شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

استراتژی كابینه دوم بوش و ایران


در هفته های گذشته و با نزدیك شدن دوران نقل و انتقالات در كابینه دوم بوش, طرح های بررسی استراتژیك زیادی به دفتر رئیس جمهور آمریكا رسیده و از موضوعات مهم بحث ایران است

آمریكا در حالی با قضیه ایران مواجه شده كه می داند در دور دوم حكومت جورج بوش باید هرطور شده موضع خود درباره ایران را تغییر دهد. ایران از سوی دیگر با پرونده هسته ای خود و همكاری دیپلماتیك با اروپا به غرب نشان داده حاضر به گفت وگو و همكاری است، اگر منافع مورد نظر او هم فراهم شود و در برنامه كاری باشد. عملكرد ایران در پرونده هسته ای باعث شد تا تفكر جنگ طلب كه به عملیات عراق منتهی شد و نتایج آزار دهنده آن هنوز مرتفع نشده یك جریان موازی را در كنار خود ببیند و آن جریان بحث و مذاكره و صحبت بر سر امتیاز های دوطرفه به جای جنگ و تحریم است. مهم ترین گزارشی كه این روز ها در كاخ سفید بر سر آن بحث می شود، استراتژی تحلیلی است كه «كنث پولاك» آن را تهیه كرده است. او كه متعلق به دسته معروف به واقع گرایان است، در این گزارش تصریح كرد كه باید با تغییر مبانی اصولی در سیاست خارجی نگاهی جدید برای رابطه با ایران طراحی كرد. وی در این گزارش و در بخشی به بحث متهم كردن ایران به حمایت از تروریسم اشاره كرده و تاكید دارد كه نباید ایران را در این خصوص خطر جدی به حساب آورد. در این متن آمده است: «هر چند بحث ایران و تروریسم را باید به عنوان موضوعی جدی در دستور كار قرار داد اما در حال حاضر و با تمام سوابق و شواهد موجود می توان گفت آن بخش از فعالیت های ایران كه در نظر آمریكا حمایت از تروریسم است، هیچ خطری متوجه آمریكا نیست و این حقیقت را نباید از نظر دور داشت كه با تمام تخاصم های موجود بین ایران و آمریكا هنوز عملیات تروریستی از سوی ایران علیه آمریكا سازماندهی نشده است.» وی در خصوص چالشی كردن اسرائیل در بحث تروریسم نوشته: «هر چند اسرائیل متحد آمریكا به حساب می آید و آنها به شدت از ایران در هراس هستند، اما حتی حزب الله لبنان هیچ حمله ای زیر نظر ایران به آمریكا نكرده و منافع آمریكا را به طور جدی به خطر نینداخته است.» پولاك با رد كردن حمایت ایران از القاعده چنین تحلیل كرده است: «مقامات تهران به اندازه كافی با القاعده مشكل دارند و هیچ جای همكاری و ارتباط بین القاعده و ایران مطرح نیست.» وی با هشدار به مقامات كاخ سفید درباره ایران می گوید: «ایران با هیچ یك از دشمنان آمریكا در منطقه مراوده ندارد اما اگر آمریكا اقدام نظامی علیه ایران را در پیش بگیرد، امكان اتحاد بین ایران و گروه های مخالف آمریكا حتی القاعده وجود دارد.» وی با برشماری موانع موجود در سیاست خارجی آمریكا و ایران بر این باور است كه آمریكا به دلیل روشن نكردن مواضع خود در برخی مسائل مانند موضوع مجاهدین خلق و اختلاف بین باز ها و واقع گرایان هنوز نتوانسته از پتانسیل های خود استفاده كرده و استراتژی تازه ای را طراحی كند. «آمریكا به دلیل تبلیغات بالای باز ها به این نتیجه رسیده كه گروه مجاهدین خلق را در گوشه داشته باشد تا هر وقت لازم باشد آنها را به كار گیرد.» پولاك در ادامه به مقامات آمریكایی هشدار داده كه با وضعیت عراق، بهتر است هر چه زودتر آنها استراتژ ی دقیق تر و جدی تری را طراحی كنند به خصوص در روزهایی كه تغییر كابینه در راه است و بهترین زمان به شمار می آید. وی همچنین هشدار می دهد كه ایران اگر بخواهد در عراق دشمن آمریكا باشد، بدترین نوع دشمنی برای آمریكا است كه هزینه های زیادی برای آن خواهند پرداخت. جورج بوش در آخرین سخنرانی خود در حالی از مشكلات منطقه نام برد كه هیچ اشاره ای به نام ایران نكرد. چنین رفتاری دو رویكرد پنهان در خود دارد: یكم اینكه ممكن است بوش تصمیم خود را گرفته باشد و دیگر این كه ممكن است برعكس هنوز هیچ تصمیم جامع و گسترده ای اختیار نكرده باشد. این بحث در آمریكا نیز موقعیت ویژه ای دارد. بسیاری از تحلیلگران در حال حاضر و در آستانه دوم به این بحث می پردازند كه آینده روابط آمریكا و ایران در دوره دوم ریاست جمهوری بوش چیست. این دوراهی مهم در یك ماه آینده بسیار سرنوشت ساز خواهد بود. واشینگتن پست در مقاله ای به این بحث پرداخته و ابعاد مختلف آن را به چالش كشیده است كه از سوی خبرگزاری مهر مخابره شده است. این روزنامه در این مقاله با ارزیابی دیدگاه دولت بوش درباره برنامه هسته ای ایران با مطرح كردن این سئوال كه آیا جورج بوش رئیس جمهوری آمریكا به این نتیجه رسیده است كه آمریكا می تواند در كنار یك ایران هسته ای زندگی كند؟ به سخنان اخیر بوش در یك كنفرانس خبری اشاره می كند كه بوش درباره سیاست آمریكا در قبال ایران گفت: «ما به دیگران متكی هستیم زیرا ما خودمان را ملزم كرده ایم كه تحت تاثیر ایران قرار نگیریم. به عبارت دیگر ما هم اكنون اعمال فشار زیاد بر ایران را در برنامه خود نداریم.» این روزنامه می افزاید: اظهارات باورنكردنی بوش به طور آشكارا نه تنها دلیل رویگردانی دوباره وی از چندجانبه گرایی نیست كه برعكس ارزیابی غلط از تاثیر آمریكا و عملكرد شدید و بالفعل آمریكا با برنامه هسته ای ایران است. این روزنامه به دولت بوش توصیه می كند كه نباید گزینه ای خارج از مذاكره با ایران مانند استفاده از زور را اتخاذ كند. اما بوش باید در مرحله نخست آزمایش پتانسیل مذاكرات برای توقف برنامه تسلیحات هسته ای ایران را آغاز كند. این روزنامه می افزاید اما هیچ توافقی بدون پیشنهاد امتیازات چشمگیر از سوی آمریكا حاصل نخواهد شد و بعید است ایران بدون تهدید معتبر از سوی اروپایی ها و ژاپن كه باید در قالب تحریم های چندجانبه اقتصادی بر ایران تحمیل شوند امتیاز دهد در غیر این صورت این مذاكرات به شكست خواهد انجامید. واشینگتن پست مدعی شد در مذاكراتی كه منجر به توافق خواهد شد آمریكا ممكن است امتیازات گوناگونی را برای جلب ایران پیشنهاد كند، برای مثال در عوض توقف كامل و قابل تایید برنامه هسته ای ایران و همچنین پایان حمایتش از تروریسم و عناصر ضدآمریكایی در عراق و افغانستان، باید لغو تحریم خود، عادی سازی روابط، توجه به برخی ادعا های ایران علیه آمریكا، ارتقای جریان های سرمایه گذاری و تجاری جدید در ایران، اجازه به عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی، ضمانت برای دستیابی به قدرت هسته ای غیرنظامی و ارائه ضمانت هایی در رابطه با امنیت منطقه ای را به ایران پیشنهاد كند. این راه حل ها می طلبد آمریكا بیشتر از آن چیزی كه دیپلماسی اروپا دنبال می كند در پیش گیرد. این امر نیازمند رهبری آمریكا و مشاركت با اروپایی ها در یك مذاكرات پیچیده و فوری با ایران است. ظاهراً بوش این چشم انداز را بسیار مشكل یا بسیار ناراحت كننده ارزیابی می كند. این روزنامه در پایان می نویسد: در حقیقت آمریكا با واقعیت های مشكلی و حتی گزینه های سیاسی سخت تری روبه رو است. ایران ممكن است تصمیم به دستیابی تسلیحات هسته ای داشته باشد در این صورت مذاكرات در نهایت به شكست خواهد انجامید و ما نمی توانیم بدون تلاش به این نیت ایران پی ببریم. در هر صورت ما نمی توانیم تا زمانی كه بهترین اقدامات را برای پیدا كردن یك راه حل انجام نداده ایم اروپا را وادار كنیم كه علیه ایرانی كه تصمیم دارد هسته ای شود تحریم هایی را اعمال كند.