جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

خواص خاکستری و ماسونیسم مدرن


خواص خاکستری و ماسونیسم مدرن

۹ ماه از کلید خوردن فاز نهایی فتنه و جنگ نرم قدرت های استکباری علیه ایران گذشت تدارک این جنگ دست کم یک دهه زمان برده بود اکنون جنازه فتنه و اسب تروای جنگ نرم زیرپای ماست

۹ماه از کلید خوردن فاز نهایی فتنه و جنگ نرم قدرت های استکباری علیه ایران گذشت. تدارک این جنگ دست کم یک دهه زمان برده بود. اکنون جنازه فتنه و اسب تروای جنگ نرم زیرپای ماست. می توان آن جنازه را کالبدشکافی و این ارابه را تجزیه کرد تا معلوم شود گوشت و خون و پوست این جنین مرده از کجا تغذیه شد و اندام آن چگونه تکوین یافت یا به تعبیر دیگر اجزای اسب تروای فریب چگونه مهندسی و روی هم سوار شد. این کالبدشکافی و تجزیه و تشریح از آن جهت حائز اهمیت است که امکان باز تولید فتنه و جنگ نرم را از دشمن سلب می کند. به یقین دشمن به لطف پروردگار و بیداری و هوشیاری ملت- که حدفاصل ۲۲خرداد تا ۹ دی و ۲۲بهمن آشکارا مشاهده شد- ضربه سهمگینی از ایران دریافت کرده اما چون زخمی است به باز تولید جنگ می اندیشد. کالبدشکافی فتنه و تجزیه اجزاء جنگ نرم در شرایطی که جزئیات نقشه راه دشمن و شبکه اطلاعاتی او لو رفته است، به میزان بسیار بالایی امکان باز تولید جنگ را منتفی می سازد.

نسبت «فتنه» با «جنگ نرم» چیست؟ فتنه ابزار و مقدمه جنگ نرم است. هدف جوهری فتنه، غبارآلود کردن فضا و سلب قدرت تشخیص از افکار عمومی است. هدف حداقلی (و در عین حال مهم)، ایجاد شکاف اجتماعی و انفعال و حیرت در میان عوام و خواص بود تا امکان بسیج آنها مقابل شبیخون دشمن سلب شود. اما هدف حداکثری- فراتر از این انفعال و حاشیه گزینی- استخدام طیفی از خواص و عوام توسط مهاجمان بود. فتنه زمینه را برای جنگ نرم فراهم می کند و جنگ نرم، هزینه های دشمن را به شدت کاهش می دهد و پای ملت مورد هجمه -و از جیب خود آنها - حساب می کند! در این میان بنیان فتنه، غبارآلود کردن افکار عمومی و سلب قدرت تشخیص حق و ناحق است و این سنگ بنا را هیچ مهندسی نمی تواند در جای خود قرار دهد مگر «خواص خاکستری». خواص خاکستری از یک سو به اعتبار سوابق و ظواهر، برای طبقات زیر خط «فقر فرهنگی» ملاک تشخیص محسوب می شوند و از سوی دیگر، مستعد «غفلت» و معبرگشایی برای دشمن هستند، اگر مستعد «خیانت» و همپیمانی و هم پایی با دشمن نباشند.

آنها مستعد سواری دادن و دوشیده شدن هستند. خاکستری ها در طول سالیان چنان زیسته و دگرگون شده اند که سنگین و ضعیف الاراده شده اند، بی پروا و دور از احتیاط سر می کنند، خانه بی صاحب و غارت زده را می مانند. خاصیت و کار ویژه اصلی این طیف از نخبگان در دو پهلو و مبهم سخن گفتن است، همان که هیزم «آتش فتنه» است. حریت و شجاعت و تقوا گمشده آنهاست.خانه بی حفاظ و گله بی چوپان را می مانند. گرگ به گله آنها زده است. فرمایش حضرت باقرالعلوم علیه السلام است که «دو گرگ که از دو سو به گله ای هجوم برند آن قدر تلفات نمی گیرند که مال پرستی و جاه طلبی به دین مومن زیان می زنند». حب مال و حب جاه، میل به اشرافیت اقتصادی و باز تولید سیاست اموی و عباسی! میل به تبعیض و تمایز و تفاخر و تکبر و تعصب جاهلی و خودبزرگ بینی و کوچک شمردن دیگران. غفلت و سر به هوایی و بی پروایی آنها، هر صیاد کمین کرده ای را به طمع و هوس می اندازد. تار و پود غفلتی که خواص خاکستری دور خویش تنیده و در خود پیله کرده اند، اسباب روحیه گرفتن و دلیری و گستاخی خصم است.

اگر شبکه رسانه ای، ماهواره و مجازی (سایبری) دشمن، فرجام جنگ همه جانبه را به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و نشاندن سکولاریسم به جای آن می داند- که به یقین در آن صورت نه جمهوریت و رایی خواهد ماند و نه اسلامیت- خواص خاکستری سال ها پیش در عمل به سکولاریسم رو کرده اند. خطی که اینها از غفلت ها برای خویش ساخته اند، عملا خطی سیاسی شده که دین در آن جز نما و ظاهر و زینت جایگاهی ندارد. سیاست ورزی اسلامی کجا و اشرافیگری و تشکیل شرکت سهامی قدرت و قانون شکنی و روحیات فرعونی و ابوجهلی کجا؟ آنها مسلمانان سکولارند، از همه مومن تر و عامل تر به سکولاریسم! این طیف خاکستری نشان شده های دشمنند، بدانند یا ندانند، بپسندند یا نپسندند.

برگردیم و تاریخ دو دهه اخیر را مرور کنیم و ببینیم امثال بهاءالله مهاجرانی-که این روزها اخبار رسوایی شان در نوکری لابی اسرائیل و نومحافظه کاران در آمریکا (موسسه واشنگتن) و تشکیل «حلقه لندن» به رسانه ها درز کرده- چگونه در دولت ها یکی پس از دیگری برکشیده شدند. مهاجرانی به تنهایی عور و عار و سند خیانت های بزرگ در حزب دولت ساخته کارگزاران و دولت «مشارکتی» خاتمی است. بوی تعفن این مهره جاه طلب و حقیر قریب ۱۵ سال مشام مردم را آزار داد، چه آن روزگار که آقای هاشمی را متملقانه امیرکبیر و سردار سازندگی که باید با تغییر قانون اساسی رئیس جمهور بماند، خطاب کرد و چه آن روز که از اتاق فرمان وزارت ارشاد، چراغ «سبز» ترور شخصیت آقای هاشمی توسط روزنامه های زنجیره ای و امثال اکبر گنجی (عضو فعلی اتاق فکر مهاجرانی در خارج) را داد... تا به امروز که اتاق فکر و فرمان جنبش سبز را در لندن تشکیل می دهد و حتی یک کلمه مخالفت از امثال کروبی و موسوی و خاتمی نمی شنود و چگونه اعتراض کنند در حالی که از یکدیگر سند و «آتو» دارند؟!

شنبه ۶فوریه ۲۰۱۰ (۱۷بهمن ۱۳۸۸) مراسم یادبودی برای احمد بورقانی (معاون مطبوعاتی مهاجرانی در وزارت ارشاد دولت اصلاحات) در دانشگاه تورنتو کانادا برگزار شد. محسن کدیور از طریق ارتباط ویدیویی برای حاضران سخنرانی کرد. او در کسوت روحانی از اعضای حلقه نفاق کیان به شمار می رفت و همچنین عضو حلقه ای بود که آقای منتظری را تغذیه فکری- سیاسی می کردند و در وقت ضرورت از او فتاوای معارض با جمهوری اسلامی- بلکه اصل اسلام- می ستاندند. کدیور در آن سخنرانی از جمله می گوید «تنها گروهی که می توانند مقابل نظام دینی قدعلم کنند و بایستند، روحانیون و کسانی هستند که با مسائل دینی آشنایی کامل دارند. لائیک ها فاقد اعتبار دینداران طرفدار اصلاحات هستند.»

مشابه همین مضمون را آقای سروش طی چند ماه اخیر عنوان کرده است. او در چند اظهار نظر اخیر و از جمله در مصاحبه با «جرس» (شبکه راه اندازی شده از سوی کدیور و مهاجرانی) در حالی که خود را بنیانگذار «گفتمان سبز» از یک دهه پیش معرفی می کند، می گوید: «آقای خمینی اعتقادی به دموکراسی نداشت... ولایت فقیه استبدادی ترین تفسیر از دین بود و در گفتمان سبز جایی نخواهد داشت. من از سکولاریسم سیاسی دفاع می کنم نه سکولاریسم فلسفی که به دنبال حذف دین است. اکنون معلوم شده به رغم باور سکولارها در غرب، نه تنها دین مضمحل نشده بلکه طرفداران آن گسترده تر شده اند. به جای بحث بر سر جمهوری ایرانی، ما می توانیم از جمهوری اسلامی تصویری به منزله جمهوری مسلمانان داشته باشیم بدون آن که تئوری ولایت فقیه بر آن حاکم باشد اما وقتی قرار است نام جمهوری مسلمانان بر آن نهاده شود بهتر است همان جمهوری مطلق ]با حذف قید اسلامی[ به کار برود... واقعیت این است که درون جنبش سبز هم دینداران و هم غیردینداران، هم چپ ها و سکولارهای فلسفی ]ضددین به تصریح خود سروش[ و حتی افرادی از انجمن حجتیه وجود دارند و این را نه می توان انکار کرد و نه مخفی نگاه داشت».

حقیقت آن است که مثلث صهیونیسم مسیحی (انگلیس، اسرائیل و آمریکا) به تشکیل سازمان جدید ماسونی اهتمام کرده اند و ماسون های جدید، دیگر نه بهایی اند و نه یهودی. آنها ماسون های مسلمانند که پای در راه سیدحسن تقی زاده (روحانی کشف لباس کرده) گذاشته اند و می توانند به آیین صهیونیسم، بهائیت یا هر «بی دینی» دیگری بگروند. آنها ذاتا سکولارند، لیبرال ها و اباحی مسلکانی که ذاتا با قید و بندهای دینی و معنوی و اخلاقی مشکل دارند. مرام آنها آمیزه ای از اصالت نفع و لذت (Utilitarianism-Hedonism) است در پوششی از نسبیت گرایی، احترام به تنوع و تکثر، تساهل و مدارا و نفی خشونت. اکنون شبکه مجازی جنگ نرم به صدها عنصر سابقا فعال در عرصه سیاست و فرهنگ و هنر و رسانه و دانشگاه و حقوق بشر و فمینیسم سپرده شده که به ویژه طی ۵-۴ سال گذشته سربازگیری و از کشور گریخته اند و وجه مشترک همه آنها با وجود گرایش های سیاسی گوناگون همین بی باوری لیبرال- سکولاریستی به شرط «بردگی» است. شبکه بردگان که از صدای آمریکا و رادیو فردا تا شبکه بی بی سی و جرس و دویچه وله (نسخه آلمانی) و رادیو زمانه (نسخه هلندی) و روزنت (نسخه فرانسوی) به صف شده اند، آتش تهیه توپخانه خود را از «سکوت» و «سخن» و بیانیه و آمد و شد «خواص خاکستری» تدارک می کنند هر چند که طی دو سه ماه اخیر مجددا به آشفتگی و کم رونقی و رکود رسیده اند.

چه فرقی می کند در دولت و مجلس باشی یا مجمع تشخیص مصلحت، در حوزه باشی یا دانشگاه، برنده انتخابات باشی یا بازنده آن، دکتر و مهندس باشی یا آیت الله و حجت الاسلام، در حلقه اطرافیان رئیس جمهور باشی یا از حواریون رئیس مجلس و رئیس مجمع. مهم این است که کجای فتنه ایستاده ای؟ رویاروی آن، صریح و شفاف و صادق، و غبار را می نشانی یا چنان غرق جزئیات و تعصبات و نفسانیات- و همه جاذبه و دافعه های غیرالهی- شده ای که از هر سخن گفتن یا لب فرو بستن تو هیزمی برای آتش فتنه ساخته می شود؟ نام و عنوان و سابقه و شهرت به چه می ارزد آنجا که انسان خویش را به حراج گذاشته باشد؟

لاشه متعفن فتنه به ما می گوید نطفه این مولود نامبارک در دنیازدگی، بی طاقتی میانه میدان جهاد و غفلت از اطاعت امر مولا بسته شد، مانند روز احد که جنگ پیروز برای مسلمانان مغلوبه شد. «اگر ] در احد[ جراحتی به شما رسید، به آنها ]دشمنان شما[ نیز جراحتی همانند آن وارد شد. و ما این روزهای پیروزی و شکست را میان مردم می گردانیم تا خداوند افرادی را که ایمان آورده اند بداند و از میان شما شاهدان و گواهانی بگیرد... خداوند صابران را دوست دارد.

سخن آنها این بود که گفتند پروردگارا گناهان و زیاده روی ما در کارها را ببخش و گام های ما را استوار ساز و بر گروه کافران پیروز گردان... ای کسانی که ایمان آورده اید اگر کافران را اطاعت کنید، شما را به گذشته هایتان برمی گردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد... خداوند وعده خویش را عملی کرد آن هنگام که دشمن را از پای درآوردید تا اینکه سست شدید و با هم منازعه کردید و بعد از آن که پیروزی دلخواه را به شما نشان داد، عصیان و نافرمانی کردید... خداوند شما را ]از پیروزی[ منصرف ساخت تا شما را آزمایش کند... کسانی که اجابت کردند خدا و رسولش را پس از آن که جراحاتی به آنها رسید، برای آنها که نیکو رفتار کردند و تقوا پیشه نمودند، پاداشی بزرگ است. اینها کسانی هستند که چون مردم به آنها گفتند مردم ]لشکر دشمن[ برای هجوم به شما جمع شده اند، از آنان بترسید، بر ایمانشان افزود و گفتند خدا ما را کافی است و بهترین حامی ماست. به همین دلیل آنها ]از این میدان[ با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید و از رضای خدا پیروی کردند... شیطان فقط پیروان و دوستان خود را می ترساند، پس از آنان نترسید و از من بترسید اگر ایمان دارید. ای پیامبر تو را محزون نکند آنها که به سوی کفر می شتابند. آنها هیچ زیانی به خدا نمی رسانند.

خداوند اراده کرده که هیچ بهره ای برای آنها در آخرت قرار ندهد... آنها که ایمان رادادند تا کفر را خریدند زیانی به خدا نمی رسانند... گمان نکنند اگر مهلتی به آنها می دهیم به سودشان است. مهلت می دهیم تا بر گناه خویش بیفزایند و برای آنهاست عذاب خوارکننده. چنین نبود که خداوند مؤمنان را همان گونه که هستند واگذارد، مگر آن که خبیث و ناپاک را از طیب جدا سازد...»(آیات ۱۴۰ تا ۱۷۹ سوره آل عمران)

محمد ایمانی