پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

امام مهدی در قرآن


امام مهدی در قرآن

از بین روایات تفسیری فریقین كه ذیل آیهٔ ۱۵۹ سورهٔ نساء نقل شده آنچه كه در مورد امام مهدی ع است روایاتی است كه به نازل شدن حضرت مسیح ع از آسمان پس از ظهور حضرت مهدی ع مربوط می شود

مقالهٔ حاضر به بررسی آیاتی از قرآن كریم پرداخته است كه دو فرقهٔ شیعه و سنی در ذیل آنها روایاتی تفسیری دربارهٔ امام مهدی(ع) نقل كرده‌اند. این آیات كه تعدادشان بالغ بر هشت آیه است به ترتیب از ابتدا تا انتهای قرآن به صورت ذیل بررسی شده‌اند:

ابتدا روایات تفسیری فریقین در ذیل هشت آیه كه مجموعاً ۴۴ روایت از شیعه و ۶۵ روایت از اهل سنت می‌باشد به صورت دسته‌بندی نقل شده و سپس به بررسی مقارنه‌ای و تطبیقی این روایات از نظر محتوا و سند پرداخته شده است.

لازم به ذكر است كه به دلیل اختصار از ذكر متن عربی روایات و سند آنها خودداری شده است.

در قسمت اول این مقاله پس از بیان مقدمه‌ای در زمینهٔ تبیین موضوع و آشنایی با اصطلاحاتی چون تفسیر و تأویل، به بررسی روایات تفسیری ذیل آیهٔ ۶۹ سورهٔ نساء پرداخته شد و روایاتی كه در مصادر شیعی در این زمینه نقل شده است، بررسی شد. در این قسمت ابتدا روایات تفسیری سنی در ذیل آیهٔ یاد شده، و در ادامه سایر آیات مرتبط با موعود قرآن بررسی خواهد شد.

● روایات تفسیری اهل سنت

روایاتی كه در منابع روایی اهل سنت در ذیل آیه ۱۵۹ سوره نساء آمده، چهار دسته هستند:

۱) دستهٔ یكم، ایمان همهٔ اهل كتاب به عیسی(ع) پس از نزول وی از آسمان:

در این دسته از روایات، ضمیر «به» و «قبل موته» هر دو، به حضرت عیسی(ع) برمی‌گردد. طبق این تفسیر، حضرت عیسی(ع) هنوز زنده است و پس از فرود آمدن از آسمان در آخرالزمان، همهٔ اهل كتاب اعم از یهودی و مسیحی به او ایمان می‌آورند. طبری در تفسیرش شانزده روایت از صحابه و تابعین نقل كرده كه آیهٔ شریفهٔ مورد بحث را به این صورت تفسیر كرده‌اند. روایت ذیل نمونه‌ای از آنهاست:

از ابن عباس روایت شده كه منظور از عبارت «قبل موته» در آیه شریفه «و إن من أهل الكتاب إلّا لیؤمننّ به قبل موته»، قبل از مرگ عیسی بن مریم(ع) است.۱

۲) دستهٔ دوم، ایمان همهٔ اهل كتاب به عیسی(ع) در لحظهٔ مرگ:

در این روایات، ضمیر «به» به حضرت عیسی(ع) و ضمیر «قبل موته» به اهل كتاب برمی‌گردد. بر طبق این تفسیر، همهٔ یهودیان و مسیحیان در هنگام مرگ، با كنار رفتن پرده‌ها، حقایق را درك كرده و به حقانیت حضرت عیسی(ع) پی می‌برند، ولی ایمان در آن لحظه برای آنان هیچ ثمره‌ای ندارد. هجده روایت در تفسیر طبری از صحابه و تابعین نقل شده كه آیه مذكور را چنین تفسیر كرده‌اند. یكی از این روایات چنین است:

از ابن عباس روایت شده كه منظور از آیهٔ شریفه «و إن من أهل الكتاب...» این است كه: هیچ یهودی نمی‌میرد تا اینكه به عیسی(ع) ایمان بیاورد.۲

۳) دستهٔ سوم، ایمان همهٔ اهل كتاب به رسول خدا(ص) در لحظه مرگ:

در این روایات، ضمیر «به» به رسول مكرم اسلام(ص) و ضمیر «قبل موته» به اهل كتاب برمی‌گردد. طبق این تفسیر، همهٔ یهود و نصارا در لحظهٔ مردن، به حقیقت نبوت رسول اكرم(ص) پی برده و ایمان می‌آورند، ولی این ایمان برای آنها سودی ندارد؛ زیرا در آن لحظه، زمان تكلیف سپری شده است. دو روایت در تفسیر طبری آمده كه آیهٔ مورد بحث را چنین تفسیر كرده‌اند.۳

۴) دستهٔ چهارم، جمع بین روایات دستهٔ یكم و دوم:

سیوطی در الدر المنثور روایتی از شهر بن حوشب نقل كرده كه مضمون آن شامل روایات دستهٔ اول و دوم می‌باشد. طبق این روایت، یهودیان و مسیحیانی كه بین دو مقطع زمانی به آسمان رفتن حضرت مسیح(ع) و فرود آمدنش از آسمان زندگی می‌كنند، در هنگام مرگشان به آن حضرت ایمان می‌آورند كه این ایمان برای آنها فایده‌ای در بر ندارد، ولی آنهایی كه پس از فرود آمدن عیسی(ع) از آسمان زندگی می‌كنند، در زمان حیاتشان به او ایمان می‌آورند. ترجمهٔ این روایت به شرح ذیل است:

ابن منذر از شهر بن حوشب روایت كرده كه گفت: حجاج‌ به من گفت: ای شهر آیه‌ای است از كتاب خدا كه هیچ بار آن را نخواندم مگر آن كه در دلم اعتراضی وارد شد و آن آیه: «و إن من أهل الكتاب إلّا لیؤمننّ به قبل موته» است؛ زیرا اسیران جنگی یهودی و مسیحی را می‌آورند من گردنشان را می‌زنم ولی نمی‌شنوم كه در دم مرگ چیزی بگویند. من به حجاج گفتم: آیه را آن طور كه باید برای تو توجیه نكرده‌اند. یك فرد نصرانی وقتی روحش از تنش بیرون آید، ملائكه با سیلی از پشت و از رویش می‌زنند و می‌گویند: ای خبیث! تو تا در دنیا بودی می‌پنداشتی كه مسیح یا خدا و یا پسر خدا و یا خدای سوم است، در حالی كه او بندهٔ خدا و روح او و كلمهٔ او بود؛ شخص مسیحی چون این را می‌شنود ایمان می‌آورد؛ اما در زمانی كه ایمان آوردن سودی ندارد. یك فرد یهودی نیز وقتی روحش از كالبدش بیرون می‌آید، ملائكه او را از پشت و رو با لگد وسیلی می‌زنند و به او می‌گویند: ای خبیث! تو بودی كه می‌پنداشتی مسیح را كشته‌ای؟ او بندهٔ خدا و روح او بود. مرد یهودی به مسیح ایمان می‌آورد، اما در لحظه‌ای كه ایمان سودی ندارد. این جریان همچنان در مورد فرد فرد یهود و نصارا جاری است تا زمان نازل شدن عیسی(ع) برسد؛ در آن زمان از اهل كتاب هر كه زنده باشد و هر كه مرده باشد به وی ایمان می‌آورد. حجاج پرسید: این مطلب را از كجا به دست آورده‌ای؟ گفتم: از محمد بن علی، گفت: آری، از معدنش گرفته‌ای. شهر سپس اضافه می‌كند به خدا سوگند من این جریان را جز از ام سلمه نشنیده بودم ولی برای این كه جگر حجاج را بسوزانم به دروغ گفتم: من آن را از محمدبن علی شنیدم.۴

● بررسی تطبیقی روایات فریقین

در مورد روایات تفسیری شیعه كه در ذیل آیهٔ مورد بحث، نقل شده است باید بگوییم تنها دستهٔ اول این روایات كه مراد از آیه را حضرت عیسی(ع) می‌دانست با سیاق آیات قبل، مطابقت دارد. بنابراین، روایات دسته دوم تا پنجم كه منظور از آیهٔ شریفه را ایمان آوردن اهل كتاب به پیامبر اكرم(ص) و امیر مؤمنان(ع) و یا اقرار اولاد فاطمه به امامت امام خویش می‌دانند، نمی‌توانند به عنوان تفسیر آیهٔ شریفه به شمار آیند؛ زیرا قبل از این آیه، سخنی غیر از حضرت عیسی(ع) در میان نیست. علامهٔ، طباطبایی نیز معتقد است این روایات، نخواسته‌اند آیهٔ شریفه را تفسیر كند بلكه ایمان آوردن به رسول خدا(ص) یا امیر مؤمنان(ع) را نیز مصداقی از ایمان آوردن به عیسی(ع) معرفی كرده‌اند. بنابراین غرض از این روایات، تطبیق [مصداقی بر مصداق دیگر] است و مسئلهٔ تطبیق در روایات شأن نزول، فراوان به چشم می‌خورد.۵

از بین روایات تفسیری فریقین كه ذیل آیهٔ ۱۵۹ سورهٔ نساء نقل شده آنچه كه در مورد امام مهدی(ع) است روایاتی است كه به نازل شدن حضرت مسیح(ع) از آسمان پس از ظهور حضرت مهدی(ع) مربوط می‌شود. بنابراین، تنها دستهٔ اول روایات فریقین یعنی آنهایی كه ضمیر «به» و «قبل موته» را به حضرت عیسی(ع) برمی‌گرداند، مربوط به بحث ماست. تعداد این روایات در منابع روایی اهل سنت زیاد است چنان‌كه در تفسیر طبری شانزده روایت از صحابه و تابعین در این باره ذكر شده است. اما، در تفاسیر روایی شیعه تنها یك روایت در این زمینه وجود دارد كه همان روایت «شهربن حوشب» است كه نقل شد.

نكتهٔ قابل ذكر این است كه دستهٔ اول روایات تفسیری اهل سنت همگی «موقوف» می‌باشند و روایت موقوف جزء روایات ضعیف برشمرده شده است؛ اما ضعف سند این روایات توسط ظهور و سیاق آیات قبل كه مفاد این روایات را تأیید می‌كند، جبران می‌شود. همچنین متعدد بودن این روایات ـ چنانكه شانزده روایت در تفسیر طبری نقل شده است ـ نیز تأیید دیگری بر جبران معصوم ـ یعنی امام باقر(ع) ـ بوده و موقوف نمی‌باشد كه این مطلب نیز مؤید دیگری بر جبران ضعف سند آنهاست. در مجموع می‌توان دلالت این روایات را پذیرفت و این تفسیر از آیهٔ شریفه را ـ كه حضرت عیسی(ع) هنوز زنده است و در آخرالزمان همهٔ اهل كتاب به او ایمان خواهند آورد ـ بر سایر تفاسیر ترجیح داد.

با توجه به این كه روایت «شهر بن حوشب» در منابع روایی شیعه و اهل سنت ـ هر دو ـ نقل شده است؛ اینك به بررسی مقارنه‌ای این روایت می‌پردازیم:

۱) این روایت در منابع شیعه از محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب(ع) یعنی امام باقر(ع) نقل شده، در حالی كه در مصادر اهل سنت از محمد بن علی بن ابی‌طالب یعنی محمد حنیفه روایت شده است. علامه طباطبایی(ره) در المیزان در این باره می‌گوید:

ظاهراً در آغاز، عبارت «ابن ابی طالب» در بین نبوده، تنها محمد بن علی بود سپس راویان احادیث در این كه محمد بن علی كیست، اختلاف كرده‌اند، بعضی پنداشته‌اند محمد بن علی بن ابی طالب(ع) است و بعضی دیگر با محمد بن علی بن الحسین(ع) تطبیقش كرده‌اند.۶

۲) از نظر محتوایی آنچه در روایت محمد بن حنفیه آمده، اعم از روایت امام باقر(ع) است. به عبارت دیگر، روایت محمد حنفیه هم یهودیان ومسیحیان دوران قبل از فرود آمدن حضرت عیسی(ع) از آسمان و هم دوران پس از نزول او از آسمان را شامل می‌شود، ولی روایت امام باقر(ع) تنها شامل یهودیان و مسیحیان دوران پس از نزول عیسی(ع) از آسمان است.

۳) در روایت محمدبن حنفیه، جملهٔ «پشت سر امام مهدی(ع) نماز می‌خواند» نیامده و تنها به فرود آمدن حضرت عیسی(ع) از آسمان اكتفا شده است. اما، با توجه به روایات دیگری كه در منابع روایی اهل سنت وجود دارد۷ و در آنها به زمان فرود حضرت مسیح(ع) از آسمان در دوران ظهور حضرت مهدی(ع)تصریح شده است؛ در این روایت نیز قطعاً منظور، نازل شدن حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور امام زمان(ع) خواهد بود. بنابراین، عدم اشارهٔ این روایت به نماز گزاردن حضرت عیسی(ع) پشت سر امام مهدی(ع)، در این مطلب كه حضرت مسیح(ع) پس از ظهور امام زمان(ع) از آسمان فرود می‌آید، خدشه‌ای وارد نمی‌كند.

به دلیل ارتباط روایات نزول حضرت عیسی(ع) با روایات ظهور امام مهدی(ع) در مبحثی جداگانه به این موضوع می‌پردازیم.

پی‌نوشت‌ها:

۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۲۵، بیروت، دارالفكر، ۱۴۱۵ق.

۲. همان، ج۶، ص۲۶.

۳. همان، ج۶، ص۲۹.

۴. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمان، الدر المنثور، ج۲، ص۲۴۱، دارالمعرفهٔ، الطبعهٔ الاولی‌، ۱۳۶۵ ق.

۵. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۵، ص۱۴۴، همان.

۶. همان، ج۵، ص۱۵۴.

۷. به تعدادی از این روایات در مبحث «روایات نزول عیسی» ـ كه به زودی می‌آید ـ اشاره شده است.

۸. روایت مستفیض آن است كه تعداد روایان آن از سه نفر بیشتر باشد اما به حد تواتر نرسد.

۹. سنن ترمذی، ج۵، ص۱۵۲، ب۶ ، ح۲۸۶۹.

۱۰. صحیح بخاری، ج۴، ص۲۰۵، كتاب بدء الخلق، باب نزول عیسی بن مریم.

۱۱. ابن حماد، الفتن، ۱۰۳؛ همچنین: ابن ابی شیبهٔ، ج۱۵، ص۱۹۸، ح۱۹۴۹۵.

۱۲. بیان الشافعی، ص۵۰۰، ب۷.

۱۳. همان، ص۴۹۷، ب۷.

۱۴. عیاشی، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۸۴، همان؛ همچنین نگاه كنید به: نورالثقلین، ج۱، ص۷۸۰، ح۳۵۴، همان، همچنین احادیث ۳۵۲، ۳۵۳ و ۳۵۸ نیز مشمول دستهٔ اول روایات تفسیری شیعه می‌شوند.

۱۵. صدوق، كمال‌الدین و تمام النعمهٔ ۳۵۸، ح۹، مؤسسهٔ النشر الاسلامی التابعهٔ لجامعهٔ المدرسین: روایت دوم را ببینید در همان منبع، ص۳۳۶، ح۵۴.

۱۶. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۸، ص۱۲۷، ح ۱۱۰۵۵، همان احادیث ۱۱۰۵۶ تا ۱۱۰۷۴ نیز مربوط به همین دسته از روایات است.

۱۷. همان، ج۱۳۵، ح ۱۱۰۷۷. همچنین احادیث ۱۰۷۵، ۱۰۷۶، ۱۰۷۸ و ۱۰۷۹ مربوط به دستهٔ دوم می‌باشد.

۱۸. صحیح بخاری، ج۸، ص۱۰۱، كتاب الفتن، باب ذكر دجال، بیروت، دارالفكر، ۱۴۰۴ ق؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۸، ص۷۸ـ۵۸، كتاب الفتن و اشراط الساعهٔ، بیروت، دارالكتب العربی، الطبعهٔ الثانیهٔ، ۱۴۰۷ق.

۱۹. نووی، صحیح مسلم بشرح نووی، ج۱۸، ص۵۸، همان.

۲۰. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۳۵۹. بیروت، دارالفكر، الطبعهٔ الثانیهٔ.

۲۱. ابن حجر عسقلانی، تهذیب‌التهذیب، ج۶، ص۳۵۹، بیروت، دارالفكر، الطبعهٔ الاولی، ۱۴۰۴ ه‍ ق. علاوه بر این سایر علمای اهل سنت نیز عباراتی درباره تواتر احادیث مهدی(عج) دارند كه به برخی از آنها اشاره می‌كنیم:

الف ـ ابن حجر هیثمی در كتاب صواعق المحرقه، ج۲، ص۲۱۱ می‌گوید:

«احادیثی كه در آن اشاره به ظهور مهدی بسیار زیاد به حد متواتر است.»

ب ـ علامه مناوی در كتاب فیض القدیر، ذیل حدیث ۹۲۴۵ می‌گوید: «اخبار مهدی زیاد و مشهور است به حدی كه جماعتی درباره این احادیث تألیفات مستقلی دارند.»

ج ـ تفتازانی در كتاب شرح مقاصد، ج۲، ص۶۲ می‌گوید:

«از جمله اموری كه ملحق به باب امامت می‌شود خروج مهدی و نزول عیسی است كه این دو از علایم قیامت بوده و در این باره خبرهای صحیحی رسیده است.»

د ـ قرمانی دمشقی در كتاب اخبار الدول و آثار الاول، (ج۱، ص۴۶۳) می‌گوید:

«علما بر این امر اتفاق دارند كه مهدی همان قیام كننده در آخرالزمان است و اخبار ظهور آن حضرت، یكدیگر را تأیید می‌كنند و روایات بر اشراق نورش تظاهر دارند.»

ه‍ ـ مباركفوری در كتاب تحفهٔ الاحوذی بشرح جامع الترمذی (ذیل حدیث ۲۳۳۱) می‌گوید: «بدان كه مشهور بین تمام مسلمانان در طول زمان‌ها این است كه به طور حتم در آخرالزمان شخصی از اهل بیت ظهور خواهد كرد كه دین را تأیید كرده، عدل را در میان جامعه ظاهر می‌كند و مسلمانان به دنبال او می‌روند و او بر ممالك اسلامی تسلط پیدا خواهد نمود و او مهدی نامیده می‌شود».

به همین مضامین در كلمات بزرگان دیگر از علمای اهل سنت نیز مطالبی می‌یابیم از جلمه:

و ـ شیخ منصور علی ناصف در كتاب التاج الجامع للاصول، ج۵، ص۳۱۰؛

ز ـ برزنجی در كتاب الاشاعه لاشراط الساعهٔ، ص۸۷؛

ح ـ ابن تیمیه حرانی در كتاب منهاج السنهٔ النبویهٔ، ج۴، ص۲۱۱؛

ط ـ سید احمد زینی دحلان در كتاب الفتوحات الاسلامیهٔ، ج۲، ص۳۲۲؛

ی ـ ابوالاعلی مودودی در كتاب البیات، ص۱۱۶؛

ك ـ ابوطیب قنوجی در كتاب الاذاعهٔ، ص۵۳؛

ل ـ دكتر عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی در كتاب المهدی المنتظر فی الاحادیث الصحیحهٔ، ص۳۶۰.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.