دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
درخت بیداری اسلامی به بار می نشیند
کشورهای عربی شمال آفریقا و حوزه خلیجفارس در یک سال گذشته با موجی از حرکتهای گسترده مردمی همراه بودهاند؛ حرکتهایی که در سایه بیداری اسلامی ملتها را در مسیر تحقق خواستههایی که سالهاست از آنها محروم بودهاند، سوق داده است.
در کشورهایی مانند تونس، مصر و لیبی با سرنگونی بن علی، مبارک و قذافی تا حدود زیادی مردم به اهداف قیام دست یافتهاند و در کشورهایی مانند بحرین، عربستان، یمن و اردن نیز حرکتها همچنان ادامه دارد.
البته در کشورهایی مانند سوریه با فتنهسازی غرب نیز فضای ناآرامی جاری شده که جنس تحولات این کشور با تحولات سایر کشورهای عربی را آشکار میسازد.
در روند تحولات کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و شمال آفریقا آغاز مرحله جدید انقلاب با محوریت مشارکت مردمی در انتخابات از نکات قابل توجه است.
در تونس، مصر و مراکش مردم برای انتخاب نمایندگان پای صندوقهای رای رفتند تا برای نخستین بار دولتهایی برآمده از نظر خویش را تشکیل دهند.
نکته مشترک در هر سه این انتخابات، پیروزی احزاب اسلامگراست به گونهای که در تونس جریان النهضه، در مراکش عدالت و توسعه و در مصر نیز برتری اخوانالمسلمین تثبیت شد؛ جریانهای اسلامگرایی که میتوانند تا حدودی مطالبات مردمی را محقق ساخته و کشور را در این مسیر هدایت کنند.
حال این سوال مطرح است که ریشه حضور برتر اسلامگرایان در این انتخاباتها که میتواند در سایر کشورهای عربی نظیر لیبی، اردن و... نیز تکرار شود، چیست؟ آیا چنان که برخی ناظران سیاسی تاکید دارند برگرفته از فضای باز سیاسی است یا عوامل دیگری در آن دخیل است؟ آیا این همان دموکراسی است که غرب آن را تبلیغ کرده و بر اجرای آن در جهان تاکید دارد؟
در پاسخ باید به نکات زیر توجه کرد:
۱ـ فضای باز سیاسی
چنان که بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند بخشی از این حرکتها برگرفته از فضای باز سیاسی است که تحت فشارهای مردمی ایجاد شده است. در کشورهایی مانند تونس و مصر با انقلاب مردمی، حاکمان دیکتاتور و دستنشانده غرب یعنی بن علی و مبارک به پایان راه رسیدند و نزدیکان آنها نیز نتوانستهاند چندان کارکردی برای حفظ قدرت داشته باشند.
هرچند عناصری از دولتهای سابق در این کشورها فعال هستند چنان که شورای نظامی به جای مانده از دوران مبارک همچنان به دنبال حفظ قدرت است، اما در نهایت اراده مردمی و ادامه انقلاب، آنها را نیز تسلیم خواست مردم کرده است به گونهای که جز پذیرش حضور اسلامگرایان در انتخابات چارهای در پیش رو ندارند.
نمود این امر را در تحولات مصر میتوان مشاهده کرد که شورای نظامی نتوانست در برابر اسلامگرایی مردم مقاومت کند و در نهایت پذیرنده حضور اسلامگرایان در انتخابات شد.
در کشوری مانند مراکش نیز با افزایش حرکتهای اجتماعی جنبش ۲۰ فوریه محمد ششم، پادشاه مراکش که خاندانش حاکمیت چند ساله بر این کشور دارد، نتوانست دوام آورد و سرانجام با اصلاحات درونی برای عدم ایجاد خشونت و سرنگون نشدن گام برداشت.
نکته مهم آنکه تمام این تحولات و فضای باز سیاسی برگرفته از قیام مردمی و بیداری اسلامی بوده است که حاکمان را به این سمت روانه کرده است. لذا بصراحت میتوان گفت بیداری اسلامی منشا این تحولات بوده و نه صرفا روند تحولات سیاسی. اگر حرکتهای مردمی و بیداری اسلامی نبود همچون سالهای گذشته حاکمان این کشور به سیاستهای دوران گذشته ادامه داده و حاضر به پذیرش حقوقی برای مردم نبودند اما قیام مردمی در ماههای گذشته آنها را به این تغییرات وادار ساخته است.
۲ـ نگرش اسلامخواهی مردم
در کنار فضای باز سیاسی نوع نگرش و خواست مردمی نیز نکتهای مهم و قابل تامل است؛ با توجه به اینکه در چند دهه اخیر غرب فعالیتهای اندیشهای و فرهنگی بسیاری در این کشورها داشته است و به طور معمول باید مردم به سمت دموکراسی غربی و در نهایت لیبرالیسم و جریانهای لائیک و سکولار گرایش مییافتند.
در دموکراسی غربی مسلما اسلام خواهی نقشی نداشته و آنها به دنبال مقابله با اسلامگرایی هستند چنانکه آنها همواره تاکید دارند که اسلامگرایی و گرایشات اسلامی مردمی در کشورهای عربی مهمترین دغدغه آنهاست، زیرا محور این قیامها را برپایی شریعت اسلامی و ضدیت با دشمنان اسلام بویژه غرب و صهیونیستها تشکیل میدهد. با توجه به این شرایط میتوان گفت که از مهمترین مولفههای تحولات اخیر در کشورهای عربی، اسلامخواهی مردم است که در چارچوب انتخابات تبلور یافته است.
پارلمان هرچند مظهر قانونگذاری است اما رویکرد مردم به اسلامگرایان نشان میدهد که آنها خواستار تدوین قوانین اسلامی و اجرای آن در جامعه هستند. البته بخشی از برنامه غرب برای بعد از انتخابات است و آن در به چالش کشاندن دولتهای برآمده از جریانهای اسلامگرا خلاصه میشود.
آنها برآنند تا با ایجاد فضای منفی چنان وانمود کنند که اسلامگرایان توان اداره کشور را ندارند. هدف از این طرح از یک سو سرنگون کردن دولتهای اسلامگرا در کشورهای مذکور و از سوی دیگر جلوگیری از رویکرد مردم به اسلامگرایان در سایر کشورهاست تا در لوای آن بتوانند اهداف سلطهطلبانه خود را محقق سازند.
● نتیجهگیری
در جمعبندی کلی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که انتخاباتهای برگزار شده در کشورهایی مانند تونس، مصر و مراکش هرچند در ابتدا برگرفته از فضای باز سیاسی ایجاد شده در این کشورها بوده اما در نهایت تجلی اراده مردمی در چارچوب اسلامخواهی بود.
نکته مهم در این عرصه شکست طرحهای غرب برای ترویج سکولاریسم و لائیک در این جوامع است چنانکه اردوغان، نخستوزیر ترکیه نیز نتوانست با سفر به کشورهایی مانند تونس، لیبی و مصر چنین تفکری را القا سازد و در نهایت مردم به سمت اسلامخواهی حرکت کردهاند؛ امری که در آینده در ابعاد دیگری تجلی خواهد یافت.
ملتها نشان دادند که آنها نه برای نان و اقتصاد یا صرفا سرنگونی حاکمان بلکه برای آرمانی بزرگتر به نام اسلامخواهی قیام کردهاند که در ساختار انتخابات و تشکیل دولت برآمده از آن به دنبال تحقق آن هستند؛ هر چند غرب، صهیونیستها و برخی حاکمان دستنشانده عرب برای مقابله با این روند به هر ابزاری چنگ زنند و بر آن باشند تا به هر نحوی شده از ادامه این راه جلوگیری کنند.
قاسم غفوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست