پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
تضادی میان مذهب و تکامل نیست
کنت ریموند میلر، استاد دپارتمان زیستشناسی مولکولی، زیستشناسی سلولی و بیوشیمی دانشگاه Brown است. میلر از یکسو اعتقادی عمیق به مذهب دارد و از سوی دیگر نظریه تکامل را نیز میپذیرد. حال جمع این دو چگونه ممکن است؟ میلر پاسخ این پرسش را در کتاب <جستوجوی خدای داروین: گفتاری علمی در باب زمینه مشترک میان خدا و تکامل> دادهاست، کتابی که از جمله مهمترین نوشتههای او محسوب میشود. او همچنین مجموعهای از کتب دبیرستانی و دانشگاهی را نیز تالیف کردهاست. گفتوگو با کنت میلر را میخوانید.
▪ آیا مذهب و علم در تضاد با یکدیگر هستند؟
خیر، من ابدا اینطور فکر نمیکنم، بلکه به نظرم تمام سنت علمی غرب بر این مبنا بوده که علم و مذهب با یکدیگر ناسازگار نیستند. افراد زیادی در جوامع علمی آمریکا و بقیه کشورها وجود دارند که دیدگاههای استوار مذهبی اختیار کردهاند و به نظر نمیرسد که دیدگاههایشان در تعارض با کار علمی ایشان و یا حتی فلسفه علم باشد.
▪ آیا علم میتواند موجودیت یک وجود برتر را اثبات یا نفی کند؟
ـ خیر، نمیتواند! موجودیت یک وجود اعلی پرسشی علمی نیست. وجود اعلی خارج از محدوده طبیعت قرار میگیرد. علم فرآیندی مطابق با اصول طبیعی است و تنها میتواند به پرسش از چیستی پدیدههای داخل طبیعت پاسخ گوید. فراسوی آن موضوع، عقیده شخصی است.
▪ چگونه میتوان به تکامل مجموعهای از جهان و خدا باور داشت؟
ـ پرسش جالبی است. خداوند، برای آنها که به او باور دارند، خالق و فرمانروای جهان است. به نظر من، خالق قادر بر همه چیز، اویی که هم بر مادیت جهان و هم بر قوانین حاکم بر کنشهای متقابل ماده تسلط دارد، قادر خواهد بود هر هدفی را که در فرآیند جهان، معماری آن و یا باروری نهایی عالم میجوید برآورده سازد.
حالا، چیزهایی که اندیشیدن در مورد آن را کارساز نمیدانم، فرآیندهای عینا فیزیکی، شیمیایی یا زیستشناسی هستند که میتوانند منسوب به خدا باشند یا بهمثابه اعمال قدرت جادویی خداوند در جهان تلقی گردند. فکر میکنم، هم سنت علمی غرب و هم کتاب مقدس، به ما میگویند که خدا بسیار زیرک و ماهر است و میتواند راههای بسیاری را برای رسیدن به هدف خود به کار گیرد.
▪ اگر یک وجود اعلی تکامل را به حرکت انداخته باشد، آیا پس از آن، نوع انسان مسوولیت اخلاقی در قبال سیارهاش خواهد داشت؟
ـ پرسش بسیار خوبی است و فکر میکنم پاسخ آن قطعا <بله> خواهد بود. بگذارید در ابتدا از طریق زیستشناسی در مورد آن صحبت کنیم. ما باهوشترین موجودات زمین هستیم. شاید امروزه به راحتی بتوان این حرف را تصدیق کرد، اما برای پانصد سال پیش چنین موضوعی صادق نبود. به زبان بومشناسی، ما گونهای منحصر به فرد هستیم. امکان انجام دادن خیرهای بیشتر و یا خسارات بیشتر را داریم و میتوانیم علت انقراض یا ادامه حیات جانوران دیگر باشیم؛ پس باید مسوولیتپذیر باشیم.
از نظرگاه مذهبی، جنبش تمام عیاری در الاهیات مسیحی وجود دارد که به جنبش بومشناسی مسیحی مشهور است. این جنبش تذکر انجیل را بسیار جدی میگیرد که: <ما باید مدیران زمین باشیم>! ما نگهبانان و قیمهای زمین هستیم. انجیل مملو از تمثیلهایی در باب مدیریت هوشمندانه و ابلهانه است. مراقبت از زمین، بهطور خاص، همان حیطهای است که احساسات مذهبی و علمی بر یکدیگر منطبق میشوند.
▪ در کتابتان، جستوجوی خدای داروین، نوشتهاید: <در طبیعت دور از دسترس و کاوش نشده، ما <خالق> را مشغول کار میبینیم.> دیدگاه شما از چه منظر با آفرینشباوران)creationists( که علیه تئوری تکامل سخن میگویند، متفاوت است؟
ـ بزرگترین تفاوت دیدگاه من با آنان این است که تصور میکنم آفرینشباوران، خدا را در چیزی که هنوز علم تشریح نکرده، جستوجو میکنند. بیشتر دانشمندان مذهبی، خداوند را در آنچه علم درک کرده و تشریح نموده، میجویند. بنابراین آن راه - که دیدگاه من در آن با ایشان متفاوت میشود - این است که دانستن را دلیلی قانعکننده برای ایمان به خدا میدانم اما آنها جهل را دلیلی قانعکننده برای ایمان به خدا میدانند.
▪ شما در همان کتاب نوشتهاید: <مشکل بزرگتری که توسط مخالفان تکامل به وجود میآید؛ مشکلی است برای خود مذهب.> لطفا بیشتر توضیح دهید.
ـ هنگامی مذهب خود را در مقابل علم قرار میدهد یا وقتی مذهب تصمیم میگیرد تا توجیههای علمی را به دلایل مذهبی کنار بگذارد، اصولا بدین معنا خواهد بود که هرگاه پیشرفتهای علمی در درک پدیدهها صورت گیرد مذهب به مخالفت برخواهد خاست. اگر شما مذهب را به مثابه وجود چیزهایی که علم نمیتواند توضیحشان دهد تعریف کنید، هربار که گستره دانش افزایش یابد و هر سال که مقدار بیشتری از زندگی، جهان اطرافمان و کیهان را بشناسیم، محدوده آن چیزها کاهش مییابد. اینطور تصور میکنم که در نهایت، کنارگذاشتن جریان اصلی علم و تکامل توسط جنبش <آفرینشباوران> اشتباهی به ضرر مذهب است، بدین سبب که لاجرم این بحث را پیشخواهد کشید: <مذهب با مکانیسمها و ابزارهای علم نفی میشود>! آری؛ این نوعی اشتباه عمیق الاهیاتی است.
▪ چرا تکامل بهعنوان ایده خطرناکی برای برخی از مردم آمریکا مطرح است؟
ـ فکر کنم به دو دلیل:
۱) بسیاری از مردم در جوامع مذهبی هنوز بر این باورند که تکامل قابلیت تطابق با آرای مذهبی را ندارد. این ابدا درست نیست. بیشتر مردم میفهمند؛ اما همه نه!
۲) تکامل به چیزی بسیار اساسی اشاره دارد. به همان دلیل که شما میتوانید با رفتن به یک کافه و فحش دادن به کسی دعوایی راه بیندازید، تکامل هم میتواند بحثبرانگیز باشد. تکامل بر این نقطه دست میگذارد که ما از کجا آمدهایم؛ وضعیتمان به مثابه بشر چیست و چگونه به بقیه [ زنجیره] زیست روی زمین مربوطیم و این نکته همیشه بحث تکامل را نهتنها در ایالات متحده که در بسیاری دیگر از کشورهای دنیا جنجالبرانگیز میکند.
▪ علم چگونه میتواند به این هراس عمومی از تکامل پاسخ دهد؟
ـ به سه طریق:
۱) اولین روش پاسخ دادن به استدلالهای مخالفی است که بارها علیه تکامل گفته شده است. اتهاماتی از این دست که تئوری تکامل دانش نیک نیست، ما گونههای انتقالی نداریم، مکانیسم تکامل کار نمیکند و... را به راحتی میتوان به وسیله ادبیات علمی پاسخ داد.
۲) روش دوم تاکید بر این نکته است که ایدههای علمی متفاوت از ایدههای دینی هستند و سپس تاکید بر اینکه علم بهصورت کلی و تکامل بهصورت جزئی فرضیات الزامآوری برای مذهب پدید نمیآورند.
۳) سومین روش پاسخ دادن، به آسانی، انجام دادن دانش نیک است. زیستشناسی تکاملی، اساسا تئوری بسیار سودمندی است و هر روزه در آزمایشگاهها نتایج سودمندی تقدیم بشریت میکند. مردم آمریکا، مردمی نتیجهگرا و عملگرا هستند. وقتی چیزی به کار بیاید، وقتی چیزی کارساز باشد یا وقتی چیزی پول بیافریند، در آمریکا دارای منزلت و احترام میشود و تکامل این کارها را میکند!
▪ در برخی مناطق ایالات متحده، معلمان و اساتید گاهی تشویق میشوند (و یا حتی مجبورند) که ایدههای <آلترناتیو> تکامل را تدریس کنند. پاسخ شما به این مساله چیست؟
ـ ناامیدکننده است. اگر ایدههای مطرح شده از لحاظ علمی موثق بودند یا اگر ایدههایی بودند که حمایتهای مهمی از طرف مجامع علمی یا مدارک محکم آزمایشگاهی متوجهشان بود، آنگاه گنجاندنشان در بحثهای کلاس جالب میشد.
اما بدبختانه، <آلترناتیو>هایی که معمولا ارائه میشوند، ابدا علمی نیستند. گنجاندن ایدهای مثل باور به زایش یکباره و نوی زمین (ایدهای که علاوه بر زیستشناسی نیازمند طرد علم نجوم، فیزیک و شیمی است) در برنامه آموزشی علمی، همانقدر معنا دارد که بیاید و در مدرسه داروسازی، جادوگری [ طب جادویی] آموزش دهید. دیگر آلترناتیوهایی که معمولا اظهار میشوند، مثل طراحی هوشمند، حتی به مرحله فرضیه علمی هم ارتقا نمییابند. این فرضیه قدرت تشریحی ندارد و رویکردش به مشکلات علمی در حد چنگ زدن به وجود یک <طراح> است. وقتی این احکام توانایی آزمایش شدن ندارند پس وجهه علمی هم ندارند و تنها باعث گمراهی دانشجویان و دانشآموزان از طبیعت علم و شواهد علمی میشوند.
ترجمه: ایمان گنجی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست