جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

لكنت به نام پدر, كار زمانه است


لكنت به نام پدر, كار زمانه است

قرار بود فقط با پرستویی صحبت كنیم, اما حاتمی كیا در راه بود, آمد و نشست, خسته از كار سریال حلقه سبز احوال مصاحبه نداشت بیشتر دلگیر از این بود كه منتقدان درباره به نام پدر نظری دارند كه مردم عكس اش را می گویند

قرار بود فقط با پرستویی صحبت كنیم، اما حاتمی كیا در راه بود، آمد و نشست، خسته از كار سریال حلقه سبز احوال مصاحبه نداشت. بیشتر دلگیر از این بود كه منتقدان درباره به نام پدر نظری دارند كه مردم عكس اش را می گویند. فروش چشمگیر به نام پدر، كاری كرده كه حاتمی كیا می تواند به جرات بگوید كار آخرش هوادار داشته و مخاطب. معتقد است كه بر سر این فیلم هم مانند قبلی ها كار كرده و این طور نبوده كه به نام پدر فرزند ناخلفی باشد از پس به رنگ ارغوان كه توقیف شد. مصاحبه با حاتمی كیا كوتاه شد و جسته و گریخته اما باز نشانی از دغدغه های كارگردان جنگ دارد كه دنیای درونی اش همچنان برای چند نسل جنگ نادیده گفتنی و دیدنی است.

برخی منتقدین می گویند فیلم به نام پدر ضعیف بوده و با شتابزدگی ساخته شده. شما فكر می كنید این نظرات تا چه حد منصفانه است

من اول باید بگویم كه هیچ كدام از فیلم های من عاری از خطا نیست و اگر فیلمسازی راه نقد را ببندد مرگ خودش را آغاز كرده و اصلا هم نمی خواهم كتمان كنم كه نقد و نقادی و نگاه و انتقاد اثر نباید رخ دهد. حالا اگر فیلم به نام پدر از دید منتقدین اقناع كننده نبوده احیانا باید بگویم كه متاسفم. واقعیت این است كه ما یك نوع سینماگر داریم كه برای هر قامتی مثل خیاط می تواند جامه ای بدوزد و كارش را بلد است و تكنیك دارد و هیچ وقت آرم خودش را نمی گذارد و یك نوع دیگر هم هست كه حدیث نفس است این نوع اخیر را اگر بشود مجرد نگاه كرد و صرفا تكنیكش را مدنظر قرار داد به بیراهه رفته ایم و اگر فقط به اثر نگاه شود جواب درستی به دست نمی آید. فیلمسازی به نام حاتمی كیا چهاردهمین فیلمش به نام پدر را می سازد. به گواه همین دوستان این آدم تكنیك و قصه پردازی را می داند و حرف روز را می زند، اگر این معرفه فیلم های قبلی من باشد این فیلم چهاردهم هم از این مولفه ها دور نیست.

باید بگوییم كه چه شده این فیلم باب دل نشده است. من ایرادی نمی بینم كه بگویند چینش تكنیكی فیلم تشابه دارد با فیلم های قبلی و برای همین نمره خوبی نمی گیرد، اما فارغ از این، ویترین بدی ندارد. اما توقع ویترین بهتری باید می داشت. من می گویم عیبی ندارد. اما من می پرسم چرا این طور شده، حاتمی كیا خواب دیده این فیلم را ساخته، اسلحه بالای سرش بوده این فیلم را ساخته، تطمیع شده و غیره، من از اینجا دعوا را شروع می كنم. من فكر می كنم كه دوستان تنبلی می كنند. من دستم رو است و دیكته ام را نوشته ام و پر از غلط است، شما دیكته تان را بنویسید و تحلیل كنید چرا. این چرایی اگر سطحی شود و برسد به اینكه چون شركت پارس قائم پشتش بوده این طور شده و سامسونگ خیلی بی انصافی است. من وقتی به نام پدر را شروع كردم به نوعی عجله داشتم، یك وقت احساس می كنی زمان كم است و باید حرف را بزنی، این فیلم در چهار، پنج ماه شكل گرفت و دلیلش هم این بود كه با شرایط روز حس می كردم هر طور كه هست باید این حرف را بزنم.

یك عده هم می گویند كه چون به رنگ ارغوان پخش نشد به نام پدر را ساخت، انگار یك فرزند ناخواسته ای متولد شده است. اولا اگر تاریخ این كار را در نظر بگیریم ربطی به به رنگ ارغوان ندارد. وقتی به رنگ ارغوان در جشنواره بود ما پیش تولید به نام پدر را شروع كرده بودیم و فیلمنامه هم مشخص بود. پس به این سادگی نباید تحلیل كرد. صادقانه تر بگویم نقطه دید ما به حاتمی كیا نمی خورد و ما اصلا مسئله مان این نیست. عده ای هستند كه می خواهند در مسائل اجتماعی كاملا لائیك و بی موضع باشد. برای من اینكه پدری كه در جنگ بوده و امضایی كرده كه می خواهد پای فرزندش هم گیر باشد مسئله است.

این را از بابی نگاه می كنم كه وقتی می بینم فیلم هایی كه خیانت سوژه شان هست مورد استقبال قرار می گیرد. می رسم به اینكه وقتی نقطه دید چفت باشد همه چیز به چشم خوب و خوش می آید و اگر نباشد برعكس. من فكر می كنم نقطه دید وقتی چفت نباشد از همه چیزش انتقاد می كنند. من برای یكی از دوستان می گفتم درباره این فیلم آقای مهرجویی «مهمان مامان». به نظر من پر از اغلاط تكنیكی است.

وقتی كه خوش می آید همه این اغلاط خوب است. من می توانم انتقاد كنم از كسانی كه می خواهند صورت مسئله را پاك كنند. فیلم به نام پدر فیلم زمان خودش است و به شدت مسئله روز است و تحت شرایط روز ساخته شده و اگر یك نوع الكنی در آن هست این را بدانیم كه شرایط زمانه این الكنی را به ما تحمیل می كند. من یك بار پیش آقای خامنه ای این مسئله را طرح كردم كه ما نمی دانیم چه باید بگوییم، نه اینكه حرفی برای گفتن نیست، شرایط طوری است كه نمی دانیم چه حرفی را می توان زد كه توطئه قلمداد نشود. درست همان وضعیتی كه روزنامه شرق دارد. بعضی وقت ها كه عكسی روی جلد می آید، جا می خورم. الان آن قدر سوءتفاهم ها شدید شده كه آدم به حیرت می افتد. یك وقت می بینی آن قدر شرایط و موانع زیاد است آدم می ماند كه چه باید كند.

حالا فیلمسازی كه به نوعی غریزی كار می كند و شرایط زمان بر او تاثیر مستقیم دارد، این طور نباید درباره اش حرف زد. بله، من اصلا هیچ وقت معبدم سینما نبوده، منظرم سینما نبوده و من سینما برای سینما را نمی فهمم. این چیزها هم از درونش درمی آید. وقتی زایش می خواهد شكل بگیرد من دیگر می خواهم اتفاق بیفتد. منتقدان باید شرایط زایش را در نظر بگیرند. درست است من در این فیلم حرف تكنیكی نویی برای گفتن ندارم.

احساس كردم چند نكته جدید در مضمون فیلم هست. فكر كردم شخصیت اصلی داستان به نوعی مقصر است. در جنگ مین هایی كه خودش كاشته زیر پای فرزندش می رود، این معنی درست فهمیده شده

من در فیلم هایم یك كلیدواژه دارم كه اگر آن را به كار نبریم به بیراه رفته ایم. ببینید ذات آژانس شیشه ای یك تناقض بود. هر حركتی تعبیر دیگر می شد، حق جویی تبدیل به گروگانگیری می شد. آنهایی كه می خواستند كمك كنند در وضعیت بدی بودند. آنجا نقطه آغاز این بحث ها بود. ما در جامعه ای زندگی می كنیم كه به طرز عجیبی تناقض نما است. ما وقتی در جامعه ای هستیم كه در یك لحظه می توانیم به چند ماده قانونی زندانی شویم و باز زندگی می كنیم، این خودش یك تناقض است. برگردم به مسئله جنگ.

جنگ ذاتش تناقض است، از یك سو نفوسی از بین می رود برای ایستادگی و از طرفی به تو توصیه می شود كه به عنوان فرد باید از جانت بگذری یعنی فردیت و جمعیت در اوج خودش است. یك جنگی رخ داد كه هشت سال طول كشید، كاری به رخ دادن و طول كشیدنش نداریم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، گلوله هایی كه شلیك می شود در آینده تاثیر می گذارد. من در این فیلم برای یك جواب واضح تلاش نكردم و این را هم نمی خواستم بگویم كه «ناصر شفیع» از جنگ پشیمان است. منتها ذات جنگ این چیزها را هم با خودش دارد. در برخی روایات هست كه كسی كه پدرش را بكشد جوانمرگ می شود. یك سیطره سرنوشتی بر آن حاكم است. من شلیك می كنم و این شلیك مناسبات خودش را دارد.

در حقیقت این فیلم آن مفهوم «قسمت» را معنا می كند. به این معنا كه چون ناصر شفیع در جنگ شركت كرده است، ناچار باید این رنج را بكشد و من فكر می كنم آن عدالت به زعم ما زیر سئوال می رود. این برداشت ها را می توان كرد

الان فكر می كنم كه این حرف ها منافاتی با حرف من ندارد. اگر من بخواهم از دیدگاه رسمی حرف بزنم باید بگویم كه یك زمانی بود می گفتیم جنگ جنگ تا پیروزی و بعد شرایط بعدی شروع شد. الان حرف دیگری است. یك وقت این است كه من نگاه رسمی را می گویم كه هیچ اتفاقی نیفتاده و همه چیز خوب بود. اما نگاه كنیم می بینیم كه تعدادی از نفوس از دست رفته، تبعاتش به خانواده ها كشیده شده و مگر می شود اینها را ندید و گفت كه الان مشكلات جنگ نیست. آیا گفتن این مشكلات ضد مبارزه ای است كه پدر كرده است. اگر با این دید ببینیم، باید بدانیم كه هر حركت ما در آینده تاثیرگذار است.

ببینید در فیلم آژانس حاج كاظم قصه ای می گوید كه همه را به خودش و قصه اش فرامی خواند اما در به نام پدر جنگ یك كنش شخصی شده و قرار است در دل همان رزمنده دیروز بماند. اینجا در روحیه ناصر شفیع یك افسردگی هست، این تعبیر را می پذیرید.

لفظ افسردگی را به كار می برید. قهرمان قصه ما می خواهد عقبه ای از خودش نشان ندهد اما درگیرش می كنند. من وقتی اطراف ایران را نگاه می كنم می بینم اوضاع بر وفق مراد نیست، به هر حال همه دندانی تیز كرده اند. اگر من سال ۸۵ با همان افكار سال ۵۷ بودم قطعا واكنش های تند نشان می دادم. اما الان مدارا می كنیم و نشنیده می گیریم. چرا این كار را می كنیم. من فكر می كنم كه تجربه جنگ باعث شده بدانیم هر حركتی تبعات دارد. در مسئله هسته ای هم همین طور است و شدت ندارد. الان در این شرایط آدم مذاكره و مدارا را می بیند. به روش ها كاری نداریم. درها را نمی بندند، این چیزی است كه الان رخ داده است و مبتنی بر تبعات جنگ است. فیلم به نام پدر از این منظر قابل دقت است و اینكه بگوید حواستان به آینده باشد و اگر خدای نكرده جنگ اتفاق بیفتد كار پیچیده تری است.

كاری است به شكل جنگ حزب الله با حساب و كتاب و هوشمندانه. بحث من این است كه به نام پدر می خواهد این توضیح را بدهد كه از این به بعد ما باید بدانیم عقبه ما تبعات دارد. الان بعضی از بچه های جنگ فكر می كنند قهرمان فیلم نادم است ولی من چنین حرفی نداشتم. باید همه لحظات یك فیلم را نگاه كرد. به نظر می آید كه قهرمان فیلم دارد مكافات عملی را می دهد، اما این طور نیست. قهرمان فیلم زخمی برداشته كه مداوا نشده است. من حرفم این است كه باید در كارهایمان كه امروز انجام می دهیم، عواقب را در نظر بگیریم.

گفت و گویی كوتاه با ابراهیم حاتمی كیا