جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
تولد و كودكی پیامبر
بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز ۱۷ ربیع الاول ( برابر ۲۵ آوریل ۵۷۰میلادی ) كودكی در شهر مكه چشم به جهان گشود. پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان فروبست و به دیدار كودكش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله، مادر " محمد " آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود. برابر رسم خانوادههای بزرگ مكه " آمنه " پسر عزیزش ، محمد را به دایهای به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاك و دور از آلودگیهای شهر پرورش
یابد . " حلیمه " زن پاك سرشت مهربان به این كودك نازنین كه قدمش در آن قبیله مایه خیر و بركت و افزونی شده بود ، دلبستگی زیادی پیدا كرده بود و لحظهای از پرستاری او غفلت نمیكرد. كسی نمیدانست این كودك یتیم كه دایههای دیگر از گرفتنش پرهیز داشتند ، روزی و روزگاری پیامبر رحمت خواهد شد و نام بلندش تا پایان روزگار با عظمت و بزرگی بر زبان میلیونها نفر مسلمان جهان و بر مأذنهها با صدای بلند برده خواهد شد ، و مایه افتخار جهان و جهانیان خواهد بود . " حلیمه " بر اثر علاقه و اصرار مادرش ، آمنه ، محمد را كه به سن پنج سالگی رسیده بود به مكه باز گردانید . دو سال بعد كه " آمنه " برای دیدار پدر و مادر و آرامگاه شوهرشعبد الله به مدینه رفت ، فرزند دلبندش را نیز همراه برد . پس از یك ماه ، آمنه با كودكش به مكه برگشت ، اما دربین راه ، در محلی بنام " ابواء " جان به جان آفرین تسلیم كرد ، و محمددر سنششسالگی از پدر و مادر هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دو چندان اثر كرد .
سپس زنی به نام امایمن این كودك یتیم، این نوگل پژمرده باغ زندگی را همراه خود به مكه برد . این خواست خدا بود كه این كودك در آغاز زندگی از پدر و مادر جدا شود ، تا رنجهای تلخ و جانكاه زندگی را در سرآغاز زندگانی بچشد و در بوته آزمایش قرار گیرد ، تا در آینده ، رنجهای انسانیت را به واقع لمس كند و حال محرومان را نیك دریابد .
از آن زمان در دامان پدر بزرگش " عبد المطلب " پرورش یافت . " عبد المطلب " نسبت به نوه والاتبار و بزرگ منش خود كه آثار بزرگی در پیشانی بناكش ظاهر بود ، مهربانی عمیقی نشان میداد . دو سال بعد بر اثر درگذشت عبد المطلب ، " محمد " از سرپرستی پدر بزرگ نیز محروم شد . نگرانی " عبد المطلب " در واپسین دم زندگی بخاطر فرزند زاده عزیزش محمد بود . به ناچار " محمد " در سن هشت سالگی به خانه عموی خویش ( ابو طالب ) رفت و تحت سرپرستی عمش قرار گرفت. " ابوطالب " پدر " علی " بود . ابو طالب تا آخرین لحظههای عمرش ، یعنی تا چهل و چند سال با نهایت لطف و مهربانی ، از برادرزاده عزیزش پرستاری و حمایت كرد . حتی در سخت ترین و ناگوارترین پیشامدها كه همه اشراف قریش و گردنكشان سیه دل ، برای نابودی " محمد " دست در دست یكدیگر نهاده بودند ، جان خود را برای حمایت برادر زادهاش سپر بلا كرد و از هیچ چیز نهراسید و ملامت ملامتگران را ناشنیده گرفت .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست