پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

وقتی بابابزرگ رفت بهشــت...


وقتی بابابزرگ رفت بهشــت...

مامانی، بابایی! شما خیلی ناراحتین. به من می‌گن بابابزرگ رفته بهشت. بعضیا هم میگن رفته مسافرت. بعضی‌ها میگن خوابیده! بابابزرگ دیگه نمیاد پیش ما؟ من خیلی می‌ترسم، نکنه شما هم …

مامانی، بابایی! شما خیلی ناراحتین. به من می‌گن بابابزرگ رفته بهشت. بعضیا هم میگن رفته مسافرت. بعضی‌ها میگن خوابیده! بابابزرگ دیگه نمیاد پیش ما؟ من خیلی می‌ترسم، نکنه شما هم طوریتون بشه؟ نکنه من بچه بدی بودم که دیگه بابابزرگو نمی‌بینم؟ بهشت جای ترسناکیه؟ می‌خواین بدونین چطوری باید جواب سوالامو بدین؟

- می تونین بگین بدن اون دیگه درست کار نمی‌کرد و دکترها نتونستن اونو تعمیر کنن.

- هر روز من دوباره ازتون می‌پرسم بابابزرگ کی برمی‌گرده! یا الان کجاست؟ این جور موقع‌‌ها باید همش تکرار کنین که دیگه بابابزرگ نمیاد پیش ما.

- من فکر می‌کنم چون بچه بدی بودم بابابزرگ رو دیگه نمی‌بینم. ولی شما باید به من بگین که هیچ‌کس دیگه اونو نمی‌بینه. اون از پیش ما رفته.

- هیچ وقت‌نباید به من بگین بابابزرگ رفته سفر یا مثلا خوابیده. اگه اینجوری بگین هر بار که یکی بخواد بره سفر یا بخوابه من می‌ترسم که نکنه دیگه برنگرده

- وقتی من گریه شماها رو می‌بینم نباید از من قایم شین! این جوری من فکر می‌کنم من هم حق ندارم گریه کنم

- باید به من بگین شما هم واسه بابابزرگ ناراحتین. اینجوری من هم میتونم بهتون بگم که ناراحتم و دلم میخواد بابابزرگو ببینم.

- وقتی میرین مجلس ختم من که نمیدونم اونجا چه خبره! منم دوست دارم باهاتون بیام. اگه یهویی با من دعوا کنین و داد بزنین اونجا جای بچه نیست خیلی می‌ترسم. فکر می‌کنم نکنه جای ترسناکیه!

- عوضش باید به من بگین اونجا همه ناراحتن و واسه همین جمع می‌شن دور هم که به هم کمک کنن.

- می‌تونین یه نقاشی یا یادگاری رو که من واسه بابابزرگ درست کرده‌ام با خودتون ببرین و قول بدین بذارینش پیش بابابزرگ

منبع : مجله سیب سبز