سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
گرفتار اشباح شدم
رابرت دنیرو كه سال گذشته فیلم موفق «شبان خوب» را بهعنوان كارگردان و بازیگر روی پرده داشت، در این گفتوگوی تلفنی به دیوید تامسن میگوید چطور گرفتار «اشباح» شد و چرا تظاهر به اینكه كسی دیگر هستی، چیزی غریب است.
«سلام، حالت چه طور است؟» هر جا باشید این صدا را تشخیص میدهید؛ صدایی خشن، آشنا به چم و خم زندگی و صمیمی با رگهای از طنز یا سربهسر گذاشتن. یكی از بهترین صداهای دوران ما. صدایی كه وقتی در فیلم «مخمصه»، آلپاچینو پس از تعقیب در بزرگراه از او پرسید با یك فنجان قهوه چطور است، پاسخ داد، «چرا كه نه؟» و در این صدا ذرهای شگفتی حس نمیكنید، انگار دعوت به صرف قهوه برای او بسیار عادی است، حتی اگر طرف مقابل با هلیكوپتر یا یك ماشین كرایهای آمده باشد.
ـ دنیرو میپرسد: «خب كجا هستی؟» میگویم: «سانفرانسیسكو». جواب میدهد: «اما صدایت جوری است كه انگار از انگلستان زنگ میزنی». میگویم: «فكر میكردم به نظر میرسد از آمریكا تماس میگیرم اما درست است، من لندن هستم.» چند لحظه مكث و بعد میپرسد: «من خودم لندن نیستم؟ درست است. این روزها هیچ چیز مشخص نیست. خودت هم نمیدانی كجا هستی.»
ما از قبل هماهنگ كرده بودیم تلفنی درباره «شبان خوب» حرف بزنیم كه او اخیراً كارگردانی كرده است. البته رابرت دنیرو یك بازیگر است و در این فیلم هم نقش رئیس اداره خدمات استراتژیك (OSS) را بازی میكند، شخصیتی كه بر مبنای بیل داناوان نوشته شده، قهرمانی متعلق به روزهایی كه OSS یك ایده جدید بود. آنها گروهی از باهوشترین جوانان آمریكایی بودند كه در بینشان نه سیاهپوست دیده میشد، نه یهودی. زیاد هم كاتولیك نبودند. خیلی از آنها در «ییل» بودند و عضو «جمجه و استخوان»؛ یك جور انجمن اخوت با آیینهای مخفیانه كه استعدادها را به سمت سرویس مخفی آمریكا هدایت میكرد.
در واقع شخصیت داناوان در «شبان خوب» تنها در چند صحنه حضور دارد و بنا به یك قاعده او را همیشه نشسته میبینیم، چون مریض است و جراحان هر سال بخشی از پای او را قطع میكنند. دنیرو میگوید: «نقشی كوچك است. فقط برای اینكه علاقهام را نشان بدهم. چون وقتی كارگردانی میكنم برایم بسیار سخت است بهعنوان بازیگر به خودم اطمینان داشته باشم.» میپرسم: «چرا اینطور فكر میكنی؟» پاسخ میدهد: «نمیدانم. اعتمادكردن بسیار دشوار است.»
با این حال، به گواه كارنامه شلوغ دنیرو، او احتمالاً سالی دو یا سه فیلم بازی میكند و در همین حال حواسش كاملاً به رستورانی است كه دارد. ضمن اینكه اگر به سرش بزند، پروژهای مانند «شبان خوب» را هم كارگردانی میكند كه تحقیقی است درباره OSS و سازمان سیا و داستان آن از اواخر دهه ۱۹۳۰ تا اواسط دهه ۱۹۶۰ را در برمیگیرد. خودش میگوید: «خب، یك جور كار دل بود. روی یك چیز دیگر كار میكردم اما در همان حوزه، كه «شبان خوب» را خواندم و از آن خوشم آمد، برای یك پروژه دیگر به دیدن اریك راث، نویسنده داستان رفتم. به او گفتم انگار این داستان برای فیلم من نوشته شده است. راث گفت اگر مایل باشم حاضر است از روی آن فیلمنامهای را بنویسد. فكر میكنم دلیل علاقه من به داستان این بود كه جاسوس بازی همیشه جذاب است، هرچند میتواند مثل جیمز باند یا «ماموریت غیرممكن»، خیالی باشد. تماشایی ولی غیرواقعی اما من نمیخواستم این طور باشد. هدفم این بود كه داستان تا حد ممكن واقعی باشد.»
دنیرو یك فیلم دیگر هم كارگردانی كرده است. فیلمی به نام «یك داستان برانكسی» كه سال ۱۹۹۳ ساخته شد. یك فیلم كوچك خوب كه در نیویورك و در دنیایی كه او میشناسد، اتفاق میافتد. جالبترین نكته «شبان خوب»، حركتهای شگفتآور در زمان و مكان است؛ لندن سالهای ۱۹۳۰، واشینگتن در جریان جنگ و پس از آن و روسیه در همان سالها. مت دیمن نقش مردی را بازی میكند كه از «ییل» به سرویس مخفی پا میگذارد و در نهایت رهبری دنیای اشباح را به عهده میگیرد. او در زندگی شخصی معمولاً غمگین خود با دختری ـ با بازی آنجلینا جولی ـ ازدواج میكند اما بهقدری او را نادیده میگیرد كه نه او و نه پسرش چیز زیادی از او نمیدانند.
به دنیرو میگویم: «باید تصدیق كنم تنها بعد از اینكه سه بار فیلم را دیدم، توانستم از داستان آن سر در بیاورم.» میگوید: «اوه. واقعاً متاسفم.» میگویم: «این یك انتقاد نیست. من این فیلم را خیلی دوست دارم. اساساً عاشق فیلمهایی هستم كه باید چند بار دیده شوند اما ساختار «شبان خوب» بسیار پیچیده است.»
دنیرو آه میكشد. او قبلاً هم این حرف را شنیده است و در حالی كه نسخه فعلی (دو ساعت و ۳۷ دقیقه) را دوست دارد، یك نسخه ۳ ساعت و ۲۰ دقیقهای هم هست كه دوست دارد روزی به نمایش درآید. خودش میگوید: «چارهای نداشتیم جز اینكه برای فیلم یك مدت زمان معقول در نظر بگیریم. میدانی، در این جور فیلمها هر حركتی كه صورت میگیرد، معلوم نیست واقعی است یا یك بازی و به نظرم این چیزی است كه آدمهای درگیر در این حرفه را تحت تاثیر قرار میدهد. آنها باید جوری باشند كه نتوانند به هیچكس اطمینان كنند.
ـ «هیچ فیلم جاسوسی هست كه از آن ایده گرفته باشی؟»
«آره. «جاسوسی كه از سردسیر آمد» و «مرد سوم» و مجموعه Smileys People شبكه BBC. این جور چیزها را خیلی دوست دارم. حس میكنم برایم قابل باور هستند.»
«اما ۱۲ سال بود فیلمی كارگردانی نكرده بودی.»
«درست است. كارگردانی را دوست دارم اما خیلی كار میبرد. میدانی، منظور تمام وقتی است كه باید برای سرمایهگذارها و بودجه اختصاصی بدهی. باید به حرف خیلیها گوش كنی. همه فكر میكنند صاحبنظر هستند اما من خیلی زود میگویم، میخواهی بخواه نمیخواهی نخواه. منظورم این است كه این كار مال من است.»
«آدمهای فیلم تو غمگین هستند.»
«خب، من درباره اتفاقات واقعی خیلی تحقیق كردم. همینطور بود. در مورد شخصیت مت دیمن در «شبان خوب»، او نیتی خیر دارد. میخواهد دوست داشتنی باشد اما هرچه زمان بیشتر میگذرد، او بیشتر غیرقابل دسترس میشود.»
ـ «فكر میكنی از این جنبه بین بازیگران و جاسوسها شباهتهای زیادی وجود دارد؟»
«منظورت چیست؟»
«خب، مثلاً خودت، بیشتر عمرت در نقش آدمهای دیگر ظاهر شدهای و وانمود كردهای كس دیگری هستی، جوری كه ممكن است شخصیت واقعیات محو شده باشد و بعد از ۴۰ یا ۵۰ سال به خودت میگویی؟ من كجا رفتم؟ چه بر سر من آمده؟»
«اوه. درست است. قبول دارم.»
ـ «این اتفاق برای خودت افتاده؟»
«خب، نمیدانم اما اینكه بخواهی فرد دیگری باشی، غریب است.»
ـ «به اینكه فیلمهای بیشتری كارگردانی كنی، فكر كردهای؟»
«میخواهم این طور باشد. «شبان خوب» خوب از كار درآمد. نه خیلی عالی اما راضی كننده بود. در مورد دو فیلم دیگر صحبت میكنیم كه دقیقاً پس از فروپاشی دیوار برلین اتفاق میافتد. كل داستان را دنبال میكردم. چون، میدانی، جنگ سرد جنگی بود كه ما در آن پیروز شدیم.»
«یكی از حرفهای خیلی آشكار «شبان خوب» خسارت احتمالی ناشی از مخفیكاری بیش از حد است.»
«واقعاً همینطور است. اگر در این كار خبره باشد، با این خطر كه چیزی را در زندگی از دست بدهی، روبهرو هستی. میدانی، آن وقت ما از پنهان كاری و رازداری، یك حرفه درست كردهایم. آدمهایی هستند كه ترجیح میدهند بمیرند اما حقیقت را نگویند. ما الان اینجا هستیم و این خطرناك است. تصور میكنم در سازمان سیا كسانی هستند كه با این مساله كاملاً آشنایی دارند و از آن میترسند.»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست