سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

چهره مرد هنرمند درجوانی


چهره مرد هنرمند درجوانی

اندر احوالات سن و سال نویسندگی

ما جوان‌ها آدم‌های جالبی هستیم، در طول زمان هم همین طور جالب ماندیم و با موج‌ها حرکت کردیم. هم در کشور خودمان و هم در کل این کره خاکی. اگر به آن سوی خاک‌ها نگاه کنید جنبش‌هایی مثل «هیپی» و جنبش‌های دانشجویی فرانسه را می‌بینید و در این ور در طول این سال‌ها جریان‌هایی که آمده‌اند و رفته‌اند. مثل همین چند سال قبل که همه خواننده شده بودند و با سیستم‌های کامپیوتری خانگی موزیک ضبط می‌کردند. اما فکر می‌کنم الان داستان‌نویسی مد روز است! همه سعی می‌کنند کتاب چاپ کنند و داستان بنویسند. از تعداد جوایز کشوری و مسابقات داستان کوتاه می‌توانید به صحت صحبت من برسید. این بار می‌خواهیم درباره این صحبت کنیم. درباره سن و سال نویسندگی که نویسنده‌ها در چه سن و سالی اولین اثرشان را چاپ کرده‌اند.

● به‌خاطر یک داستان لعنتی

این جمله معروف را همه شنیده‌ایم «هنر نزد ایرانیان است و بس» و این‌که ما ایرانی‌ها همه وقتی به زندگی‌مان نگاه می‌کنیم آدم‌ها‌ی آچار فرانسه‌ای هستیم. اگر به خودمان باشد خانه می‌سازیم و نقشه خانه می‌کشیم، به خودمان باشد برای خودمان دارو تجویز می‌کنیم، همه خانم‌های ایرانی یک جورهایی شاعر هستند یا اگر الان نباشند حتما یک موقع‌هایی شاعر بودند و دفترچه شعری و خاطراتی داشته‌اند. این نویسندگی فقط مخصوص ما ایرانی‌ها نیست. همه جای دنیا همین قدر نویسنده بالقوه دارد و خیلی‌ از کشورها هم با همین سرعت ایران کتاب چاپ می‌کنند. اما این‌که آیا واقعا نویسنده هستند، در این بخش کلی بحث است.

وقتی به سن و سال نویسنده‌ها نگاه می‌کنیم انگار همه آن‌ها مثل عکس‌هایشان پیر و سالخورده‌اند. یا در همان سن و سال‌ها یک هو نویسنده شدند، یا در آن سن و سال‌ها نویسنده نشدند، سال‌ها تمرین کردند آن‌جا جواب داده. اول نیمه پر لیوان را می‌بینیم، نویسنده‌هایی که در جوانی دیده شدند و استعدادشان شکوفا شد. یکی از معروف‌ترین‌های این ماجرا، یکی از محبوب‌ترین نویسنده‌ها در ایران است. نویسنده‌ا‌ی که جوان‌ترین برنده جایزه نوبل ادبیات است. درواقع آن‌قدر هم عمر نکرد که شاهکارهای بیشتری بنویسند. نویسنده الجزایری فرانسوی، «آلبر کامو» جوان منظورمان است. با همان کتاب اولش دنیا را کاملا تکان داد. «بیگانه» نام اولین رمان کامو این شاهکار ادبی را در ۲۹ سالگی نوشت. این همه نبوغ و استعداد و این همه زیبایی آن هم در اوج جوانی از آن نمونه‌های نایابش است یا اگر بخواهیم از معاصرها بگوییم «هاروکی‌ موراکامی» هم اولین رمانش را در ۲۹ سالگی نوشت.

یا نمایشنامه‌نویس بزرگ انگلیسی «‌هارولد پینتر» که نمایش‌نامه پیشخدمت را در ۲۷ سالگی نوشت. اما در این بین باید از نویسنده‌های زن بگوییم که همه در ۳۰ سالگی دار دنیا را وداع گفتند و اگر این نویسنده‌های زن مثل مردها زنده می‌ماندند شاید برگه مرد سالارانه ادبیات چند دور می‌چرخید. نویسنده‌هایی مثل «کاترین منسفیلد»، خواهران «برونته»، «سیلویا پلات» و «ویرجینیا ولف». این فهرست نویسندگان پر آوازه جوان نسبت به داستان‌نویسان میان‌سال، مثل دوچرخه می‌ماند نسبت به هواپیما به همین کوچکی و نحیفی و آرامی ا‌ست. اما این‌طور هم نیست که همه داستان‌نویس‌ها تا میانسالی پایشان را بیندازند روی آن پای دیگرشان و یک هو رمان بنویسند. همه از همان دوران جوانی داستان کوتاه می‌نوشتند و داستان‌نویسی آن‌هم از نوع کوتاهش انگار تمرینی بوده برای رسیدن به اثر واقعی، نویسنده‌هایی مثل «آنتوان چخوف»، «گی دو موپاسان»، «ترومن کاپوتی»، «هنری میلر»، «گونترگراس»، «سال بلو» و «جان پارت».

● چراغ آخر

از یک طرف همه فکر می‌کنند که در این اثر جدید خیلی راحت می‌شود نویسنده شد و کتاب نوشت و معروف شد و امضا داد و جلسه نقد کتاب گذاشت. اما واقعیت امر این است که الان نویسنده شدن ده برابر سخت‌تر از آن قدیم‌هاست. چون آن نویسنده‌های قدیمی یا با هم عصرهای خودشان و مخاطب‌هایشان دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند، ولی الان نویسنده شدن یعنی شکستن شاخ غول کوه البرز. چون اگر حالا بخواهید نویسنده شوید هم باید با هم عصران خودتان مقایسه شوید و هم با یک لشکر نویسنده مرده که کتاب‌هایشان دنیا را تکان داده. «پل آستر» نویسنده معاصر آمریکایی رمانی دارد به نام «دست به دهان»؛ کتابی که درباره بدبختی‌ها و بی‌پولی‌های دوران جوانی‌اش است، درباره دست‌و‌پا زدن برای نویسنده شدن.

جالب است بدانید قبل از این‌که پل آستر، پل آستر شود نویسنده‌ای با اسم مستعار بوده که رمان‌های پلیسی می‌نوشته و کلی هم مخاطب داشته. اما همین نویسنده زمانی که به سراغ چاپ اولین رمانش با نام خودش می‌رود. هیچ ناشری در آمریکا حاضر نبوده که روی اثرش سرمایه‌گذاری کند. «مارکز» هم در اواخر ۳۰ سالگی «صد سال تنهایی» را نوشت. تا قبلش روزنامه نگار آواره‌ای بود با یک رمان و یک مجموعه داستان که بعدها خودش از نوشتن آن‌ها احساس پشیمانی می‌کند. می‌شود گفت اکثر نویسنده‌های آمریکایی در میانسالی به عنوان نویسنده مطرح شدند. در طول این تاریخ هزار ساله ادبیات، تنها یک جریان ادبی بوده است که همه در جوانی نویسنده و شاعر شدند و در همان جوانی هم دنیا آن‌ها را شناخت. آن هم سورئالیست‌های بعد از جنگ جهانی دوم بوده است. «لوئی آراگون»، «آندره برتون»، «پل الوار» و... این‌ها رفیق‌های جوانی بودند که همدیگر را در پاریس پیدا کردند و پشت سر هم بیانیه دادند تا دنیا آن‌ها را ببیند.

● تک روز و زندگی

و اما برسیم به اصل داستان‌نویسی، واقعیت امر این است که اگر بخواهیم روحیه شما نویسندگان جوان را خراب کنیم بهترین کشور برای مقایسه همین روسیه همسایه خودمان است که اکثر نویسنده‌های معروف و جریان سازش بعد از ۵۰ سالگی بهترین کارهایشان را نوشتند، نمونه‌هایش «داستایوفسکی» و «تولستوی» هستند. اما بقیه این روس‌نویس‌ها مثل «ایوان تورگنیوف»، «گوگول» و «پوشکین» هم نویسنده‌های میانسال معروفی بودند. واقعیت امر این است که آن‌قدر نویسنده میان سال زیاد است یا نویسنده‌ا‌ی که در اواخر ۳۰ سالگی شروع به رمان نوشتن کرده که اگر بخواهیم یکی یکی اسم ببریم باید کل این ویژه نامه جیم را پر از فهرست اسم نویسنده کنیم.

البته این‌جوری هم نبوده که قبل از میانسالی کاری نکنند، ولی همین داستان کوتاه‌نویسی انگار تمرینی بوده برای نوشتن رمان. اکثرا که این‌طوری رمان‌نویس شدند. شاید باید شور و شوق جوانی بگذرد یا در واقع معنی واقعی زندگی کردن را تجربه کرد تا آن وقت نشست و یک دنیایی بزرگ روی کاغذها ترسیم کرد. «فرانسوا تروفو» فیلم‌ساز بزرگ فرانسوی جمله معروفی درباره سینما دارد که می‌شود آن را به ادبیات هم ربطش داد.تروفو می‌گوید: «برای شما این چیزی بیش از یک فیلم نیست. برای من، اما، همه‌ زندگی‌ام است.»

نویسنده: حمیدرضا کیا