جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
امیرکبیر بنیانگذار اصلاحات سیاسی و فرهنگی ایران
بیستم دی ماه سالروز شهادت بزرگمردی است که در برههای از زمان نام او بر تارک تاریخ سیاسی ایران درخشید. وی با انجام اقداماتی درخشان در دستگاه حکومت وقت، نام خود را جاودان ساخت. سالروز شهادتش بهانهای است تا گوشههایی از زندگی این مرد بزرگ- امیرکبیر- را بررسی کنیم.
میرزا محمدتقی خان قائم مقام فراهانی، ملقب به امیرکبیر در میان سالهای ۱۲۱۰ تا ۱۲۱۴ هجری قمری در یکی از روستاهای فراهان عراق متولد شد. پدرش کربلایی قربان و مادرش فاطمهسلطان دختر استاد شاه محمد بنا، اهل فراهان بود.
کربلایی قربان در ابتدا آشپز میرزا عیسی (قائم مقام اول) بوده است که پس از وی همین شغل را در دستگاه پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی دوم ادامه داد.
میرزا تفی خان از کودکی همراه با خاندان قائم مقام فراهانی در تبریز به سر میبرد و در همان حال که زیر دست پدر خود در آشپزخانه به کار میپرداخت، با اطفال خردسال خاندان قائم مقام همبازی بود.
وی از همان ابتدای کودکی هوش و درایت بسیاری را در کسب علم و دانش از خود نشان داد و همین موضوع باعث شد که قائم مقام در تعلیم و تربیت او کوشش فراوان نماید.
میرزا ابوالقاسم خان قائم مقام فراهانی از جمله کسانی است که در رشد و بالندگی شخصیت امیرکبیر تاثیر به سزایی داشت. وی علاوه بر مقام سیاسی و ادبی مهمی که در دربار قاجار داشت، مربی و آموزگار پسران ولیعهد قاجار نیز بود و در تعلیم و تربیت آنان کوشش خاص داشت و زمانی که درایت و هوش سرشار میرزا تقیخان را دید به پرورش و تربیتش دل بست و باعث پیشرفت امیرکبیر در مشاغل درباری و دیوانی شد.
آغاز به کار میرزاتقی خان را در دربار قاجار باید در سنین سی تا سی و سه سالگی دانست. وی در این برهه از حیات خویش وارد دستگاه عباس میرزا ولیعهد و نایبالسلطنه ایران گردید و به دلیل قوهی ادراک و هوش فوقالعادهی خود مورد توجه قائم مقام فراهانی قرار گرفت و به دستور قائم مقام وزیر عباس میرزا، به سمت لشکرنویسی، زیردست میرزا محمدخان زنگنه امیرنظام نایل آمد و سپس به مقام منشیگری نظام ارتقا یافت و در این سمت بود که به علت آشنایی با آداب و معاشرت غربیان و حسن سلوک با مامورین و اتباع خارجی در شمار هیات اعزامی به روسیه در زمان فتحعلی شاه به آن کشور سفر کرد.
وی در سفر اول خود به روسیه (در سال ۱۲۴۴-۱۲۴۵ هجری) تجربههای فراوانی اندوخت و در زمان سلطنت محمدشاه نیز به همراه ناصرالدین میرزا ولیعهد برای دیدار تزار روسیه به ایروان رفت و از آن پس یعنی در سال ۱۲۷۴ هجری که ناصرالدین میرزا مامور به اقامت در تبریز شد، میرزا تقی خان به ریاست سپاه آذربایجان و پیشکاری ولیعهد منصوب گردید.
امیرکبیر در انجام خدمات اداری موفقیتهای چشمگیری را کسب کرد. وی ماموریتهای سیاسی مهمی را در ارزروم برای حل اختلاف ایران و عثمانی و عقد معاهده با آن دولت انجام داد که ماموریت اولیه او در زمان فتحلی شاه و ماموریت دوم او در زمان محمدشاه انجام گرفت. لیاقت و کاردانی امیرکبیر سبب شد که وی به صدراعظمی ناصرالدین شاه نایل شود. سیاست امیرکبیر در آغاز دوره سلطنت ناصرالدین شاه شامل دو بخش سیاست داخلی و سیاست خارجی است که هر کدام جداگانه بررسی خواهد شد.
الف) سیاست داخلی
امیرکبیر دستپرودهی قائم مقام بود. وی با ویژگیهای شخصیتی که داشت، در تاریخ دولت ایران خوب درخشید. بسیار پرکار بود و مسوول بود و در همان ابتدای صدارتش اقداماتی را در جهت ترقی و پیشرفت کشور انجام داد و از هیچ کوششی در راستای رسیدن به اهدافش فروگذار نکرد.
وی در همان ابتدای صدارتش نفوذ بسیاری از درباریان را برانداخت؛ مستمریهای فوقالعادهای را که بسیاری از درباریان با توجه به القابشان دریافت میکردند، قطع کرد؛ امور اداری را تمرکز داد؛ به وضع مالیاتها و درآمدهای دولت پرداخت و بودجهی کشور را تنظیم کرد که این اقدام تا آن زمان در ایران بیسابقه بود. همچنین به ایجاد تعادل بین درآمدها و هزینههای دولت پرداخت؛ سیستم سپاهیگری در ایران را نظم داد و به تشکیل سپاه منظم تحتالسلاح پرداخت؛ ملوکالطوایفیها را از میان برد و روسای ایلات را که قدرت زیادی پیدا کرده بودند سرکوب کرد و به گسترش معارف و علوم زمان پرداخت و برای این کار از اصول و معارف اروپایی الگوبرداری کرد. امیرکبیر را باید بانی و موسس فرهنگ نوین ایران دانست. او با احیای روزنامه و تاسیس مدرسهی دارالفنون و انتشار کتب فنی و بهداشتی و اعزام دانشجو به اروپا و استخدام معلمین اروپایی، نقش بزرگی را در فعالیتهای اصلاحطلبانه آن روزگار بر عهده گرفت. و در زمینه اقتصادی با تاسیس کارخانههای تصفیه قند و شکرسازی در مازندران و بلورسازی در تهران، اصفهان و قم و کاغذسازی در تهران و... و تشویق صنعتگران و صاحبان صنایع رونق اقتصادی را در ایران آن عصر احیا کرد.
وی در اصلاحات اداری خود با تعیین مشاغل و میزان حقوق و مقرری در هر شغل، جلوی هر گونه رشوهخواری، سستی و کاهلی در انجام امور اداری را گرفت و همچنین با نظارت دقیق بر اعمال کارکنان عالیرتبهی دولت و ولایات و حکام ولایات، از هر گونه سوءاستفادههای مالی و اقتصادی و زورگویی بر مردم جلوگیری کرد. اصلاحات امیرکبیر باعث شد گروهی از درباریان که منافع خود را در خطر میدیدند، در برابر وی صفآرایی نمایند و برای برانداختن او کوشش کنند و شاه کشور را بر علیه او تحریک نمایند که از آن جمله میتوان به میرزاآقاخان نوری و مادر ناصرالدین شاه، مهدعلیا اشاره کرد.
ب) سیاست خارجی
امیرکبیر در سیاست خارجی خود و در ایجاد روابط با بیگانگان و کشورهای اروپایی بسیار محتاطانه و به عبارتی سیاستمدارانه عمل میکرد. وی علاوه بر اینکه برای برقرار کردن روابط دوستی و سیاسی با کشورهای اروپایی تلاش میکرد و درصدد بود که قیودی را که بر اساس عقد معاهدات سابق به دولت و ملت ایران تحمیل شده بود از میان بردارد، همواره در تلاش بود که از هر گونه قدرتیابی و نفوذ عمال خارجی در ایران جلوگیری نماید. وی با اصلاح وضع سفارتخانههای ایران در کشورهای دیگر و برانداختن اصول جاسوسی و خدمتگزاری به بیگانگان، به ریشهکن کردن بیگانهپرستی از دستگاه حاکمه ایران پرداخت.
از دیگر اقدامات امیرکبیر در راستای سیاست خارجی وی، توسعهی دستگاه وزارت امور خارجه بود که در این راستا میتوان به تاسیس سفارتخانههای دایمی در لندن و پطرزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز اشاره کرد. وی همچنین مخالف این موضوع بود که مشکلات داخلی ایران با دخالت و مصلحتاندیشی خارجیان حل و فصل گردد.
امیر در همین راستا، در مورد حل فتنه سالار در مشهد گفت: «اگر بیست هزار سرباز ایرانی در این ماجرا تلف شود، بهتر از این است که این امر با دخالت بیگانگان حل و فصل گردد».
در زمان امیرکبیر هم نظم برقرار بود و هم سیاست خارجی برنامه داشت. امیرکبیر با درایت و برنامهی دقیق، دامنهی روابط ایران را با کشورهای خارجی گسترش داد و برای اولین بار با اتریش، روس و آمریکا روابط بازرگانی ایجاد کرد. در زمان وی تجارت داخلی و خارجی رونق یافت و منابع و درآمدهای دولت رو به فزونی نهاد. وی با سیاستهای منطقی و هوشیارانهی خود باعث بالا بردن درآمد ایران از شیلات گردید. در زمان محمدشاه درآمد ایران از شیلات که به دست روسها اداره میشد، شش هزار تومان بود که در اواخر کار امیر، این درآمد از شیلات که به دست ایرانیها اداره میشد، به سی هزار تومان رسید.
امیرکبیر هرگز بدون بررسی و تفکر، قراردادی را چه در زمینههای سیاسی و چه در مسایل تجاری با اروپاییان امضا نکرد و هیچ تحمیلی را از سوی آنان نپذیرفت.
در امر صنعت، امیرکبیر حمایت از صنعت، معدن، تجارت و زراعت را ابعاد تازهای بخشید. امنیت اجتماعی را برای کارهای صنعتی تامین کرد و منافع صنعتگران را در بازار داخلی و خارجی در مقابل هجوم اجناس خارجی تامین و تضمین نمود. وی به صنعتگران داخلی کمک مالی میکرد و امکان رقابت را برای صنعت خارجی به شیوههای گوناگون تضعیف نمود.
امیرکبیر در سیاست مذهبی تسامح و تساهل داشت و در زمان صدارت اعظمی وی اقلیتهای مذهبی در اجرای مراسم مذهبی خود آزاد بودند.
دربارهی شخصیت امیرکبیر باید گفت: وی مردی کاردان، متفکر، دقیق، نکتهسنج، جسور و بیباک و دلیر بود. رفتاری متین و سنگین و مناعت طبع داشت. هرگز به خواری تن نداد. وی مظهر وطنپرستی بود و جز سعادت وطنش خیالی در سر نداشت و ذرهای از منافع ایران را برای منفعتپرستی خود به بیگانگان عرضه نکرد. دورهی صدر اعظمی وی، یکی از درخشانترین دورههای تاریخی ایران است. امیرکبیر را باید به واقع یکی از خدمتگزاران و حافظان دولت و ملت ایران دانست که برای پیشرفت وطنش از هیچ اقدامی فروگذار نکرد.
وی همواره مورد حسادت کسانی بود که تحمل نداشتند نفوذ و قدرت او را ببینند و امیر را مانعی بر سر راه دستیابی به اهداف و منافعشان میدیدند. اینان دست نشاندگانی بودند که منافع اربابان بیگانهی خود را بر منافع ملت خود مقدم میدانستند. به همین جهت در صدد توطئه و خیانت بر علیه او برآمدند و به تحریک و تحریض ناصرالدینشاه پرداختند و فرمان قتل او را با حیله و نیرنگ از ناصرالدین شاه گرفتند و وی را به شهادت رساندند. عوامل قتل امیرکبیر، مهدعلیا- مادر ناصرالدین شاه- با همراهی میرزا آقاخان نوری بودند که منافع خود و کشور تحتالحمایه خود را در خطر میدیدند. امیرکبیر در روز جمعه هفدهم ربیعالاول سال ۱۲۶۸ هجری در حمام فین کاشان به ضرب تیغ میرزا علیخان فراشباشی به قتل رسید. انگیزهی اصلی در نابود کردن امیرکبیر، اندیشهی تجدید صدارت او بود. زمامداری وی به حدی درخشان بود و تاثیر آن تا اندازهای در دل شاه عمیق بود که هیچگاه از فکر بازگرداندن او به وزارت دست بر نمیداشت.
بسیاری از منابع بر این نظرند که پس از گذشت چند روز از قتل امیرکبیر ناصرالدین شاه از اقدام خود پشیمان شد و درصدد تنبیه و مجازات عاملان مرگ وی برآمد.
مورخین معاصر ناصرالدین شاه یا از ترس مجازات و یا به صرف حفظ مقام و تقرب یافتن به دربار، فاجعهی قتل امیرکبیر را پردهپوشی کردند؛ اما در عین حال نتوانستند از عظمت روح و فکر آن آزادمرد چشمپوشی کنند و جسته و گریخته مطالبی را دربارهی عظمت و اهمیت شخصیت امیرکبیر ذکر کردند.
منابع:
۱- امیرکبیر و ایران، دکتر فریدون آدمیت، انتشارات خوارزمی، تهران ۱۳۶۲.
۲- ایران در دوره سلطنت قاجار، علیاصغر شمیم، موسسه انتشارات مدبر، چاپ دهم، ۱۳۷۴.
۳- جامعهشناسی نخبهکشی، علی رضاقلی، نشر نی، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۸۶.
۴- تاریخ روابط خارجی ایران در ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۱.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست