سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
کودتای دومِ دولتِ کودتا
![کودتای دومِ دولتِ کودتا](/web/imgs/16/119/wlyze1.jpeg)
۱۶ آذر نزدیکترین ورودی است. از گیت کوچک و تنگ که وارد دانشگاه شوی، بعد از چند قدم میرسی به چهارراهی که به دانشکده فنی منتهی میشود.
دانشکده فنی: بیهیچ توضیح اضافهای و با فونتی که حالا دیگر تنها روی همین ساختمانها میتوان دید، معماری دعوتکننده و در آهنی بزرگ و چند متریاش تو را به خود میخواند، دری که اما مدتهاست بیاستفاده مانده است. باید از در کوچک کنار پلهها وارد سرسرا شد. اتاق بزرگ آلومینیومی انتظامات و جعبههای چوبی اجناس معطل مانده در گوشه صحن و آن وسط، پنلهای آهنی ردیف شده کنار هم، مقواهایی که به ریسمان کشیده شدهاند و سطل زبالههای پلاستیکی آبی یا زرد بزرگ و بدون در که پای هر ستون قرار دادهاند. باقی چیزها اما صحبت از سالیان درازتر میکند، مثل همین پلهها که حالا لبههایشان ریخته است. پلهها شاید همانها باشند، همانهایی که پنجاه و نه سال پیش، اولین بار، پای دانشجویی در سراسیمهگیِ جمعیت وحشتزده، روی آن لغزید. «بین محوطه مرکزی دانشکده فنی و قسمتهای جنوبی، سه پله وجود داشت و هنگام عقبنشینی عده زیادی از دانشجویان روی این پلهها افتاده، نتوانستند خود را نجات دهند» (مصطفی چمران). «دستش را که برای تقاضای کمک بلند کرده بود، گرفت و کشید، صورتش را دیدم... هیچگاه صورت رنگپریده و منقبض و خط پهن خون را که از کشیدن او روی کف سنگیِ سالن به جا ماند فراموش نمیکنم.» (مهندس احمد جهانشاهی). «قرنیز سنگی در اثر رگبار مسلسل خرد شد و تکههایش روی سرمان ریخت.... در ضلع جنوبی سرسرای ورودی دانشکده، رادیاتور شوفاژ در اثر تیراندازی سوراخ شده و آب در صحن سرسرا جاری بود» (مهندس عبدالله سرشار). «یک کتاب و دفتر نزدیک یکی از مجروحان در میان آب و خون افتاده بود ... هنوز منظره آب شوفاژ و بخار سفیدی که از آن برمیخاست و رنگ قرمز خون و صدای ناله مجروحان در خاطرم مانده است.» (مهندس غلامرضا شیخ زینالدین). «سه نفر در سرسرای ورودی غرق در خون بر جا ماندند.» (مهندس عبدالله سرشار) ... تمام چند ثانیهای که به تمام دانشجویی ایرانی گره خورد.
مرداد ۳۲ یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران رقم خورده بود، زمانی از کودتای ارتشبد زاهدی نگذشته بود. انور خامهای (مهرنامه ۱۴ مرداد ۹۰) فضای آن روزهای ایران را چنین توصیف میکند: «بعد از کودتا، فضای بسیار رعبآور و وحشتناکی حکمفرما بود. ۲۸ مرداد یک مصیبت بود. اکثر مردم وحشتزده بودند و در خیابانها که راه میرفتی، مردم را با چهرههایی غمزده و پریشان میدیدید و همه امیدها بر باد رفته بود.»
از طرفی، ۱۷ آبان، محاکمه دکتر مصدق آغاز شده بود و از طرف دیگر، سیاستهای دولت ملی ناکام و ناتمام مینمود. ۱۸ مهر آنتونی ایدن در مجلس عوام انگلیس، تجدید مناسبات را نخستین گام به سوی حل مساله نفت دانست. ۱۲ آبان، ملکه انگلیس ضمن نطقی به مناسبت افتتاح پارلمان آن کشور، در مورد ایران گفت: «دولت من امیدوار است مناسبات دوستانهای را که از قدیمالایام بین این کشور و ایران وجود داشته است، دوباره تجدید نماید و مناسبات سیاسی عادی بین دو کشور از سر گرفته شود.». ۲۴ آبان اعلام شد که نیکسون، معاون رییسجمهور آمریکا، از طرف آیزنهاور به ایران میآید. ۱۴ آذر اعلامیه مشترک منتشر شد و زاهدی تجدید رابطه با انگلستان را رسما اعلام کرد و دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس وارد تهران شد. ۱۸ آذر، نیز، سفر نیکسون به ایران تنظیم شده بود. به موازات این روند، تظاهراتی در گوشه و کنار به وقوع پیوست که عده زیادی دستگیر شدند. دانشگاه هم از مراکز اصلی مبارزه بود. جریانهای توده و ملیگراها در دانشگاه، پایگاه خود را داشتند. این بود که دولت وقت خود را ناگزیر از حضور نظامی شدید در دانشگاه و به تعبیری، کودتای دوم میدید.
بابک امیرخسروی، مسوول کمیتههای دانشجویی آن زمان دانشگاه تهران، میگوید: «روز ۱۶ آذر آن سال شاید آرامترین روز دانشگاه بود و هیچ برنامهای برای تظاهرات پیشبینی نشده بود». «حضور ارتشیان مسلح در دانشگاه تازگی داشت و کنجکاوی دانشجویان را برانگیخته بود. من سال دوم دانشکده بودم و حادثه از کلاس ما آغاز شد. زنگ اول به پایان رسید. دانشجوها پشت شیشهها جمع شدند و ارتشیهای مسلح را نگاه میکردند.» (مهندس غلامرضا شیخزینالدین). «یکی دو نفر از دانشجویان سالهای بالاتر درِ کلاس را باز کردند و گفتند نظامیان به دانشکده ریختهاند، کلاس را تعطیل کنید. آقای دکتر افشار بهتندی گفتند درِ کلاس را ببندند و خارج شوند و به درس ادامه دادند. ده دقیقه بعد، دوباره درِ کلاس را باز کردند. باز آقای دکتر افشار زیر بار نرفتند و همان عکسالعمل را نشان دادند.» (مهندس عبدالله سرشار). «گروهبان پشت یقه دانشجویی را گرفت، او را از ردیف نیمکتها بیرون کشید و با خود برد. کلاس به هم خورد. بعضی از دانشجویان به گریه افتادند. استاد با رنگ پریده و با خشم گفت: «به معاون دانشکده خبر بدهید.» (شیخ زینالدین). «گویا در زنگ تفریح، دانشجویانی از پشت پنجره کلاس دوم عمومی برای سربازهایی که در خیابان دانشگاه راه میرفتهاند، شکلک درآوردهاند؛ میگویم «گویا»، چون ممکن است این بهانه را تراشیده باشند.» (مهندس احمد جهانشاهی). «بعد از چند دقیقه، زنگ دانشکده به صدا درآمد و با پیشدرآمد اولیه و هیجانی که دانشجویان و استاد را فراگرفته بود، کلاس تعطیل شد.» (سرشار). «آن اولین سالی بود که دانشکده فنی تهران صد و پنجاه دانشجو پذیرفته بود و این کلاس به تنهایی نیمی از دانشجویان دانشکده را در خود جای میداد. لذا با تعطیلشدن کلاس، جمعیت انبوهی به سرسرا ریخت.» (شیخ زینالدین) «پس از چند دقیقه، یک استوار و عدهای سرباز وارد سرسرا شدند. تفنگ و مسلسل به دست، پشت به در ورودی و رو به دانشجویان، با حالتی تهدیدآمیز گارد گرفتند و گلنگدن کشیدند... در همین لحظات تعلیق و سکوت پر از نگرانی که گویی زمان از حرکت ایستاده بود، یکی از دانشجویان در کریدور جنوبی با صدای بلند، شعاری به مضمون «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه» یا چیزی نظیر آن سرداد. هنوز شعار به انتها نرسیده بود که صدای رگبار بلند شد.» (جهانشاهی).
«سربازها به دستور سرگروهبان در سالن پخش شدند، ما را با دست بالا از پشت ستونها بیرون کشیدند.. کامانکاری جلوی در منتظرمان بود. ما را گوسفندوار در آن چپاندند و به دفتر حفاظت رکن دو ارتش، کنار دانشکده هنرهای زیبا، حمل کردند... تا غروب آنجا بودیم و به نوبت سینجیم میشدیم. شب ما را به پادگان جی بردند.... در روزهای اول، شایعات درباره کشتهشدگان زیاد بود، اما سرانجام در همان زندان، خبر قطعی رسید از بهشهادترسیدن سه دانشجوی سال اول دانشکده به نامهای بزرگنیا، شریعترضوی و قندچی» (مهندس احمد جهانشاهی).
گواینکه سنگینی سایه کودتای آن سال و فضای پلیسی رعبآور، این مجال را به دانشگاه و دانشگاهیان نمیداد که برای شهدای خود بزرگداشت برگزار کند و نفوذ سازمان اطلاعات و امنیت در دانشگاهها، مانع از اطلاعرسانی بین دانشجویان میشد، با این وجود بودند دانشجویانی که ۱۶ آذر را در کلاسهای درس شرکت نکنند. اما آن روز نهتنها در یادهای دانشجویان که آثارش روی دیوارها نیز مانده بود. مهندس خلیلی، رییس وقت دانشکده، هوشمندانه از تعمیر محل برخورد گلولهها با دیوارها جلوگیری کرده بود و تا سالها اثرات گلولههای یادگار آن روز پیش چشم دانشجویان قرار داشت.
اولین سالگرد ۱۶ آذر در سال ۱۳۳۸ برگزار شد که به تجمعی کوچک و دقایقی سکوت به احترام کشتهشدگان آن روز گذشت. سال ۱۳۳۹، اولین سالی بود که کلاسهای دانشگاه تعطیل میشد و دانشجویان در صحن دانشکده فنی تحصن سکوت میکردند. حسین شاهحسینی میگوید: «نهضت مقاومت ملی تصمیم گرفت که یاد این سه شهید را در شانزدهم آذرماه هر سال گرامی بدارد؛ ولی متاسفانه شرایط سیاسی به نحوی بود که تا پیش از سال ۱۳۳۹، به مشکلاتی برمیخورد... اولین بار در سال ۱۳۳۹، سکوت دانشگاه شکسته شد و رسما، شانزدهم آذر روز دانشجو نامیده شد.» (گفتوگو با نشریه چشمانداز ایران، شماره ۱۷)
با روی کار آمدن امینی، در سال ۴۰، آزادی بیشتری به فضای دانشگاه نیز داده شد. در آن سال، بزرگداشت ۱۶ آذر، با رسمیت بیشتری، برگزار شد. لطفالله میثمی (دانشجوی مهندسی استخراج نفت، ۱۳۴۲-۱۳۳۸) درباره آن مراسم میگوید: «سال ۴۰، دانشجویان از تمام دانشکدهها در ضلع جنوب شرقی دانشگاه جمع شدند. جمعیت عجیبی بود. در آنجا دکتر شیبانی، پسر مهندس حسیبی، خانم دارابی و خانم پروانه فروهر سخنرانی جذابی داشتند که باعث آگاه شدن اکثریت دانشجویان شد و از آن سال بزرگداشت ۱۶ آذر با شور و حرارت بیشتر و به صورت منظم تر برگزار شد» (نشریه دانشجویی ماقال، ۲۱ اسفند ۹۰)
بعد از استعفای امینی و انتصاب علم، منویات محمدرضا پهلوی بیشتر در فضای سیاسی کشور و به تبع آن، دانشگاهها اعمال میشد. از سال ۱۳۴۱، شانزده آذرهای دانشگاه محدودتر شد و سال ۱۳۴۷، اولین سالی بود که حتی کلاسهای دانشگاه نیز در آن روز برگزار شد. آمار مهاجرت دانشجویان به خارج از کشور گویای فضای دانشگاهی آن سالهاست، به طوری که طی سالهای ۴۷ تا ۵۲ تعداد سی هزار دانشجویی که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند از تعداد کل دانشجویان داخل کشور بیشتر بود. با اینهمه، در همان سالها نیز، مراسم بزرگداشت ۱۶ آذر با تمام تبعاتش همچنان برگزار میشد و به تظاهرات خیابانی و درگیری با نیروهای امنیتی و دستگیری دانشجویان میانجامید، گویی حکومت در همان سال ۳۲، مناسبات خود را با دانشگاه تعریف کرده بود. «در ۱۶ آذر، این صدای انتقادی ِ مسالمتآمیز، در خون نشست و البته بهدنبال آن، سرکوبها و سختگیریها فراوان شد. حذف تحقیرآمیز اپوزیسیون مسالمت جو به چه نتیجهای انجامید؟ به این نتیجه انجامید که از دل همین نیروهای مسالمتجویِ ملی و مذهبی، چریکهایی بیرون آمدند که برای سخنگفتن دست به اسلحه بردند.» (محمد خاتمی، مراسم بزرگداشت روز دانشجو، دانشکده فنی، ۱۳۸۰).
در دهه ۵۰، دانشجویان فعالیتهای خود را تحت تاثیر ایدئولوژیهای مبازراتی مسلحانه و چریکی، سرسختانهتر و رادیکالتر تعریف کرده بودند. این مساله در خصوص ۱۶ آذرهای دانشگاه نیز صادق بود. دانشجوها در دستههای زیرزمینی و تشکیلات چریکی فعالیتهای خود را دنبال میکردند و بیشتر این اقدامات را میتوان در قالب مبارزات انقلابی دستهبندی کرد تا فعالیتهای درون دانشگاهی. عموما تجمعات به خیابانها کشیده میشد و به صحنه درگیریهای خیابانی و جنگ و گریز با نیروهای گارد بدل میشد. افسانه صدر (مهندسی شیمی ۵۴ ـ ۱۳۴۹ و عضو هیات علمی دانشکده فنی): «در آن سالها، به دلیل فضای مبارزاتی و اعتصابها و تظاهرات اعتراضی دانشجویان به مناسبتهای مختلف، کمتر سالی بود که ما ترمهای تحصیلی منظمی داشته باشیم. تا آنجا که به یاد دارم، من هیچگاه روز شانزدهم آذر در دانشگاه نبودم، چون حمله ساواک از یک سو و اعتراضها و اعتصاب بچهها از سوی دیگر به تعطیلی دانشگاه در هفتههای پیش و پس از ۱۶ آذر میانجامید.»
دکتر بهروز گتمیری (مهندسی راه و ساختمان، ۵۸ ـ ۱۳۵۳): «در آن زمان فضای ویژهای بر دانشکده حاکم بود. به یاد دارم از اواسط آبان با نزدیک شدن شانزدهم آذر، دانشکده فنی زیر فشار نیروهای امنیتی قرار میگرفت، بهگونهای که دانشجویان این دانشکده حق ورود به محوطه دانشگاه تهران را نداشتند و تنها از در شیشهای که مخصوص خود دانشکده بود و روبهروی مقرّ گارد دانشگاه، در خیابان ۱۶ آذر، قرار داشت، اجازه ورود به دانشکده را داشتند. ... گارد دانشگاه هم که قبلا تنها به برخورد با تجمعات دانشجویان در محوطه دانشگاه اکتفا میکرد و اجازه ورود به صحن دانشکدهها را نداشت، بعد از سال ۵۴، صراحتا وارد صحن دانشکده فنی میشد و با رویارویی مستقیم، بچهها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار میداد.»
سال ۵۸، مراسم ۱۶ آذر که به علت مقارن بودن با روز جمعه در ۱۵ آذر و تقریبا بیحاشیه برگزار شد. «پس از ۲۶ سال رودررویی با پلیس و ارتش برای اولین دفعه شاهد برگزاری این مراسم در فضای آزاد زمین چمن دانشگاه بودیم تا خانواده شهدای آذر را کنار خودمان در سالروز شهادتشان ببینیم.» (کیهان، آذر ۱۳۵۸). در این سال دانشگاه نیز تحت تاثیر پیروزی انقلاب و آرمانخواهی نیروهای انقلابی بود. سرپرست موقت دانشگاه تهران، در همین مراسم خاطرنشان کرد: «نگذاریم که فرصتطلبان و افراد ضد انقلاب، ثمره سالها مبارزه و شکنجه را آلوده نمایند.» و این اولین سالی بود که مقام رسمی دانشگاهی در این بزرگداشت سخنرانی میکرد.
تسخیر لانه جاسوسی و سیاستهای مبارزاتی ضد امپریالیستی علیه آمریکا، با آنچه در سال ۳۲ رخ داده بود، باعث میشد تا دولت بعد از انقلاب، با ۱۶ آذر دانشگاهها انس و الفت داشته باشد. سال ۵۹ اولین مراسم رسمی دولتی در دانشگاه تهران، با سخنرانی حجهالاسلام عبدالمجید معادیخواه برگزار شد. وی در این مراسم عنوان کرد: «مطمئنا، آمریکا با شعار مرگ بر آمریکا از میدان بهدرنمیرود و هیچ مسالهای برای انقلاب اسلامی ما اصولیتر از این معنا نیست که از نفوذ خط غرب و خط آمریکا در این انقلاب جلوگیری کنیم.»
دهه شصت و هفتاد مراسم ۱۶ آذر دانشگاهها چندان مورد توجه نبود و گویی دیگر کارکردی برای آن دانسته نمیشد. میرعلیرضا مهنّا (مهندسی اکتشاف معدن، ۶۹ ـ ۱۳۶۲) درباره آن سالها میگوید: «تا آنجا که به یاد دارم روز ۱۶ آذر در دانشکده مراسم خاصی برگزار نمیشد و هر ساله این روز با یک بیانیه کلی که از سوی انجمن اسلامی صادر میشد میگذشت، بدون اینکه کوچکترین مطلبی پیرامون دانشجویان شهید و چگونگی وقوع حادثه این روز بیان شود.»
۱۶ آذر سال ۷۸ سالی بود که دانشجویان سعی کردند تا این مراسم را به عنوان صدای دانشگاه بشناسانند. در بزرگداشت آن سال بارها سخنرانی رییسجمهور وقت محمد خاتمی، با اعتراض و شعارهای دانشجویان، قطع شد در سال ۸۹، مراسم گرامیداشت ۱۶ آذر و اولین روز محرم به همت بسیج دانشجویی با عنوان «آذر عاشورایی»، در تالار شهید چمران دانشکده فنی، برگزار شد و «دانشجویان با در دست داشتن تراکتهایی با مضامین «مرگ بر آمریکا»، «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود»، «استاد شهریاری شهادتت مبارک»، «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است»،... به استقبال این مراسم رفتند.» (خبرگزاری فارس، آذر ۸۹)
... و حال ۱۶ آذر ۹۱، دانشگاه تهران.
علی موقر
کارشناس ارشد تاریخ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست