چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سید حسین نصر


سید حسین نصر

سید حسین نصر در هجده فروردین ۱۳۱۲ در خانواده ای صاحب منصب در تهران زاده شد پدرش , دكتر سید ولی اللّه نصر, پزشكی مشهور, پژوهشگر ادبی , نماینده ی پارلمان , وزیر فرهنگ و رئیس دانشكده ی ادبیات دانشگاه تهران بود

●زاد و زندگی‌

۹-۱- سید حسین‌ نصر در هجده‌ فروردین‌ ۱۳۱۲ در خانواده‌ای‌ صاحب‌ منصب‌ در تهران‌ زاده‌ شد. پدرش‌، دكتر سید ولی‌اللّه‌ نصر، پزشكی‌ مشهور، پژوهشگر ادبی‌، نماینده‌ی‌ پارلمان‌، وزیر فرهنگ‌ و رئیس‌ دانشكده‌ی‌ ادبیات‌ دانشگاه‌ تهران‌ بود. از طرف‌ مادری‌، نواده‌ی‌ شیخ‌ فضل‌اللّه‌ نوری‌، روحانی‌ مشهور ضد مشروطه‌ است‌. نصر پس‌ از پایان‌ نیمه‌ی‌ اول‌ تحصیلات‌ متوسطه‌ی‌ خود در ایران‌، به‌ آمریكا رفت‌ و در آنجا در سال‌ ۱۳۳۳/۱۹۵۴ از مؤسسه‌ی‌ تكنولوژی‌ ماساچوست‌ در رشته‌ی‌ فیزیك‌ درجه‌ی‌ فوق‌ لیسانس‌ گرفت‌. سپس‌ به‌ دانشگاه‌ هاروارد رفت‌ و در آنجا در سال‌ ۱۳۳۵/۱۹۵۶ در رشته‌ی‌ زمین‌ شناسی‌ و ژنوفیزیك‌ درجه‌ی‌ لیسانس‌ و د رسال‌ ۱۳۳۷/۱۹۵۸ در رشته‌ی‌ فلسفه‌ و تاریخ‌ علوم‌ درجه‌ی‌ دكترا گرفت‌. پس‌ از آن‌ به‌ ایران‌ بازگشت‌ و به‌ عنوان‌ دانشیار تاریخ‌ علوم‌ و فلسفه‌ به‌ كار پرداخت‌. (درسهای‌ او از جمله‌ عبارت‌ بود از تاریخ‌ فلسفه‌ و فرهنگ‌ اسلامی‌، تاریخ‌ علوم‌، نقد متنهای‌ فلسفی‌ به‌ زبان‌ خارجی‌ و...).

نصر به‌ زودی‌ به‌ موفقیتهای‌ پی‌ در پی‌ دانشگاهی‌ دست‌ یافت‌: استاد دانشگاه‌، معاون‌ و رئیس‌ دانشكده‌ی‌ ادبیات‌ و علوم‌ انسانی‌ دانشگاه‌ تهران‌ (۱۳۴۷ - ۱۳۵۱) و رئیس‌ دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ (۱۳۵۱ - ۱۳۵۴) شد. نصر علاوه‌ بر استاد مهمان‌ در دانشگاههای‌ هاروارد، تمپل‌، یوتا و پرینستون‌ و در سال‌ تحصیلی‌ ۴۳ - ۱۳۴۴/۶۴ - ۱۹۶۵ نخستین‌ استاد تتبعات‌ اسلامی‌ آقاخان‌ در دانشگاه‌ آمریكایی‌ بیروت‌ بود. در عین‌ حال‌، علاوه‌ بر همه‌ی‌ مقالات‌ دانشگاهی‌ خود، سمتهای‌ زیر را نیز دارا بود؛ عضو فرهنگستان‌ علوم‌ ایران‌، عضو شورای‌ ملی‌ آموزش‌ عالی‌ ایران‌ و نیز بنیانگذار و نخستین‌ دبیر كل‌ انجمن‌ فلسفه‌ی‌ ایران‌ (۵۲ - ۱۳۵۷).

نصر در حال‌ حاضر استاد مطالعات‌ اسلامی‌ در دانشگاه‌ جورج‌ واشنگتن‌ است‌. نصر، در مقام‌ یك‌ استاد دانشگاه‌ و عضو فعال‌ جامعه‌ی‌ فلسفی‌، سیاسی‌ و مذهبی‌ ایران‌ از دهه‌ی‌ ۱۳۳۰/۱۹۵۰ به‌ بعد، اثری‌ ماندگار بر مباحثات‌ فلسفی‌ در ایران‌ جدید باقی‌ گذاشت‌. اما دامنه‌ی‌ نفوذ فلسفی‌ نصر به‌ ایران‌ محدود نمی‌شود. او به‌ عنوان‌ نویسنده‌ی‌ حدود ۵۰ كتاب‌ و ۴۰۰ مقاله‌ به‌ زبانهای‌ فارسی‌، انگلیسی‌، فرانسه‌ و عربی‌، خود را به‌ صورت‌ برجسته‌ترین‌ نماینده‌ی‌ مكتب‌ سنتی‌ اندیشه‌ی‌ اسلامی‌ در محافل‌ دانشگاهی‌ جهان‌ شناسانده‌ است‌.

●سیر فكری‌ و آموزشی‌ نصر

۹-۲- سیر فكری‌ نصر فرایندی‌ قابل‌ توجه‌ است‌. او در آغاز در ادبیات‌ فارسی‌ و اسلامی‌ آموزش‌ خوبی‌ دید. پس‌ از مرگ‌ پدرش‌ در نوجوانی‌ به‌ آمریكا رفت‌ و رشته‌ی‌ فیزیك‌ را برگزید تا سرشت‌ واقعیت‌ فیزیكی‌ را درك‌ كند. اما هنگامی‌ كه‌ سخنرانی‌ ریاضیدان‌ و فیلسوف‌ انگلیسی‌ برتراند راسل‌ (۱۸۷۲ - ۱۹۷۰) را شنید «از كشف‌ اینكه‌ بسیاری‌ از فیلسوفان‌ برجسته‌ی‌ غرب‌ اعتقاد نداشتند كه‌ نقش‌ علوم‌ به‌ طور كلی‌ و فیزیك‌ به‌ طور خاص‌، كشف‌ سرشت‌ و جوانب‌ فیزیكی‌ واقعیت‌ بوده‌ است‌» یكّه‌ خورد. د راین‌ احوال‌ آثار معلم‌ ایتالیاییش‌، جورجودی‌سانتیلانا ، او را با داستان‌ رابطه‌ی‌ دشوار میان‌ فلسفه‌، علم‌ و دین‌ د رغرب‌ آشنا ساخت‌. او در هاروارد علاقه‌ی‌ تازه‌ یافته‌اش‌ را به‌ تاریخ‌ علم‌ دنبال‌ كرد كه‌ اوج‌ آن‌ رساله‌ی‌ دكترای‌ او با این‌ عنوان‌ بود: مفهومهای‌ طبیعت‌ در تفكر اسلامی‌ در قرن‌ چهارم‌ (هجری‌): پژوهشی‌ درباره‌ی‌ مفهومهای‌ طبیعت‌ و شیوه‌های‌ به‌ كار برده‌ شده‌ در مطالعه‌ی‌ آن‌ به‌ وسیله‌ی‌ اخوان‌ الصفا، بیرونی‌ و ابن‌سینا . نصر در خلال‌ مطالعه‌ی‌ خود با دانشوران‌ پرآوازه‌ای‌ چون‌ ریچارد فرای‌ ، سرهمیلتون‌ گیپ‌ ، اتین‌ ژیلسون‌ ، جورج‌ سارتون‌ ، د.ت‌. سوزوكی‌ و هری‌ ولفسن‌ آشنا شد. او همچنین‌ به‌ خواندن‌ آثار آنانداك‌ ، كواماراسوامی‌ ، رنه‌ گنون‌ ، فریتیوف‌ شووان‌ و تیتوس‌ بوركهارت‌ پرداخت‌ كه‌ به‌ ترتیب‌ یك‌ صاحبنظر بی‌مانند در اندیشه‌ی‌ هندی‌ و هنرسنتی‌، یك‌ مابعدالطبیعه‌ شناس‌ سنتی‌ بزرگ‌، مرجعی‌ برحسته‌ در دین‌شناسی‌ تطبیقی‌ و یك‌ اروپایی‌ گرویده‌ به‌ صوفیگری‌ بودند. این‌ دانشوران‌ به‌ نوبه‌ی‌ خود، او را با دنیای‌ متافیزیك‌ شرقی‌، هندو و سنتی‌ غرب‌ آشنا ساختند. نصر درباره‌ی‌ مجموعه‌ی‌ این‌ تأثیرات‌ می‌نویسد:

«آشنایی‌ با هند، و تا اندازه‌ی‌ كمتری‌ با خاور دور، همراه‌ با انتقاد نویسندگان‌ سنتی‌ غربی‌ از جهان‌ مدرن‌، بیش‌ از هر چیز دیگر به‌ زدودن‌ غبار الگوهای‌ اندیشه‌ی‌ مدرن‌ غربی‌ از ذهن‌ و روح‌ من‌ كمك‌ كرد».

●بازگشت‌ نصر

۹-۳- نصر، در حالی‌ كه‌ در علوم‌ مدرن‌ و تطبیق‌ ادیان‌، خوب‌ آموزش‌ دیده‌ بود، در سفری‌ فكری‌ به‌ میهن‌ خود بازگشت‌ و در آنجا تصوف‌ اسلامی‌ و حكمت‌ الهی‌ خردمندانه‌ی‌ متفكرانی‌ چون‌ ابن‌سینا، شهاب‌ الدین‌ سهروردی‌ و صدرالدین‌ شیرازی‌ را از نو كشف‌ كرد. نصر عقیده‌ داشت‌ كه‌ در فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ تلاش‌ هستی‌شناسی‌ اندیشمندانه‌ی‌ خود را با ابن‌سینا، پزشك‌ فیلسوف‌ و دانشمند نابغه‌ی‌ ایرانی‌ آغاز كرد كه‌ با « منطق‌ المشرقین‌ » و سه‌ روایت‌ شهودی‌ خود به‌ گونه‌ای‌ نمادین‌ از شرق‌، به‌ عنوان‌ مظهر جهانی‌ روشنایی‌، اندیشه‌ها و پاكی‌ سخن‌ گفت‌. نصر خود را با حكمت‌ الهی‌ عرفانی‌ ابن‌سینا كه‌ می‌خواست‌ از فلسفه‌ی‌ ارسطویی‌ فراتر رود، بسیار نزدیك‌ احساس‌ كرد. ابن‌سینا برخلاف‌ ارسطو، واقعیت‌ هر چیز را در خدا می‌جست‌ نه‌ در خود آن‌ چیز و خود را تنها زمینه‌ای‌ برای‌ رفتن‌ محسوب‌ می‌داشت‌. آموزه‌های‌ ابن‌سینا از طریق‌ مكتب‌ اشراقی‌ ادامه‌ یافت‌ و نهایتاً نصر، در حكمت‌ الهی‌ برین‌ ملاصدرا ، كه‌ آموزه‌ی‌ وحدتِ وجودی‌ سهروردی‌ را به‌ اوجهای‌ فكری‌ تازه‌ای‌ رساند و عقل‌ و مكاشفه‌ را در هم‌ تنید، آرامش‌ بیشتر می‌یافت‌. نصر می‌نویسد:

«اگر مجبور بودم‌ به‌ اصطلاح‌ «دیدگاه‌ فلسفی‌» خود را خلاصه‌ كنم‌ می‌گفتم‌ كه‌ پیرو جاویدان‌ خرد و نیز حكمت‌ جهانروا هستم‌؛ یعنی‌ آن‌ خرد همیشگی‌ كه‌ همواره‌ بوده‌ و همواره‌ خواهد بود و در چشم‌انداز آن‌ تنها یك‌ واقعیت‌ وجود دارد كه‌ می‌تواند بگوید «من‌». این‌ خود برپایه‌ی‌ یك‌ متافیزیك‌ كلی‌ قرار دارد و در زمینه‌های‌ كیهان‌شناسی‌، روانشناسی‌، هند و غیره‌ به‌ كار بسته‌ می‌شود. اما در عمل‌ به‌ این‌ خرد جز با كمك‌ تجلی‌ جهانی‌ عقل‌ نمی‌توان‌ دست‌ یافت‌؛ یعنی‌ با كمك‌ سنت‌ یا مذهب‌ كه‌ تنها اوست‌ كه‌ می‌تواند وسیله‌ی‌ لازم‌ را برای‌ كارساز كردن‌ عقل‌ در درون‌ انسان‌ فراهم‌ آورد و او را قادر سازد كه‌ از طریق‌ دانش‌ دگرگون‌ شود تا آنكه‌ خود به‌ تجسم‌ این‌ خرد تبدیل‌ گردد».

نصر برای‌ رهایی‌ از این‌ «تبعید غربی‌» به‌ تفسیری‌ خداشناسانه‌ و عرفانی‌ از اسلام‌ متوسل‌ شد و مدعی‌ گشت‌ كه‌ تصوف‌ را محور اصلی‌ تفكر و جهان‌بینی‌ خویش‌ قرار داده‌ است‌. او از عقل‌ باوری‌ به‌ سود اشراق‌، از اندیشه‌ی‌ دكارتی‌ به‌ سود اندیشه‌ی‌ مكاشفه‌ای‌ و از علوم‌ جدید به‌ سود متافیزیك‌ سنتی‌ دست‌ كشید. او به‌ شیوه‌ای‌ نوافلاطونی‌ میراث‌ فكری‌ رنسانس‌ و عصر مدرن‌ پس‌ از آن‌ را محكوم‌ ساخت‌. نصر چیرگی‌ جنبش‌ انسان‌باورانه‌ی‌ رنسانس‌ و ادعاهای‌ انسان‌ مدار و جهانشمول‌ آن‌ را نقطه‌ی‌ عطف‌ شروع‌ بیگانگی‌ فلسفی‌ تمدنهای‌ غربی‌ و شرقی‌ می‌دانست‌. این‌، نتیجه‌ی‌ این‌ واقعیت‌ است‌ كه‌ رنسانس‌ سبب‌ جدایی‌ فلسفه‌ از اخلاقیات‌، علوم‌ و مذهب‌ شد. نخست‌ ماكیاولی‌ به‌ تهی‌ كردن‌ سیاست‌ از پروای‌ اخلاقی‌ كلاسیك‌ آن‌ پرداخت‌. سپس‌ گالیله‌ علم‌ و مذهب‌ را از یكدیگر جدا ساخت‌، و سرانجام‌ دكارت‌ و نیوتن‌ فلسفه‌ را، هم‌ از علم‌ و هم‌ از مذهب‌ جدا كردند.

●نقد نصر از غرب‌

۹-۴- نصر از تمامی‌ طرح‌ تمدنی‌ عصر مدرن‌ نیز انتقاد كرد: از برتری‌ ذهن‌ و جسم‌ بر روح‌، ترك‌ دید عرفانی‌، زدودن‌ جوهر الهی‌ طبیعت‌ و هواداری‌ از علم‌ و دانش‌ غیر دینی‌ به‌ عنوان‌ راه‌ رستگاری‌ اجتماعی‌ جهانی‌. نصر، مانند بیشتر منتقدان‌ تجدّد، بر این‌ باور است‌ كه‌ وضع‌ اولیه‌ و ارزشمندی‌ كه‌ ویژگی‌ آن‌، همانا هماهنگی‌ با خداوند و طبیعت‌ بود، به‌ علت‌ هجوم‌ تجدد از میان‌ رفته‌ است‌. او ادعا می‌كند كه‌ «عصر نو» - كه‌ ویژگی‌ آن‌، طغیان‌ انسان‌ علیه‌ خداوند، جدایی‌ عقل‌ از نور راهنمای‌ خرد و كمبود فضیلت‌ است‌ - به‌ منجلاب‌ آشفتگی‌، انحطاط‌ و نادرستی‌ انجامیده‌ است‌. البته‌ چنان‌ كه‌ بارها خود او تصریح‌ كرده‌ است‌ تلاش‌ او محو آثار تمدن‌ مدرن‌ غربی‌ نیست‌. بلكه‌ نشاندن‌ آنها در موقعیت‌ فراخورشان‌ است‌. نصر می‌گوید راه‌ رستگاری‌ از طریق‌ هزار توی‌ نیهیلیسم‌ نیچه‌ای‌ نیست‌ بلكه‌ از طریق‌ حكمت‌ خردمندانه‌ی‌ عارفان‌ شرقی‌ است‌.

●نصر در مورد وضع‌ خاص‌ ایران‌، طغیان‌ فكری‌ خود را در برابر غرب‌ وسوسه‌ گرو نیز تهدیدكننده‌، در قالب‌ استراتژی‌ چهار جهتی‌ زیر بیان‌ كرد:

-A احیاء

در سالهای‌ اخیر دو جلد كتاب‌ با ویراستاری‌ نصر و الیورلمین‌ (۵) - پژوهشگر بریتانیایی‌ فلسفه‌ی‌ یهودی‌ و اسلامی‌ - به‌ طبع‌ رسیده‌ است‌. این‌ كتاب‌ در بردارنده‌ی‌ مقالاتی‌ است‌ كه‌ محققان‌ بزرگ‌ در این‌ باب‌ نوشته‌اند و به‌ شرح‌ اشكال‌ گونه‌گون‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ و گسترش‌ آن‌ در نقاط‌ مختلف‌ عالم‌ اسلام‌ می‌پردازد.

سنتهای‌ اصیل‌ فكری‌ ایران‌ از راه‌ احیای‌ دوباره‌ فلسفه‌ و عرفان‌ اسلامی‌.

-B هشدار به‌ ایرانیان‌ در مورد سرشت‌ علوم‌، فلسفه‌ و تكنولوژی‌ غربی‌ و خطراتی‌ كه‌ آنها برای‌ فرهنگ‌ ایران‌ به‌ بار می‌آورند، و بدین‌ وسیله‌ توانا ساختن‌ ایرانیان‌ به‌ اینكه‌ به‌ غرب‌ از دیدگاهی‌ انتقادی‌ و نه‌ از روی‌ عقده‌ی‌ حقارت‌، بنگرند.

-C آگاه‌ ساختن‌ ایرانیان‌ از فرهنگ‌ و تمدن‌ آسیایی‌ چونان‌ وزنه‌ای‌ متعادل‌ سازنده‌ در برابر نفوذ تمدن‌ غرب‌.

-D كوشش‌ در ایجاد راهی‌ كه‌ از طریق‌ آن‌ حفظ‌ اصالت‌ فرهنگی‌ ایران‌ در برابر فرهنگ‌، تكنولوژی‌ و علوم‌ غربی‌ امكان‌پذیر گردد.

نصر نخستین‌ بخش‌ این‌ استراتژی‌ را از طریق‌ تلاشی‌ پیگیر برای‌ نشان‌ دادن‌ گرایش‌ نیرومند ایرانیان‌ و مسلمانان‌ به‌ اندیشه‌ی‌ فلسفی‌ و متافیزیكی‌ دنبال‌ كرد. او در مقام‌ دانشگاهی‌ خود به‌ عنوان‌ استاد فلسفه‌ به‌ آموزش‌ بسیاری‌ از دانشجویان‌ برجسته‌ای‌ كمك‌ كرد كه‌ بعضی‌ از آنان‌، هم‌ د رداخل‌ و هم‌ در خارج‌ از ایران‌، به‌ صاحب‌نظران‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ تبدیل‌ شدند. نصر در مقام‌ رئیس‌ دانشكده‌ و معاون‌ و رئیس‌ دو دانشگاه‌ مهم‌، در جهت‌ برقراری‌ پیوندهای‌ نزدیك‌تر میان‌ روحانیون‌ و دانشجویان‌ دانشگاه‌ كوشید، و بدین‌ سان‌ وارد شدن‌ شماری‌ از روحانیون‌ فاضل‌ را به‌ محیط‌ دانشگاهی‌ ممكن‌ ساخت‌. آثار متعدد او در زمینه‌ی‌ زندگی‌ و اندیشه‌ی‌ فیلسوفانی‌ چون‌ ملاصدرا، سهروردی‌ و متفكران‌ اصیل‌ دیگر، خدمت‌ دیگر بود.

●نصر در انجمن‌ فلسفه‌

۹-۵- هیئت‌ امنای‌ انجمن‌ فلسفه‌ كه‌ به‌ همت‌ نصر دایر شد، در مدت‌ چهار سال‌ فعالیت‌ خود چند كنفرانس‌ بین‌المللی‌ در مورد فلسفه‌ برپا ساحت‌ و شماری‌ كتاب‌ درباره‌ی‌ فلسفه‌ و عرفان‌ اسلامی‌ انتشار داد. همكاری‌ آن‌ با دو مؤسسه‌ی‌ مستقل‌، انستیتوی‌ فرانسه‌ - ایران‌ و شعبه‌ی‌ مؤسسه‌ی‌ مطالعات‌ اسلامی‌ دانشگاه‌ مك‌ گیل‌ در تهران‌ به‌ افزایش‌ كمی‌ و كیفی‌ متون‌ مهم‌ فلسفه‌ و حكمت‌ اسلامی‌ در دهه‌ی‌ ۱۳۵۰/۱۹۷۰ منجر شد.

●نصر در نشستهای‌ علامه‌ طباطبایی‌- كُربن‌

۹-۶- نصر به‌ علت‌ نقش‌ اساسی‌ خود، در سازمان‌ دادن‌ بحثها و گروههای‌ مطالعاتی‌ خصوصی‌ تأثیراتی‌ باقی‌ گذاشت‌. یكی‌ از این‌ گردهماییهای‌ دراز مدت‌، گفت‌ و گوهای‌ خصوصی‌ میان‌ هانری‌ كربن‌ (رئیس‌ بخش‌ اسلامی‌ در دانشگاه‌ سوربُن‌ از ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۴) و علامه‌ سید محمد حسین‌ طباطبایی‌ بود كه‌ در سال‌ ۱۳۳۷/۱۹۵۸ آغاز شد و در سال‌ ۱۳۵۶/۱۹۷۷ به‌ پایان‌ رسید. این‌ گفت‌ و گوها كه‌ غالباً در حضور جمع‌ كوچكی‌ از افراد برجسته‌ چون‌ سیدجلال‌ الدین‌ آشتیانی‌ ، بدیع‌ الزمان‌ فروزانفر ، مرتضی‌ مطهری‌ ، سید حسین‌ نصر ، داریوش‌ شایگان‌ ، عیسی‌ سپهبدی‌ ، رضا داوری‌ اردكانی‌ و محمود شهابی‌ انجام‌ می‌گرفت‌ بیشتر بر موضوعهای‌ مربوط‌ به‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی‌، برخورد شرق‌ و غرب‌، رابطه‌ی‌ دین‌ و علم‌، اساطیر هندو و اسلامی‌ و عرفان‌ تطبیقی‌ تكیه‌ داشت‌. این‌ جلسات‌ كه‌ مستقل‌ از دولت‌ و حوزه‌های‌ علمیه‌ برپا می‌شد، به‌ نزدیك‌ شدن‌ روحانیون‌ روشن‌اندیش‌تر با گروه‌ خاصی‌ از استادان‌ دانشگاه‌ و روشنفكران‌ مذهبی‌ كمك‌ كرد. نصر كه‌ مدتها نزد روحانیونی‌ چون‌: علامه‌ طباطبایی‌ ، سید محمد كاظم‌ عصّار و آیت‌ اللّه‌ ابوالحسن‌ رفیعی‌ قزوینی‌ تعلیم‌ دیده‌ بود، به‌ نزدیك‌ ساختن‌ آنان‌ و روشنفكران‌ مذهبی‌ علاقه‌مند بود.

پانوشتها

۱. The Wiegand Lecture

۲. Rabbi Izmar Schorch

۳. Sally Oaks College

۴. این‌ كتاب‌ توسط‌ دكتر مرتضی‌ اسعدی‌ با عنوان‌ جوان‌ مسلمان‌ و دنیای‌ متجدد ترجمه‌ شده‌ است‌.

۵. Oliner Leaman

۶.THe Foundation of Traditiona Studies

۷. Religion of the Hcart

۸. Stoddart

۹. In Quest of the Sacred

۱۰.Katherine Obrien

۱۱. The peruvian Instituto de Estudios Tradicinales

۱۲. واژه‌ Beacon در لغت‌ به‌ معنای‌ چراغ‌ راهنمای‌ دریانوردان‌ یا آتش‌ و چراغی‌ بوده‌ است‌ كه‌ بر سر كوهها با عنوان‌ نشانه‌ اخطار یا اعلام‌ پیامی‌ خاص‌ و یا راهنمایی‌ برخی‌ افراد بر افراوخته‌ می‌شده‌ است‌.

۱۳. Temenus Academy

۱۴. Cadbury Lectures

۱۵. Religion and the Order of Nature

۱۶. Poens of Way

۱۷. بنا به‌ روایتی‌ گفته‌ می‌شود كه‌ سر مبارك‌ امام‌ حسین‌ (ع‌) پس‌ از جداشدن‌ از بدن‌ مطهرش‌ در مصر دفن‌ گردید و هم‌ اكنون‌ بارگاه‌ مقدّسی‌ در همان‌ مكان‌ در قاهره‌ ساخته‌ شده‌ است‌ كه‌ روزانه‌ پذیرای‌ زائران‌ بی‌شماری‌ از اقصی‌ تقاط‌ جهان‌ است‌. - م‌.

۱۸. Enes Karic

۱۹. بقره‌ / ۱۳۵

۲۰. نك‌: ادیان‌ و مكتبهای‌ فلسفی‌ هند، داریوش‌ شایگان‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱ و ج‌ ۲، ص‌ ۴۳۴.

۲۱. Knowledge and THe Sacred, PP.۶۷-۶۸

۲۲. M.Pallis: The Way and the Mountain, London, ۱۹۹۱ PP.۹۳-۱۰۰

۲۳. عقیده‌ی‌ سنت‌گرایی‌ در چارچوب‌ تعاریف‌ رایج‌ دین‌شناسان‌ معاصر از جمله‌ هیك‌ نمی‌گنجد و در تقسیم‌بندی‌ آنان‌ با باورهای‌ شمول‌گرایی‌ (inclusivism) ، كثرت‌گرایی‌ (Pluralism) و انحصارگرایی‌ (exclusivism) اختلافی‌ بنیادین‌ دارد. در مورد تفاوت‌ این‌ باورها ر ك‌: عقل‌ و اعتقاد دینی‌، صص‌ ۴۲۶-۳۹۷

۲۴. مستند قرآنی‌ وحدت‌ استعلایی‌ ادیان‌، آیاتی‌ از قبیل‌ «ان‌ من‌ اخهٔ‌ الاخلافیه‌ نذیر» (فاطر/۲۴) و آیه‌ «لكل‌ امّهٔ‌ رسول‌» (یونس‌ / ۴۷) می‌باشد.

به‌ گفته‌ مارتین‌ لینگز از بزرگان‌ معاصر سنت‌گرایی‌: «آنچه‌ را امروزه‌ ادیان‌ بزرگ‌ جهان‌ خوانده‌ می‌شود، می‌توان‌ به‌ نقاط‌ مختلف‌ واقع‌ بر محیط‌ دایره‌ تشبیه‌ كرد، اما هر دینی‌ یك‌ جنبه‌ باطنی‌ دارد كه‌ می‌توان‌ آن‌ را به‌ شعاعی‌ تشبیه‌ كرد كه‌ از محیط‌ دایره‌ به‌ مركز آن‌ می‌رسد. این‌ مركز خود خداست‌. به‌ عبارت‌ دیگر هر دینی‌ یكی‌ از صراطهای‌ مستقیم‌ به‌ سوی‌ خدا را به‌ پیروان‌ خود ارائه‌ می‌كند و در اسلام‌ این‌ صراط‌ مستقیم‌، عرفان‌ اسلامی‌ است‌. شعاعها در آغاز از یكدیگر فاصله‌ بسیار دارند، اما هر چه‌ به‌ مركز نزدیكتر می‌شوند به‌ یكدیگر نیز نزدیكتر می‌شوند. این‌، بدین‌ معناست‌ كه‌ سالك‌ طریقت‌ اسلامی‌ هر چه‌ در طی‌ طریق‌ پیش‌تر می‌رود، به‌ امثال‌ و نظایر خود در سایر سنتهای‌ معنوی‌ نزدیكتر می‌گردد. پیوندی‌ نهانی‌ در میان‌ آنان‌ قرار است‌ و می‌توان‌ گفت‌ جملگی‌ به‌ یك‌ زبان‌ سخن‌ می‌گویند از این‌ جهت‌ عرفای‌ اسلامی‌ بهترین‌ كسانی‌اند كه‌ می‌توانند از طرف‌ اسلام‌ با سایر ادیان‌ جهان‌ وارد گفتگو شوند» (لینگز، مارتین‌، عرفان‌ اسلامی‌ چیست‌، مقدمه‌ی‌ نویسنده‌ بر ترجمه‌ فارسی‌).

۲۵. جعفریان‌، جریانها و سازمانهای‌ مذهبی‌ - سیاسی‌ در ایران‌ - مركز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، تهران‌ ۱۳۸۳، صص‌ ۶۰۰-۵۹۳

۲۶. طرحی‌ از یك‌ زندگی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۴۹ نصر خود می‌گوید كه‌ علامه‌ طباطبایی‌ از او خواست‌ تا شریعتی‌ را تشویق‌ كند مدتی‌ از سیاست‌ دست‌ بردارد و به‌ قم‌ بیاید و نزد ایشان‌ فلسفه‌ بخواند. همان‌. ابراهیم‌ یزدی‌ هم‌ از قول‌ نصر گفته‌ است‌ كه‌ او شریعتی‌ را یك‌ ماركسیست‌ ملعون‌ می‌دانست‌. شخصیت‌ و اندیشه‌ دكتر شریعتی‌، ص‌ ۱۴۳ به‌ نقل‌ از طرحی‌ از یك‌ زندگی‌: ۲/۳۴۹.

۲۷. پشت‌ پرده‌ی‌ تخت‌ طاوس‌، ص‌ ۲۳۱.

۲۸. روشنفكر ایرانی‌ و غرب‌، ص‌ ۱۹۴ (به‌ نقل‌ از Western science and Asian Culture, ۷-۸

۲۹. هانری‌ كربن‌، ص‌ ۵۴.

۳۰. آن‌ حكایتها، گفتگو با احسان‌ نراقی‌، ص‌ ۸۰-۸۱.

۳۱. دیدگاههای‌ وی‌ را در این‌ زمینه‌ها می‌توان‌ در كتاب‌ «معرفت‌ و معنویت‌» (ترجمه‌ی‌ انشاءالله‌ رحمتی‌) (تهران‌، نشر سهروردی‌، ۱۳۸۰) دریافت‌.

۳۲. معارف‌ اسلامی‌ در جهان‌ معاصر، ص‌ ۱۴.

۳۳. همان‌، ص‌ ۱۷۵.

۳۴. همان‌، ص‌ ۱۹۳.

۳۵. همان‌، مقاله‌ی‌ «نظری‌ به‌ ادیان‌ عالم‌» ص‌ ۲۲۱-۲۴۷.

۳۶. یك‌ بار كه‌ در دانشكده‌ ادبیات‌ به‌ نصر اعتراض‌ شد كه‌ دو تن‌ از استادان‌ زبان‌ خارجه‌، تحت‌ عنوان‌ تمرین‌ درسی‌، مقاله‌ای‌ داده‌اند كه‌ در آن‌ گفته‌ شده‌ اسلام‌ نتوانسته‌ قانون‌ كاملی‌ كه‌ پاسخگوی‌ نیازهای‌ بشر در عصر حاضر باشد ارائه‌ دهد، نصر قول‌ داد كه‌ از مرتضی‌ مطهری‌ دعوت‌ كند تا برای‌ سخنرانی‌ به‌ دانشكده‌ آمده‌ و به‌ این‌ مطالب‌ پاسخ‌ دهد. بنگرید: عالم‌ جاودان‌، ص‌ ۳۵۹.

۳۷. معارف‌ اسلامی‌ در جهان‌ معاصر، ص‌ ۲۶۷.

۳۸. نوشته‌های‌ دیگر او در زمینه‌ افكار خاص‌ وی‌ عبارتند از: نیاز به‌ علم‌ مقدس‌ (تهران‌ ۱۳۷۹)، آرمانها و واقعیتهای‌ اسلام‌ (۱۳۸۲)، موقعیت‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ در عصر حاضر (۱۳۸۱)، صدر المتألهین‌ شیرازی‌ و حكمت‌ متعالیه‌ (۱۳۸۲)، آموزه‌های‌ صوفیان‌ از دیروز و امروز (۱۳۸۲). سنت‌ عقلانی‌ اسلامی‌ در ایران‌ (۱۳۸۳) و آخرین‌ كتاب‌ درباره‌ی‌ سیدحسین‌نصر، مجلد بیست‌ و هشتم‌ از مجموعه‌ «فیلسوفان‌ زنده‌» كه‌ مجموعه‌ گفتارهایی‌ است‌ درباره‌ی‌ اندیشه‌های‌ سیدحسین‌نصر. (معرفی‌ آن‌ را ببینید در مجله‌ی‌ آینه‌ی‌ پژوهش‌، ش‌ ۸۳ (آذر - دی‌ ۸۲)، ص‌ ۹۱ - ۹۴. مسعود بهنود، روزنامه‌ نگار انقلاب‌ ایرانی‌ در مقاله‌ای‌ با عنوان‌ سال‌ ۸۲ نگاه‌ اول‌، در پایان‌ این‌ سال‌ ضمن‌ مقاله‌ای‌ با اشاره‌ به‌ دیدگاههای‌ هانتیگتون‌ به‌ دكتر نصر به‌ عنوان‌ مخالف‌ وی‌ اشاره‌ كرده‌ و نوشت‌، سیدحسین‌ نصر مطلوب‌ و معبود بخشی‌ از محافظه‌ كاران‌ ایرانی‌ است‌ كه‌ برای‌ تكثیر نظرات‌ استاد، چشم‌ بر سابقه‌ او در مقام‌ رئیس‌ دفتر ملكه‌ سابق‌ ایران‌ و ریاستش‌ بر دانشگاه‌ آریامهر می‌بندند و گاه‌ در گفتگوهای‌ شخصی‌ همه‌ بار را بر دوش‌ همسر استاد می‌نهند كه‌ اگر او نبود، لابد سیدحسین‌ نصر الان‌ در شورای‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ همان‌ جایی‌ را پر می‌كرد كه‌ دكتر سروش‌ حاضر به‌ قبول‌ آن‌ نشد،... اسلام‌ دكتر نصر، سنّت‌پرست‌ و عرفانی‌ و راز آشنای‌ شیخ‌ فضل‌ اللّه‌ نوری‌...


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید