم، نیازمند کارخانه‌های بیشتری هستیم که خود یکی از دلایل گرم‌تر شدن کره‌ زمین خواهند شد و اینجا است که دو دور باطل ما با یکدیگر برخورد خواهند کرد.

اما گیلدینگ در واقع به لحاظ اقتصادی خوشبین است. او معتقد است: «با فرارسیدن اختلال عظیم، این بحران قریب‌الوقوع، واکنش ما نیز به همان نسبت چشمگیر خواهد بود: ما به همان شیوه‌ای بسیج خواهیم شد که برای جنگ بسیج می‌شویم. چنان تغییری با چنان مقیاس و سرعتی خواهیم کرد که امروز به ذهنمان نیز خطور نمی‌کند؛ این تغییر، کل اقتصاد ما از جمله صنایع انرژی و حمل و نقل را دگرگون خواهد ساخت و سرتاسر این فرآیند بیش از چند دهه به طول نخواهد انجامید.»

گیلدینگ پیش‌بینی می‌کند که ما درخواهیم یافت الگوی رشد مصرف‌محور از کار افتاده است و نیاز به الگوی رشد شادی‌ ‌محور داریم؛ یعنی نیاز به الگویی که بر اساس آن مردم کمتر کار می‌کنند و کمتر مالک چیزی هستند.

گیلدینگ می‌پرسد: «چه تعداد آدم‌هایی در بستر احتضار دراز می‌کشند و می‌گویند کاش سخت‌تر کار کرده بودم و پول بیشتری پس‌انداز کرده بودم و چه تعداد می‌گویند کاش بیشتر به تماشای مسابقه‌ فوتبال رفته بودم، کاش بیشتر برای فرزندانم کتاب خوانده بودم، کاش بیشتر قدم زده بودم؟ برای انجام کارهای حالت دوم، به الگوی رشدی نیاز دارید که اگرچه وسایل و کالاهای کمتری در اختیار مردم می‌گذارد، اما وقت بیشتری برای لذت‌بردن از زندگی به آنها اعطا می‌کند.»

دیدگاهی آرمان‌شهرباورانه به نظر می‌رسد؟ اما گیلدینگ اصرار دارد که یک واقع‌گرا است.

او می‌گوید: «بحران تصمیم‌گیری برای انتخابِ میان مرگ و زندگی را پیش روی ما قرار داده است. یا به سقوطی فراگیر تن خواهیم داد یا الگوی اقتصادی بادوام جدیدی را برقرار می‌کنیم. ما قطعا گزینه‌ دوم را انتخاب خواهیم کرد. شاید کمی کند باشیم، اما احمق نیستیم.»

توماس ال. فریدمن*

امین گنجی**

منبع: نیویورک تایمز***

*توماس فریدمن، دانش‌آموخته دانشگاه آکسفورد در رشته «مطالعات خاورمیانه» است. وی سابقه‌ای بسیار طولانی در روزنامه‌نگاری تحلیلی دارد و به خاطر مقالات و گزارش‌های تحلیل خود در روزنامه‌های معتبر دنیا، تا به حال سه بار برنده جایزه «پولیتزر» شده است. وی هم‌اکنون جزو نویسندگان ثابت روزنامه نیویورک‌تایمز بوده و پیش از این هم به عنوان تحلیلگر اقتصادی با نشریات معتبری مانند تایمز و فارین پالیسی همکاری داشته است.

** amin.ganji@rocketmail.com

*** این مقاله در ماه ژوئن سال ۲۰۱۱ (مرداد ماه ۱۳۹۰)، با عنوان

“The Earth Is Full” در نشریه نیویورک تایمز منتشر شده است. برای دسترسی به متن اصلی این مقاله در سایت روزنامه نیویورک‌تایمز، می‌توانید به آدرس اینترنتی زیر مراجعه کنید:

http://www.nytimes.com/۲۰۱۱/۰۶/۰۸/opinion / ۰۸friedman.html?_r=۱

پاورقی:

(۱) Global Footprint Network