یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

افول ستاره جامعه شناسی


افول ستاره جامعه شناسی

اخیراً انتشارات «فرهنگ معاصر» اثر قابل تأملی را با عنوان «فرهنگ انتقادی جامعه شناسی» منتشر كرده است كه با ۱۰۲ مدخل به قلم ریمون بودون و فرانسوا بوریكو تنظیم و تدوین شده است و با ترجمه خوش خوان و شیوای عبدالحسین نیك گهر روی پارسی به خود گرفته است

● نقد و بررسی «فرهنگ انتقادی جامعه شناسی» اثر ریمون بودون و فرانسوا بوریكو ترجمه عبدالحسین نیك گهر

اندیشیدن درباره جامعه و زندگی اجتماعی، یكی از وظایف مهم متفكران است. در طول تاریخ، این وظیفه را تاریخدانان، فلاسفه، علمای اخلاق و حقوقدانان برعهده داشتند. اما در نیمه دوم قرن بیستم، این جامعه شناسان بودند كه ادعای پرداختن به این مهم را داشتند و بر این باور بودند كه جامعه شناسی می تواند و باید، به پیشرفت اندیشه انسان درباره وضعیتش كمك كند و ابزار تحلیلی برای جنبش های فكری فراهم آورد.

با چنین افقی، جامعه شناسی در دو دهه ۵۰ تا ،۷۰ دوره پررونقی را پشت سر گذاشت و البته نمی توان منكر شد در اعتلای سطح آگاهی بشر هم سهم قابل توجهی داشت، اما به گواهی اهل نظر و اندیشه، امروزه دیگر ستاره اقبالش در اوج نیست و در مسیر افول برگشت ناپذیری جاری شده است. در دهه های پایانی قرن بیستم با زایل شدن توهمات ایدئولوژیك، جامعه شناسی كه در برهه ای خود را «علم» توسعه و دگرگونی برنامه ریزی شده جامعه معرفی كرده بود، به مرور اعتبارش را از دست داد، تا جایی كه امروز به نقطه ای رسیده است كه با شكاكیت فزاینده ای كه برمی انگیزد، پایگاه جامعه شناسی به شدت تنزل یافته است. منتقدان جامعه شناسی بر این باورند كه جامعه شناسی دیگر نمی تواند داده های اجتماعی را به شیوه علمی تحلیل كند، مگر آن كه اساس مثبت یك وفاق جمعی جدید را فراهم آورد.

اما شاید این سرخوردگی از جامعه شناسی همانقدر افراطی و بی اساس است كه شیفتگی ای كه در سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ در پی داشت.

اخیراً انتشارات «فرهنگ معاصر» اثر قابل تأملی را با عنوان «فرهنگ انتقادی جامعه شناسی» منتشر كرده است كه با ۱۰۲ مدخل به قلم ریمون بودون و فرانسوا بوریكو تنظیم و تدوین شده است و با ترجمه خوش خوان و شیوای عبدالحسین نیك گهر روی پارسی به خود گرفته است.

با توجه به رویكرد انتقادی مؤلفان این فرهنگ، افق جدیدی از علم جامعه شناسی برای مخاطب گشوده می شود. یكی از نقاط مثبت و شاید مهمترین نكته قوت این اثر، دیدی است كه به مخاطب می دهد كه در مواردی خلاف دیدگاه رایج است.

ریمون بودون و فرانسوا بوریكو در این فرهنگ سعی می كنند جامعه شناسی را از بند افراط و تفریط ها برهانند تا جایگاه شایسته اش را در میان رشته های كلاسیك احراز كند. چرا كه گروهی، جامعه شناسی را بعد اصلی تفكر درباره جامعه می دانند و معتقدند تحقیقات و نظریه های جامعه شناختی همچون هر نظریه علمی، به شفاف سازی پدیده ها كمك می كند و در قطب دیگر، برچسب جامعه شناسی، نظریه هایی را شامل می شود كه به نظر می رسد هدفشان دادن ظاهری «علمی» به «باورهای قالبی» است كه یا خلاف واقعیت های مسلم هستند یا بر دورهای باطل بنا شده اند و چاره ای ندارند جز این كه خود را تسلیم بحث های عقلانی و استدلال های منطقی كنند.

مؤلفان این فرهنگ با پافشاری بر این تمایز سعی دارند اثری «انتقادی»، در كلاسیك ترین معنای كلمه، به مخاطب خود عرضه كنند و با توجه به این كه خود جامعه شناس هستند، دیدگاهی غیرمحافظه كارانه را در این اثر بسط دهند و موفق شده اند بدون درغلتیدن به ورطه پوچ گرایی، هر بینش جزم گرایانه ای را كه می خواهد پیشداوری های ایدئولوژیكی را علمی معرفی كند، نقد كنند. در یك كلام می توان هدف این فرهنگ را تحلیل انتقادی از سنت جامعه شناسی عنوان كرد.

در پیشگفتار این مجموعه افق دید و چارچوب تحلیل های جامعه شناسی اینگونه ترسیم شده است؛

▪ جامعه شناسی می تواند و باید باعث اعتلای اندیشه انسان شود، به شرط این كه، ابتدا خود را از جاه طلبی موهومی كه مدت ها مایه تسلی خاطرش بوده است، برهاند.

▪ جامعه شناسی در هیچ حالتی نباید جانشین فلسفه یا فرهنگ عمومی شود.

▪ جامعه شناسی برای رهایی از توهماتش باید انتقادی، تطبیقی و روشمند باشد.

▪ جامعه شناسی فعالیتی از سنخ سخنوری یا زیبایی شناسی نیست كه خوشایند و جذاب باشد.

▪ جامعه شناسی بیان قضایایی است كه ما را در فهم بهتر پدیده های اجتماعی كمك می كنند.

▪ جامعه شناس باید كثرت سنت های جامعه شناختی را به رسمیت بشناسد.

موضع واحد هر دو مؤلف این است كه همه كنش هایی كه مستقیماً قابلیت تحلیل جامعه شناختی را دارند، می توانند به كنش های قابل فهم تحویل شوند، مشروط به این كه، آنها را در رابطه با

۱) وضعیت كنشگر،

۲) راهبردهای فعلی اش،

۳) تكوین این راهبردها، در نظر گرفت.

در واقع به بیانی صریح تر می توان مدعی شد كه میان اقتصاد و جامعه شناسی، جامعه شناسی و تاریخ یا حتی فلسفه و جامعه شناسی، دیگر نمی توان مرزكشی كرد. بنابراین، جامعه شناسی متنوع تر از آن است كه گفته می شود.

به اعتبار همین نكته پیش گفته، یكی از نقاط ضعف این فرهنگ عدم جامعیت و نپرداختن به همه حوزه های جامعه شناسی مثلاً روستایی، شهری، سیاسی و... است. از آنجایی كه این اثر نه یك دانشنامه و نه یك واژه نامه، بلكه یك «فرهنگ» است خواننده در آن، همه مفاهیم جامعه شناسی را نخواهد یافت و جای بسیاری از مدخل ها را در میان ۱۰۲ مدخل این فرهنگ خالی خواهد یافت.

مؤلفان برای انتخاب این ۱۰۲ مدخل، ۲ اصل را مدنظر قرار دادند: اول، شمارش تعداد حتی الامكان بیشتر و نیز متنوع تر مفاهیمی كه مؤلفان واژه نامه ها، مدخل ها را در رابطه با آنها انتخاب می كنند و دوم، تعریف كاربرد «مصطلح» واژه ها كه از راه استقرار در متون مؤلفان «صاحب نام» صورت می گیرد و با مد نظر قرار دادن این ۲ اصل، سعی كرده اند مسائل اساسی جامعه شناسی را شناسایی و طرح و نقد كنند. در نهایت در این فرهنگ، تلاش بر این است كه رابطه میان برخی مفاهیم اساسی اثبات شود.

به همین دلیل در پایان هر مقاله، فهرستی از مقاله های مرتبط معرفی شده است و در پایان فرهنگ نیز نمایه ای شامل گروهبندی برحسب موضوع و حوزه، ارائه شده است. هر چند خیلی كامل به نظر نمی رسند. بدنه این فرهنگ را تحقیقات كلاسیك و مدرنی تشكیل می دهند كه سهم قابل ملاحظه ای در تحلیل نظام ها و تبیین پدیده های جامعه شناختی داشته اند. با این وجود، ارجاعات به جامعه شناسی كلاسیك در این فرهنگ پررنگ و لعاب تر است و بیشتر به چشم می آید.

مرجع ها برای هر مقاله متعددند و برای خواننده ای كه در صدد است بینش گسترده ای در خصوص تولید كلاسیك و مدرن جامعه شناسی كسب كند كافی هستند، هر چند به هیچ عنوان نمی توان گفت كه كامل هستند. نویسندگان این فرهنگ در گذر قرائت خود از دستاوردهای مهم جامعه شناسی سعی كرده اند پربارترین پارادایم ها را از لحاظ تبیین پدیده های اجتماعی، معرفی كنند و به موازات آن سعی كرده اند نشان دهند چرا برخی پارادایم ها آشكارا سترون به نظر می رسند و موضع انتقادی خود را كاملاً نسبت به این پارادایم ها نشان می دهند.

۱۰۲ مدخل اصلی این فرهنگ را می توان در ۸ گروه دسته بندی كرد (هر چند در فهرست نگاری، این دسته بندی ها لحاظ نشده است)؛

۱) طبقات بزرگ پدیده های اجتماعی ( مانند تعارض های اجتماعی، ایدئولوژی ها، دین)

۲) انواع و وجوه اصلی سازمان اجتماعی (مانند دیوانسالاری، سرمایه داری، احزاب سیاسی)

۳) مفاهیم عمده خاص جامعه شناسی (مانند نابسامانی، كاریزما)

۴) مفاهیم متداول و مشترك در چندین رشته (مانند ساخت، نظام)

۵) پارادایم ها و نظریه هایی كه كاربرد گسترده ای دارند (مانند فرهنگ گرایی، كاركردگرایی، ساخت گرایی)

۶) مسائل نظری عمده (مانند نظارت اجتماعی، قدرت)

۷) مسائل معرفت شناختی عمده (مانند عینیت، پیش بینی، نظریه)

۸) بنیانگذاران عمده جامعه شناسی و شرح دستاوردهای مهم شان به لحاظ نظری و روش شناختی و ارزیابی ارزش آموزشی امروز نظریاتشان (مانند زیمل، كنت، وبر، منتسكیو، ماركس)

با توجه به این كه یكی از شاخصه های اصلی و شاید مهمترین نكته در فرهنگ نگاری كه باید مدنظر قرار گیرد «سهولت» و «سرعت» در دستیابی به اطلاعات برای مخاطب است.

گویا این مهم نه مورد توجه نویسندگان این فرهنگ بوده و نه مترجم اصراری داشته تا آن را در نسخه ترجمه خود اصلاح كند. چرا كه مدخل ها، نمایه های موضوعی و حتی فهرست مقاله ها با استفاده از ذكر شماره صفحات به درون متن فرهنگ ارجاع داده نمی شوند و این مسأله فرد استفاده كنند از فرهنگ را با مشكلات عدیده ای روبرو می كند، علاوه بر این كه برای پیدا كردن عنوان و موضوع مورد نظر خود باید وقت بسیاری را صرف كند و این خلاف اصول فرهنگ نگاری است كه سهولت و سرعت دستیابی را در كانون توجه قرار می دهد. یكی از نكاتی كه نمی توان از ذكر آن صرف نظر كرد به ترجمه عنوان فرهنگ بر می گردد.

با توجه به عنوان اصلی كتاب ( Dictionaire Critique de la Sociologie ,۱۹۸۲ ) و نو ع رویكرد مؤلفان، «فرهنگ انتقادی جامعه شناسی» ترجمه دقیق و صحیح عنوان این فرهنگ است و با توجه به این كه درون كتاب ترجمه صحیح آورده شده اما بركاور این كتاب عنوان «فرهنگ جامعه شناسی انتقادی» درج شده است كه به مفهومی كاملاً متفاوت اشاره دارد و بی شك این خطا از سوی مترجم نبوده است و اشتباهی سهوی از جانب ناشر بوده كه امید است در چاپ های بعدی (كه با توجه به قوی بودن كار و ترجمه آن چندان دور هم نخواهد بود) تصحیح شود تا تلاش ۱۰ ساله مترجم برای ارائه ترجمه ای شیوا و صریح و خوش خوان با درج عنوانی اشتباه بر كاور كتاب زایل نشود.



همچنین مشاهده کنید