یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پیدایش نصیریان علویان


پیدایش نصیریان علویان

به گفته لید عنف, خون ریزی, خیانت و قتل, همزاد زندگی نصیریان شد او اظهار می دارد که تا میانه قرن نوزدهم میلادی به دلیل سخت گیری, خرابی تدریجی روستاها, و افزایش ویرانی و کم شدن جمعیت کشور, استان لاذقیه, که زمانی جمعیت زیادی از نصیریان را در خود جای داده بود, فقط شامل شمار خیلی کمی از آن ها می شد

مقاله حاضر, ترجمه فصل ۲۲ از کتابExtremist shiites (غلات شیعه) اثرمتی موسی است که به سال ۱۹۸۲ در امریکا منتشر گشته است. نیمی از حجم کتاب مزبور به تاریخ و عقاید فرقه نصیری از فرق غالی شیعی اختصاص دارد که در قسمت مربوط به تاریخ این فرقه, نویسنده طی چهار فصل: نصیریان در دوره متقدم, نصیریان در دوره میانه, نصیریان در دوره قیمومیت فرانسه و بالاخره قدرت گیری نصیریان در سوریه, تحولات تاریخی این فرقه را با دقت مورد بررسی قرار می دهد. در مقاله حاضرکه به تاریخ متقدم نصیریان اختصاص دارد, نویسنده پس از ذکر مقدمه ای مختصر در اهمیت توجه به نصیریان از سوی نویسندگان معاصر شرق و غرب, به واسطه قدرت گیریشان در سوریه (از زمان حافظ اسد), و بیان مکان هایی که نصیریان در حال حاضر در آن جا سکنا دارند, چگونگی ظهور و پیدایش نصیریان و تاریخ متقدم ایشان را به بحث می گذارد و پس از بیان و بررسی انتقادی نظریه های گوناگون در وجه تسمیه این فرقه, پیدایش آن را به شخصیتی ایرانی به نام محمدبن نصیر(متوفای ۲۷۰ه) که ظاهرا از اصحاب امام حسن عسکری(ع) بوده و در مقام ایشان غلو کرده, می رساند.

از میان همه غلات یا فرق افراطی شیعه, نصیریان, به دلیل این که اکنون دولت سوریه را در سیطره خود دارند, تاحد زیادی توجه نویسندگان معاصر شرق و نیز غرب را به خود جلب کرده اند. در سال ۱۹۷۰, ژنرال نصیری, حافظ اسد, قدرت نظامی را در سوریه به دست گرفت, و در ۲۲ فوریه ۱۹۷۱, او اولین رئیس جمهور نصیری در تاریخ کشور شد. اسد از نومایلاتیهnumaylatiyya)) شعبه ای از متاویرا یکی از قبایل اصلی نصیری در سوریه برخاسته است. هم چنین دیگر مقام های حساس در دولت کنونی سوریه را افسران نصیری اداره می کنند.(۲)

نصیریان در طول تاریخ بانام نصیریه شناخته شده اند, اما بهتراست که علویان نامیده شوند. هنگامی که در ۱۹۲۰ سوریه تحت قیمومیت فرانسه قرار گرفت, مقامات فرانسوی قلمرو جداگانه نصیری را زیر نظر مإمور بلند مرتبه فرانسه در بیروت , ایجاد کردند. در اجولای ۱۹۲۲, زمانی که این قلمرو نصیری به دولت تبدیل شد, دولت العلویون نام گرفت و دارای یک شورای نمایندگی با هفده عضو بود; دوازده کرسی در دست نصیریان و پنج کرسی در دست سنیان و دیگر اقلیت ها. در سال ۱۹۳۰, قانون اساسی, نهاد سیاسی دولت را مشخص کرد و رسما به عنوان دولت لاذقیه شناخته شد. نویسنده نصیری محمد غالب الطویل (متوفای۱۹۳۲م), که تاریخ فرقه اش را تحریرکرد, خدا را سپاس می گفت که بعد از چهار قرن اشغال سوریه توسط عثمانی ها, نصیریان که به طور اهانت آمیزی از ۱۵۱۶م به این اسم نامیده شدند, توانستند عاقبت نام مشروعشان, علویان را اعاده کنند.(۳) به هر حال, واقعیت این است, که این فرقه همواره به عنوان نصیریان شناخته شده است نامی که بر وجود مذهبی در قرن نهم میلادی/سوم هجری دلالت دارد. به علاوه این نکته باید خاطر نشان شود که علوی یک اصطلاح عمومی است و غالبا به همه شیعیانی اطلاق می شود که از علی(ع) متابعت می کنند و معتقدند او وارث و جانشین پیامبر(ص) در رهبری جامعه مسلمانان می باشد.

جایگاه اصلی نصیریان, سلسله کوه بزرگی است در شمال سوریه که به نام خود آن ها, جبل النصیریه, بارجیلوسBargylus) ) رومی ها,(۴) نامیده می شود. سوریهای باستانی آن کوه ها را اوکوموUkomo) / سیاه) نامیدند, و اعراب , جریان بعدی سوریان, آن ها را جبل اللوکام نام نهادند. قله های جنوبی این سلسله, جبل سماک و جبل عامل نامیده می شوند. کوه های نصیریه از نهر کبیر, (الئوتروسEleutherus)) باستانی), در جنوب, به سوی محلی در شمال رودخانه اورونتسOrontes) / الاثیر) و انطاکیه, امتداد می یابد. این سلسله از کوه لبنان طول مدیترانه, تا روبه روی جزیره قبرس را در برمی گیرد. ولی نصیریان به این ناحیه کوهستانی محدود نمی شوند, هم چنین تعداد زیادی از آن ها در استان های سوری لاذقیه, حمص, حماه; در ناحیه لبنانی عقرAkkar)), جنوب لاذقیه, و در استان های ترکی حتایHatay)) (استان سابق سوری, الکساندرتا, یا اسکندرون), سیحان (آدانا), طرسوس, و انطاکیه یافت می شوند. شمار کمی از نصیریان در وادی تیم, جنوب کوه هرمون, در دو روستای شمال نابلس در نواحی اشغال شده توسط اسرائیل در ساحل غربی اردن, و در بانیاس (فیلیپ قیصریه باستانی) زندگی می کنند. (۵) محل زندگی حدود سیزده خانواده نصیری در آنا, شهری در غرب عراق نزدیک سوریه قرار دارد و گروهی از نصیریان در دمشق, حلب , سلامیه واقع در جنوب حماه, کارک در اردن, استانبول ترکیه, یمن و در برزیل به سر می برند.(۶)

تا قرن سیزدهم میلادی (هفتم هجری) شماری از قبایل نصیری در سنجار, شمال شهر موصل عراق زندگی می کردند. این نصیریان توسط امیرشان حسن یوسف المکزون (متوفای ۱۲۴۰م) از سنجار به سوی سوریه سوق داده شدند تا هم مذهبانشان را در نزاع علیه ستمگران بر ایشان, یعنی کردان و اسماعیلیان, کمک کنند. یکی از این قبایل متاویرا بود, که حافظ اسد رئیس جمهوری سوریه به آن تعلق دارد.(۷)

با گذشت زمان, مفاهیم مذهبی پیروان المکزون در مسیرهای جدیدی, خصوصا راجع به علی بن ابی طالب که کانون پرستش همه نصیریان بود, متبلور شد. بعضی از پیروان المکزون, بعد از یکی از رهبران مذهبی شان (به نام) محمدبن کالازو, با عنوان کالازیها, شهرت یافتند. آن ها هم چنین به قمریون معروف شدند, زیرا معتقد بودند که علی بن ابی طالب در ماه ساکن است; گروه دیگر که نامشان از شمس ناشی می شد, شمسیون و شماسی ها نام گرفتند, زیرا معتقد بودند که, مسکن علی بن ابی طالب نه ماه بلکه خورشید است. بنابراین, نصیریان صرفا از نظر مذهبی به دو فرقه تقسیم می شوند و عقایدشان, صرف نظر از پیوندشان به خورشید یا ماه, در ارتباط با پرستش علی(ع), اساسا یکی است.

نصیریان به عنوان اقلیتی مظلوم, برای قرن ها در قلعه های کوهستانی شان پناه یافتند, آن ها از مراکز شهری سوریه اجتناب ورزیدند; در قرن نوزدهم میلادی, آن ها حتی در لاذقیه, بیروت یا دمشق یافت نمی شدند. نسبت به سایر مردم سوریه خیلی بدگمان بودند و آمادگی داشتند با حداقل تحریک به ایشان حمله برند.

رو. ساموئل لید(متوفای ۱۸۶۰م) که مدت شش سال (۱۸۵۳-۱۸۵۹م) در میان نصیریان زندگی کرد, می نویسد: نصیریان معمولا ظلم دولت عثمانی و سنگینی بار مالیات را بر روی مردم مسلمان دشت ها تلافی می کنند. از ایشان بدشان میآید, آن ها را غارت می کنند و بی رحمانه می کشند.(۸) عداوت های دائمی داخلی در میان بسیاری از قبایل و طوایفشان, آن ها را تا حد بربریت تنزل داد و کشورشان به سرزمینی ویرانه تبدیل شد.

به گفته ((لید)) عنف, خون ریزی, خیانت و قتل, همزاد زندگی نصیریان شد. او اظهار می دارد که تا میانه قرن نوزدهم میلادی به دلیل سخت گیری, خرابی تدریجی روستاها, و افزایش ویرانی و کم شدن جمعیت کشور, استان لاذقیه, که زمانی جمعیت زیادی از نصیریان را در خود جای داده بود, فقط شامل شمار خیلی کمی از آن ها می شد. (۹) این اوضاع هرج و مرج, باقی مانده کشاورزان نصیری را وادار کرد تا به سوی مراکز شهری سوریه حرکت کرده و برای مالکان اراضی که اغلب در شهرها زندگی می کردند کار کنند. بعضی از نصیریان به سوی دشت های عقر در سمت جنوب و لاذقیه در غرب حرکت کردند, در صورتی که دیگران به آرامی در درون سوریه, خصوصا استان حماه پراکنده شدند.

گر چه نصیریان توسط همسایگان مسیحی و مسلمانشان تحقیر شدند, مالکین اراضی به خدمات کشاورزان نصیری احتیاج داشتند, چرا که به دلیل یإس و نومیدیشان, سودمند و سخت کوش بودند, و هیچ تهدیدی برای منافع مخدومانشان به شمار نمیآمدند. این امر, اسکان نصیریان در روستاهای قسمت شمال شرقی استان حماه را روشن می سازد. به هر حال, این مهاجرت ناچیز بود, زیرا سوریه نیز همانند دیگر کشورهای خاورمیانه, به طور غالب طبیعتا روستایی بود, و نصیریان قادر نبودند یک زندگی مناسب در مراکز شهری کشور بنا کنند.

در سال های اخیر همه چیز تغییر کرده است; سوریه تا حد زیادی شهری شده, و حرکت از روستاها به مراکز شهری به سرعت افزایش یافته است. از هنگامی که حافظ اسد در ۱۹۷۰م قیام کرد و به قدرت رسید, نصیریان شروع به ازدحام در مراکز شهری سوریه کردند, و در سایه حمایت و مساعدت دولت نصیری سوریه, در جست وجوی شغل و تحصیل برآمدند.(۱۰)

اصل و ریشه نصیریان, موضوع حدس و گمان هایی در میان مورخان شده است. بعضی معتقدند که نصیریان همان اعقاب ناظرینیnazerini)) هستند که پلینی در کتاب تاریخش(۵:۲۳) ذکر کرده است(۱۱) و بارهبروس (ابن عبری) (متوفای۶۸۵ه/۱۲۸۶م) در گاهشمار سریانی اش, فصلی را با عنوان ((تاریخ آن هایی که نصیرایی نامیده می شوند)) گنجاند.(۱۲) او نام نصیرایی را به پیرمردی نسبت می دهد که در سال (۲۷۷ه/۸۹۱ م) در حومه شهر آکولا (کوفه, در جنوب عراق), در روستایی به نام نصاریه ظهور کرد. بارهبروس در جای دیگر از ((تاریخ مختصر الدول))اش, که به زبان عربی نوشته شده است, از روستایی به نام نصرانا یاد می کند, که از آن شخصیتی برجسته به نام ابوالفرج بن عثمان بیرون آمد, که به فرقه غالی قرامطه متعلق بود, و در جای سومی, ابن عبری نصیریه را به عنوان یک فرقه شیعه غالی ذکر می کند.(۱۳)

به نظر می رسد سیلوستر دوساسی, که اظهارات ابن عبری درباره نصاریه و نصرانا را اقتباس کرد, درابتدا متقاعد می شود که نام نصیریان از روستای نصرایه یا نصرانا, همان جایی که موسس ادعایی شان زندگی می کرد, ناشی می شود. اما ظاهرا دوساسی, بعد از تحقیق بیشتر, از این توضیح نامطمئن است.(۱۴)

نویسندگان دیگر, نظیر ولف یاد آور می شوند که نام نصیریان اسم تصغیر از لغت عربی نصارا(مسیحیان) است, و نصیریان معنی ((مسیحیان کوچک)) می دهد. ولف استدلال می کند که دشمنان نصیریان به طور تحقیرآمیزی آن ها را به واسطه کثرت اعمال و فرایض مسیحیشان بدین نام خواندند.(۱۵) ارنست رنان نیز به همین گونه یاد آور می شود که نصیریان اسم مصغر نصارا است.(۱۶)

نویسنده نصیری, محمد غالب الطویل, اظهار می دارد که نام نصیریان از جبل النصیر, جایی که آن ها زندگی می کردند, ناشی می شود.(۱۷) مولف دیگر, هاشم عثمان, با قاطعیت بیان می کند که نام این کوه نظاره است, و این نام را جنگجویان صلیبی هنگامی که در قرن یازدهم به سوریه هجوم آوردند, به آن جا دادند.(۱۸) اما این نظر درست نیست, زیرا در سال ۱۰۹۹م هنگامی که جنگجویان صلیبی در راهشان به اورشلیم از مسیر سوریه گذشتند, نصیریانی را یافتند که در کوه موسوم به جبل النصیریه, مجاور اسماعیلیان و دروزیان زندگی می کردند.(۱۹) مطابق یک منبع دروزی, نصیریان زمانی بخشی از فرقه دروزی بودند که بعدا از آن جدا شدند. رساله ای حاوی عقاید دینی دروزی, که احتمالا مربوط به قرن یازدهم میلادی/چهارم هجری است از نصیریان به عنوان گروهی نام می برد که قبل از انشعابشان ـ توسط یک پیشوای مذهبی موسوم به نصیری ـ با دروزیهای موحد یکی بوده اند.

سوال چهل و چهارم از این رساله می پرسد: ((چگونه نصیریان خودشان را از موحدین[آن گونه که دروزیها خودشان را نامیده اند] جدا کرده و مذهب توحید را ترک کردند؟)) و جواب می دهد: ((آن ها هنگامی جدا شدند که نصیری از آنان چنین درخواستی کرد. نصیری ادعا کرد خدمتکار آقای ما, امیرالمومنین[علی(ع]( می باشد.

او[ نصیری]الوهیت آقای ما الحاکم[ (حکومت ۳۸۶ه ـ ۴۱۱ه) که توسط دروزیها به مقام الوهیت رسید] را انکار کرد و الوهیت علی بن ابی طالب(ع) را مدعی شد. او گفت که خدا, خودش را به طور متوالی در امامان دوازده گانه خانواده پیامبر آشکار ساخته است, و نیز بعد از این که خودش را در محمد مهدی قائم(ع[(امام دوازدهم] ظاهر ساخت ناپدید شد.))(۲۰) از این عبارت ما متوجه می شویم که سرآغاز نام فرقه به اواخر قرن دهم (میلادی[ (چهارم هجری] یا اوایل قرن یازدهم (میلادی[ (پنجم هجری] باز می گردد و موسس این فرقه شخصیت شناخته شده ای بود به نام نصیری, که به رغم اختلاف روایات, به احتمال زیاد محمدبن نصیر نام داشت.

نصیری که در میان مورخان معاصر به عنوان سرچشمه نام نصیریان پذیرفته شده است, یک ایرانی تبار بود که نام کاملش محمدبن نصیر نمیری بکری عبدی (متوفای۲۷۰ه۰۳۹;۸۸۳/م) می باشد او هم چنین به واسطه کنیه اش به ابوشعیب معروف شد. گفته می شود که محمدبن نصیر, احتمالا در خوزستان یا بصره عراق به دنیا آمد بعدا به واسطه وابستگی اش به قبیله بنو نمیر عرب, با عنوان نمیری شناخته شد. وی همزمان با امام یازدهم, عسکری(ع) در شهر سامرای عراق زندگی می کرد.(۲۱) براساس گفته لویی ماسینیون, اعضای فرقه, نام نصیریان را از زمان خصیبی (متوفای۳۴۶ه/۹۵۷م) به کار بردند, در حالی که سابقا نمیریه نامیده می شدند.(۲۲)

در ((کتاب المشیخه)) محمدبن نصیر, به عنوان ((باب)) امام یازدهم شیعه, حسن عسکری(ع) (متوفای ۲۶۰ه/۸۷۹م) توصیف می شود. بخشی اساسی از این نسخه خطی توسط رو. سامول لید ترجمه شد و در کتابش, راز آسیا (لندن, ۱۸۶۰م) درج گردید.(۲۳)

نویسنده متقدم نصیری, میمون بن قاسم طبرانی (متوفای۴۲۶ه۰۳۹;۱۰۳۴/م), در کتابش ((الدلائل و المسائل)), که هنوز به صورت نسخه خطی است, روایتی را نقل می کند که در آن گزارش می شود امام یازدهم عسکری(ع) گفته است: ((محمد بن نصیر روشنی من, باب من, وحجت من برنوع بشر است. هر چه را او از من نقل کند صحیح است.))(۲۴)

شیخ نصیری, یوسف بن عجوز حلبی, معروف به نشابی, در کتاب ((مناظره))اش اظهار می دارد که محمدبن نصیر ((باب خداست که پس از او باب دیگری نخواهد بود. او بعد از غیبت آقای ما محمد (مهدی)(ع) باب شد)).(۲۵)

هم چنین در ((کتاب المجموع)) منبع مهم اطلاعات درباره تعلیمات نصیریان, از محمدبن نصیر با عنوان باب امام حسن عسکری(ع) یاد می شود. ابتدا سلیمان ادانی, یک نصیری گرویده به آیین مسیحیت که به خاطر ارتدادش توسط رهبران فرقه اش زنده سوزانده شد, این اثر را در کتابش ((البکورا السلیمانیه)) (نشر بیروت , بدون تاریخ ـ گرچه بسیاری از نویسندگان تاریخ انتشار آن را سال ۱۸۶۳م می دانند) معرفی کرد. ((کتاب المجموع)) مشتمل بر شانزده فصل با طرح اصول متنوع نصیریان است. ادانی با تفسیری از فصل چهارم, هیچ جای شکی باقی نمی گذارد که مذهب نصیریان از محمدبن نصیر سرچشمه گرفته است.(۲۶) انتساب نصیریان به محمدبن نصیر, هم چنین توسط شیخ عیسی سعود, قاضی نصیری سابق لاذقیه, تصدیق می شود. در تإلیفی به سال ۱۹۳۰م, سعود بیان می کند که نام نصیریان از نام ابو شعیب محمدبن نصیر, باب امام حسن عسکری(ع) ناشی می شود. به هر حال سعود کوشش می کند تا نصیریان را به عنوان یک فرقه شیعی خالص که از امام علی(ع) سرچشمه می گیرد, طرح کند.(۲۷) در هر صورت, نویسندگان عصر ابن نصیر به این نکته اشاره کرده اند که تعلیماتش او را از جریان اصلی عقیده شیعی خارج ساخت. براساس نقل نویسنده قرن چهارم هجری سعدبن عبدالله قمی اشعری, ابن نصیر نه تنها مدعی پیامبری بود بلکه هم چنین مدعی شد که امام دهم, علی هادی(ع), او را به عنوان یک رسول منصوب نموده و به او این حق را تفویض کرده است که پیام ولایت الهی امامان را رواج دهد.(الف)

اشعری هم چنین اظهار می دارد که بعد از مرگ علی هادی(ع) در ۲۵۴ه, ابن نصیر با پسر او, امام یازدهم عسکری(ع) , همراه شد و الوهیت[ امام] عسکری(ع) را تبلیغ کرد. ابن نصیر هم چنین ازدواج میان محارم را که از نظر شریعت اسلامی ممنوع بود, جایز شمرد و هم جنس بازی را نه تنها حلال دانست, بلکه یکی از لذایذ مجاز خداوند به شمارآورد.(۲۸)

دیگر نویسنده شیعی قرن چهارم هجری, ابومحمد حسن نوبختی, که به نظر می رسد از کتاب اشعری به عنوان یک منبع استفاده کرده است, همان گزارش را ارائه می دهد, و اضافه می کند که ابن نصیر تناسخ را نیز وعظ می کرد.(۲۹) باز یک شیعه قرن چهارم هجری, ابوعمر کشی, در ((معرفه اخبار الرجال))اش به وجود فرقه ای اشاره می کند که پیامبری محمد بن نصیر نمیری را اعلام می دارد, کسی که به نوبه خود الوهیت[ امام] عسکری(ع) را تبلیغ می کرد. این امر در تقابل با امیال[ امام] عسکری(ع) بود; کشی یک نامه تحریر شده توسط[ امام] عسکری(ع) به یکی از مریدانش را ارائه می دهد, که کلا ابن نصیر و تعلیماتش را تکذیب می کند.(۳۰) عبارت کشی از این نظر مهم است که دلالت می کند براین که تا پایان قرن چهارم هجری فرقه ای تإسیس شده بود که از ابن نصیر به عنوان یک پیامبر متابعت می کرد (گر چه کشی نامش را بیان نمی کند). نویسنده معاصر عراقی, کامل مصطفی شیبی این را تصدیق می کند. او اظهار می دارد که گروهی از شیعیان در زمان امام دهم علی هادی(ع), با تصدیق امامت علی هادی و اعلام این که ابن نصیر نمیری پیامبراست, از شیعیان کناره جستند. شیبی, ابن نصیر را موسس فرقه نصیری می خواند. او می گوید ابن نصیر الوهیت امامان را تلقین می کرد اما در عمل به وظایف مذهبی سست بود.(۳۱)

نوشته متی موسی

ترجمه دکتر حسین مفتخری(۱)

برای مشاهده پاورقی به نشریات دفتر تبلیغات شبکه شارح، مراجعه کنید.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید