یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مبانی قرآنی دولت اسلامی


مبانی قرآنی دولت اسلامی

اگر ما معتقدیم انقلاب ما اسلامی بود و حكومت اسلامی تشكیل داده ایم پس قضیه «دولت اسلامی» چیست آیا الآن دولت ما «اسلامی» نیست

مفهوم «دولت اسلامی» چند سالی است در گفتمان و ادبیات سیاسی كشور به كار می رود اما هنوز تبیین و تحلیل جامعی از این مفهوم صورت نگرفته است؛ گرچه رهبر معظم انقلاب به تناسب، مطالبی در این باره بیان فرموده اند ، اما به نظر می رسد ضرورت داشته باشد نخبگان و علما با بسط نظری ابعاد « دولت اسلامی » به بررسی دقیق تر و عمیق تر این مفهوم ، كه از نگاه رهبر فرزانه انقلاب یكی از مراحل پنجگانه تحقق تمدن اسلامی است ، بپردازند . آنچه در پی می آید ، گفت و گویی با حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خاتمی عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران در باره این مفهوم است .

جناب آقای خاتمی ! در فرهنگ های سیاسی مختلف ، تعاریف متفاوتی از مفهوم «دولت » ارائه شده است . تعریف دولت از منظر اسلام و یا به تعبیری تعریف « دولت اسلامی » چیست ؟

معمولاً هر دولتی از دو بخش اساسی تشكیل یافته است؛ یك بخش «قانون» است و بخش دیگر آن «مجریان قانون»، بر همین اساس «دولت اسلامی» هم تفسیر می شود. دولت اسلامی دولتی است كه اولاً قانونش، قانون اسلامی باشد و ثانیاً مجریان آن مسلمان باشند.

این دو ویژگی دولت اسلامی است: «ان الحكم الالله» قانون، قانون خداست «و من احسن من الله حكماً لقوم یوقنون». چه قانونی از قانون خدا بهتر: «و من لم یحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون»، «فاولئك هم الفاسقون»، «فاولئك هم الظالمون». اما بخش دوم این كه مجریان عالی رتبه نظام، مسلمان باشند پس دولت اسلامی دولتی است كه هم قوانین اش اسلامی باشد و هم مجریانش مسلمان باشند.

سؤالی كه پیش می آید این است كه فرق «دولت اسلامی» با «نظام اسلامی» و «انقلاب اسلامی» چیست؟ اگر ما معتقدیم انقلاب ما اسلامی بود و حكومت اسلامی تشكیل داده ایم پس قضیه «دولت اسلامی» چیست؟ آیا الآن دولت ما «اسلامی» نیست؟

نظام اسلامی و دولت اسلامی یك مفهوم دارد. نظام به معنای سامان است . ساماندهی اسلامی خود را در شكل «دولت اسلامی» نشان می دهد اما «انقلاب اسلامی» مرحله گذر محسوب می شود و پس از آن، به «دولت اسلامی» می رسد. تا انقلاب اسلامی تحقق پیدا نكند، تا حاكمان طاغوت كنار نروند تا قوانین طاغوتی كنار زده نشود، دولت اسلامی تحقق پیدا نمی كند. بنابراین تفاوت «دولت اسلامی» با «انقلاب اسلامی» در این است كه انقلاب اسلامی زمینه گذر از آن، به دولت اسلامی است كه پس از انقلاب اسلامی تحقق پیدا می كند. واژه انقلاب به معنای زیر و رو شدن است. دولتمردان طاغوتی می روند دولتمردان اسلامی می آیند. قانون طاغوتی می رود و قانون اسلامی جای آن را می گیرد.

در ادبیات سیاسی كشور، وقتی دولت اسلامی شنیده می شود، یك مفهوم عام به ذهن متبادر می شود كه شما هم توضیح فرمودید و طبق این مفهوم، «حكومت اسلامی» ، مترادف «نظام اسلامی» به كار می رود، فكر می كنم بهتر است این مرزبندی ها دقیق تر تعریف بشود . پنج مرحله ای كه رهبر انقلاب اسلامی فرمودند ، یعنی «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «كشور اسلامی»، «دنیا و تمدن اسلامی» را اگر در نظر بگیریم، می خواهیم دولت اسلامی را به عنوان سومین گام از این پنج مرحله تبیین كنید؟

مقصود از نظام اسلامی یعنی برنامه ریزی و تئوری، الزاماً نظام اسلامی، دولت اسلامی نیست. ما تعریف كردیم نظام اسلامی این است نقشه كشیدیم اما در عمل اگرچه آنچه در عمل پیاده می شود، اسلامی بود این می شود نظام اسلامی .

این فرمایش حضرت آقا فرمایش متینی است اما فعلاً داریم در باب ویژگی اسلامی و صیغه عامش بحث می كنیم بعد كه وارد ریز قضایا شدیم آن وقت خواهیم گفت كه دولت نمونه اسلامی وقتی دولت امام زمان (عج ) را عرضه می كنیم دولت حضرت امیرالمؤمنین (ع) را مطرح می كنیم یا دولت پیامبر اكرم (ص) را مطرح می كنیم خود به خود آن دولت اسلامی مطلوب است.

اما این كه گفتید دولت ما الآن اسلامی هست یا نه؟ جواب این سؤال را به دو طریق می شود داد ؛ یكی در فضای احساسی، یكی هم در فضای منطقی و استدلالی . ما در فضای منطقی این طور فرض می كنیم كه دولت اسلامی ما چند بخش دارد . یك بخش آن در بعد قوانین است، در بعد قوانین چه در بعد قانون اساسی و چه در بعد قوانین دیگر ما می گوییم و از عهده آن نیز برمی آییم كه دولت ما اسلامی است .

چون قانون اساسی كه روشن است و قوانین دیگر هم فیلتر شورای نگهبان را دارد حتی قوانینی را كه مجمع تشخیص مصلحت تصویب می كند آن هم بی حساب و كتاب نیست ؛ براساس قانون اهم و مهم است . در عرصه اجرا و مجریان، بحمدالله مجریانی داریم در سطوح بالا و پائین تر كه از بن دندان معتقد به اسلامند و معتقدند باید اسلام را به تمام معنا اجرا كرد بخصوص با شكل گیری دولت جدید ما شاهد رشد این جریان هستیم یعنی وقتی یك نگاه به وزرا، به استانداران و مدیران سطح بالا می اندازیم می بینیم از آنهایی هستند كه به این اصل معتقد هستند .

اما نمی توانیم انكار كنیم كه در برخی از دولت های قبل از دولت نهم و چه بسا امروز كسانی باشند كه آن اعتقاد بایسته به توان اسلام در عرصه مدیریت و حكومت را نداشته باشند و جاذبه های دیگر در نظرشان بیش از اسلام است . ما شاهد بودیم در گذشته كسانی در دولت ها مسئولیت داشتند كه مسلمان بودند، اهل نماز شب بودند اما در عرصه اقتصاد اسلامی كه وارد می شدیم می دیدیم كه تئوری های شرقی و غربی در نظرشان جذابتر است و آنها را اجرایی تر می بینند. بنابراین آیا دولت ما اسلامی است یا نیست ؟ این كه بگوییم صد درصد اسلامی است مثل دولت امام زمان (عج) است گزافه گویی كرده ایم .

این كه مثل دولت پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) است گزافه گویی است . هیچ كس هم این ادعا را ندارد . اما این كه كسانی مدعی شوند این دولت اصلاً اسلامی نیست آنها هم كم لطفی كرده اند و بی انصافی كرده اند . بحمدالله مسیر ، مسیر اسلامی شدن كامل نظام اسلامی است به این سمت حركت می كند منتهی تا رسیدن به قله كار داریم و مشكلات و موانع داریم.

آیا دولت اسلامی در صورت تحقق در كشور ما یك مدل و الگوی كامل است كه برای كل دنیا قابل الگو برداری است یا نه دولت اسلامی یك حالت گذار دارد كه باید از آن گذشت تا به یك الگو و مدل كامل رسید؟

ما معتقدیم اصولاً امت اسلام امت نمونه است «و كذلك جعلناكم امه وسطاً لتكونوا شهداء علی الناس» از عبارت «شهداء» الگو بودن امت اسلامی برمی آید و ما معتقدیم كه اگر دولت اسلامی به معنای كاملاً اسلامی اش تحقق پیدا كند می تواند الگوی جهان بشریت بشود نه تنها جهان اسلام ؛ منتها اینجا بایستی این مسأله را باز كنیم كه دولت اسلامی كه می گوییم فعلاً شكل خاصی در نظر ما نیست گرچه یك شكل دولت اسلامی «جمهوری اسلامی» است اما فعلاً كلیت دولت اسلامی را بحث می كنیم.

دولت اسلامی همان است كه گفته شد یعنی نظامی كه قوانینش براساس دولت اسلام و مجریانش مسلمانند و قهراً عملكرد آنها اسلامی است.به نظر ما كه شیعه هستیم الگوی دولت نمونه ای كه در انتظارش هستیم ، دولت جان جانان بقیهٔ الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفدا است . آن حكومت را حكومت الگوی اسلامی می دانیم كه به معنای دقیق كلمه تحقق پیدا می كند و با حكومتش جهان را گلستان می كند.

هر مقداری كه ما به آن الگو و قله نزدیك شویم دولت ما اسلامی تر می شود. پس الگوی دولت اسلامی ما دولت بقیهٔ الله الاعظم (عج) است، الگوی دولت اسلامی ما دولت ۱۰ساله پیامبراكرم(ص) در مدینه است.الگوی ما دولت اسلامی حدود ۵ ساله امیرالمؤمنین ( ع) است ما آنها را دولت اسلامی می نامیم بنابراین دولت اسلامی حالت گذار ندارد . در عرصه سیاسی دولت اسلامی مقصد است البته مقصد نهایی و هدف نهایی باز یك چیز دیگر است . هدف نهایی چیست؟ «یعبدوننی لایشركون به شیئا» هدف نهایی این است كه یك بستری فراهم كنید تا در این بستر زمینه عبادت و زمینه بندگی خدا فراهم شود .

آنچنان كه در باب هدف انبیاء هم ما معتقدیم كه اقامه «قسط» هدف میانی است «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الكتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط» مردم را به گونه ای می سازند كه خود مردم قائم به قسط باشند . ولی این باز هدف میانی است و هدف نهایی آن است كه «یا ایها النبی انا ارسلناك شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی الله باذنه» دعوت به خدا. هدف نهایی آن است كه بستری بسازیم تا مردم با خدا آشتی كنند این هدف نهایی است.

مجریان و مدیران «دولت اسلامی» چه ویژگی هایی باید داشته باشند؟ مسئولان و مدیران نظام اسلامی عمدتاً دو ویژگی باید داشته باشند.ویژگی تعهد، تدین، تقوا «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» یك معیار است در همه عرصه ها در عرصه فردی اگرچند خواستگار برای دختر آمدند «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» در عرصه سیاسی اگر برای مسئولیتی چند تا نامزد پیدا شدند، «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» تقوا هم در نگاه قرآنی اش به معنی حریم نگهداری برای خداست «اتقاكم» یعنی آنهایی كه حریم بیشتری برای خدا نگه می دارند. ایمان شرط لازم مسئولیتها در نظام اسلامی است نه شرط اولویت.

وقتی به متون اسلامی مراجعه می كنیم می بینیم درحوزه محدود خانوادگی كه تشكیل یك خانواده دونفره است قرآن هم نسبت به زوج و هم نسبت به زوجه روی ایمان تأكید می كند. شما این حوزه محدود خانوادگی را بگیرید و گسترش بدهید می بینید كه در همه عرصه ها ایمان ركن اول، تعهد ركن اول، باورهای دینی ركن اول است. دومین ویژگی مسأله لیاقت است. لیاقت یعنی توان كاری كه به او سپرده شده ؛ این دو مبنا مبنای اصلی مدیران در نظام اسلامی است. لیاقت هم زیربنای قرآنی دارد. حضرت یوسف گفت: «اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم» چون من هم حفظ سرمایه ها را بلدم و هم توان خرج آنها را دارم و نسبت به خرج آن عالم هستم به درد این كار می خورم .

خود «مدیریت اسلامی» یا قرآنی چه ویژگی هایی دارد. اساساً مدیریت اسلامی و تئوری مدیریت در اسلام از احكام و مباحث امضایی دین ماست یا تأسیسی؟ یعنی ما از منابع دینی مان چیزی به نام «مدیریت» می توانیم استخراج یا تولید كنیم یا این كه دین كارش این است كه فقط برروشهای مدیریت دیگر صحه بگذارد یا رد كند؟

پاسخ این است كه ما در مجموعه نظام و قهراً در مدیریت یك اهدافی داریم، مدیریت اسلامی مدیریتی است كه آن اهداف را دنبال كند. در قانون اساسی ما - كه انصافاً من معتقدم می تواند به عنوان سیستم نظام اسلامی مطرح شود كه این قانون اساسی ۱۷۷ اصلی دارد كه بیش از ۵۰ مجتهد در مورد كلمه به كلمه اش بحث كرده اند - اهداف نظام اسلامی بیان شده است.

قانون اساسی در اصل دوم ، پایه های جمهوری اسلامی را بیان كرده است . توحید، وحی، معاد، عدل، امامت، كرامت و ارزش والای انسان از راه اجتهاد مستمر فقها ، استفاده از علوم و فنون و تجارب بشری، نفی هرگونه سیستم گری و ستم كشی و سلطه گری و سلطه پذیری می باشد این اهداف است، هدف این است براساس توحید ، نظامی را بسازیم كه این نظام ، نظامی مستقل و تأمین كننده دین و دنیای مردم باشد.

بنابراین ، مدیریت اسلامی آن مدیریتی است كه اهداف اسلامی را دنبال می كند از راههای مشروع. وقتی كه این مدیریت تجزیه می شود به عرصه های مختلف مثلاً عرصه فرهنگی، در عرصه اقتصادی، سیاسی و عرصه نظامی از راههای متفاوتی باید به آن اهداف رسید. خب در عرصه نظامی تحقق اهداف اسلامی از این راه است كه به گونه ای مقتدر بشویم كه بازدارنده باشد.

حسن روزی طلب


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.