پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

مورگان فریمن سیمای یک ستاره متفاوت


مورگان فریمن سیمای یک ستاره متفاوت

بازیگری که در هالیوود همه به او احترام میگذارند, علاوه بر نقش آفرینی در فیلمهای پر سر و صدا به سیاست هم علاقه خاصی دارد

بازیگری که در هالیوود همه به او احترام میگذارند، علاوه بر نقش آفرینی در فیلمهای پر سر و صدا به سیاست هم علاقه خاصی دارد

بازگشت شوالیه سیاه نیز مانند دو قسمت پیشین فیلم‌های بتمن، مورگان فریمن را در نقش همکار (و عملا پدر خوانده) بروس وین شامل می‌شود. به گفته فریمن، کریستوفر نولان تا مدت‌ها برای ساخت این فیلم مقاومت می‌کرد و در تایید مخالفتش عدم موفقیت دنباله‌های طولانی سینما را مثال می‌زد اما در نهایت بعد از پذیرش کار انرژی بی‌نظیری برای آن صرف کرد و فریمن نیز یکی از نخستین کسانی بود که برای ادامه کار دعوت شد.

از جمله جذاب‌ترین موضوعاتی که علاقه‌مندان بتمن منتظر فاش شدن آن بودند، شخصیت منفی داستان و ماجرای او بود. به گفته فریمن نقش‌آفرینی درخشان هیث لجر در نقش «جوکر» و مرگ ناگهانی او چنان جذبه‌ای به شخصیت جوکر داده بود که برابری یا احیانا پیشی گرفتن نسبت به آن کار ساده‌ای به نظر نمی‌رسید: «می‌دانید مرگ یک شخصیت کل پروژه را تحت شعاع قرار می‌دهد. نقش لجر در فیلم قبلی به طور کامل فیلمبرداری شده بود و فیلم تقریبا در مرحله تدوین بود اما مرگ او کماکان پروژه را تحت تاثیر شدید قرار داد، خصوصا به این دلیل که مردم اغلب شخصیت لجر و اتفاقی که برای او افتاده بود را با جوکر در فیلم ترکیب می‌کردند و شایعاتی مطرح شد مبنی بر اینکه تاثیر فیلم باعث بروز آن اتفاق ناگوار شد، چیزی که من اصلا قبول ندارم...»

به هر حال شخصیت «بین» با ماسک حاوی گاز مسکنی که همواره برای نجات از درد شدیدش به چهره دارد بدیل نولان برای این شخصیت بود که بتمن را بعد از هشت سال خانه‌نشینی دوباره به خیابان‌های «گاتهام سیتی» باز گرداند . اگر جوکر مظهر آشوب و هرج و مرج درونی بود، این شخصیت جدید قدرتی باورنکردنی و علاوه بر آن تا حدودی رنگ و بویی سیاسی دارد که کارگردان زیر بار عمدی بودن آن نمی‌رود. «گروه سایه‌ها» با میل بی‌نهایت‌شان به تخریب همه آنچه در شهر اصلاح‌ناپذیر به شمار می‌آورند حال و هوایی شبیه به گروه‌های تروریستی نظیر القاعده را یادآوری می‌کند.

به علاوه بعید است کسی متوجه این نکته نشوند که نام شخصیت منفی داستان، با نام شرکت بدنامی ‌که میت رامنی، کاندیدای حزب محافظه‌کار در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا یکی است، خصوصا اینکه «بین» در فیلم مدام در صدد جذب مردم «گاتهام سیتی» است و با کمال تعجب و به‌رغم اینکه او می‌تواند بی هیچ ناراحتی کل شهر را ویران کند بعضی از مردم نیز به او می‌پیوندند.

هرچند فریمن هم مانند نولان معتقد است برداشت‌های سیاسی بیشتر در نگاه خود تماشاچیان است تا فیلم اما مشتاقانه وارد بحث‌های سیاسی می‌شود. در واقع یکی از راه‌هایی که می‌توان با کمک آن خشم شخصیت آرام و متینی مانند مورگان فریمن را دید، حرف زدن از سیاست و خصوصا نام بردن از محافظه‌کاران آمریکایی است: «در آغاز کار اوباما تمام هم و غم جمهوری‌خواهان این بود که به هیچ وجه اجازه ندهند او برای دور دوم انتخاب شود؟ چطور؟ از این راه که خیلی ساده اجازه هیچ فعالیت مفیدی را به او ندهند تا در دور بعدی انتخاب نشود.

موفقیت آنها به این معنی است که با پول می‌شود کشور را خرید و به سیاست‌های آن شکل داد ... اگر آنها موفق شوند چطور می‌توان کشور را از ثروتمندان پس گرفت؟» و می‌افزاید به نظر او هیچ امیدی نمی‌توان داشت که ریاست جمهوری آفریقایی-آمریکایی بتواند تغییری در مشکلات نژادی موجود در آمریکا ایجاد کند یا وضعیت سیاهان را بهبود ببخشد.

فریمن که در ٧٥ سالگی‌اش به سر می‌برد بازیگری گرانقیمت و معتبر است که به‌رغم بازنشسته شدن بسیاری از همسالانش از جمله «جن هکمن» کماکان کار می‌کند: «جن در فیلم «نابخشوده» اثر کلینت ایستوود همکار من بود ... اما مدت‌هاست ترجیح می‌دهد در خانه بنشیند رمانش را بنویسد یا نقاشی کند. در مقابل کلینت ایستوود مثل خود من کماکان مشغول فیلمسازی است ... کار با او یکی از لذت‌بخش‌ترین پروژه‌های سینمایی من بوده است. فکر می‌کنم او تا لحظه آخر به کار کردن ادامه بدهد. او مانند جان‌هادسن جزو نسلی است که بر این باور بودند باید بازیگران را درست انتخاب کرد و بعد به کناری ایستاد و گذاشت آنها کار خودشان را بکنند.»

او در «شکست ناپذیر» اثر کلینت ایستوود در نقش نلسون ماندلا ظاهر شد. خود وی ملاقاتش با ماندلا را چنین توصیف می‌کند: « در واقع او مرا به پروژه فیلم دعوت کرد، چون وقتی از او پرسیدند فکر می‌کند چه کسی باید نقشش را ایفا کند بلافاصله از من نام برد. این طور شد که من فرصت کافی یافتم به دیدن او بروم تا بیشتر با شخصیتش آشنا شوم.»

نظرات سیاسی فریمن و اطلاعات او در این مورد و موضع داشتنش در زمینه مسائل نژادی به خوبی گویای تجربه‌های کودکی او در محیط‌های درگیر با چالش‌های نژادی از جمله می‌سی‌سی پی و جنوب شیکاگو در ایالات متحده دهه ٤٠ و همینطور سال‌های جوانی او در ارتش آمریکاست. تنها بعد از این دوران کوتاه در ارتش و در دهه ٦٠ است که فریمن کم‌کم جذب تئاتر و سپس سینما می‌شود و با فیلم‌هایی مانند «رستگاری در شاوشنگ» و «هفت» نامش را در تاریخ سینما جاودانه می‌کند.

خود مورگان فریمن نیز با توجه به قیمت ٧٠ میلیون دلاری‌اش ناچار نیست کار کند و می‌تواند بیشتر وقتش را به تفریح و استراحت بگذراند: « چرا مدام کار می‌کنم؟ چون این کار را دوست دارم! بازی کردن من به اجبار و برای درآمد نیست، بلکه به خاطر عشقم به این شغل است.»