چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
سایه های نوآر تئاتری آدم های افتاده
نمایش «در باب تفریحات سالم و غیرسالم» نوشته سیداحسان عرفانی و به کارگردانی مشترک فریبرز کریمی و سیداحسان عرفانی میکوشد فضایی تازه در نوع نمایشهایی با موضوع اعتیاد را به نمایش بگذارد. دیگر در آن با شکل اعتیاد خانمان سوز روبرو نیستیم و نیز در پی اسرار ماجراهای قاچاقچیهای ریز و درشت نمیرویم . به فضای درونی امروز و نوع اخلاقیات جامعه نسل جوان و میانه شهری ایران وارد شدهایم و آدمهایی که هریک به نوعی از رویاها و آرزوهای خود دور ماندهاند. هر پنج شخصیت نمایش هر یک به نوعی دچار بیماری و اختلال و ُسر خوردن در زندگیشان - که اغلب با جاهطلبی همراه است- شدهاند.
تنها یکی از شخصیتها (حامد) به طور علنی به اعتیاد با مواد مخدر یا شیمیایی روی آورده است. باقی شخصیتها یا به نوعی عصبیت لجام گسیخته دچار شدهاند یا دچار روانپریشی بیمارگونهاند یا در ناامیدی سرگیجهآوری مدام به دنبال میان بُر زدن هستند.به وضوح میتوان خصلت سوداگری و «یک شبه ره صد ساله پیمودن» را در رفتار و نگرش آنها دید. قشر تا حدودی مرفه که یا به سرمایه اجدادی متصلند یا به اصطلاح با «مار خوردن و افعی شدن» و نابودی زندگی دیگران با هر ترفندی خود را بالا کشیدهاند. هیچ کار و مناسبات انسانی حتی در این خانه در هم ریخته بدون مبادلهای کاسبکارانه پیش نمیرود. خیلی زود آشکار میشود هر یک از آدمها در این «خانه » که گاه دَم از رفاقت و دوستی میزنند جایگاهی برای رفاقت و انسانیت قائل نیستند و با کوچکترین خدشه درکارشان همدیگر را میفروشند! خانهای نا امن و غیر قابل اطمینان که گرگهایی در لباس میش در آن در شکل انسانهای متمدن و شهری در سایه یاس و ناامیدی به زودی به جان هم میافتند یا همدیگر را میفروشند و یا سعی در پیش بردن نقشههای خود را دارند.
به همین صورت هر یک از آنها در طول نمایش در حال ذهن خوانی و خنثی کردن ِنقشه دیگری است و اگرنتواند مورد دهن کجی دوستانش قرار میگیرد تا با تحقیر و آزمایش و خطا بتوانند بر خر مراد سوار شوند . به همین دلیل هر یک از آنها به ویژه در حاضر جوابی و جمع کردن دست و پای دیگری از هم سبقت میگیرند و دیالوگهایی چند وجهی و شلاقی توام با طنز یا تحقیر دیگری را بر زبان میرانند که به خوبی از مصنوعی شدن روابط مردانه شان ( به دلیل استفاده درست از موقعیت نمایشی و زبانی آن) کاسته است.
نمایش بیشاز آن که در پی داستان گویی و ماجراسازی باشد در پی همین روابط بیمار و گاه طنز آلود مردانه است. وقتی چند مرد که شریک کاری هم بودهاند- به دلیلی که چندان هم واضح نیست قرار است یک ماه زیر سقف خانهای سلول مانند قرار بگیرند تا یکی از دوستان معتادشان را وادار به ترک کردن کنند؛ تا هریک به سود مورد نظر خود برسند خود به خود فضا برای رقابت و شاخزنی و تکه پرانی شان آماده میشود. این فضا به خوبی آماده تیپسازی و نمادگرا شدن دارد.
دامیکه به خوبی نمایش از آن رسته است. تلاش بسیار نمایش «در باب تفریحات سالم و غیرسالم» برای گریز از قشریگری وتیپسازی و هریک از نقشها را نماینده بخشی از مردم ساختن، موجب شده شاهد نقشهایی چند وجهی باشیم. دکتری که دکتر نیست و ورزشکار عاشق بازیگری است که ترانه ملی میخواند و چاقوکشی لمپن وار هم هست. امیر، مردی ریشدار و عینکی که دم ازاخلاقیات و خانواده میزند اما به فکر سود خود و حل مشکلات خود است و گاه اهل دعوا و بزن بزن هم میشود و همراه دیگران درشتگویی میکند. سیامک که در ابتدا اهل دعوا و کتککاری است و سپس معلوم میشود به دلیل دلبستگی قدیمیاش به همسر حامد (که معتاد است) با نقشهای حساب شده سعی در حذف کردن حامد و رسیدن به معشوق ِ گذشته خود دارد. وحامد معتاد شده هم آدمی است افتاده که از ابتدا شکست خورده نیست و قبلا شرکت و کار خصوصی داشته و نمیدانیم به چه دلیل برشکسته شده و زنش را هم دوست دارد و زود پشیمان میشود و آنقدراحساساتی و افسرده نیست که اگر موقعیت بیابد دست به خشونت و حذف کردن رقیبها نزند.
این میان شخصیت زن نمایش الهام - شخصیتی فرشته وار دارد که با دور بودنش از ماجرا به طور مستقیم در مرکز آن قرار دارد تا جایی در انتهای نمایش خود به درون همان خانه که روزی خانه او هم بود میآید و با حسرت به در ودیوارهای آن نگاه میکند . او تنها کسی است که میتواند «ببخشد» و حامد در مقابل او و این موقعیت خشن ِ اکنونش حتی بودن اورا باور نمیکند تا جایی که به او میگوید: «تو واقعا خودتی!؟». صحنههای رودر رو شدن «الهام و حامد» زوجی که بحران آن دو در آن خانه و میان روابط مردها، اندک اندک رشد یافته، نقطه عطف مهم نمایش است که متاسفانه با دیالوگهایی معطل و سر در گم و کم مایه و بازی ضعیف بازیگر نقش الهام هدر رفته است. بازیگر عمق احساس و شرایط حساس روحی و روانی نقش و موقعیت را در نیافته و در سطح بازی میکند.در واقع او در این فضای بیمار (که شباهتی با موقعیت آدمها و فضای فیلم «سگدانی» تارانتینو دارد) بیشتر همان زن فریبکار و سیاه (فم فتال) فیلمهای نوآر محسوب میشود که میتواند همه مردها را عاشق خود کند و آنها را به جان هم بیندازد و از همهشان با هوش ترباشد تا سرانجام با حذف یک به یک رقیبها، خود را هم از معرکه نجات دهد و از آب گل آلود ماهی بگیرد.
نقش زن دراین فضای پر سوءظن در این نمایش به کل به نقش زنی مثبت و فرشته وار تبدیل شده که تنها به فکر نجات خود از گرفتاریهای بیشمار است . در واقع لایه بیمار شخصیت او پنهان مانده، لایهای که به طور ضمنی در نمایش این گونه القا میشود که تا زمانی مردها اوضاع مرتبی دارند زنها، فرشته میمانند و در هنگام سقوط و سراشیبی، جاخالی میدهند و جالب است که مردها هم که اغلب کاسبکارانه حتی به روابط عاطفی شان نگاه میکنند به راحتی هم با این روند کنار آمده اند! و حتی نزدیک ترین دوست حامد، سیامک، در تلاش برای بدست آوردن دوباره زن است.
با این همه نمایش نمیخواهد چندان به فضای پشت پنجرهها و التهاب شهر نزدیک شود و بیشتر در خانه میماند. این که آنها هر یک چه آرزوها و رویاهایی در سر داشتهاند یا در روند چه اوضاعی به سراشیب افتادهاند بخشهایی است که بیدلیل در نمایش حذف یا خودسانسوری شده، به فاصله میان تصمیمها و نقشههایی که موجب سقوط این نسل شده و دستاویزهای آنها اشارهای نمیشود از این رو آدمها درنهایت روی هوا و کم هویت جلوه میکنند و به جایی بند نیستند. هرچند کوشش شده در کنش واکنشها و به کار گیری نوع زبان روزمره شان، نزدیک به آدمهای معاصر و در روند رشد طبقه متوسط شهری امروز قرار بگیرند.
بازی و دیالوگها از بخشهای جذاب و مورد توجه نمایش «در باب تفریحات سالم و غیرسالم» است . هر یک از نقشها به خوبی احساسات درونی و بیرونی خود را همزمان با واکنشهایی مناسب نشان میدهند تا عصبیت و فضای ناامن نمایش را القا کنند. هریک با میزانی مشخص از عصبیت وذهنیت خاص خود. حامد به ظاهر مخمور و آرام در تنشی درونی و ناامیدکننده دستوپا میزند و اغلب به خواب عمیق (نشانهای از مرگ و میل حذف شدگی ناخواسته اش که جایی هم میخواهد خودسوزی کند)، دکتر با عصبیت خودخواهانه و بیمارش که در جیبش چاقو دارد و امیر و الهام که اندکی منطقی تر از دیگرانند اما گاه برای ساکت کردن دیگران مجبور به نشان دادن همان رفتارهای بیمار و جنون زده میشوند.
طراحی صحنه یکی از بخشهایی است که چشم مخاطب را به خود جلب میکند. همه چیز در آن ناهماهنگ به پرسپکتیو رفته است. فضایی که در انتهای صحنه به یک دَر محدود شده (که همان دَرِآرزوها و گریز آنها که اغلب بسته مانده) و در جلوی صحنه،فضایی بازتر ساخته که موقعیتی برای کشمکش شخصیتها به وجود آورده است، یخچال بزرگ و اریب و افتاده جلوی صحنه، تخت خواب کشیده (که میل به خواب طولانی را القا میکند) وسرانجام تابلوی منظرهای فراموش شده بر دیوار، بیشاز همه به فضای بیمار و ذهنی یک فرد سقوط کرده نزدیک شده تا با کژتابی روابط و معیارهای هر دَم در حال فرو ریزی آن خانه، بیشاز بیش به فضای ناهنجار آن پی ببریم.
موسیقی نمایش «در باب تفریحات سالم و غیرسالم» هم بی آنکه بخواهد چندان خود را به رخ بکشد یا بر فضاهای احساسی آن تاکید کند در خدمت لایههای نمایش قرارگرفته تا در پایان با نوایی سوپرانوی زنی دور بر معصومیت از دست رفته این نسل اشاره کند.
نویسنده : رسول نظرزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست