سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

آسیب شناسی خشونت در جامعه


آسیب شناسی خشونت در جامعه

یکی از دغدغه های اندیشمندان جوامع بشری طراحی و مهندسی مدینه فاضله ایی است که ساکنان آن بتوانند در آسایش و آرامش نسبی زندگی کنند

یکی از دغدغه‌های اندیشمندان جوامع بشری طراحی و مهندسی مدینه فاضله ایی است که ساکنان آن بتوانند در آسایش و آرامش نسبی زندگی کنند. بر این مبنا، جوامع مختلف اهداف عالیه و منزلت‌های ستایش برانگیزی را در یک طیف گسترده برای اعضای جامعه مشخص می‌کنند تا افراد جامعه را بسوی هدف‌های تعیین شده سوق دهند.

از سوی دیگر هنجار شکنی و بزهکاری یک پدیده بسیار پیچیده اجتماعی است که در محیط‌های مختلف اجتماعی به شکل‌های متفاوت دیده می‌شود. تعریف بزه و رفتار بزهکارانه در هر جامعه‌ای توسط قوانین حقوقی و هنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص می‌شود.

در حال حاضر مسئله اجتماعی جزء لاینفک جامعه نوین شده است یعنی نمی‌توان جامعه‌ای را پیدا کرد که تحولات مدرن را در بر داشته باشد ولی با مسئله اجتماعی روبرو نباشد. بنابراین مسئله اجتماعی وقتی بروز می‌کند که بین وضع موجود و وضع مطلوبِ مردم تفاوت معناداری وجود داشته باشد، که در صورت تداوم، زمینه‌های کژ رفتاری را پدید می‌آورد. در این مورد تفاوتی بین جوامع وجود ندارد بنابراین پیدایش جوامع و ارتکاب جرم از آغاز با یکدیگر همراه بوده‌اند، به طوری که امروزه مسئله کجروی و بزهکاری به‌صورت یکی از حادترین مسائل اجتماعی جوامع مختلف در آمده است. حال سئوال اینجاست که انحراف از معیار‌های پذیرفته شده که در واقع راه رسیدن به آرمان شهرِ طراحی شده است، چگونه اتفاق می‌افتد؟چرا کج‌رفتاری علی رغم همه مجازات‌ها ادامه می‌یابد؟ آیا رفتار ناهنجار مربوط به سرشت انسان است که به‌هنگام تولد شکل می‌گیرد و آموزش و پرورش در آن بی‌تاثیر است؟ یا اینکه افراد در بستر اجتماع ناهمگون تبدیل به انسان‌های ناسازگارمی‌شوند؟

خشونت و کجروی کم و بیش درهمه جوامع وجود دارد ولی دنیای ارتباطات امروزی که با ظهور پدیده جهانی شدن (Globalisation)، همراه است وضعیت پیچیده ای به تعاملات انسان‌ها بخشیده است.

تاثیر شبکه‌های اجتماعی در تعاملات خبری که به‌عنوان متغیر مستقل،کارکرد بازنمایی و بازتولید خشونت در جامعه را به‌عهده دارد شرایط روانی خاصی را در جامعه حکمفرما کرده است.چرا که شاهد آثار سوء اخبار تکان دهنده در جامعه هستیم که نقش اساسی را در بازتولید و افزایش ناآرامی در جامعه دارد . به‌عبارتی تئوری دهکده جهانی در واقع متعین شده است و انتشار این خشونت‌ها با جزئیات،علی رغم اطلاع رسانی که جزء مزیت ذاتی رسانه است، باعث از بین رفتن زشتی عمل شده و قبح عمل را در ذهن ِافراد عادی سازی می کند.

بنابراین یکی از عوامل افزایش روزافزون خشونت در جامعه ایران انعکاسِ خشونت در جامعه است، وقتی فیلم وحشتناک قتل سه فرزند کرمانشاهی که با تلفن همراه ِ یکی از آنها فیلمبرداری شده در مقابل چشمان حیرت‌زده افراد روی اینترنت قرار می‌گیرد، آیا می‌توان توقع کاهش خشونت را داشت؟

ناگفته پیداست که ریشه خشونت در جامعه را باید ناشی از نابرابریهای افسار گسیخته طبقاتی، فقدان فرصت‌های برابر برای همه افراد، بیکاری و پولاریزه شدن جامعه دانست که فقر نسبی را در جامعه شدت بخشیده لذا جوامعی از تعادل نسبی بر خوردارند که طبقه متوسط دارای بیشترین فراوانی باشد .

انعکاس اخبار قتل‌ها و فجایع بدون کالبدشکافی و علت‌شناسی از یک طرف و مبادله فیلم‌ها و عکس‌های بسیار فجیع توسط بلوتوث‌ و در اینترنت نشانه آن است که خشونت پراکنی باعث نمایش و تماشای اینگونه رفتارها می‌شود. کسانی که این فیلم‌ها و عکس‌ها را منتشر کرده و گسترش می‌دهند، قصد اطلاع‌رسانی ندارند چراکه رسالت این وظیفه ایجاب می‌کند که بعضی از صحنه‌ها از چشم نوجوانان و جوانان دور بماند. بنابراین از رویکرد آسیب‌شناسی، اینگونه اقدامات فقط بیانگر ناهنجاری رفتاری، خشونت‌خواهی و خشونت‌طلبی بوده و تماشاگرانِ ناخواسته اینگونه تصاویر و فیلم‌ها از روی کنجکاوی و کسب خبر به آنها سر می‌زنند و تماشای صحنه‌های آزاردهنده و وحشتناک که بدون ریشه یابی و راهکار در اختیار افراد قرار می‌گیرد، ذهن افراد را مشوش کرده و تسری این وقایع، نابسامانی را در جامعه تسریع بخشیده و احساس ناامنی عمومی وجدان جمعی را آزرده می کند .

در هر دو صورت رسالت ذاتی دولت،خانواده‌ها، نهادهای فرهنگی و رسانه‌ها ایجاب می‌کند تا با کمک جامعه شناسان و روانشناسان تدبیری بیاندیشند تا وزن هر کدام از عوامل اجتماعی خشونت‌های اخیر بررسی شود تا دگر باره شاهد چنین وقایعی نباشیم.

کارشناسی و کالبدشکافی، بیان علت‌ها و روش‌های پیشگیری و راه حل‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت توسط جامعه‌شناسان، پاسخگویی به کسانی است که با کلام و قلم،به حریم قضاوت و پژوهش تجاوز می‌کنند و اصلی‌ترین اهرمِ مقابله با اتفاقاتی است که افسردگی و پرخاشگری را به جامعه تحمیل می‌کنند.چرا که انتشار فجایع اینچنینی، زشتیِ عمل را در ذهنِ افراد عادی سازی می کند و برای افرادی که بالقوه آمادگی چنین جنایاتی را دارند همچون موجی موافق عمل می کند و از سوی دیگر نشر این موارد بدون آسیب شناسی کارشناسان و اقدام عملی نهادهای ذیربط، ترس و وحشت را در جامعه تسری و نهادینه می سازد و اعتماد عمومی را متزلزل می سازد.

در افزایش خشونت و حتی رسانه‌ای شدن آن دلایل جهانی و داخلی وجود دارد که جدا از هم نیستند و بر هم تاثیر می‌گذارند. در واقع بعد از جنگ دوم جهانی و گسترش سیاست‌های نولیبرالی در زمینه اقتصاد، شاهد محوریت یافتن پول، کالایی شدن شدید ارتباطات و تبدیل شدنِ پول به عنوانِ یک ارزش مطلق و دارای فضیلت هستیم که در واقع از میان رفتن تابوها را نیزدر پی داشته است.

رابرت مرتن معتقد است که جامعه فرد را به کج رفتاری مجبور می‌کند و کج رفتاری حاصل فشار‌های ساختاری-اجتماعی خاصی است که افراد را به کج رفتاری وا میدارد . به نظر مرتن جوامع صنعتی جدید بر توفیقات مادی در زندگی تاکید دارند که به شکل انباشت ثروت و تحصیلات علمی به‌عنوان مهم‌ترین اهداف زندگی شخص و معیار‌های منزلتی تجلی می‌کنند. دستیابی به این اهداف مقبول اجتماعی نیاز به ابزارهای مقبولی هم دارد که البته از دسترس جمعی از افراد جامعه خارج است. یعنی جامعه طوری ساخت یافته که طبقات فرودست، فرصت‌های کمتری برای تحقق آرزوهای خود دارند در نتیجه چون این اهداف به آرمان‌های اصلی زندگی همه افراد (غنی و فقیر) تبدیل شده آن کس هم که دسترسی به ابزار مشروع ندارد،تحت فشار جامعه برای دستیابی به آنها از ابزار نامشروع استفاده می‌کند (صدیق سروستانی،۱۳۸۷:۴۴-۴۵).

وقتی شوق رسیدن به مقامات رفیع اجتماعی زیاد می‌شود فرد کمتر حاضر است، محدودیت‌های اجتماعی راههای رسیدن به هدف را رعایت کند شعار «هدف وسیله را توجیه می‌کند» وقتی مطرح می‌شود که ساخت اجتماعی،هدف‌های خاصی را بیش از حد تبلیغ و تشویق کند و سازمان اجتماعی راه‌های مشروع رسیدن به هدف‌ها را بی اندازه محدود کند بنابراین افراد برای کسب موفقیت وارد رقابت می‌شوند هر چند رقابت به تنهایی خطر ناک نیست. اما زمانی خطرناک می‌شود که در صورت عدم توفیق کاری بی فایده تلقی شود و تنها رقابت همراه با توفیق مورد تایید اجتماعی باشد در چنین وضعی افراد برای کسب پیروزی به هر راهی متوسل می‌شوند.

بنابراین جوامعی که بستر رشد انسان‌ها در آن مهیا نشده مانند محیطی است که آماده تجمع میکروب و بیماری است و همانگونه که برای رفع بیماری عفونی رعایت بهداشت عمومی لازم می‌آید به همان شیوه ایجاد بستری که سلامت تعاملات بشری در آن شکل بگیرد نیز لازمه نظم‌بخشی اجتماعی است. چرا که اگر فقط با میکروب مبارزه شود وهمزمان با آن بستر بهداشتی لازم جهت عدم رشد میکروب فراهم نشود شاهد دور باطلی خواهیم بود که برای همیشه ادامه خواهد داشت پس نتیجه می‌گیریم همانگونه که یک پزشک در بهبود بیماری میکروب راعامل و نتیجه منطقی علتی پیشینی می داند و علت العلل را شرایطی می‌داند که زمینه وقوع طبیعی آنرا مهیا کرده است، جامعه شناس نیز علت العلل آسیب‌های اجتماعی را ساختار اجتماعی نامساعد قلمداد می‌کند.و تفاوت معنادار در فراوانی جرایم خشونت آمیز در جوامع مختلف دلیل ِ این مدعاست.

بدیهی است که انسان موجودی است اخلاقی و مخیّر که واکنشی یکسان وثابت از یک متغیر مستقل از خود نشان نمی‌دهد. ولی در یک فشار ساختاری خاص و در طیف انتخاب‌های مشروع ِ دست نیافتنی، به سمت خط قرمز سوق داده می‌شود و هر چقدر عرصه بر افراد تنگ‌تر شود، نسبت بیشتری از افراد به کجروی روی می‌آورند. لذا می‌توان با قطعیت نسبی، جرم خیزی اینگونه جوامع را پیش بینی کرد و یا بر عکس، از آمار انحرافات اجتماعی در یک جامعه خاص، کیفیت ساختار اجتماعی جامعه ِ مورد نظر را حدس زد.

بنابر آنچه گفته شد به رغم وجود مشکلات ساختاری در جامعه که ریشه خشونت‌های اخیر را دامن می زند نشر خشونت‌ها به صورت فیلم و تصویر، به‌جای ارائه آمار که بدون برنامه ریزی برای رفع مسأله اجتماعی توسط افراد صورت می گیرد، نه فقط خود عامل محرکی برای بازتولید این جنایات است، بلکه نوعی احساس عدم امنیت را در شهروندان به‌وجود می آورد چرا که ترس افراد متناسب با فراوانی جرم نیست و این شبکه‌های اجتماعی است که به معضل اجتماعی، با نشان دادنِ جزئیات دامن می زند. و از سوی دیگر با نشان دادن فیلم‌های واقعی از قتل و جنایت و عادی سازی آن در ذهن شهروندان، وجدان جمعی حساسیت مطلوب را از دست می دهد و به مرور، قتل و خشونت به امری عادی تبدیل می شودکه جامعه را دچار آنومی خواهد کرد.