یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بیوتن, تراژدی مرگ اخلاق در پایتخت سرمایه داری


بیوتن, تراژدی مرگ اخلاق در پایتخت سرمایه داری

رضا امیرخانی, نویسنده ادبیات انقلابی است که به واسطه تلاقی نوآوری و خلاقیت ادبی با تعهد دینی و انقلابی در آثارش, جایگاهی منحصر به فرد را به دست آورده است

رضا امیرخانی، نویسنده ادبیات انقلابی است که به واسطه تلاقی نوآوری و خلاقیت ادبی با تعهد دینی و انقلابی در آثارش، جایگاهی منحصر به فرد را به دست آورده است. در حالی که به کاربردن تعابیر غیراخلاقی و استفاده پررنگ از عشق مجازی توسط رمان نویسان بازاری و روشنفکر، امری متداول و حتی ضروری محسوب می شود، امیرخانی به عنوان طلایه دار نسل جوان نویسندگان انقلاب، با پیش گرفتن مسیری مخالف به جذب مخاطبانی فراتر از حد معمول دست یافته است.

امیرخانی پس از نگارش رمان ها و کتاب های "من او"، "از به"، "ناصرارمنی"، "داستان سیستان (سفرنامه رهبر انقلاب به استان سیستان و بلوچستان)"، "ارمیا" و "نشت نشاء"، اینکه با رمان "بیوتن"، درعرصه ادبی کشور خودنمایی کرده است که محتوای آن در ادامه خط فکری او قرار دارد.

هرچند عمده مباحث پیرامون این اثر، به فرمالیسم افراطی و انتقادآمیز این اثر که با هدف ایجاد ساختار و روایتی ضد کلیشه و فانتزیک انجام گرفته محدود شده است اما آنچه در این کتاب بیش از هرچیز قابل توجه و تأمل است درونمایه و محتوای کار است.

کتاب، روایت شخصیتی به نام "ارمیا"، جانباز دفاع مقدس است که وارد کشور امریکا و شهر نیوورک شده است. برداشت اولیه و ظاهری این است که این شخص به عشق آرمیتا و قصد ازدواج با او گام به آن کشور گذاشته است.

اما با پیش رفتن داستان و گذشت فواصل، مشخص می شود که نه تنها علاقه ای بین این دو شخصیت وجود ندارد بلکه آنها هیچ وجه اشتراکی ندارند. چرا که ارمیا یک فرد متدین و مؤمن است که تحت هیچ شرایطی حاضر به تن دادن به گناه و تخطی از دستورات شرعی اسلامی نیست. اما آرمیتا یک انسان بی هویت و هرهری مذهب است.

اما به راستی دلیل هجرت ارمیا این رزمنده کربلای پنج و این عاشق امام خمینی(ره)‌به نیویورک چیست؟

داستان کمی مبهم این مسئله را بازکرده است و خواننده باید در طول مطالعه به آن دست یابد. اما برای درک بهتر این مسأله باید به فرامتن مراجعه کرد. چرا که رمان براساس مشاهدات نویسنده کتاب در جامعه امریکا نوشته شده است.

چون امیرخانی چند ماهی را در امریکا گذرانده است. پس می توان با معادل سازی ارمیا به عنوان شخصیت اصلی رمان بیوتن با خود امیرخانی، ‌دلیل مسافرت آن دو را یکی دانست. نویسنده کتاب، صراحتاً خستگی از ایران در دوره دوم خرداد را دلیل سفرش دانسته است. امیرخانی در مصاحبه با یکی از نشریات گفته است: "اوج دوره دوم خرداد بود. حرف زیاد بود و کار کم! به گمانم ایران در آن زمان خیلی جای ماندن نبود. تجربه تازه ای به آدم منتقل نمی شد. شرایط سخت و فضای تلخی داشتیم. به سرم زد که از ایران خارج شوم و چند سال را دور باشم."

اما ارمیای خسته از جامعه آن دوره ایران، در امریکا نیز به آرامش نمی رسد. امریکا را کشور فرصت های زیاد برای فرصت طلبان و پول پرستان می بیند. رزمنده کربلای پنج را چه به نیویورک، این پایتخت جهان سرمایه داری؟ انسانی که در جستجوی رستگاری و معنویت است، چطور می تواند در سرزمینی که خدایش سرمایه است و مردمش به دلار سجده می گذارند و پول کیمیای خونشان است، سر آسوده یابد؟

به این ترتیب است که در همان لحظات آغازین ورود به فرودگاه بی اف کی نیویورک، به خاطر داشتن ترکش در بدنش، از سوی دستگاه امنیتی فرودگاه به عنوان فرد مسلح مورد بازجویی قرار می گیرد. همان ترکش را که خودشان برتن او زده اند، به عنوان عامل جرمش شناختند!

"سهراب" دوست شهید ارمیا، نماد وجدان بیمار و فطرت خداجوی انسان است که هرازگاهی در مقبال ارمیا زنده می شود و راه درست را به او نشان می دهد. اما پیمودن راه راست برای ارمیا در امریکا کجروی پنداشته می شود. کمک کردن به آدم ها،‌ جستجوی انسان مظلومی که از سر فقر در کشور فرصت ها، آلوده به گناه شده است، به عقیده نگهبانان امنیت امریکا، تخلفات بزرگی دانسته می شود و این چنین ارمیا را مورد اهانت و محاکمه قرار می دهند.

"بیوتن"، رمانی تلخ است. ذات داستان، شخصیت پردازی و فضایی که روایت می شود، طالب این تلخی و سیاهی است. به همین دلیل پایان خوشی نیز پیدا نمی کند.

"بیوتن" رمان نفرت از پول پرستی و اسلام امریکایی است. مدیر شرکت تحقیقات مذهبی نیوجرسی، بیل (مسئول ارشد تحقیقات اسلامی همان شرکت)، عبدالغنی (سرمایه دار سعودی) همه نمادهایی از اسلامی امریکایی هستند که نویسنده در کتابش به نقد آنها می پردازد و در یک کلمه، بیوتن، تراژدی مرگ اخلاق در پایتخت جهان سرمایه داری است.

آرش فهیم



همچنین مشاهده کنید