سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

جامعه شناسی سوگواری مذهبی در ایران


جامعه شناسی سوگواری مذهبی در ایران

مراسم و مجالس سوگواری مذهبی در بین ایرانیان شیعی علیرغم عمق و وسعت و نیز گرما و جوشش عاطفی که نوعی وفاق و همبستگی اجتماعی را موجب می شود, کمتر از منظر علمی و جامعه شناختی مورد بررسی قرار گرفته است شور دینی و مذهبی و کشش و جاذبه های مجالس سوگواری تاسوعا و عاشورای حسینی اغلب جامعه شناسان ایرانی و شیعی را نیز در خود گرفته است, به نوعی که کمتر امکان و مجال آن را یافته اند تا به عنوان محقق و تماشاگر به بررسی علمی این پدیده اجتماعی بپردازند

مقاله زیر تلاش کرده است با پرهیز از چنان مشکلی از منظری علمی و روشمند به بررسی جامعه شناسی مراسم ها و مجالس سوگواری مذهبی در ایران بپردازد.

●دین

می توان گفت هنوز هیچ اجماعی بر روی تعریف مقوله دین بین اندیشمندان وجود ندارد. این را هم می توان به گستردگی و احاطه ناپذیری این مقوله نسبت داد؛ و هم به این که هر دسته از صاحبنظران صرفاً خواسته اند این پدیده گسترده و چندین وجهی را از چشم اندازهای محدود و منحصر خود نگریسته و تعریف نمایند. لذاست که فلاسفه، جامعه شناسان، روانشناسان، مورخان، مردم شناسان، متکلمان، فقیهان و... هر کدام مجموعه تعاریف متعددی را ارائه می کنند که در ظاهر امر، چندان قابلیت تلفیق ندارند.

با این همه و در بین دانشمندان علوم اجتماعی، شاید هیچ دسته ای به اندازه جامعه شناسان به این مقوله اجتماعی نپرداخته اند. آن هم با طیف متنوعی از تعاریف مبتنی بر رویکردهای مختلفی چون عقل گرا، شهودی، کارکردی، تحویل گرا، پدیداری و وجودی، (شجاعی زند، ۱۹:۸۰)

بررسی و حتی اشاره گذرا به این نظریات مختلف، نه در حوصله بحث ماست و نه در ارتباط مستقیمی با آن. اما از آنجا که پیش از سخن گفتن درباره یک مقوله درون دینی (:هیأت های مذهبی) لازم است که تعریف زیربنایی و مشخصی از خود دین ارائه شود، اجمالاً از بین تعاریف مختلف، به دو تعریف، که اولی تلفیقی است از مجموعه تعاریف مبتنی بر رهیافت کارکردگرایانه و نگرش های جوهری (:بیان کننده جوهر و مادی دین) که کلود بووی و رولان کامپیش در کتاب خود تحت عنوان «اعتقاد دینی در سوییس» آورده اند؛ و دومی تعریفی است مختصر و منطبق بر دیدگاه کلامی- اسلامی که عباس علی عمید زنجانی در کتاب «مبانی اندیشه سیاسی اسلام» آن را آورده است، توافق می کنیم:

۱. «دین مجموعه ای است از اعتقادات و آداب و اعمال که کم و بیش سازمان یافته بوده و با یک حقیقت مافوق تجربی و متعالی مرتبط باشد و در درون یک جامعه معین، یک یا چند وظیفه از این جمله وظایف را انجام دهد: یک پارچه ساختن، هویت بخشیدن، تبیین تجربی و پاسخگویی به ماهیت اساساً حیات فردی و اجتماعی انسانها. »(ویلهم/ گواهی، ۱۷۳: ۷۷)

۲.« دین را می توان به مجموعه ای به هم پیوسته ای از باورها و اندیشه های برگرفته از وحی الهی در رابطه با جهان، انسان، جامعه و جهان پس از مرگ تعریف کرد که هدف آن، هدایت انسان به سوی روش بهتر زیستن و کامل تر شدن است.»(عمید زنجانی، ۷۴: ۸۴)

●دینداری

بین دو مقوله «دین »و«دینداری » باید تفکیک قائل شد. مفهوم دین راجع است به ذات و جوهردین و مرجع تعریفش، خود دین و شارع است؛ و در مورد ادیان آسمانی؛ نیز مستغنی از بشر. (:بعد انتزاعی) اما دینداری به رفتار اجتماعی دینداران راجع است و مرجع تعریفش، فارغ از دستورات و تعاریف دین، عمل بیرونی و نمودهای عینی بشری است. (:بعد عینی) همچنین بر خلاف دین، که مجموعه تعاریف نسبتاً ثابت (براساس نصوص) را شامل می شود، دینداری، متأثر از تغییر و تحولات اجتماعی و به تبع مقوله ای دائماً متغیر و تحول پذیر است. در نتیجه -صرف نظر از تعدد قرائات و برداشت های بشری- اگر بتوان برای تعاریف دین اصالت قائل شد، برای تعاریف دینداری نمی توان. چرا که از جامعه ای به جامعه دیگر، و از زمانی به زمان دیگر شکل و بروز آن گونه گون خواهد بود.

●مناسک دینی و آیین های دینداران

تفکیک بین دو مقوله «مناسک دینی» و «آیین های دینداران» نیز لازم است. علیرغم آن که هر دو مفهوم، اشاره به مجموعه آداب، رسوم و شیوع عمل های مشخص و نسبتاً قانونمندی، با جهت گیری دینی و قدسی، و با نتیجه محتمل تقویت باور دینی فرد عامل، دارند، اما در خاستگاه و منشأ مشابه نیستند. مناسک دینی در خود دین ریشه دارند و لذا تأسیس، تعریف و تبیین چگونگی آنان برعهده دین است. در نتیجه، تعریف شرایط و اشکال آنان ثابت و تطورناپذیر است. انجام آنان- از منظر دین- «تکلیف» و استنکاف از آنان «معصیت» محسوب شده و مستوجب عقاب است. با این تعاریف باید مناسک دینی را به عنوان بخش قابل توجهی از «شریعت» دینی قلمداد کرد که نمود آن در فقه دین است. به عنوان مثال «حج» یکی از مناسک دینی اسلام است.

اما آیین های دینداران، برخلاف مناسک دینی، منشأ شریعتی ندارند و تعریف شان برعهده خود دین نیست، بلکه مقوله ای اساساً اجتماعی اند و تأسیس، تعریف و تبیین چگونگی آنها به نوع عمل و شرایط اجتماعی دینداران برمی گردد. و لذا مانند خود دینداری، تابع تحولات اجتماعی و تغییر پذیرند. در نتیجه، مجموعه آیین های دینداران یک دین، می تواند بسیار متنوع باشد، از زمانی تا زمانی و از جامعه ای تا جامعه ای. این آیین، هر چند به تبع عرضی بودنشان، تکلیف محسوب نمی شوند، اما محتمل است که خود فرد دیندار یا اجتماع دینداران برای نشان دادن نهایت باورمندی، چنان به انجام آن اهتمام ورزند و خود را مقید سازند که در عمل، حتی انجام مناسک دینی هم تحت تأثیر قرار گیرد. این را می توان با جذابیت ملموس تر و بیشتر آیین های دینداران در مقایسه با مناسک دینی نسبت داد. چرا که این آیین ها، همان طور که اشاره شد، منشأ بشری دارند و فرد دیندار یا اجتماع دینداران در شکل دادن آنان مطابق خواست ها و نیازهای ملموس خود، احساس اختیار می کند، اما در مناسک دینی از آن جا که مرجع تعریف فرابشری است، فضا و فرصتی برای اعمال نظر دینداران در نظر گرفته نشده است و آنان باید صرفاً تابع و پذیرا باشند.

●مجالس سوگواری شیعیان

با عنایت به تعاریف مذکور، مجالس سوگواری شیعیان را باید یکی از مهمترین مظاهر «دینداری» شیعیان و از زمره «آیین های دینداران» به حساب آورد. محوریت مجالس عزاداری شیعیان، از بدو تأسیس شان توسط امامان شیعه، «واقعه عاشورا» است. در باور شیعه، این واقعه هولناک ترین فاجعه بشری در طول تاریخ، و در عین حال بزرگترین اقدام دشمنان برای ایجاد انحراف در اسلام و از بین بردن جریان ولایت و جانشینی برحق پیامبر (:به عنوان جریان استمرار دهنده رسالت وی) محسوب می شود. بنابراین و برای مقابله با توطئه دشمنان مبنی بر اقدام در جهت به فراموشی سپردن این واقعه، لازم است که شیعیان هماره خاطره و ذکر این رویداد را _حتی در سخت ترین حالات- زنده نگه دارند. این وظیفه ای بوده است که قاطبه امامان شیعه بر آن پای فشرده، و بالاترین مقامات اخروی و بیش ترین پاداش های جهانی را در ازای آن به شیعیان خود مژده داده اند.

انتخاب واقعه عاشورا از سوی ائمه، به عنوان عامل محوری تبلیغ تشیع را باید انتخابی زیرکانه و سنجیده ارزیابی کرد. چرا که واقعه مذکور، از جمیع جهات، واجد پتانسیل های موجود برای نمایندگی گفتمان تشیع به خصوص «تشیع تاریخی» است. در واقعه عاشورا و مقدمات و مؤخرات آن، هم اصول محوری تشیع (: «عدل» و «امامت» ) و هم فروع محوری آن (: «جهاد» ، «امر به معروف» ، «نهی از منکر» ، «تولی» و «تبری» ) در صریح ترین و جامع ترین شکل خود تجلی و نمود دارند. از این منظر، هیچ نمونه مشابه دیگری را نمی توان چون واقعه عاشورا یافت. خصوصاً اگر وضعیت ویژه تشیع تاریخی در دوران زندگی امامان شیعه _ یعنی دوران خلافت اموی و عباسی، که شیعه همیشه در اقلیت و زیر بار انواع فشارهای تبلیغاتی و سیاسی بوده است _ را در نظر بگیریم، ارزش این انتخاب، ملموس تر و روشن تر می شود. علاوه بر این موارد ناظر به محتوا، واقعه عاشورا از نظر شکلی هم قابلیت های تبلیغاتی فراوانی دارد. کشتار بی رحمانه و فجیع امام حسین (علیه السلام) و فرزندان و یارانش _ که به گواه منابع تاریخی، در بین عموم مسلمین آن زمان از احترام و مقام والایی برخوردار بودند- غارت بازماندگان و به اسارت بردن زنان و کودکان، جملگی بر پتانسیل تحریک کنندگی احساسات و تأثر انگیزی این واقعه می افزاید.

امتیاز ویژه مجالس سوگواری، این است که موجبات بالفعل شدن این پتانسیل بالقوه را فراهم می آورند. از این رو عنصر «عاطفه» و «احساس» را باید یکی از عناصر محوری و کلیدی در تشکیل و حیات مستمر مجالس عزاداری شیعیان در طول تاریخ دانست؛ عاملی که مشخصاً در عمل «گریستن» نمود می یابد.

پدیده گریه، در این مجالس، از بار معنایی خاصی برخوردار است. گریستن در باور شرکت کنندگان این مجالس(:شیعیان) نشانه ای از برقراری ارتباط متقابل با یک منبع قدسی و ماورایی(:خدا یا امام معصوم) است و به این معنا یک ارزش محسوب می شود، که میزان و کیفیت صورت پذیرفتن این رفتار هم خود بر مقدار ارزش آن مؤثر است. با استفاده از اصول نظری که کولینز درباره مقوله احساس بیان کرده است، به خوبی می توان اتفاقی که در مجالس سوگواری و هیأت های مذهبی واقع می شود را تبیین کرد.

●اصول نظری کولینز درباره احساس

* احساسات از طریق تحریک و دست کاری، قابل سرایت هستند، تا حدی که آن را به یک همبستگی بسیار قوی تبدیل کنند.

* تمایل انسان به مشارکت در احساس دیگران، همبستگی را تشدید می کند. تهییج متناوب و گاه به گاه، ممکن است برای ادامه پایداری یک احساس، مهم باشد. تحریک و تهییج موجب می شود که یک احساس، واقعی و معتبر به نظر برسد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.