دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

قصه های عامیانه ابزار جامعه پذیری جنسیتی


قصه های عامیانه ابزار جامعه پذیری جنسیتی

مروری بر قصه های مشدی گلین خانم

فرهنگ عامه از بخش‌های متنوعی تشكیل می‌شود. ادبیات توده كه شامل افسانه‌ها، ترانه‌ها، معماها، متلك‌ها، دشنام‌ها و قصه‌هاست یكی از زیرمجموعه‌های فرهنگ عامیانه محسوب می‌شود. فرهنگ عامه شناسنامهء واقعی هر ملتی است و شناخت دقیق و همه‌جانبهء آن ما را به ریشه‌های ناپیدای بسیاری از رفتارها و خصلت‌های جمعی و آنچه كه فرهنگ مسلط خوانده می‌شود هدایت می‌كند. قصه‌های عامیانه كه بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات توده را تشكیل می‌دهد از این حیث مستثنی نیست. این داستان‌ها نسل به نسل به ما رسیده و برای سالیان متمادی از زبان مادربزرگ‌ها بر گوش و روان كودكان جاری شده و در نهایت به شكل‌گیری خلق و خو، شخصیت و زیربنای فكری آن‌ها منتهی شده است. بسیاری از نگرش‌ها و پیشداوری‌های نسل امروز ریشه در فرهنگ و قصه‌های عامیانه‌ای دارد كه از نسل پیشین به ما رسیده است، زیرا در نبود رسانه‌های جمعی كنونی، گذشتگان پای صحبت‌ها و داستان‌های سالخوردگان خانواده و نقالان حرفه‌ای می‌نشستند و با شنیدن این قصه‌ها علاوه بر سرگرمی، نكات پندآموزی را فرا می‌گرفتند.

بدیهی است كه امروزه با تغییر سریع و همه‌جانبهء شرایط فرهنگی و اجتماعی كسی حاضر نیست برای پر كردن اوقات فراغت یا دانش‌اندوزی به سراغ این قصه‌ها برود، بگذریم كه ردپای بسیاری از این قصه‌ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در برنامه‌های وسایل جمعی مدرن نیز وجود دارد و از این طریق روح كلی حاكم بر آن‌ها تقویت و بازتولید می‌شود.

در بخش فرهنگ عامیانهء كشورمان با توجه به غنا و عظمت آن، اكثر دست‌اندركاران به گردآوری مواد اولیه پرداخته‌اند و كم‌تر تحقیق و تحلیل را در نظر داشته‌اند. در این بین آنانی هم كه تحقیق و تحلیل را پیشهء خود ساخته‌اند، نسبت به مقولهء جنسیت و موضوع زنان بی‌تفاوت بوده‌اند كه البته یك دلیل آن گستردگی حوزه‌ها و شاخه‌های فولكلور است. تنها برخی از محققان خارجی در این زمینه به طور پراكنده و در بین تحلیل سایر مضامین تلاش‌هایی كرده‌اند،۱۱) اما هنوز جای تحقیقی جامعه شناختی با موضوع زنان خالی است.

از جمله افرادی كه در راه گردآوری قصه‌های ایرانی گام برداشته ایران‌شناسی انگلیسی به نام لارنس پال الول- ساتن است. ساتن در سال ۱۹۴۳ برابر با ۱۳۲۲ هـ . ش به عنوان كارمند رادیوی بریتانیا به ایران آمد. پس از ورود به ایران با یك روزنامه‌نگار ایرانی به نام علی جواهركلام آشنا شد و در ضمن ضیافتی در منزل او با پیرزنی به نام مشدی گلین خانم روبه‌رو‌ شد. مشدی گلین خانم در آن زمان حدود ۷۰ سال داشت معلوم نیست اهل كجا بود، احتمالا شمال غرب ایران زیرا با مقدمات زبان تركی آشنایی داشته، وی مدت‌ها پیش در جنوب تهران زندگی می‌كرد. برای گذران معاش خود مدت‌ها به عنوان دایه در خانه‌های اعیان شمال شهر كار كرده بود و گنجینهء تمام نشدنی از قصه‌های عامیانهء ایران را در سینه داشت.۲۲) ساتن ۱۱۰ قصهء عامیانه را جمع‌آوری كرد و در كتابی به نام قصه‌های مشدی گلین خانم چاپ كرد. كتاب او دستمایهء این نوشته جهت روشن شدن گوشه‌ای از چهرهء مهجور زن در قصه‌های عامیانه است. زنان قصه‌های عامیانه صفات و خصوصیاتی را به شنوندگان القا می‌كنند كه به تدریج و نسل به نسل در عمق ذهن و روان افراد جای می‌گیرد به گونه‌ای كه وقتی با رفتار و یا صفتی روبه‌رو‌می‌شویم كه در چارچوب‌های از پیش تعیین شدهء جنسیتی نمی‌گنجد، مورد پیش آمده را استثنا فرض می‌كنیم و این نشان‌دهندهء قدرت و عمق نفوذ فرهنگ مسلط جنسیتی است كه در قصه‌های عامیانه متجلی شده است.

این احساسات تا حدودی بدیهی و قابل انتظار است زیرا اصولا شخصیت‌های منفور و محبوب هر داستان مرزهایی از بایدها و نبایدها را به شنوندگان خود القا می‌كنند. آدم‌های این قصه‌ها بر حسب جنس، سن و طبقهء اجتماعی رفتارها و صفات خاص خود را دارند. این رفتارها و صفات منسوب به آن‌ها در طی سال‌ها و در شرایط مكانی و زمانی مختلف به وجود آمده و از این‌رو بسیار ریشه دارند و به سختی تغییر می‌كنند.

اكثر صفات منسوب به زنان همان كلیشه‌های جنسیتی است كه امروزه هم كمابیش رواج دارند. همان‌طور كه می‌دانیم كلیشه یا تصور قالبی مجموعه باورهایی است دربارهء این‌كه زن یا مرد بودن به چه معناست. كلیشه‌های جنسیتی دربرگیرندهء اطلاعات دربارهء ظاهر جسمانی، نگرش‌ها، علایق، صفات روانی، روابط اجتماعی و نوع شغل است.۳۳) صفات منسوب به زنان قصه‌های عامیانه صفاتی نظیر ترس، مكر و حیله‌گری است. معمولا زنان این قصه‌ها زمانی كه می‌خواهند رابطهء نامشروع خود را از شوهر پنهان كنند به انواع حیله‌ها و نیرنگ‌ها متوسل می‌شوند. در مقابل شوهر بیچاره در نهایت سادگی و بی‌خبر از همه جا تسلیم دسیسه‌های همسر می‌شود. به نظر می‌رسد در حال حاضر زودباوری و ساده اندیشی كلیشه‌ای زنانه محسوب می‌شود زیرا زنان را فاقد قدرت تحلیل و خرد می‌دانند، اما در قصه‌های عامیانه مردان، ساده‌اندیش و خوش‌باورند و این نه به خاطر بی‌خردی آن‌هاست بلكه مكر و كید زنان چنان بزرگ و قوی نشان داده می‌شود كه چاره‌ای جز پذیرش باقی نمی‌ماند. شنونده نسبت به زن خیانت پیشه احساسی همراه با انزجار و نسبت به شوهر او حس همدردی و دلسوزی خواهد داشت و دقیقا در این‌جاست كه كلیشهء جنسیتی بسته به این‌كه به مرد منسوب باشد یا به زن بار ارزشی مثبت و منفی خواهد داشت به این معنا كه خیانت مردان راحت تر مورد قبول خواهد بود اما خیانت زنان سخت عقوبت می‌شود. این برداشت عمق بینش مردسالارانه‌ای را نشان می‌دهد كه معتقد است آنچه منتسب به زنان است كم ارزش و فرومایه است ولی خصوصیات انتسابی مردان ارزشمند و مثبت است.

مسالهء خیانت زنان كه از جمله مضامین بارز این قصه‌هاست، نكتهء دیگری را به ذهن متبادر می‌كند و آن ضرورت كنترل زنان از سوی شوهر و دیگر خویشاوندان ذكور است زیرا در غیر این صورت زن از اعتماد اطرافیان سوءاستفاده می‌كند مخصوصا این‌كه معمولا شوهر فریب خورده كه در نظارت كوتاهی كرده از سوی خویشاوندان و اطرافیان از قضیهء خیانت همسر باخبر می‌شود.در نهایت زنان قصه‌های مورد بحث درصد قابل توجهی از صفات منفی را به خود اختصاص می‌دهند و خیانت یكی از بارزترین آن‌هاست. در مقابل، مردان اكثرا واجد صفاتی هستند كه مثبت ارزیابی می‌شود. صفات موجود در قصه‌ها گواهی است بر این نكته كه كلیشه‌های جنسیتی در خلا\ به وجود نمی‌آیند. با نگاهی به قصه‌های مورد بحث درمی‌یابیم كه كلیشه‌ها و صفات مطرح شده در جهت حفظ روابط سلسله مراتبی بین زن و مرد به كار گرفته شده است. گروه حاكم (مردان) دارای الگوی قالبی با ویژگی‌هایی مانند صلاحیت، هوش و استعداد بیش‌تر در جامعه است و گروه فرودست (زنان) دارای صفاتی مخالف است. از آن‌جا كه مردان قدرت اجتماعی بیش‌تری از زنان دارند كلیشه‌ها، آنان را دارای صفات مثبت و گروه فرودست را دارای صفات منفی در نظر می‌گیرد.به طور كلی در زمینهء انواع فعالیت‌ها در تعداد كمی از داستان‌ها به استثنای پیشهء اصلی افراد فعالیت خاصی دارند، اما در همین تعداد اندك هم فعالیت‌های محدود زنان در حیطهء وظایف خانه‌داری است در حالی كه مردان سفر می‌كنند، به شكار می‌روند و به دیگران كمك می‌كنند. تمامی این اقدامات هم در راستای اثبات صفات جنسیتی پیشین است صفاتی چون شجاعت، جوانمردی، قوی بودن و...

نحوهء رفتار، لحن گفتار و سرانجام زندگی، نوع روابط خانوادگی را نشان می‌دهد. روابط می‌تواند محبت‌آمیز، تخاصمی و گاهی هم خنثی ارزیابی شود. در نیمی از قصه‌ها روابط حاكم بر خانواده محبت‌آمیز است، اما در محدودهء روابط خصومت‌آمیز زنان بیش‌تر از مردان مرتكب چنین رفتارهایی می‌شوند. دورویی، فحاشی، سوءاستفاده از حسن رفتار شوهر و پنهانكاری نمونه‌هایی از این رفتار است. در مقولهء ازدواج كه از مضامین مهم قصه‌های عامیانه است محور و سبب اصلی وصلت‌ها عشق و زیبایی دختر و پسر است. مردان زیبا منحصر به طبقهء اعیان و شاهزاده‌ها هستند، اما دختران از هر طبقه‌ای می‌توانند زیبا باشند و دقیقا به خاطر همین خصوصیت هم پسندیده می‌شوند. ممكن است مرد فقط وصف زیبایی دختر را شنیده باشد و یا نشانه‌ای مثل تار مویی از او داشته باشد ولی با این حال چنان شیفته و دلباخته می‌شود كه راه در سفری مخاطره‌آمیز می‌نهد تا به وصال معشوق برسد.

به نظر می‌رسد زنان زیبا به مثابهء كالایی گران قیمت و باارزش پنداشته می‌شوند كه عشاق بی‌قرار باید برای تصاحب آن‌ها هر خطری را به جان بخرند. ازدواج‌ها اكثرا به صورت طبقاتی صورت می‌گیرد و در صورت اختلاف طبقه و علاقهء دختر و پسر با مخالفت پدر مواجه می‌شویم و مادر در این زمینه كاملا منفعل عمل می‌كند. معمولا عشق‌ها پایان خوشی دارند و با یك حادثه، كمك غیبی و در یك مورد هم شایستگی خود جوان نظرها نسبت به او تغییر می‌كند و ازدواج سر می‌گیرد.در یك چشم‌انداز كلی به نظر می‌رسد كه زنان قصه‌های عامیانه در نقش فعال بیش‌تر به صورت منفی تصویر می‌شوند. چرا كه حیله‌گری و شرارت را پیشهء خود می‌كنند، در مقام نامادری به فرزند خوانده ظلم می‌كنند و با توطئه‌چینی می‌خواهند او را از سر راه بردارند. در نقش همسر بر مبنای دورویی و پنهانكاری رفتار می‌كنند، فاسق دارند و با شوهر خود روابط خصومت‌آمیز برقرار می‌كنند. پیر زنان برخلاف پیرمردان در ازای دریافت پول از شخصیت منفی داستان، دختران و زنان را فریب می‌دهند در حالی كه پیرمردها در لباس درویش، كه یكی از شخصیت‌های اصلی قصه‌های ایرانی است ظاهر می‌شوند، آنان مردان خدا هستند و سعی می‌كنند با ریش سفیدی و اتكا به نیروی ماوراءالطبیعه مشكلات نیازمندان را حل كنند. زنان به ندرت در نقش‌های مثبت هم حضور دارند. صفت مثبت اكثرا زیبایی است كه صفتی ذاتی است و تلاشی برای به دست آوردن آن نشده است. زنان نقش‌های مثبت همسرانی عفیف هستند كه در حیطهء وظایف خانه‌داری و مادری عمل می‌كنند و هیچ كنشگری دیگری از آنان نمی‌بینیم. تصویری كه از زن خوب قصه‌های عامیانه پرداخته می‌شود بسیار شبیه به كلیشهء قدیمی زن خوب فرمانبر پارساست كه در متون ادبی نمود یافته است.

نوشین كشاورزنیا

پی‌نوشت‌ها:

۱- بنگرید به مارزلف، اولریش. طبقه‌بندی قصه‌های ایرانی. ترجمه: كیكاووس جهانداری. انتشارات سروش. تهران: ۱۳۷۶.

۲- الول ساتن. پال. قصه‌های مشدی گلین خانم. نشر مركز. آستان قدس رضوی ۱۳۶۵. صص ۱۳۳۱۴.

۳- گولومبوك، سوزان و رابین فی وش. رشد جنسیت. ترجمه: مهرناز شهرآرای. انتشارات ققنوس. تهران: ۱۳۷۸.ص ۲۶.