چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آپارتمان کاریکاتورها


آپارتمان کاریکاتورها

درباره رمان «مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم خان»

بوی مرگ حمید رضایی، فوتبالیست خانه نشین، مثل بوی ادوکلنش خیلی زود توی آپارتمانش می پیچد. اول از همه پیرمردی روانکاو این بو به مشامش می خورد. طبق عادتی چندساله که دیگر به یک قرارداد مبدل شده هر روز راس یک ساعت معین حمید رضایی و پیرمرد روانکاو در واحد خالی طبقه دوم آپارتمان می نشستند و حمید از خواب هایش برای پیرمرد می گفت و حالا که او نیامده و سر قرار حاضر نشده حتم چیزی اتفاق افتاده؛ پس پیرمرد ساکنان آپارتمان را خبر می کند و باقی ماجرا. رمان ۹۵ صفحه یی «مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم خان» با این صحنه مرگ شروع می شود و خواننده کم کم با سایر ساکنان این آپارتمان آشنا می شود. با آقای مسعودی و دختر دیوانه اش پریسا که معتقد است گزارشگرهای فوتبال تلویزیون همیشه توی نتایج مسابقات دست می برند و برای همین هم دخترک نیمه دیوانه همیشه یک بازی فوتبال را یک بار با صدای گزارشگر و یک بار بدون صدای گزارشگر می بیند و همیشه هم نتایج این مسابقات عوض می شود. پریسا عاشق فوتبال است و این وسط عشقی آیینی هم به حمید رضایی، فوتبالیست سابق، دارد.

زینت و دخترهایش و شوهرش هم از دیگر ساکنان عجیب و غریب این آپارتمان هستند. مجید شوهر ریاضیدان زینت خانم برای خودش ماجرایی دارد سوا. سابق بر این آن جور که راوی نقل می کند این آدم مدرس دانشگاه بوده و وقت بیکاری اش را با دیدن سریال های طنز سیما می گذرانده و عاشق سریال های «رضا عطاران» و «مهران مدیری» بوده و روزی روزگاری از سر تفنن و یقیناً به دلیل دیدن همین سریال های طنز فاخر و فلسفی به فلسفه و فلسفیدن علاقه مند می شود. علاقه اش به هیچ وجه زودگذر نیست و عطشش به فلسفه به زودی فروکش نمی کند بلکه کارش در این رشته بالا می گیرد و بیخ هم پیدا می کند.

ایشان از کتاب های این فیلسوف سراغ کتاب های آن یکی می رود و از فلسفه افلاطون بگیر تا فلسفه مارکس و هگل و سایر چپ ها را مطالعه می کند. کم کم عقل از کله این استاد عاشق طنز «مدیری» و «عطاران» و فلسفه مارکس درمی رود و از دانشگاه اخراج می شود و بین او و زینت خانم، همسرش، هم پاک شکرآب می شود و... یک فصل رمان کوتاه و ۱۰ فصلی «مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم خان» هم جواب این پرسش خواننده را می دهد - هر چند هزارسال هم از خودش چنین پرسشی را نپرسیده باشد- که چرا آقای مسعودی، صاحب آپارتمان، که موبایلش همیشه خدا مثل یک مدال افتخار از گردنش آویزان است، آن واحد خالی کذایی را اجاره نمی دهد؟ و... کتاب «فرید قدمی» طنز گزنده یی دارد. از همان فصل اول مشخص است نوع روایتی برای نقل داستانش، در فضای آپارتمانی، برگزیده جدای از روایت های دیگر داستان هایی از این دست است. فضاسازی وقتی با روایت مدرن و تودرتو و همچنین حادثه پرداز نویسنده همراه می شود خواندنی و جذاب از آب درمی آید و درست به همین دلیل یکی دو فصل اول کتاب محشر از آب درآمده است و گیرایی و کشش خوبی دارد. هرچند به تدریج و با باز شدن دست نویسنده در نوع داستان گویی این کشش و شوق برای دنبال کردن داستان نزد خواننده کم و کمتر می شود و ریتم کتاب، که در آغاز مناسب است، کند و کندتر می شود. طنز گزنده «فرید قدمی» از نقاط قوت کتاب است.

مشخص است «فرید قدمی» نگاه تیزبینانه یی به اطرافش دارد و سعی دارد موضوعات روز را وارد داستانش کند. موضوعاتی که تا همین چند وقت پیش حضورشان در زندگی روزمره آدم های کلانشهری مثل تهران یک دغدغه یا حتی عادت بود. فوتبال، دیدن سریال های طنز نودقسمتی، خواندن سطحی فلسفه های فیلسوفان مشهوری مثل لاکان، فروید، فوکو و مارکس و دیگرانی چون ایشان و... «فرید قدمی» سعی کرده است در رمانش به علایق آدم های شهری بپردازد که در دهه ۸۰ در کلانشهری مثل تهران زندگی می کنند. باید گفت منهای بحث فوتبال که نقش مهمی در رمان «فرید قدمی» دارد نویسنده به موضوعات دیگر تنها اشاراتی می کند گذرا و بی اندازه مختصر. مثلاً در همین حد که از فلسفه فلان فیلسوف نامی برده شود. به یک معنا می شود گفت تنها اشاره است و بس. نکته دیگر درباره رمان «فرید قدمی» نوع روایتش است. رمان به شیوه روایت در روایت نقل می شود و راوی کتاب گاهی به طور مستقیم خواننده خودش را مخاطب قرار می دهد و سعی دارد پاسخ سوالاتی را که احتمالاً به ذهن خواننده رسیده، بدهد؛ «هنوز خیلی چیزها هست که شما نمی دانید. مثلاً من فکر می کنم خیلی دل تان می خواهد چیزهای بیشتری درباره من و رابطه ام با آپارتمان قصه بدانید، نه؟»(ص ۸۱) مشخص است «فرید قدمی» سعی کرده با روشی قصه اش را بگوید که خواننده با آن کمتر مواجه شده باشد. این روش قصه گویی یک جاهایی واقعاً بانمک و موثر از کار درآمده اما یک جاهایی هم به شدت آزاردهنده و غیرداستانی و کشدار و ملال آور شده است. هرچه به آخر داستان نزدیک تر می شویم و داستان بیشتر از ضرب می افتد این ملال بیشتر می شود و داستانی که خوب شروع شده به بیراهه ناجوری می افتد.

چند فصل اول کتاب که خواننده را وارد فضای آپارتمان می کند بهترین قسمت کتاب است و شاید بشود گفت بدترین قسمت کتاب فصل ششم کتاب است که سگی قهوه یی و پشمالو آرام آرام از کنار سپیده، یکی از دخترهای زینت خانم که نقش مهمی هم در داستان دارد، می گذرد و «با متانتی پشمالووار» از در پشت بام وارد آپارتمان می شود. از اینجا به بعد خواننده مجبور است قدم برداشتن بی نهایت ملال آور آقای مسعودی و سگ قهوه یی را روی پله های آپارتمان بخواند؛ البته اگر بتواند. آقای مسعودی پایش را روی پله اول می گذارد، سگ پشمالو روی پله چهل و هشتم و آقای مسعودی روی پله فلان، سگ پشمالو روی پله بهمان و... همین جور تا آخر فصل. یکی دو صفحه همین یک جمله تکرار می شود.

هر چند نگاه نویسنده به آدم های امروزی که با طنز تلخی همراه است از نقاط قوت کتاب است و تلاشش برای کارسازی کردن روایتی مدرن با تکنیکی که کمتر استفاده می شود ستودنی است اما انتخاب این سبک و سیاق مدرن یا حتی پسامدرن- با تمام ملال و کسالتی و سوءبرداشتی که این واژه بازتولید می کند- یک جاهایی به فضا و داستان ضربه زده است و به اصطلاح در انتهای کتاب سبک نوشتنی که نویسنده برگزیده خود نویسنده را شکست داده است. با وجود این، رمان «مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم خان» از آن جهت که کاریکاتوری از آدم های اطراف ما را در یک آپارتمان دور هم جمع کرده و نگاهی طنزآمیز به خود ما و افکاری که بهشان عادت کرده ایم، دارد قابل تامل است. آدم هایی که «فرید قدمی» برای داستانش برگزیده عیناً مثل خود ما هستند.

مایا یا قصه آپارتمانی در خیابان کریم خان، نشر هیلا، ۱۳۸۸

علی چنگیزی



همچنین مشاهده کنید